۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات / ۷۱. غد...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات / ۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰۱،۲۸۷.</ref> == | == آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات / ۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰۱،۲۸۷.</ref> == | ||
بزرگترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانهاى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مىتوانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه | بزرگترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانهاى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مىتوانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد. | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است: | |||
«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» : | |||
«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند» . | |||
در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است: | در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است: | ||
۱- متن خطبه غدير | |||
۱- | |||
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ: | مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ: | ||
اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .</ref> | |||
۲- تحليل اعتقادى | |||
۲- | |||
حضرت موسى عليه السلام مسايل مختلفى با قوم خود داشت كه آنان در هر يک سقوط ارزش اكثريت را بيشتر به نمايش مى گذاشتند، تا آنجا كه به مردم فرمود: «يا قَوْمِ، لِمَ تُؤْذُونَنِى وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّى رَسُولُ اللَّه إِلَيْكُمْ»<ref>صف / ۵ .</ref>: «اى قوم، چرا مرا اذيت مى كنيد در حالى كه مى دانيد من فرستاده خدا به سوى شمايم»! | |||
يكى از آن مراحل حساس اين بود كه بعد از آن همه تلاشِ حضرت موسى عليه السلام براى ساختار اعتقادى بنى اسرائيل، به مجرد مشاهده بت پرستان تقاضاى بت كردند!! | |||
«وَ جاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ، قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»<ref>اعراف / ۱۳۸.</ref>: «بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم.» | |||
آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بت هايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد» . | |||
مسئله عجل و سامرى مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مىدهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى گردند. | |||
«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۴۸.</ref>: | |||
«قوم حضرت موسى بعد از رفتن او به كوه طور، از زينت هاى خود گوساله بيجانى كه صدايى داشت براى پرستش انتخاب كردند. آيا نمى بينند كه با آنان سخن نمى گويد و آنان را به راهى هدايت نمى كند؟ آن گوساله را برگزيدند در حالى كه با اين اقدامشان ظلم كردند» . | |||
مى بينيم كه خداوند به تعمدِ آن اكثريت در رجوع به بت پرستى و جهالت و عدم تفكر و تعقلشان در چنين انتخابى و نهايتاً به ظالم بودنشان در چنين حركتى تصريح مى فرمايد. آنگاه بى اعتنايى اين اكثريت را به يادآورى هاى جانشينِ حضرت موسى عليه السلام چنين بيان مى كند: | |||
«وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِى وَ أَطِيعُوا أَمْرِى، قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى»<ref>طه / ۹۱،۹۰.</ref>: | |||
«هارون قبلاً به آنان گفت: اى قوم، شما گول گوساله و سامرى را خورديد و پروردگار شما رحمن است. تابع من باشيد و امر مرا اطاعت كنيد. گفتند: همچنان در برابر آن كرنش خواهيم كرد تا موسى به نزد ما باز گردد» . | |||
عكس العمل پيامبرى كه هرگز انتظار نداشت اكثريت مردم با غيبت چند روزه او اينچنين بيراهه روند و سر از غليظ ترين نوع آن يعنى بت پرستى در آورند، در قرآن خواندنى است: | |||
«وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى، أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ، وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ»<ref>اعراف / ۱۵۰.</ref>: | |||
«آنگاه كه موسى با غضب و تأسف به نزد قوم خود بازگشت گفت: بعد از من چه بد رفتار كرديد! آيا براى عذاب پروردگارتان عجله داشتيد؟ آنگاه حضرت موسى الواح را به سويى انداخت و سر برادرش را گرفته (به عنوان مؤاخذه) او را به سوى خود مى كشيد» . | |||
از اين عجيب تر پاسخ هارون است كه اكثريت او را تنها گذاشتند و تصميم به قتل او گرفتند، و اين نشانه كمال بى اعتمادى به اكثريت است. يعنى حضرت موسى عليه السلام با توجه به اينكه اكثريت ايمان دارند و اگر هم مشكلى پيش آيد همان اكثريت لااقل به فاصله چهل روز مى توانند هارون را كمک كنند تا او باز گردد با مردم خداحافظى كرد و به كوه طور رفت. آيا احتمال مى داد همه او را تنها بگذارند؟ آيا احتمال مى داد حتى تصميم به قتل او بگيرند؟ | |||
قرآن اين صحنه را از قول هارون چنين نقل مى كند: «قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِى، فَلا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۵۰.</ref>: | |||
«هارون گفت: اى پسر مادرم، اين قوم مرا خوار كردند و ضعيف شمردند و نزديک بود مرا بكشند، پس دشمنان را بر من شاد مكن و مرا با قوم ظالم قرار مده» . | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» . | |||
== پانویس == |