پرش به محتوا

ولی امر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:
'''نيشابورى:'''
'''نيشابورى:'''


حاكم نيشابورى مى‏ گويد: «اللَّهُ وَلىُّ الَذينَ آمَنُوا»<ref>بقره /  ۲۵۷.</ref> يعنى متولّى امور و سرپرست مصالح آنان. »ولىّ« بر وزن »فعيل« و در معناى فاعلى است، و اين تركيب به نزديكى دلالت مى‏كند. از اين رو »محبّ« ولىّ است، چرا كه با دوستى و يارى به تو نزديك مى‏شود. »والى« نيز از همين معنى است، زيرا او با اداره قوم به ايشان نزديك مى‏گردد.××× ۸ تفسير نيشابورى: ج ۳ ص ۲۱. ×××
حاكم نيشابورى مى‏ گويد: «اللَّهُ وَلىُّ الَذينَ آمَنُوا»<ref>بقره /  ۲۵۷.</ref> يعنى متولّى امور و سرپرست مصالح آنان. «ولىّ» بر وزن«فعيل» و در معناى فاعلى است، و اين تركيب به نزديكى دلالت مى‏ كند. از اين رو «محبّ» ولىّ است، چرا كه با دوستى و يارى به تو نزديک مى‏ شود. «والى»نيز از همين معنى است، زيرا او با اداره قوم به ايشان نزديک مى ‏گردد.<ref>تفسير نيشابورى: ج ۳ ص ۲۱.</ref>


همچنين نيشابورى مى‏ گويد: «بِأنَّ اللَّهَ مَولَى الَذينَ آمَنُوا»<ref>محمدصلى الله عليه وآله /  ۱۱.</ref> يعنى ولىّ و ياور آنان است.<ref>تفسير نيشابورى: ج ۲۶ ص ۲۴.</ref>


'''فخر رازى'''


همچنين نيشابورى مى‏گويد: »بِأنَّ اللَّهَ مَولَى الَذينَ آمَنُوا«××× ۹ محمدصلى الله عليه وآله ۱۱. ××× يعنى ولىّ و ياور آنان است.××× ۰۱ تفسير نيشابورى: ج ۲۶ ص ۲۴. ×××
وى ذيل آيه «اللَّهُ وَلىُّ الَذينَ آمَنُوا»<ref>بقره ۲۵۷.</ref> مى ‏نويسد: در اين آيه دو مسئله مطرح است: مسئله اول: «ولىّ» بر وزن «فعيل» در معناى فاعلى و برگرفته از اين كلام عرب است: او عهده ‏دار فلان امر شد، پس او والى و ولىّ است. اصل اين واژه از «وَلْى» به معناى نزديكى است. هُذَلى گويد: «وَ عَدَت عَوادٍ دُونَ وَليِكَ تَشغَبُ» . از همين معنى است كه گويند: دَارى تَلى دارَها، يعنى خانه من نزديک خانه او است. به اين سبب به دوستِ كمک ‏كار «ولىّ» مى‏ گويند، زيرا او با دوستى و يارى به انسان نزديک مى‏ شود و تو را رها نمى ‏كند. «والى» نيز از همين معنى است، زيرا او با تدبير و امر و نهى به قوم نزديک مى‏ شود. «مَولى» هم از همين معنى است.<ref>تفسير رازى: ج ۷ ص ۱۸.</ref>


۱۲. فخر رازى
اينان و غير اينان مولى را به ولىّ تفسير مى‏ كنند و از آنجا كه ولىّ را به ولىّ ‏امر و متولّى امر تفسير مى ‏نمايند، پس قطعاً معناى مولى ولىّ ‏امر و متولّى امر خواهد بود.


وى ذيل آيه »اللَّهُ وَلىُّ الَذينَ آمَنُوا«××× ۱ بقره /  ۲۵۷. ××× مى‏نويسد: در اين آيه دو مسئله مطرح است: مسئله اول: »ولىّ« بر وزن »فعيل« در معناى فاعلى و برگرفته از اين كلام عرب است: او عهده‏دار فلان امر شد، پس او والى و ولىّ است. اصل اين واژه از »وَلْى« به معناى نزديكى است. هُذَلى گويد: »وَ عَدَت عَوادٍ دُونَ وَليِكَ تَشغَبُ« . از همين معنى است كه گويند: دَارى تَلى دارَها، يعنى خانه من نزديك خانه او است. به اين سبب به دوستِ كمك‏كار »ولىّ« مى‏گويند، زيرا او با دوستى و يارى به انسان نزديك مى‏شود و تو را رها نمى‏كند. »والى« نيز از همين معنى است، زيرا او با تدبير و امر و نهى به قوم نزديك مى‏شود. »مَولى« هم از همين معنى است.××× ۲ تفسير رازى: ج ۷ ص ۱۸. ×××
در آخر اين عنوان، بد نيست اشاره كنيم كه شاه ولى ‏اللَّه دهلوى آمدن «مَولى» به معناى «ولىّ امر» را انكار كرده است.<ref>ازالة الخفاء عن سيرة الخلفاء.</ref> البته اين انكار دهلوى از روشن‏ ترين شواهد دلالت حديث غدير به امامت است و اينكه «مَولى» به معناى «ولىّ امر» باشد؛ چرا كه شكى نيست كه انكار ولى ‏اللَّه دهلوى ستيزه ‏جويى آشكار و تعصّب دشمنانه است. و آنچه از سخنان دانشمندان عامه نقل كرديم براى ابطال اين انكار بسنده است.


== اقرار مسلمانان به ولىّ ‏امر بودن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>اسرار غدير: ص ۲۴.</ref> ==
آنچه مى ‏توانست همه نقشه ‏هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و اسلام را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبرصلى الله عليه وآله بر حقيقت خود حفظ كند، تعيين و اعلان رسمى جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله بود.


اينان و غير اينان مولى را به ولىّ تفسير مى‏كنند و از آنجا كه ولىّ را به ولىّ‏امر و متولّى امر تفسير مى‏نمايند، پس قطعاً معناى مولى ولىّ‏امر و متولّى امر خواهد بود.
آن حضرت اين مهم را از آغاز بعثت خويش در هر فرصت مناسب بيان مى‏ فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى‏كرد، تا آنجا كه روزى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از قريش و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از عجم و چهل نفر از اهل حبشه را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه‏اى بياورند.


در آخر اين عنوان، بد نيست اشاره كنيم كه شاه ولى‏اللَّه دهلوى آمدن »مَولى« به معناى »ولىّ امر« را انكار كرده است.××× ۳ ازالة الخفاء عن سيرة الخلفاء. ××× البته اين انكار دهلوى از روشن‏ترين شواهد دلالت حديث غدير به امامت است و اينكه »مَولى« به معناى »ولىّ امر« باشد؛ چرا كه شكى نيست كه انكار ولى‏اللَّه دهلوى ستيزه‏جويى آشكار و تعصّب دشمنانه است. و آنچه از سخنان دانشمندان عامه نقل كرديم براى ابطال اين انكار بسنده است.
۲.  اقرار مسلمانان به ولىّ‏امر بودن اميرالمؤمنين‏عليه السلام××× ۴ اسرار غدير: ص ۲۴. ×××
   آنچه مى‏توانست همه نقشه‏هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و اسلام را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبرصلى الله عليه وآله بر حقيقت خود حفظ كند، تعيين و اعلان رسمى جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله بود.
آن حضرت اين مهم را از آغاز بعثت خويش در هر فرصت مناسب بيان مى‏فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى‏كرد، تا آنجا كه روزى اميرالمؤمنين‏عليه السلام را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از قريش و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از عجم و چهل نفر از اهل حبشه را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه‏اى بياورند.