۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(قرار دادن عنوان اهمیت) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
<big>پس بايد هر چه بيشتر از آن دم زنيم و دمى از بيان حقيقت آن نياساييم.</big> | <big>پس بايد هر چه بيشتر از آن دم زنيم و دمى از بيان حقيقت آن نياساييم.</big> | ||
<big>بنابراين، سخن از واقعه غدير و زنده نگاه داشتن خاطره اين روز جاويد، پرداختن به يک موضوع تاريخى، يا سرگرمى به يک سلسله بحث هاى | <big>بنابراين، سخن از واقعه غدير و زنده نگاه داشتن خاطره اين روز جاويد، پرداختن به يک موضوع تاريخى، يا سرگرمى به يک سلسله بحث هاى بى نتيجه فكرى و اعتقادى نيست.</big> | ||
<big>اصولاً نگريستن به واقعه غدير به چشم يک امر تاريخى كه قرن ها بر آن گذشته است خلاف فهم درست دين و فهم درست دين و فهم درست اين واقعه است.</big> | <big>اصولاً نگريستن به واقعه غدير به چشم يک امر تاريخى كه قرن ها بر آن گذشته است خلاف فهم درست دين و فهم درست دين و فهم درست اين واقعه است.</big> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
<big>صورت ماجراى غدير يک امر تاريخى، اما محتواى آن ابدى است. بر خود اسلام نيز چهارده قرن گذشته است، اما دعوت به توحيد و آزادى و عدالت و عبادت و جهاد و... كه محتواى اسلام را تشكيل مى دهد يک امر زنده و روز آمد است.</big> | <big>صورت ماجراى غدير يک امر تاريخى، اما محتواى آن ابدى است. بر خود اسلام نيز چهارده قرن گذشته است، اما دعوت به توحيد و آزادى و عدالت و عبادت و جهاد و... كه محتواى اسلام را تشكيل مى دهد يک امر زنده و روز آمد است.</big> | ||
<big>اگر [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم عليه السلام]] چشم از جهان بسته است، نداى توحيدى او و عشق به پاكى ها و مبارزه او با خدايان ساختگى هنوز جريان دارد. اگر [[حضرت نوح علیه السلام|حضرت نوح]] و [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] و [[حضرت عيسى عليهم السلام|عيسى عليهم السلام]] و حضرت محمد صلى الله عليه وآله ديده از جهان بربسته اند، حكايت دعوت ها و مبارزات آن ها در قرآن كريم با عظمتى هر چه تمامتر به شرح رفته، و لب هاى مردم مسلمان | <big>اگر [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم عليه السلام]] چشم از جهان بسته است، نداى توحيدى او و عشق به پاكى ها و مبارزه او با خدايان ساختگى هنوز جريان دارد. اگر [[حضرت نوح علیه السلام|حضرت نوح]] و [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] و [[حضرت عيسى عليهم السلام|عيسى عليهم السلام]] و حضرت محمد صلى الله عليه وآله ديده از جهان بربسته اند، حكايت دعوت ها و مبارزات آن ها در قرآن كريم با عظمتى هر چه تمامتر به شرح رفته، و لب هاى مردم مسلمان شبانه روز به تلاوت آنها مترنم است. آرى، غدير نيز چنين است.</big> | ||
<big>اين تذكار از آن رو است كه گاهى كه سخن از تحليل برخى وقايع سرنوشت ساز تاريخى پيش مى آيد، برخى چنين پندارند يا به پندارها القا كنند كه پرداختن به اين گونه سخنان و تحليل ها نوعى سرگرمى و غفلت از مسائل اصلى و زنده و روز آمد، و صرف وقت گرانبها در امور بى حاصل و حوادث | <big>اين تذكار از آن رو است كه گاهى كه سخن از تحليل برخى وقايع سرنوشت ساز تاريخى پيش مى آيد، برخى چنين پندارند يا به پندارها القا كنند كه پرداختن به اين گونه سخنان و تحليل ها نوعى سرگرمى و غفلت از مسائل اصلى و زنده و روز آمد، و صرف وقت گرانبها در امور بى حاصل و حوادث تاريخى اى است كه زمان آن به سر آمده و سودى به حال فرد و جامعه نخواهد داشت!</big> | ||
<big>غافل از آنكه، اگر اين نظر درست بود مى بايست حدود ثلثى از آيات شريفه قرآنى را كنار نهاد كه به شرح تاريخ دعوت ها و مبارزات پيامبران الهى عليهم السلام پرداخته، در حالى كه قرن ها از تاريخ آن ها گذشته است.</big> | <big>غافل از آنكه، اگر اين نظر درست بود مى بايست حدود ثلثى از آيات شريفه قرآنى را كنار نهاد كه به شرح تاريخ دعوت ها و مبارزات پيامبران الهى عليهم السلام پرداخته، در حالى كه قرن ها از تاريخ آن ها گذشته است.</big> | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
# <big>تفتازانى (م 792 ق) در شرح المقاصد.</big> | # <big>تفتازانى (م 792 ق) در شرح المقاصد.</big> | ||
# <big>مولا علاءالدين قوشچى (م 879 ق) در شرح تجريد.</big> | # <big>مولا علاءالدين قوشچى (م 879 ق) در شرح تجريد.</big> | ||
<big>عبارات متنی که نامبردگان در آثار خود آورده اند چنین است:</big> | |||
<big>پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم هنگام بازگشت از [[حجةالوداع]] مردم را در محلی بین مکه و مدینه به نام [[جحفه]] گرد آورد. آن روز بسيار گرم و سوزان بود؛ به حدى كه مردم از شدت گرما قسمتى از رداى خود را زير پا مى گذاردند.</big> | |||
<big>پس از گرد آمدن مردم، آن حضرت در جايگاه بلندى به ايراد خطبه پرداخت و فرمود: اين گروه مسلمانان، آيا من بر شما و امور شما سزاوارتر از خود شما نيستم؟ گفتند: به خدا سوگند آرى. آنگاه فرمود: هر كس كه من مولاى اويم پس از من على عليه السلام مولاى او است. خداوندا، دوست بدار آن كس را كه او دوست بدارد، و دشمن بدار آن كس را كه او را دشمن بدارد، و يارى كن ياران او را، و خوار كن خوار كنندگان او را.<ref>عين لفظ آن ها ذكر شد، براى اينكه اين واقعه را بى سند به طور ارسال مسلّم ذكر نموده اند.</ref></big> | |||
<big>برخى از متكلمانى كه اين واقعه را ذكر كرده اند عبارتند از: قاضى نجم محمد شافعى (م 876 ق) در «بديع المعانى»، جلال الدين سيوطى در اربعين خود، مفتى شام حامد بن على عمادى در «الصلاة الفاخرة بالاحاديث المتواتره» و آلوسى بغدادى (م 1324 ق) در «نثر اللئالى».</big> | |||
<big>علماى علم لغت نيز هر گاه كه به لغاتى از قبيل «مولى»، «خم»، «غدير» و «ولىّ» برخورد كنند، ناچار به حديث غدير خم اشاره مى كنند. مانند: ابن دريد، محمد بن حسن (م 321 ق) در «الجمهرة»<ref>نامبرده گويد: غدير خم معروف است، و اين همان مكانى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در آنچه به پاخاست و خطبه اى مبنى بر فضيلت اميرالمؤمنين على ابن ابى طالب عليه السلام ايراد فرمود. در جلد چاپى جمهره چنين مذكور است، و ابنشهرآشوب و جز او از روى نسخه هاى خطىِ آن - كه از زمانهاى قديم در دست بوده - چنين حكايت نموده اند: اين همان جايگاهى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا به ولايت على عليه السلام تصريح نموده است. به هر حال، در نسخه هاى چاپى رعايت امانت نشده و مطلب مورد تحريف قرار گرفته است. الجمهرة فى اللغة: ج 1 ص 71.</ref>، ابن اثير در «النهاية»، حموى در «معجم البلدان» در بيان «خم»، زبيدى حنفى در «تاج العروس» و نبهانى در «المجموعه النبهانية».</big> | |||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حجةالوداع]].</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |