پرش به محتوا

امّ سلمه و حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>اتمام حجت امّ‏ سلمه با غدير</big><ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۸. اسرار غدير: ۲۹۷.</ref> ==
== اتمام حجت امّ‏ سلمه با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۸. اسرار غدير: ۲۹۷.</ref> ==
<big>از نمونه‏ هاى بارز [[اتمام حجت]] و استدلال و يادآورى‏ هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين ‏عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال [[حدیث غدیر]] را روايت كرده ‏اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل [[سقیفه]] به نمايش گذاشته ‏اند.</big>
از نمونه‏ هاى بارز [[اتمام حجت]] و استدلال و يادآورى‏ هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين ‏عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال [[حدیث غدیر]] را روايت كرده ‏اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل [[سقیفه]] به نمايش گذاشته ‏اند.


<big>يكى از اصحاب معصومين ‏عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده ام ‏سلمه است. ام‏ سلمه كه از حاضرين در غدير است حديث غدير اين گونه نقل كرده است: پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ. اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ».<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۴۹ ح ۶۵۲.</ref></big>
يكى از اصحاب معصومين ‏عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده ام ‏سلمه است. ام‏ سلمه كه از حاضرين در غدير است حديث غدير اين گونه نقل كرده است: پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ. اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ».<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۴۹ ح ۶۵۲.</ref>


== <big>جلسه پيامبر صلى الله عليه و آله در خانۀ امّ‏ سلمه</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص۱۹۷، ۱۹۸.</ref> ==
== جلسه پيامبر صلى الله عليه و آله در خانۀ امّ‏ سلمه<ref>واقعه قرآنى غدير: ص۱۹۷، ۱۹۸.</ref> ==
<big>پس از بازگشت كاروان [[حجةالوداع]] از غدير به مدينه، پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا همه همسرانش در خانه ام‏ سلمه جمع شوند. مجلسى با حضور آنان تشكيل شد و على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام نيز در آن مجلس حضور داشت. پيامبر صلى الله عليه و آله سخن آغاز كرد و فرمود: «به آنچه مى‏ گويم خوب گوش فرا دهيد».</big>
پس از بازگشت كاروان [[حجةالوداع]] از غدير به مدينه، پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا همه همسرانش در خانه ام‏ سلمه جمع شوند. مجلسى با حضور آنان تشكيل شد و على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام نيز در آن مجلس حضور داشت. پيامبر صلى الله عليه و آله سخن آغاز كرد و فرمود: «به آنچه مى‏ گويم خوب گوش فرا دهيد».


<big>سپس اشاره به على‏ عليه السلام كرده فرمود: «اين برادر من و وصيم و وارثم و قيام كننده به امور شما و امور امت بعد از من است. آنچه به شما امر مى ‏كند اطاعت كنيد و از فرمان او سرپيچى نكنيد كه هلاک مى‏ شويد».</big>
سپس اشاره به على‏ عليه السلام كرده فرمود: «اين برادر من و وصيم و وارثم و قيام كننده به امور شما و امور امت بعد از من است. آنچه به شما امر مى ‏كند اطاعت كنيد و از فرمان او سرپيچى نكنيد كه هلاک مى‏ شويد».


<big>پس از آن خطاب به على‏ عليه السلام فرمود: «يا على، سفارش اينان را به تو مى‏ نمايم: مادامى كه از خدا و از تو اطاعت مى‏ كنند از آنان به عنوان همسر من مواظبت كن و هر يک از آن ها كه سرپيچى كردند آنان را طلاقى ده كه خدا و رسولش از آنان بيزار باشند»!</big>
پس از آن خطاب به على‏ عليه السلام فرمود: «يا على، سفارش اينان را به تو مى‏ نمايم: مادامى كه از خدا و از تو اطاعت مى‏ كنند از آنان به عنوان همسر من مواظبت كن و هر يک از آن ها كه سرپيچى كردند آنان را طلاقى ده كه خدا و رسولش از آنان بيزار باشند»!


<big>در آن حال همه همسران پيامبر صلى الله عليه و آله ساكت بودند. عايشه از بين آنان گفت: ما چنين نبوده ‏ايم كه به ما دستور داده باشى و ما خلاف آن را انجام داده باشيم!!! حضرت فرمود: «بلى، تو با امر من به شدت مخالفت كردى، و به خدا قسم با همين سخنِ من نيز مخالفت خواهى كرد و بعد از من در مقابل على عصيان مى‏ نمايى»!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷. </ref></big>
در آن حال همه همسران پيامبر صلى الله عليه و آله ساكت بودند. عايشه از بين آنان گفت: ما چنين نبوده ‏ايم كه به ما دستور داده باشى و ما خلاف آن را انجام داده باشيم!!! حضرت فرمود: «بلى، تو با امر من به شدت مخالفت كردى، و به خدا قسم با همين سخنِ من نيز مخالفت خواهى كرد و بعد از من در مقابل على عصيان مى‏ نمايى»!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷. </ref>


<big>با اين همه، پيامبرصلى الله عليه وآله از خيانت عايشه و حفصه چشم ‏پوشى فرمود و پس از يک ماه به خانه آنان رفت. اما آنان دست از اقدامات خود بر ضد غدير برنداشتند؛ و به عنوان مأموران اصحاب صحيفه در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله عمل مى‏ كردند و همچنان اسرار پيامبر صلى الله عليه و آله را براى آنان بازگو مى‏ کردند كه بارزترين نمونه ‏هاى آن ماجراى لشكر اسامه و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله بود.</big>
با اين همه، پيامبرصلى الله عليه وآله از خيانت عايشه و حفصه چشم ‏پوشى فرمود و پس از يک ماه به خانه آنان رفت. اما آنان دست از اقدامات خود بر ضد غدير برنداشتند؛ و به عنوان مأموران اصحاب صحيفه در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله عمل مى‏ كردند و همچنان اسرار پيامبر صلى الله عليه و آله را براى آنان بازگو مى‏ کردند كه بارزترين نمونه ‏هاى آن ماجراى لشكر اسامه و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله بود.


<big>دو تن از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله با همدستى پدرانشان تصميم بر مسموم كردن آن حضرت گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست يابند. آنان با گذشت دو ماه از واقعه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله را به دست آن دو نفر مسموم كردند.</big>
دو تن از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله با همدستى پدرانشان تصميم بر مسموم كردن آن حضرت گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست يابند. آنان با گذشت دو ماه از واقعه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله را به دست آن دو نفر مسموم كردند.


<big>هنگامى كه حضرت در بستر افتاد آنان سم را به اسم دارو به حضرت مى ‏دادند، و وقتى حضرت بی‏حال مى ‏شد آن را در حلق پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏ريختند، و در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن اِبا مى‏ كرد آنان به اجبار آن را در دهان مباركش مى ‏ريختند.</big>
هنگامى كه حضرت در بستر افتاد آنان سم را به اسم دارو به حضرت مى ‏دادند، و وقتى حضرت بی‏حال مى ‏شد آن را در حلق پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏ريختند، و در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن اِبا مى‏ كرد آنان به اجبار آن را در دهان مباركش مى ‏ريختند.


<big>وقتى حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟! عايشه و حفصه در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!!<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص۲۳۹، ۲۴۶، ۵۱۴، ۵۱۶. تاریخ الطبری: ج۲ ص۴۳۸.</ref></big>
وقتى حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟! عايشه و حفصه در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!!<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص۲۳۹، ۲۴۶، ۵۱۴، ۵۱۶. تاریخ الطبری: ج۲ ص۴۳۸.</ref>


== <big>روايت غدير توسط امّ ‏سلمه</big><ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۳۸. ماهنامه كوثر (ويژه‏ نامه غدير، ش ۲، سال اول، ارديبهشت ۱۳۷۶): ص۸۰-۸۵.</ref> ==
== روايت غدير توسط امّ ‏سلمه<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۳۸. ماهنامه كوثر (ويژه‏ نامه غدير، ش ۲، سال اول، ارديبهشت ۱۳۷۶): ص۸۰-۸۵.</ref> ==
<big>شواهد موجود در كتب تاريخى گوياى اين [[حقیقت]] است كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آئين توحيدى روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام حضرت خديجه‏ عليها السلام و اولين شهيده جناب سميه و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى‏ شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين مبين اسلام را به نمايش مى‏ گذارند.</big>
شواهد موجود در كتب تاريخى گوياى اين [[حقیقت]] است كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آئين توحيدى روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام حضرت خديجه‏ عليها السلام و اولين شهيده جناب سميه و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى‏ شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين مبين اسلام را به نمايش مى‏ گذارند.


<big>همچنين حضور زنان در [[حجةالوداع]] بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى [[بانوان]] است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. از جمله اين بانوان امّ ‏سلمه است:</big>
همچنين حضور زنان در [[حجةالوداع]] بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى [[بانوان]] است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. از جمله اين بانوان امّ ‏سلمه است:


<big>حضور همسران پيامبرصلى الله عليه وآله از جمله ام ‏سلمه در مراسم غدير در كتب مختلف مورد تأكيد قرار گرفته است.<ref>معارج النبوة: ج ۲ ص ۳۱۸.</ref>صاحب «روضة الصفا» مى ‏گويد: چون حضرت رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم حديث «من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه» در شأن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود. سپس از منبر فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در خيمه ديگر بنشيند. بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه على‏ عليه السلام رفتند و زبان به تهنيت على‏ عليه السلام گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند، امّهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد على‏ عليه السلام رفتند و او را تهنيت دادند.<ref>فيض القدير: ص۳۸۸، ۳۸۹.</ref></big>
حضور همسران پيامبرصلى الله عليه وآله از جمله ام ‏سلمه در مراسم غدير در كتب مختلف مورد تأكيد قرار گرفته است.<ref>معارج النبوة: ج ۲ ص ۳۱۸.</ref>صاحب «روضة الصفا» مى ‏گويد: چون حضرت رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم حديث «من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه» در شأن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود. سپس از منبر فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در خيمه ديگر بنشيند. بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه على‏ عليه السلام رفتند و زبان به تهنيت على‏ عليه السلام گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند، امّهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد على‏ عليه السلام رفتند و او را تهنيت دادند.<ref>فيض القدير: ص۳۸۸، ۳۸۹.</ref>


<big>ام‏ سلمه يكى از دو زن پيامبرصلى الله عليه وآله است كه [[حديث غدير]] را روايت كرده است. او ماجراى غدير را چنين باز مى‏ گويد: اخذ رسول ‏الله‏ صلى الله عليه و آله بيد على‏ عليه السلام بغدير خم، فرفعها حتى رأينا بياض ابطيه. فقال: من كنت مولاه فعلى ‏عليه السلام مولاه. ثم قال: ايها الناس، انى مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى، و لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۷، ۱۸. ملحقات احقاق الحق: ص ۵۳ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۷۷.</ref></big>:
ام‏ سلمه يكى از دو زن پيامبرصلى الله عليه وآله است كه [[حديث غدير]] را روايت كرده است. او ماجراى غدير را چنين باز مى‏ گويد: اخذ رسول ‏الله‏ صلى الله عليه و آله بيد على‏ عليه السلام بغدير خم، فرفعها حتى رأينا بياض ابطيه. فقال: من كنت مولاه فعلى ‏عليه السلام مولاه. ثم قال: ايها الناس، انى مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى، و لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۷، ۱۸. ملحقات احقاق الحق: ص ۵۳ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۷۷.</ref>:


<big>در غدير خم رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله دست على‏ عليه السلام را بالا برد، تا آنجا كه سفيدى زير بغلش را ديديم. آنگاه فرمود: هر كس من مولاى او هستم، پس على‏ عليه السلام مولاى او است. سپس فرمود: اى مردم، من دو چيز گرانبها در ميان شما به جاى مى‏ گذارم: كتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا وقتى كنار حوض نزد من آيند.</big>
در غدير خم رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله دست على‏ عليه السلام را بالا برد، تا آنجا كه سفيدى زير بغلش را ديديم. آنگاه فرمود: هر كس من مولاى او هستم، پس على‏ عليه السلام مولاى او است. سپس فرمود: اى مردم، من دو چيز گرانبها در ميان شما به جاى مى‏ گذارم: كتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا وقتى كنار حوض نزد من آيند.


<big>ام‏ سلمه از معدود كسانى است كه بعد از شهادت نبى اكرم ‏صلى الله عليه وآله در خط ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام باقى ماند. او به فرزندش چنين وصيت كرد: يا بنىّ، الزمه. فلا و الله ما رأيت بعد نبيك‏ صلى الله عليه وآله اماماً غيره: پسركم، همراهش (على ‏عليه السلام) باش. به خدا قسم بعد از پيامبرت‏ صلى الله عليه وآله امامى غير او نديدم.<ref>اعلام النساء: ص ۶۵۱ . بصائر الدرجات: ص ۱۸۳ ح ۴. </ref></big>
ام‏ سلمه از معدود كسانى است كه بعد از شهادت نبى اكرم ‏صلى الله عليه وآله در خط ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام باقى ماند. او به فرزندش چنين وصيت كرد: يا بنىّ، الزمه. فلا و الله ما رأيت بعد نبيك‏ صلى الله عليه وآله اماماً غيره: پسركم، همراهش (على ‏عليه السلام) باش. به خدا قسم بعد از پيامبرت‏ صلى الله عليه وآله امامى غير او نديدم.<ref>اعلام النساء: ص ۶۵۱ . بصائر الدرجات: ص ۱۸۳ ح ۴. </ref>


<big>همچنين ام ‏سلمه روايات ديگرى نيز درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله نقل كرده است.</big>
همچنين ام ‏سلمه روايات ديگرى نيز درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله نقل كرده است.


<big>ابن‏ عقده حديث غدير را همراه با [[حديث ثقلين]] با سند خود از ام‏سلمه روايت كرده است. همچنين سمهودى شافعى در «جواهر العقدين» به نقل كتاب «ينابيع المودة»، و نيز شيخ احمد بن فضل بن محمد باکثیر مکى شافعی در «وسيلة المآل» حديث غدير را از طريق ابن‏ عقده از امّ ‏سلمه روايت كرده ‏اند.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۰.</ref></big>
[[ابن‏ عقده]] حديث غدير را همراه با [[ثقلین(حدیث)|حدیث ثقلین]] با سند خود از ام‏سلمه روايت كرده است. همچنين سمهودى شافعى در «جواهر العقدين» به نقل كتاب «ينابيع المودة»، و نيز شيخ احمد بن فضل بن محمد باکثیر مکى شافعی در «وسيلة المآل» حديث غدير را از طريق ابن‏ عقده از امّ ‏سلمه [[روایت]] كرده ‏اند.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۰.</ref>


== <big>پانویس</big> ==
== پانویس ==
<references />
<references />
[[رده:غدیر]]
[[رده:غدیر]]