پرش به محتوا

یوم الدار (حدیث): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
پس [[مبعث]]، روزى است جاودانه در حيات مسلمانان است، كه به خاطر بركاتى كه از جانب پيامبر بزرگ و سرور كريمشان به آنها رسيده عيدى مبارک است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين روز [[دعوت]] و [[انذار]] خود را آغاز كرد، و ابتدا از شيفتگان نداى الهى بود. در همان روز نخست، [[خدیجه بنت خویلد]]، على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و زید بن حارثه به آن حضرت ايمان آوردند.
پس [[مبعث]]، روزى است جاودانه در حيات مسلمانان است، كه به خاطر بركاتى كه از جانب پيامبر بزرگ و سرور كريمشان به آنها رسيده عيدى مبارک است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين روز [[دعوت]] و [[انذار]] خود را آغاز كرد، و ابتدا از شيفتگان نداى الهى بود. در همان روز نخست، [[خدیجه بنت خویلد]]، على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و زید بن حارثه به آن حضرت ايمان آوردند.


پس از اندک زمانى، افراد ديگرى نيز به ايشان پيوستند، از جمله: جعفر بن ابی‏ طالب، اویس قرنی، [[ابوذر غفاری]] و سلمان. همان سلمان كه ترک وطن و خانواده كرده بود و براى دست يافتن به حقيقت، سختى‏ ها و مرارت‏ ها را به جان خريد. تا جايى كه به بندگى در آمد، و حال اينكه شريف‏ ترين آزادگان بود.
پس از اندک زمانى، افراد ديگرى نيز به ايشان پيوستند، از جمله: جعفر بن ابی‏ طالب، [[اویس قرنی]]، [[ابوذر غفاری]] و [[سلمان فارسی|سلمان]]. همان سلمان كه ترک وطن و خانواده كرده بود و براى دست يافتن به حقيقت، سختى‏ ها و مرارت‏ ها را به جان خريد. تا جايى كه به بندگى در آمد، و حال اينكه شريف‏ ترين آزادگان بود.


اين حركت ۲۳ سال ادامه داشت و رسول‏ خداصلى الله عليه وآله بيشتر اين مدت را در مكه و بخشى را نيز در [[مدینه]] سپرى نمود. دعوت او، هدايت به امور گرانقدرى بود كه بشر پيش از آن مانندش را نديده بود. او شريعتى را بنيان نهاد كه انسان را به زيستى كريمانه و سعادتى بزرگ رهنمون مى ‏كرد.
اين حركت ۲۳ سال ادامه داشت و رسول‏ خداصلى الله عليه وآله بيشتر اين مدت را در مكه و بخشى را نيز در [[مدینه]] سپرى نمود. دعوت او، هدايت به امور گرانقدرى بود كه بشر پيش از آن مانندش را نديده بود. او شريعتى را بنيان نهاد كه انسان را به زيستى كريمانه و سعادتى بزرگ رهنمون مى ‏كرد.
خط ۲۰: خط ۲۰:
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] نيز هر دو فرمان را اطاعت نموده و به انجام رسانيد؛ در روز انذار خويشاندانش، پس از آنكه معجزاتى چند بر رسالت خويش به منصه ظهور رساند و فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! به خدا قسم من در ميان [[عرب]] جوانمردى را نمى‏ شناسم كه بهتر از آنچه من براى شما آورده ‏ام براى قومش آورده باشد؛ من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ‏ام. خدا مرا فرمان داده تا شما را به اين امر دعوت كنم. و در ادامه فرمود: كدامين‏تان مرا در اين يارى مى ‏دهد، تا برادر و وصى و [[جانشین]] من در ميان شما باشد؟
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] نيز هر دو فرمان را اطاعت نموده و به انجام رسانيد؛ در روز انذار خويشاندانش، پس از آنكه معجزاتى چند بر رسالت خويش به منصه ظهور رساند و فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! به خدا قسم من در ميان [[عرب]] جوانمردى را نمى‏ شناسم كه بهتر از آنچه من براى شما آورده ‏ام براى قومش آورده باشد؛ من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ‏ام. خدا مرا فرمان داده تا شما را به اين امر دعوت كنم. و در ادامه فرمود: كدامين‏تان مرا در اين يارى مى ‏دهد، تا برادر و وصى و [[جانشین]] من در ميان شما باشد؟


همگى سكوت كردند، و فقط على‏ عليه السلام عرض كرد: من، اى رسول‏ خدا. در حالى كه از او از همه آنان جوان‏ تر بود. پيامبرصلى الله عليه وآله سپس سخن خود را تكرار نمود، اما باز هم ايشان پاسخى نگفتند و فقط على ‏عليه السلام دوباره عرضه داشت: اى رسول‏ خدا ! من در اين كار شما را يارى خواهم كرد. آنگاه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] دست برشانه او نهاده، خطاب به آنان فرمود: اين مرد برادر، وصى و جانشين من در ميان شما مى‏ باشد. بر سخنش گردن نهيد و او را اطاعت كنيد.
همگى سكوت كردند، و فقط على‏ عليه السلام عرض كرد: من، اى رسول‏ خدا. در حالى كه از او از همه آنان جوان‏ تر بود. پيامبرصلى الله عليه وآله سپس سخن خود را تكرار نمود، اما باز هم ايشان پاسخى نگفتند و فقط على ‏عليه السلام دوباره عرضه داشت: اى رسول‏ خدا ! من در اين كار شما را يارى خواهم كرد. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله دست برشانه او نهاده، خطاب به آنان فرمود: اين مرد برادر، وصى و جانشين من در ميان شما مى‏ باشد. بر سخنش گردن نهيد و او را اطاعت كنيد.


آنها نيز از جا برخاستند و در حالى كه خنده تمسخرآميزى بر لب داشتند، به [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] گفتند: او تو را امر كرد كه سخن فرزندت گوش داده و از او اطاعت كنى!
آنها نيز از جا برخاستند و در حالى كه خنده [[استهزاء|تمسخر]]<nowiki/>آميزى بر لب داشتند، به [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] گفتند: او تو را امر كرد كه سخن فرزندت گوش داده و از او اطاعت كنى!


اين ماجرا در آغاز دعوت آن حضرت بود؛ هنگامى كه فقط عده كمى به دين اسلام در آمده بودند؛ رسول‏ خداصلى الله عليه وآله دعوت و انذار را تا هنگام وفات خويش ادامه داد و پيوسته مردم را به سوى خدا فرا مى ‏خواند و از عصيان برحذر مى‏ داشت، آنگونه كه پروردگارش وى را در كتاب كريم خود توصيف نموده است.
اين ماجرا در آغاز دعوت آن حضرت بود؛ هنگامى كه فقط عده كمى به دين اسلام در آمده بودند؛ رسول‏ خداصلى الله عليه وآله دعوت و انذار را تا هنگام وفات خويش ادامه داد و پيوسته مردم را به سوى خدا فرا مى ‏خواند و از عصيان برحذر مى‏ داشت، آنگونه كه پروردگارش وى را در كتاب كريم خود توصيف نموده است.
خط ۳۸: خط ۳۸:
ب. اما دومين روز، [[غدیر]] است. اين روز در واپسين ايام حيات پيامبرصلى الله عليه وآله واقع شد و آن حضرت به امر پروردگارش در غدير، به تكرار يوم الانذار (روز دعوت خويشاوندان) و به برپايى حماسه ديگرى در مقابل ديدگان امت خويش همت گماشت.
ب. اما دومين روز، [[غدیر]] است. اين روز در واپسين ايام حيات پيامبرصلى الله عليه وآله واقع شد و آن حضرت به امر پروردگارش در غدير، به تكرار يوم الانذار (روز دعوت خويشاوندان) و به برپايى حماسه ديگرى در مقابل ديدگان امت خويش همت گماشت.


دعوت آن حضرت در [[انذار|یوم الانذار]] به دستور خداى متعال بود، و در غدير نيز به فرمان الهى.
دعوت آن حضرت در یوم الانذار به دستور خداى متعال بود، و در غدير نيز به فرمان الهى.


آن دعوت از خويشاوندان نزديكش بود، اما اين دعوت از همه مسلمانان.
آن دعوت از خويشاوندان نزديكش بود، اما اين دعوت از همه مسلمانان.
خط ۵۴: خط ۵۴:
دعوت اول و دعوت آخر با هم يكى شد و دو نيم دايره در زندگى با كرامتش به هم پيوست. روز بعثت با نيمه نزولى كه از جانب حضرت حق به سوى خلق فرود آمد آغاز شد، و روز غدير نيمه صعودى از خلق به سوى خالق آغاز گشت. اين همان نيمه فرمان بردارى بود. اما آيا تحقق هم يافت؟!
دعوت اول و دعوت آخر با هم يكى شد و دو نيم دايره در زندگى با كرامتش به هم پيوست. روز بعثت با نيمه نزولى كه از جانب حضرت حق به سوى خلق فرود آمد آغاز شد، و روز غدير نيمه صعودى از خلق به سوى خالق آغاز گشت. اين همان نيمه فرمان بردارى بود. اما آيا تحقق هم يافت؟!


البته روز غدير با يوم الانذار تفاوتى ‏هايى نيز داشت؛ [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در يوم الانذار دعوتش با بشارت همراه بود، اما در غدير دعوتش را با وعده عذاب ختم نمود. آنجا دعوت كافران به اسلام و ايمان بود، و اينجا دعوت مسلمانان به اطاعت و عمل، و بدين شكل روز غدير عهده ‏دار تحقق شرع مقدس در جهان گشت، و بركه خم با بر پايى اين حماسه بزرگ در دامان خود شرف يافت.
البته روز غدير با يوم الانذار تفاوتى ‏هايى نيز داشت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله در يوم الانذار دعوتش با بشارت همراه بود، اما در غدير دعوتش را با وعده عذاب ختم نمود. آنجا دعوت كافران به اسلام و ايمان بود، و اينجا دعوت مسلمانان به اطاعت و عمل، و بدين شكل روز غدير عهده ‏دار تحقق شرع مقدس در جهان گشت، و بركه خم با بر پايى اين حماسه بزرگ در دامان خود شرف يافت.


پس مبعث و غدير يک روز است؛ گر چه از لحاظ زمان و مكان از هم دورند، و يوم الانذار برهه‏ اى از مبعث و حلقه واسطه بين اين روز و غدير است. دعوت يوم الانذار در خانه ‏اى محقّر بين پيامبرصلى الله عليه وآله و على‏ عليه السلام و خويشانش بود، آن هم فقط با مشاهده برخى معجزات، در حالى كه از بى ‏حرمتى ابولهب نيز هراسى در دل پيامبرصلى الله عليه وآله نبود.
پس مبعث و غدير يک روز است؛ گر چه از لحاظ زمان و مكان از هم دورند، و يوم الانذار برهه‏ اى از مبعث و حلقه واسطه بين اين روز و غدير است. دعوت يوم الانذار در خانه ‏اى محقّر بين پيامبرصلى الله عليه وآله و على‏ عليه السلام و خويشانش بود، آن هم فقط با مشاهده برخى معجزات، در حالى كه از بى ‏حرمتى ابولهب نيز هراسى در دل پيامبرصلى الله عليه وآله نبود.
خط ۷۵: خط ۷۵:
منابع اين روايت و ماجرا هم كه در شيعه و [[اهل‏ سنت]] فراوان است؛ [[نسایی|خصائص نسائی]] و تاريخ طبرى و غيره.
منابع اين روايت و ماجرا هم كه در شيعه و [[اهل‏ سنت]] فراوان است؛ [[نسایی|خصائص نسائی]] و تاريخ طبرى و غيره.


در ضمن هر كدام از اين وقايع به زبان‏ هاى ديگرى تكرار و يادآورى شده، كه اگر همه را بياوريم اين تعداد به صدها مورد مى ‏رسد. مثلاً در همان خصائص نسائى آمده كه فردى از على‏ عليه السلام پرسيد: چرا تو وارث پس عمويت (پيغمبر)شدى ولى خود عمويت وارث او نشد؟ على ‏عليه السلام حديث [[یوم الدار]] را يادآورى كرد كه من آنجا وارث و وزير و وصى و خليفه شدم! يعنى باز با زبان ديگرى همان سفارش يادآورى شده است.
در ضمن هر كدام از اين وقايع به زبان‏ هاى ديگرى تكرار و يادآورى شده، كه اگر همه را بياوريم اين تعداد به صدها مورد مى ‏رسد. مثلاً در همان خصائص نسائى آمده كه فردى از على‏ عليه السلام پرسيد: چرا تو وارث پس عمويت (پيغمبر)شدى ولى خود عمويت وارث او نشد؟ على ‏عليه السلام حديث یوم الدار را يادآورى كرد كه من آنجا وارث و وزير و وصى و خليفه شدم! يعنى باز با زبان ديگرى همان سفارش يادآورى شده است.


== پانویس ==
== پانویس ==