۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
اولين پذيرنده اسلام حضرت [[خديجه عليها السلام]] و اولين شهيده جناب سميه مادر [[عمّار]] و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى گذارند. همچنين حضور زنان در [[حجةالوداع|حجة الوداع]] بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مى شود: | اولين پذيرنده اسلام حضرت [[خديجه عليها السلام]] و اولين شهيده جناب سميه مادر [[عمّار]] و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى گذارند. همچنين حضور زنان در [[حجةالوداع|حجة الوداع]] بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مى شود: | ||
===اخبار زنان صحابى=== | ===۱- اخبار زنان صحابى=== | ||
يكى از نكات سفر [[حجةالوداع]]، حضور بانوان در اين سفر است. در اين سفر، همه زنان و اهل بيت پيامبرعليهم السلام با وى همراه بودند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref> | يكى از نكات سفر [[حجةالوداع]]، حضور بانوان در اين سفر است. در اين سفر، همه زنان و اهل بيت پيامبرعليهم السلام با وى همراه بودند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref> | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
بعد از شهادت جعفر طیار به عقد [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] در آمد، و از وى صاحب محمد شد. در آن زمان كه همسر ابوبكر بود، توطئه قتل وصى پيامبرصلى الله عليه وآله را با هوشيارى و ايثار تمام خنثى نمود. وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهراعليها السلام بود. او بعد از شهادت حضرت فاطمه عليها السلام از جمله همسران حضرت على عليه السلام شد. فرزندش محمد را چنان تربيت كرد كه از مريدان و مخلصان اميرالمؤمنين عليه السلام شد. | بعد از شهادت جعفر طیار به عقد [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] در آمد، و از وى صاحب محمد شد. در آن زمان كه همسر ابوبكر بود، توطئه قتل وصى پيامبرصلى الله عليه وآله را با هوشيارى و ايثار تمام خنثى نمود. وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهراعليها السلام بود. او بعد از شهادت حضرت فاطمه عليها السلام از جمله همسران حضرت على عليه السلام شد. فرزندش محمد را چنان تربيت كرد كه از مريدان و مخلصان اميرالمؤمنين عليه السلام شد. | ||
زمانى كه اسماء در [[حجة الوداع]] شركت جست همسر ابوبكر بود، و محمد بن ابى بكر نيز در مسير حجة الوداع متولد شد. [[ابن عقده]] در «كتاب الولاية» [[حديث غدير]] را از او روايت كرده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۷. </ref>اسماء همچنين از راويان حديث | زمانى كه اسماء در [[حجةالوداع|حجة الوداع]] شركت جست همسر ابوبكر بود، و محمد بن ابى بكر نيز در مسير حجة الوداع متولد شد. [[ابن عقده]] در «كتاب الولاية» [[حديث غدير]] را از او روايت كرده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۷. </ref>اسماء همچنين از راويان حديث ردّ الشمس به شمار مى رود.<ref>الامالى (صدوق): ص۵۵، ۵۶. الارشاد: ص۱۶۳، ۱۶۴.</ref> | ||
'''چهار) امّ هانى بنت ابى طالب''' | '''چهار) امّ هانى بنت ابى طالب''' | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن حديثى او را «يكى از بهترين مردم» خواند.<ref>تنقيح المقال: ج ۳ ص ۷۳. معجم رجال الحديث: ج ۳۳ ص ۸۸۱. </ref> | پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن حديثى او را «يكى از بهترين مردم» خواند.<ref>تنقيح المقال: ج ۳ ص ۷۳. معجم رجال الحديث: ج ۳۳ ص ۸۸۱. </ref> | ||
اين بانوى گرانقدر احاديثى چون | اين بانوى گرانقدر احاديثى چون [[ثقلین(حدیث)|ثقلین]]<ref>اعلام النساء: ص ۴۸۸. ارجح المطالب: ص ۳۳۷. </ref> و غدير را از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده است. او درباره واقعه غدير مى گويد: | ||
رسول خدا صلى الله عليه و آله از حج بازگشت تا در غدير خم فرود آمد. سپس برخاست و در گرماى سوزان چنين فرمود: اى مردم، هر كس من مولاى او هستم پس على عليه السلام مولاى او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و هر كس با او دشمنى كند دشمن بدار. هر كس او را زبون سازد زبون گردان، و هر كس او را يارى كند يارى كن.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۰. اعلام النساء: ص ۴۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۱۸. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۶۳. </ref> | رسول خدا صلى الله عليه و آله از حج بازگشت تا در غدير خم فرود آمد. سپس برخاست و در گرماى سوزان چنين فرمود: اى مردم، هر كس من مولاى او هستم پس على عليه السلام مولاى او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و هر كس با او دشمنى كند دشمن بدار. هر كس او را زبون سازد زبون گردان، و هر كس او را يارى كند يارى كن.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۰. اعلام النساء: ص ۴۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۱۸. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۶۳. </ref> | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
'''پنج) عايشه دختر ابى بكر''' | '''پنج) عايشه دختر ابى بكر''' | ||
او در شمار همسران پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و حاضران در [[حجة الوداع]] جاى داشت. در كتب مختلف [[اهل سنت]] | او در شمار همسران پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و حاضران در [[حجةالوداع|حجة الوداع]] جاى داشت. در كتب مختلف [[اهل سنت]] روايت غدير از وى نقل شده است. | ||
ابن عقده در «حديث الولاية» روايت او را نيز ذكر مى كند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۴۸. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۶۰. </ref> | ابن عقده در «حديث الولاية» روايت او را نيز ذكر مى كند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۴۸. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۶۰. </ref> | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
'''هفت) همسر زيد بن ارقم''' | '''هفت) همسر زيد بن ارقم''' | ||
از جمله كسانى كه [[ | از جمله كسانى كه [[حدیث غدیر]] را روايت كرده اند [[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] و نيز همسر وى مى باشد.<ref>الميزان: ص ۵۹. </ref> | ||
==<big>روايات زنان تابعى و...</big>== | ===۲- <big>روايات زنان تابعى و...</big>=== | ||
<big>يک تا ده. در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى خورد كه همه راويانش بانوان هستند. نام اين بانوان چنين است:</big> | <big>يک تا ده. در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى خورد كه همه راويانش بانوان هستند. نام اين بانوان چنين است:</big> | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۵: | ||
<big>'''يازده) عايشه بنت سعد'''</big> | <big>'''يازده) عايشه بنت سعد'''</big> | ||
<big>الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد بن ابى وقاص <ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى كند، و نزد ابن حجر از راويان موثق به شمار مى رود. <ref>التقريب (ابن حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى كند: كنّا مع رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة) . فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱ . براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹.</ref>:</big> | <big>الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد بن ابى وقاص <ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]] از راويان موثق به شمار مى رود. <ref>التقريب (ابن حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى كند: كنّا مع رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة) . فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱ . براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹.</ref>:</big> | ||
<big>با رسول خدا صلى الله عليه وآله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه هاى صحيح مى خوانيم كه به مدينه توجه داشت) . وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى ورزد دشمن بدار.</big> | <big>با رسول خدا صلى الله عليه وآله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه هاى صحيح مى خوانيم كه به مدينه توجه داشت) . وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى ورزد دشمن بدار.</big> | ||
<big>دوازده. عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على عليه السلام را آشكار مى سازد:</big> | <big>'''دوازده.''' عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على عليه السلام را آشكار مى سازد:</big> | ||
<big>سمعت ابى يقول: سمعت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول اللَّه. ثم اخذ بيد على عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱.</ref>:</big> | <big>سمعت ابى يقول: سمعت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول اللَّه. ثم اخذ بيد على عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱.</ref>:</big> | ||
خط ۲۹۹: | خط ۲۹۹: | ||
<big>او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى تواند نمايانگر شدت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل بيت عليهم السلام باشد . <ref>بلاغات النساء: ص ۷۲.</ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى شود مى پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى گويد:</big> | <big>او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى تواند نمايانگر شدت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل بيت عليهم السلام باشد . <ref>بلاغات النساء: ص ۷۲.</ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى شود مى پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى گويد:</big> | ||
<big>سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه - كه سياه چهره و تنومند بود - سراغ گرفت. وقتى او را نزد | <big>سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه - كه سياه چهره و تنومند بود - سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم ، از قبيله بنى كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان اللَّه! من غيب نمى دانم.</big> | ||
<big>معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى پذيرى مى گويم. من على عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ورزيد و دينداران را بزرگ مى داشت و... . <ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref></big> | <big>معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى پذيرى مى گويم. من على عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ورزيد و دينداران را بزرگ مى داشت و... . <ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref></big> | ||
خط ۳۰۹: | خط ۳۰۹: | ||
<big>در يكى از اين مناظره ها از فردى - كه ابراهيم خوانده مى شد - پرسيد:</big> | <big>در يكى از اين مناظره ها از فردى - كه ابراهيم خوانده مى شد - پرسيد:</big> | ||
<big>آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در حجةالوداع رسول خدا صلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟</big> | <big>آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع]] رسول خدا صلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟</big> | ||
<big>و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس» پيامبرصلى الله عليه وآله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه.</big> | <big>و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس» پيامبرصلى الله عليه وآله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه.</big> | ||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۵: | ||
<big>آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .</big> | <big>آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .</big> | ||
<big>ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران - كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ديدند - لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه نيز مشهود است.</big> | <big>ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان [[هارون الرشید عباسی|هارون]] سوگند داد. حاضران - كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ديدند - لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر [[صحابه]] و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه نيز مشهود است.</big> | ||
<big>حسنيه پرسيد: درباره «انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» چه مى گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت درباره على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | <big>حسنيه پرسيد: درباره «انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» چه مى گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت درباره على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
<big>'''هفده) فاطمه بنت على بن ابى طالب عليه السلام'''</big> | <big>'''هفده) فاطمه بنت على بن ابى طالب عليه السلام'''</big> | ||
<big>او دختر حضرت على بن ابى طالب عليه السلام است، و مادرش ام ولد مى باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن عليه السلام مى داند.<ref> پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان عليه السلام، ابوحنيفه و اسماء بنت | <big>او دختر حضرت على بن ابى طالب عليه السلام است، و مادرش ام ولد مى باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن عليه السلام مى داند.<ref> پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان عليه السلام، ابوحنيفه و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref> رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref></big> <big>شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حديث منزلت]]<ref> تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref> اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹.</ref></big> <big>از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است.<ref> ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref></big> | ||
<big>اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.</big> | <big>اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.</big> | ||
خط ۳۳۸: | خط ۳۳۸: | ||
== <big>وظيفه تبليغ غدير براى بانوان به امر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۱۹،۱۱۸.</ref></big>== | == <big>وظيفه تبليغ غدير براى بانوان به امر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۱۹،۱۱۸.</ref></big>== | ||
<big>يكى از شاخص هاى زندگى معصومين عليهم السلام | <big>يكى از شاخص هاى زندگى معصومين عليهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله امر پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى پردازيم:</big> | ||
<big>يكى از پيش بينى هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ سازى آن با انواع [[اتمام حجت]] است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:</big> | <big>يكى از پيش بينى هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ سازى آن با انواع [[اتمام حجت]] است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:</big> |