پرش به محتوا

زنان راوی غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶۷: خط ۲۶۷:
از جمله كسانى كه [[حدیث غدیر]] را روايت كرده ‏اند [[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] و نيز همسر وى مى‏ باشد.<ref>الميزان: ص ۵۹. </ref>
از جمله كسانى كه [[حدیث غدیر]] را روايت كرده ‏اند [[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] و نيز همسر وى مى‏ باشد.<ref>الميزان: ص ۵۹. </ref>


===۲- <big>روايات زنان تابعى و...</big>===
===۲- روايات زنان تابعى و...===
<big>يک تا ده. در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى‏ خورد كه همه راويانش بانوان هستند. نام اين بانوان چنين است:</big>
يک تا ده. در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى‏ خورد كه همه راويانش بانوان هستند. نام اين بانوان چنين است:


# <big>الشيخة ام‏ محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه</big>
# الشيخة ام‏ محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه
# <big>فاطمه معصومه دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام</big>
# فاطمه معصومه دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
# <big>زينب دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام</big>
# زينب دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
# <big>ام‏ كلثوم دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام</big>
# ام‏ كلثوم دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
# <big>فاطمه دختر امام جعفر بن محمد صادق‏ عليه السلام</big>
# فاطمه دختر امام جعفر بن محمد صادق‏ عليه السلام
# <big>فاطمه دختر امام محمد بن على باقر عليه السلام</big>
# فاطمه دختر امام محمد بن على باقر عليه السلام
# <big>فاطمه دختر امام على بن حسين سجاد عليه السلام</big>
# فاطمه دختر امام على بن حسين سجاد عليه السلام
# <big>فاطمه دختر امام حسين بن على‏ عليه السلام</big>
# فاطمه دختر امام حسين بن على‏ عليه السلام
# <big>سكينه دختر امام حسين بن على ‏عليه السلام</big>
# سكينه دختر امام حسين بن على ‏عليه السلام
# <big>ام‏ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام</big>
# ام‏ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام


<big>اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده ‏اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام (جزرى) : ص ۳۲. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۲۶، ۲۷ . بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۴۴۴. اثبات الهدى: ج ۲ ص ۵۵۳ و ج ۳ ص ۱۲۷. اعلام النساء المؤمنات: ص ۵۷۸. </ref>: آيا سخن رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى‏ عليهما السلام است؟</big>
اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده ‏اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام (جزرى) : ص ۳۲. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۲۶، ۲۷ . بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۴۴۴. اثبات الهدى: ج ۲ ص ۵۵۳ و ج ۳ ص ۱۲۷. اعلام النساء المؤمنات: ص ۵۷۸. </ref>: آيا سخن رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى‏ عليهما السلام است؟


<big>'''يازده) عايشه بنت سعد'''</big>
'''يازده) عايشه بنت سعد'''


<big>الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت ‏هايش را از پدرش سعد بن ابى‏ وقاص <ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى‏ كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر]] از راويان موثق به شمار مى‏ رود. <ref>التقريب (ابن‏ حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى‏ كند: كنّا مع رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة) . فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱ . براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹.</ref>:</big>
الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت ‏هايش را از پدرش سعد بن ابى‏ وقاص <ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى‏ كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر]] از راويان موثق به شمار مى‏ رود. <ref>التقريب (ابن‏ حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى‏ كند: كنّا مع رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة) . فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱ . براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹.</ref>:


<big>با رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه‏ هاى صحيح مى‏ خوانيم كه به مدينه توجه داشت) . وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على‏ عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى‏ ورزد دشمن بدار.</big>
با رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه‏ هاى صحيح مى‏ خوانيم كه به مدينه توجه داشت) . وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على‏ عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى‏ ورزد دشمن بدار.


<big>'''دوازده.''' عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على‏ عليه السلام را آشكار مى ‏سازد:</big>
'''دوازده.''' عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على‏ عليه السلام را آشكار مى ‏سازد:


<big>سمعت ابى يقول: سمعت رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على‏ عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول‏ اللَّه. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱.</ref>:</big>
سمعت ابى يقول: سمعت رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على‏ عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول‏ اللَّه. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱.</ref>:


<big>شنيدم پدرم گفت كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز جحفه دست على ‏عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول‏ خدا. سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دِين مرا ادا مى‏ كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.</big>
شنيدم پدرم گفت كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز جحفه دست على ‏عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول‏ خدا. سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دِين مرا ادا مى‏ كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.


<big>'''سيزده) دارميه حجونيه كنانيه'''</big>
'''سيزده) دارميه حجونيه كنانيه'''


<big>او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان ‏عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه ‏اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى‏ تواند نمايانگر شدت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل‏ بيت ‏عليهم السلام باشد . <ref>بلاغات النساء: ص ۷۲.</ref>  در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى ‏شود مى‏ پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى‏ گويد:</big>
او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان ‏عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه ‏اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى‏ تواند نمايانگر شدت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل‏ بيت ‏عليهم السلام باشد . <ref>بلاغات النساء: ص ۷۲.</ref>  در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى ‏شود مى‏ پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى‏ گويد:


<big>سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه - كه سياه چهره و تنومند بود -  سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه‏ اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم ، از قبيله بنى‏ كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى‏ دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان‏ اللَّه! من غيب نمى دانم.</big>
سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه - كه سياه چهره و تنومند بود -  سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه‏ اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم ، از قبيله بنى‏ كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى‏ دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان‏ اللَّه! من غيب نمى دانم.


<big>معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى‏ ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى‏ دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى ‏پذيرى مى‏ گويم. من على‏ عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى‏ ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على‏ عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى‏ ورزيد و دينداران را بزرگ مى‏ داشت و... . <ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref></big>
معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى‏ ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى‏ دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى ‏پذيرى مى‏ گويم. من على‏ عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى‏ ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على‏ عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى‏ ورزيد و دينداران را بزرگ مى‏ داشت و... . <ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref>


<big>'''چهارده) حُسنيه'''</big>
'''چهارده) حُسنيه'''


<big>او در خانه امام صادق‏ عليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴. </ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف -  كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى‏ شد -  شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى ‏كرد.</big>
او در خانه امام صادق‏ عليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴. </ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف -  كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى‏ شد -  شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى ‏كرد.


<big>در يكى از اين مناظره‏ ها از فردى -  كه ابراهيم خوانده مى‏ شد -  پرسيد:</big>
در يكى از اين مناظره‏ ها از فردى -  كه ابراهيم خوانده مى‏ شد -  پرسيد:


<big>آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع]] رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟</big>
آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع]] رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟


<big>و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس» پيامبرصلى الله عليه وآله دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى ‏عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه.</big>
و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس» پيامبرصلى الله عليه وآله دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى ‏عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه.


<big>آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .</big>
آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .


<big>ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان [[هارون الرشید عباسی|هارون]] سوگند داد. حاضران -  كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ‏ديدند -  لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر [[صحابه]] و مفسران تصريح كرده ‏اند كه اين آيه درباره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه نيز مشهود است.</big>
ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان [[هارون الرشید عباسی|هارون]] سوگند داد. حاضران -  كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ‏ديدند -  لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر [[صحابه]] و مفسران تصريح كرده ‏اند كه اين آيه درباره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه نيز مشهود است.


<big>حسنيه پرسيد: درباره «انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» چه مى‏ گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت درباره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.</big>
حسنيه پرسيد: درباره «انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» چه مى‏ گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت درباره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.


<big>آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى‏ نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى‏ گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟</big>
آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى‏ نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى‏ گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟


<big>'''پانزده) عميرة بنت سعد بن مالک'''</big>
'''پانزده) عميرة بنت سعد بن مالک'''


<big>او نيز از تابعين شمرده مى ‏شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام ‏رفاعه ابن‏ مبشر بود. او از راويان حديث غدير است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان‏ عليه السلام قرار دارد.</big>
او نيز از تابعين شمرده مى ‏شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام ‏رفاعه ابن‏ مبشر بود. او از راويان حديث غدير است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان‏ عليه السلام قرار دارد.


<big>'''شانزده) ام‏ المجتبى علويه'''</big>
'''شانزده) ام‏ المجتبى علويه'''


<big>او حديث غدير را از [[عدی بن ثابت انصاری|عدی بن ثابت]] نقل كرده است، و ابن ‏عساکر در تاريخ خود از حديث وى ياد مى‏ كند.<ref> الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref></big>
او حديث غدير را از [[عدی بن ثابت انصاری|عدی بن ثابت]] نقل كرده است، و ابن ‏عساکر در تاريخ خود از حديث وى ياد مى‏ كند.<ref> الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref>


<big>'''هفده) فاطمه بنت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام'''</big>
'''هفده) فاطمه بنت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام'''


<big>او دختر حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و مادرش ام‏ ولد مى‏ باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن‏ عليه السلام مى‏ داند.<ref> پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان‏ عليه السلام، ابوحنيفه و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref> رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref></big> <big>شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حديث منزلت]]<ref> تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref>  و ردّ الشمس<ref> اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹.</ref></big> <big>از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام ‏سلمه نقل نموده است.<ref> ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref></big>
او دختر حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و مادرش ام‏ ولد مى‏ باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن‏ عليه السلام مى‏ داند.<ref> پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان‏ عليه السلام، ابوحنيفه و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref> رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حديث منزلت]]<ref> تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref>  و ردّ الشمس<ref> اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹.</ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام ‏سلمه نقل نموده است.<ref> ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref>


<big>اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على‏ عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.</big>
اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على‏ عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: راویان غدیر /  معرفى راويان [[حدیث غدیر]].</big>
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: راویان غدیر /  معرفى راويان [[حدیث غدیر]].


==  <big>وظيفه تبليغ غدير براى بانوان به امر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۱۹،۱۱۸.</ref></big>==
==  وظيفه تبليغ غدير براى بانوان به امر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۱۹،۱۱۸.</ref>==
<big>يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين ‏عليهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله امر پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:</big>
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين ‏عليهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله امر پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:


<big>يكى از پيش بينى‏ هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ ‏سازى آن با انواع [[اتمام حجت]] است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى‏ شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:</big>
يكى از پيش بينى‏ هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ ‏سازى آن با انواع [[اتمام حجت]] است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى‏ شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:


<big>فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوکِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ<ref>خطبه غدير: بخش سوم.</ref></big> :
فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوکِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ<ref>خطبه غدير: بخش سوم.</ref> :


<big>اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است.</big>
اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است.


== <big>پانویس</big> ==
== پانویس ==
<references />
<references />
[[رده:بانوان غدیری]]
[[رده:بانوان غدیری]]
[[رده:بانوان و اتمام حجت با غدیر]]
[[رده:بانوان و اتمام حجت با غدیر]]
[[رده:زنان راوی غدیر]]
[[رده:زنان راوی غدیر]]