جغرافیای غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «== جغرافیای غدیر<ref>آنچه در اين عنوان آمده جمع‏ بندى مطالب است كه از بُعد جغرا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
دوم آنكه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خواست نزديك‏تر بيايد و آنگاه دو بازوى حضرت را گرفت و او را تا آنجا بلند كرد كه پاهاى حضرت محاذى زانوان [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] قرار گرفت. در آن حال فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله: هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.
دوم آنكه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خواست نزديك‏تر بيايد و آنگاه دو بازوى حضرت را گرفت و او را تا آنجا بلند كرد كه پاهاى حضرت محاذى زانوان [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] قرار گرفت. در آن حال فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله: هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.


سوم بيعت عمومى بود كه حضرت از انبوه جمعيت خواست تا اقرار نام ه‏اى درباره ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام بر زبان جارى سازند و آن را همراه پيامبر صلى الله عليه و آله تكرار كنند. در اينجا خطاب به مردم فرمود: همه بگوييد:


سوم بيعت عمومى بود كه حضرت از انبوه جمعيت خواست تا اقرار نامه‏اى درباره ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام بر زبان جارى سازند و آن را همراه پيامبرصلى الله عليه وآله تكرار كنند. در اينجا خطاب به مردم فرمود: همه بگوييد:
ما فرمان تو را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى‏ طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندى اطاعت مى‏ كنيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مى‏ كنيم ... . عهد و پيمان در اين باره براى ايشان از ما، از قلب‏ ها و جان‏ ها و زبان‏ ها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر كس با دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار كرده است.


قرآن عجب حضورى در غدير دارد. هر فراز از اين واقعه عظيم با آيه‏اى تأييد مى‏ شود تا آنجا كه امضاى الهى را به ارمغان مى ‏آورد: «اليوم اَكملتُ لكم دينكم و اَتممتُ عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً».


ما فرمان تو را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى‏طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندى اطاعت مى‏كنيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مى‏كنيم ... . عهد و پيمان در اين باره براى ايشان از ما، از قلب‏ها و جان‏ها و زبان‏ها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر كس با دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار كرده است.
'''۴. خاطره‏ هايى در جغرافياى غدير'''


'''الف) پايان سخنرانى و  ادامه مراسم'''


قرآن عجب حضورى در غدير دارد. هر فراز از اين واقعه عظيم با آيه‏اى تأييد مى‏شود تا آنجا كه امضاى الهى را به ارمغان مى‏آورد: »اليوم اَكملتُ لكم دينكم و اَتممتُ عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً« .
با پايان سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله، برنامه سه روزه آغاز شد و در هر نقطه وادى غدير چراغ هدايتى به يادگار گذاشت. نگاهى به نقطه نقطه اين سرزمين يادآور خاطره ‏هايى از آن ايام ثلاثه است، كه هر كدام به تنهايى جغرافياى اعتقاد ما نيز هست.


اگر جايگاه منبر بازسازى شود در زير درختان پيامبر صلى الله عليه و آله را خواهيم ديد كه عمامه خود را -  كه سحاب نام داشت -  به معناى اعلام جانشينى در برابر مردم بر سر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏بندد. ازدحام مردم را پس از سخنرانى خواهيم ديد كه سعى مى‏ كنند خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نزديك‏تر كنند، و [[تبریک]] و تهنيت بگويند و با ايشان مصافحه كنند. فريادهاى شعفِ جمعيت شكوه و عظمت عجيبى را بر وادى غدير حاكم ساخته است.


4-  خاطره‏هايى در جغرافياى غدير
اگر گوش جان فرا دهيم صداى منادى پيامبر صلى الله عليه و آله را مى‏شنويم كه در بين مردم اين خلاصه غدير را تكرار مى‏ كند: «من  كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».


'''ب) براى بيعت صف كشيدند'''


الف. پايان سخنرانى و  ادامه مراسم
اگر با چشم دل بنگريم مراسم [[بیعت]] تماشايى است كه توقف سه روزه براى آن است. زير درختان در كنار بركه دو خيمه را خواهيم ديد كه به دستور خاص پيامبر صلى الله عليه و آله برپا شده است. در يكى خود حضرت و در ديگرى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام جلوس فرموده ‏اند. راستى عجب مناظر به ياد ماندنى!


با پايان سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله، برنامه سه روزه آغاز شد و در هر نقطه وادى غدير چراغ هدايتى به يادگار گذاشت. نگاهى به نقطه نقطه اين سرزمين يادآور خاطره‏هايى از آن ايام ثلاثه است، كه هر كدام به تنهايى جغرافياى اعتقاد ما نيز هست.
مردم براى بيعت صف كشيده ‏اند، صفى كه بايد يكصد و بيست هزار نفر در آن به نوبت بايستند و هر يک شخصاً بيعت نمايند. اين مراسم تا آن روز سابقه نداشت و مردم لحظه لحظه آن را دنبال مى‏ كردند.


ابتدا وارد خيمه پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏شدند و با حضرت بر سر پيمان ولايت علوى دست بيعت مى ‏دادند. آنگاه از خيمه حضرت خارج مى‏ شدند و وارد خيمه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏شدند و با ادب «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» مى ‏گفتند و بر سر پايدارى در اين ولايت و دفاع از آن، دست بيعت مى‏ دادند.


اگر جايگاه منبر بازسازى شود در زير درختان پيامبرصلى الله عليه وآله را خواهيم ديد كه عمامه خود را -  كه سحاب نام داشت -  به معناى اعلام جانشينى در برابر مردم بر سر اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏بندد. ازدحام مردم را پس از سخنرانى خواهيم ديد كه سعى مى‏كنند خود را به پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏عليه السلام نزديك‏تر كنند، و تبريك و تهنيت بگويند و با ايشان مصافحه كنند. فريادهاى شعفِ جمعيت شكوه و عظمت عجيبى را بر وادى غدير حاكم ساخته است.
كِى از خاطره بازديد كنندگان بيابان غدير محو خواهد شد كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] در همين خيمه ‏ها با پيامبر و على ‏عليهما السلام دست بيعت دادند و «اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة» گفتند و پرسيدند: آيا اين برنامه از طرف خداست يا نه!!! و پيامبر صلى الله عليه وآله با تعجب فرمود: آيا چنين مسئله بزرگى بدون امر خدا مى ‏شود؟! و با اين همه بساط سقيفه را همانان بر پا كردند، و پايه ‏گذار ضديت با ولايت على ‏عليه السلام تا ابد شدند.


'''ج) بيعت بانوان در غدير'''


اگر گوش جان فرا دهيم صداى منادى پيامبرصلى الله عليه وآله را مى‏شنويم كه در بين مردم اين خلاصه غدير را تكرار مى‏كند: »من  كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله« .
منظره ديگرى كه در جغرافياى غدير ثبت شد بيعت زنان بود. بانوى بانوان جهان حضرت فاطمه زهرا عليها السلام از حاضرين اين بيعت بود، كه بعد از دو ماه و اندى آن را به ياد همه آورد و در گير و دار سقيفه خاطر نشان ساخت.


همسران پيامبر صلى الله عليه و آله از جمله عایشه و حفصه نيز از حاضران اين بيعت بودند كه با آن حجت عظيم كه بر آنان تمام شد چنان نقشى را در سقيفه ايفا كردند.


ب. براى بيعت صف كشيدند
شكل خاص بيعت زنان فراموش نشدنى و يادآور حرمت و حجاب زنان در ولايت علوى بود. طشتى پر از آب، پرده‏اى در وسط آن، دست اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داخل آب در يک سوى پرده، دست بانوان در سوى ديگر پرده در آب، همه حاكى از آن است كه حتى در چنين امر عظيمى بايد بيعت از پشت پرده باشد كه نه تنها دست در دست بيعت كننده قرار نمى ‏گيرد، بلكه پرده‏اى زده مى‏شود تا يكديگر را نبينند.


اگر با چشم دل بنگريم مراسم بيعت تماشايى است كه توقف سه روزه براى آن است. زير درختان در كنار بركه دو خيمه را خواهيم ديد كه به دستور خاص پيامبرصلى الله عليه وآله برپا شده است. در يكى خود حضرت و در ديگرى اميرالمؤمنين‏عليه السلام جلوس فرموده‏اند. راستى عجب مناظر به ياد ماندنى!
'''د) ملائكه در غدير'''


گشت و گذارى در وادى غدير، اولين شعر زيباى غدير را به گوش ما مى ‏رساند، كه حسّان بن ثابت آن را سروده و از فراز بلندى به دستور پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله براى مردم مى‏ خواند.


مردم براى بيعت صف كشيده‏اند، صفى كه بايد يكصد و بيست هزار نفر در آن به نوبت بايستند و هر يك شخصاً بيعت نمايند. اين مراسم تا آن روز سابقه نداشت و مردم لحظه لحظه آن را دنبال مى‏كردند.
در حاشيه اين سرزمين خاطره عجيبى خود نمايى مى‏ كند. مردم امين وحى الهى جبرئيل را به صورت مردى خوشرو مى ‏بينند كه مى‏ گويد: «پيامبر براى على پيمانى بست كه جز كافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمى‏ زند».
 
 
ابتدا وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏شدند و با حضرت بر سر پيمان ولايت علوى دست بيعت مى‏دادند. آنگاه از خيمه حضرت خارج مى‏شدند و وارد خيمه اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏شدند و با ادب »السلام عليك يا اميرالمؤمنين« مى‏گفتند و بر سر پايدارى در اين ولايت و دفاع از آن، دست بيعت مى‏دادند.
 
كِى از خاطره بازديد كنندگان بيابان غدير محو خواهد شد كه ابوبكر و عمر در همين خيمه‏ها با پيامبر و على‏عليهما السلام دست بيعت دادند و »اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة« گفتند و پرسيدند: آيا اين برنامه از طرف خداست يا نه!!! و پيامبرصلى الله عليه وآله با تعجب فرمود: آيا چنين مسئله بزرگى بدون امر خدا مى‏شود؟ ! و با اين همه بساط سقيفه را همانان بر پا كردند، و پايه‏گذار ضديت با ولايت على‏عليه السلام تا ابد شدند.
 
 
ج. بيعت بانوان در غدير
 
منظره ديگرى كه در جغرافياى غدير ثبت شد بيعت زنان بود. بانوى بانوان جهان حضرت فاطمه زهراعليها السلام از حاضرين اين بيعت بود، كه بعد از دو ماه و اندى آن را به ياد همه آورد و در گير و دار سقيفه خاطر نشان ساخت.
 
 
همسران پيامبرصلى الله عليه وآله از جمله عايشه و حفصه نيز از حاضران اين بيعت بودند كه با آن حجت عظيم كه بر آنان تمام شد چنان نقشى را در سقيفه ايفا كردند.
 
 
شكل خاص بيعت زنان فراموش نشدنى و يادآور حرمت و حجاب زنان در ولايت علوى بود. طشتى پر از آب، پرده‏اى در وسط آن، دست اميرالمؤمنين‏عليه السلام داخل آب در يك سوى پرده، دست بانوان در سوى ديگر پرده در آب، همه حاكى از آن است كه حتى در چنين امر عظيمى بايد بيعت از پشت پرده باشد كه نه تنها دست در دست بيعت كننده قرار نمى‏گيرد، بلكه پرده‏اى زده مى‏شود تا يكديگر را نبينند.
 
 
د. ملائكه در غدير
 
گشت و گذارى در وادى غدير، اولين شعر زيباى غدير را به گوش ما مى‏رساند، كه حسّان بن ثابت آن را سروده و از فراز بلندى به دستور پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله براى مردم مى‏خواند.
 
 
در حاشيه اين سرزمين خاطره عجيبى خود نمايى مى‏كند. مردم امين وحى الهى جبرئيل را به صورت مردى خوشرو مى‏بينند كه مى‏گويد: »پيامبر براى على پيمانى بست كه جز كافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمى‏زند« .


راستى جا دارد سه روز در غدير بمانيم و همه آن وقايع را جلو ديدگان آوريم و از ياد آنها لذت ببريم.
راستى جا دارد سه روز در غدير بمانيم و همه آن وقايع را جلو ديدگان آوريم و از ياد آنها لذت ببريم.


'''هـ) مباهله در غدير'''


ه  . مباهله در غدير
پايان روز سوم نوبت ديدن اصحاب فيل بود كه با [[سنگ آسمانی]] نابود شدند! نوبت مباهله در غدير بود كه خدا به عنوان شاهد غدير معجزه نشان داد.
 
پايان روز سوم نوبت ديدن اصحاب فيل بود كه با سنگ آسمانى نابود شدند! نوبت مباهله در غدير بود كه خدا به عنوان شاهد غدير معجزه نشان داد.
 
 
زير درختان، كنار خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله دوازده نفر پس از آن مراسم تاريخى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمده‏اند و حارث فهرى سركرده آنان مى‏پرسد: آيا اينكه گفتى »من كنت مولاه فهذا على مولاه« از جانب پروردگار بود يا از نزد خود گفتى؟!
 
 
و پيامبرصلى الله عليه وآله را مى‏بينيم كه در پاسخ او مى‏گويد: خداوند به من وحى كرده و بدون اجازه پروردگارم خبرى را اعلام نمى‏كنم.
 
 
و حارث به مباهله فرا  مى‏خواند: خدايا، اگر آنچه محمد مى‏گويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست!
 
 
و خداوند را مى‏بينيم كه در برابر ديدگان آن جمعيت عظيم سنگى از آسمان بر سر حارث مى‏فرستد و او را نقش زمين مى‏كند، و با نزول آيه »سأل سائل بعذاب واقع« بر همه ثابت مى‏كند كه غدير الهى است.
 
 
و پيامبرصلى الله عليه وآله را مى‏بينيم كه به مردم مى‏فرمايد: شنيديد؟! ديديد؟! يعنى سزاى منكر ولايت على‏عليه السلام اين است.


زير درختان، كنار خيمه پيامبر صلى الله عليه و آله دوازده نفر پس از آن مراسم تاريخى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمده‏ اند و حارث فهرى سركرده آنان مى ‏پرسد: آيا اينكه گفتى «من كنت مولاه فهذا على مولاه» از جانب پروردگار بود يا از نزد خود گفتى؟!


5 -  ناگفته‏هاى پنهان غدير
و پيامبر صلى الله عليه و آله را مى‏ بينيم كه در پاسخ او مى‏ گويد: خداوند به من وحى كرده و بدون اجازه پروردگارم خبرى را اعلام نمى ‏كنم.


ديدار كننده از وادى غدير با شنيدن اين فراز از وقايع آن روز احساس ديگرى از درون خود مى‏يابد، كه گويا آن روزها ماجراهاى ديگرى هم جريان داشته است. وقايع و ماجراهايى كه جا دارد در اين جغرافياى تاريخى به جستجوى آنها نيز بپردازيم:
و حارث به مباهله فرا  مى‏ خواند: خدايا، اگر آنچه محمد مى‏ گويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست!


الف. فرياد شيطان در غدير
و خداوند را مى‏ بينيم كه در برابر ديدگان آن جمعيت عظيم سنگى از آسمان بر سر حارث مى‏ فرستد و او را نقش زمين مى‏ كند، و با نزول آيه «سأل سائل بعذاب واقع» بر همه ثابت مى‏ كند كه غدير الهى است.


اگر چشم دل باز باشد ابليس را خواهد ديد كه در روز غدير از شدت غيظ فرياد مى‏كشد. شياطين از او علت را مى‏پرسند و او مى‏گويد: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به سرانجام رسد هرگز كسى خدا را معصيت نخواهد كرد. آنان به التماس مى‏گويند: تو بودى كه آدم را گمراه كردى، اكنون نيز دست به كار شو! او هم وعده مى‏دهد كه بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله آرام ننشيند و با كمك منافقان تمام تلاش خود را براى شكستن پيمان ولايت به كار گيرد.
و پيامبر صلى الله عليه و آله را مى ‏بينيم كه به مردم مى ‏فرمايد: شنيديد؟! ديديد؟! يعنى سزاى منكر ولايت على ‏عليه السلام اين است.


'''۵. ناگفته ‏هاى پنهان غدير'''


ب. منافقين در غدير
ديدار كننده از وادى غدير با شنيدن اين فراز از وقايع آن روز احساس ديگرى از درون خود مى ‏يابد، كه گويا آن روزها ماجراهاى ديگرى هم جريان داشته است. وقايع و ماجراهايى كه جا دارد در اين جغرافياى تاريخى به جستجوى آنها نيز بپردازيم:


ابليس را در اين سوى غدير رها مى‏كنيم و سراغى از منافقين مى‏گيريم كه سخت در تلاشند. درختان و بركه و چشمه غدير و تك تك ريگ‏هاى آن وادى براى ما شهادت خواهند داد كه آن روز و در برابر منبر پيامبرصلى الله عليه وآله كدام چشمان خيانتكارى غيظ خود را فرو مى‏دادند.
'''الف) فرياد شيطان در غدير'''


اگر چشم دل باز باشد ابليس را خواهد ديد كه در روز غدير از شدت غيظ فرياد مى‏ كشد. شياطين از او علت را مى‏پرسند و او مى‏گويد: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به سرانجام رسد هرگز كسى خدا را معصيت نخواهد كرد. آنان به التماس مى‏ گويند: تو بودى كه آدم را گمراه كردى، اكنون نيز دست به كار شو! او هم وعده مى‏دهد كه بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله آرام ننشيند و با كمک منافقان تمام تلاش خود را براى شكستن پيمان ولايت به كار گيرد.


آنان كه در مكه براى غصب خلافت همپيمان شده و »صحيفه ملعونه« را امضا كرده بودند، اكنون در ميان جمعيت نيروهاى خود را از ميان منافق صفتان انتخاب مى‏كردند. آنان هنگام سخنرانى با نگاه‏هاى اعتراض گونه خود و هنگام بيعت با اعتراضات صريحشان، زهر خويش را بر عسل مصفاى غدير مى‏ريختند.
'''ب) منافقين در غدير'''


[[شیطان|ابلیس]] را در اين سوى غدير رها مى‏ كنيم و سراغى از [[منافقین]] مى ‏گيريم كه سخت در تلاشند. درختان و بركه و چشمه غدير و تک تک ريگ ‏هاى آن وادى براى ما شهادت خواهند داد كه آن روز و در برابر [[منبر]] پيامبر صلى الله عليه و آله كدام چشمان خيانتكارى غيظ خود را فرو مى‏ دادند.


اكنون كه غدير را انجام شده مى‏بينند فتنه‏هاى جديدى در سر مى‏پرورانند: قتل پيامبرصلى الله عليه وآله و على‏عليه السلام قبل از رسيدن به مدينه! خدايا اين بركه چه اسرارى در خود نهفته دارد؟ به روى شيرين آن لبخند بزنيم يا براى روى تلخ آن اشك بريزيم. عجيب است كه بعد از اين همه، نقشه مى‏كشند كه در راه پيامبرصلى الله عليه وآله را به قتل برسانند و يا اگر نتوانستند على‏عليه السلام را !!
آنان كه در مكه براى غصب خلافت همپيمان شده و «صحيفه ملعونه» را امضا كرده بودند، اكنون در ميان جمعيت نيروهاى خود را از ميان منافق صفتان انتخاب مى‏ كردند. آنان هنگام سخنرانى با نگاه ‏هاى اعتراض گونه خود و هنگام بيعت با اعتراضات صريحشان، زهر خويش را بر [[عسل]] مصفاى غدير مى ‏ريختند.


اكنون كه غدير را انجام شده مى ‏بينند فتنه‏ هاى جديدى در سر مى‏ پرورانند: قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام قبل از رسيدن به مدينه! خدايا اين بركه چه اسرارى در خود نهفته دارد؟ به روى شيرين آن لبخند بزنيم يا براى روى تلخ آن اشک بريزيم. عجيب است كه بعد از اين همه، نقشه مى‏ كشند كه در راه پيامبر صلى الله عليه و آله را به قتل برسانند و يا اگر نتوانستند على ‏عليه السلام را !!


آرى، بالاخره مراسم سه روزه غدير پايان مى‏پذيرد، و كاروان صد و بيست هزار نفرى حجةالوداع با غدير وداع مى‏كنند، و جز اندكى در دل هم با غدير خداحافظى مى‏كنند!!
آرى، بالاخره مراسم سه روزه غدير پايان مى‏ پذيرد، و كاروان صد و بيست هزار نفرى [[حجةالوداع]] با غدير وداع مى‏كنند، و جز اندكى در دل هم با غدير خداحافظى مى ‏كنند!!


ج. قله »هَرشى« ادامه جغرافياى غدير
'''ج) قله «هَرشى» ادامه جغرافياى غدير'''


جغرافياى غدير اما هنوز گسترده مى‏شود و تا »هَرشى« در 20 كيلومتر بعد از غدير ادامه مى‏يابد. اين نام چه ارتباطى با غدير دارد و كجاست؟ همان كوهى است كه مى‏خواستند بر فراز آن نقشه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله را و در پاى آن نقشه قتل على‏صلى الله عليه وآله اجرا كنند! چه كسانى؟ همانان كه بعد از رحلتش خلافت را غصب كردند!
جغرافياى غدير اما هنوز گسترده مى ‏شود و تا «هَرشى» در ۲۰ كيلومتر بعد از غدير ادامه مى‏يابد. اين نام چه ارتباطى با غدير دارد و كجاست؟ همان كوهى است كه مى‏خواستند بر فراز آن نقشه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله را و در پاى آن نقشه قتل على‏صلى الله عليه وآله اجرا كنند! چه كسانى؟ همانان كه بعد از رحلتش خلافت را غصب كردند!