جغرافیای غدیر

از دانشنامه غدیر

ورود غدیر به جغرافیای اسلام، آغاز حضور جدی غدیر در فرهنگ اعتقادی، بلندترین خطابه انبیا در غدیر، خاطره‌های ماندگار در جغرافیای غدیر، ناگفته‌های پنهان غدیر، تاریخچه غدیر در چهارده قرن، روزگار غدیر در عصر حفظ میراث فرهنگی مراحل این سفر اکتشافی است.

اینها اهدافی است که از جغرافیای غدیر استفاده می‌شود و از جمله موضوعاتی که درباره غدیر باید مورد تحقیق و تألیف قرارگیرد و هنوز جای آنها خالی است تحقیق در مورد جغرافیای غدیر و موقعیت منطقه غدیر از نظر جغرافیایی و تاریخچه آن در طول تاریخ و موقعیت آن در زمان حاضر است.

توصیف جغرافیایی غدیر خم[۱]

منطقه غدیر خم در مسیر سیلاب‌هایی واقع شده که پس از عبور از غدیر به جحفه می‌رسد، و سپس تا دریای سرخ ادامه پیدا می‌کند. این وادی یا سیلاب، سیل‌های سالیانه را به دریا می‌ریزد. چنین مسیرهایی را به زبان عربی «وادی» می‌گویند.

بنابراین در توصیف جغرافیایی غدیر می‌توانیم بگوئیم: وادی جحفه مسیر سیلی است که به دریا می‌ریزد.

در این مسیر آبگیری طبیعی بوجود آمده که پس از عبور سیل، آب‌های باقیمانده در آن جمع می‌شوند، و به چنین گودال‌ها و آبگیرهایی در عرب «غدیر» می‌گویند.

در مناطق مختلف غدیرهای زیادی در مسیر سیل‌ها وجود دارد که با نامگذاری از یکدیگر شناخته می‌شوند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر بنام «خم» نامگذاری شده است.

نام غدیر خم در طول چهارده قرن تغییر نیافته و در کتاب‌های جغرافیایی و تاریخی و لغت مربوط به قرون مختلف همین نام را برای این مکان معین می‌بینیم که موقعیت دقیق آن را هم تعیین کرده‌اند و فواصل آن را از چهار جهت به صراحت گفته‌اند.[۲]

با توجه به اینکه یک منطقه جغرافیایی را به مناسبت‌های مختلف با نام‌های متفاوت یاد می‌کنند، لذا غدیر خم هم در تاریخ با نام‌های مناطقی که از نظر جغرافیایی از آن حساب می‌شود نام برده شده است.

در مواردی به عنوان «جحفه» از آن یاد شده، بدان جهت که غدیر خم در وادی جحفه قرار دارد. در مواردی «خرّار» گفته شده که نام مسیر سیل از غدیر تا جحفه است که سیل را به آنجا می‌ریزد. در مواردی با نام «غُرَبة» یاد می‌شود و این بمناسبت همجواری غدیر با این منطقه است و هر دو در یک وادی قرار دارند.

با توجه به اینکه موقعیت غدیر و جحفه به صورت از شرق به غرب در مسیر سیل است و هر چه به سمت دریا پیش می‌رود مسیر سیل وسیع تر می‌شود و کسانی که در صدد تعیین فاصله جحفه تا غدیر بوده‌اند از زاویه‌های مختلفی مسافت را اندازه گرفته‌اند، لذا فاصله آن تا جحفه را گاهی سه مایل و گاهی دو مایل تعیین کرده‌اند.

توصیف تفصیلی غدیر

در تاریخ صورت کاملی از غدیر ترسیم شده که به خوبی قابل شناسایی است:

الف. چشمه غدیر

در لسان العرب می‌گوید: ابن اثیر گفته است: «غدیر موضعی بین مکّه و مدینه است. چشمه ای که آنجاست در آن می‌ریزد».[۳]

در معجم و الروض المعطار می‌گوید: «در این غدیر آب چشمه ای می‌ریزد».[۴]

در معجم البلدان می‌گوید: «خم موضعی است که چشمه ای در آن می‌ریزد».[۵]

اسدی می‌گوید: در سه مایلی جحفه در کنار چشمه مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است و بین مسجد و چشمه درختانی قرار دارد. اینجا همان غدیر خم است.[۶]

عیاض می‌گوید: «غدیر برکه ای است که چشمه ای در آن می‌ریزد، و بین برکه و چشمه مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است».[۷]

ب. آبگیر

کلمه غدیر که به معنای آبگیر است همان جایی است که آب سیل و نیز آب چشمه در آن جمع می‌شود و در تمام عبارات تاریخی معروف‌ترین نام این منطقه با همین آبگیر است.

عرام می‌گوید: «غدیر خم در سمت طلوع آفتاب است و هیچ‌گاه آب آن خشک نمی‌شود.[۸]

ج. درختان

در حدیث طبرانی می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر خم زیر درختان خطابه ایراد کرده است.[۹]

در حدیث حاکم می‌گوید: آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله از حجةالوداع بازگشت و در غدیر خم پیاده شد دستور داد خارهای زیر درختان را کندند».[۱۰]

در حدیث احمد حنبل آمده است: برای پیامبر صلی الله علیه و آله با پارچه سایبانی در برابر آفتاب بر روی درخت سَمُرَه ساختند.[۱۱]

در حدیث دیگر آمده است: زیر دو درخت برای پیامبر صلی الله علیه و آله جارو زده شد و حضرت نماز ظهر را خواندند.[۱۲]

در کتاب «استجلاب ارتقاء الغرف» آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله نماز جماعت غدیر را زیر درختان خواندند.[۱۳]

در روایت ابونعیم آمده است: هیچ‌کس در اطراف درختان باقی نماند مگر آنکه با چشم خود پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌دید و با گوش خود صدای آن حضرت را می‌شنید.[۱۴]

این درختان از نوع «سمره» بود که درخت بیابانی عظیمی با شاخ و برگ طولانی و درهم پیچیده همچون چنار است و در اشعار و احادیث به عنوان «دوح» به معنای درخت بزرگ نیز یاد شده است.

این درختان کنار آبگیر بوده و غیر از مجموعه درختانی است که در وادی متفرق بوده و بعداً ذکر خواهد شد.

د. مجموعه درختان

کلمه «غیضة» در عربی موضعی است که در آنجا درختان بسیار و درهم پیچیده باشد. در اطراف غدیر درختانی بوده که در عبارات تاریخ چنین توصیف شده است:

الف) بکری می‌گوید: در این غدیر چشمه ای می‌ریزد و اطراف آن درختان بسیار و درهم پیچیده است.[۱۵]

ب) صاحب مشارق می‌گوید: خم نام مجموعه درختانی در آنجاست و در آنجا آبگیری است که به این بیشه نسبت داده می‌شود.[۱۶]

هـ. علف‌های بیابانی

یاقوت حموی از عرّام نقل می‌کند: در منطقه غدیر گیاهی جز مرخ و تمام و اراک و عشر نیست.[۱۷]

و. مسجد

در مکانی که پیامبر صلی الله علیه و آله توقف نمود و نماز خواند و خطابه ایراد کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان صاحب اختیار و خلیفه مردم تعیین کرد، مسجدی ساخته شد که محل آن بین چشمه و آبگیر بوده است.

بکری می‌گوید: «بین غدیر و چشمه مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است».[۱۸]

حموی می‌گوید: صاحب مشارق گفته است: «خم موضعی است که چشمه ای در آن می‌ریزد، و بین غدیر و چشمه مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است».[۱۹]

تاریخچه این مسجد در عنوان «مسجد غدیر» آمده است.

ز. سکونت

حموی از حازمی نقل کرده که «این وادی به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غیرقابل سکنی بودن آن است؛ ولی حموی از عرّام نقل کرده که در این منطقه عده ای از قبیله خزاعه و کنانه زندگی می‌کنند ولی بسیار کم اند.[۲۰]

جغرافیدان عربستان عاتق بن غیث بلادی، سه دلیل ذکر می‌کند که در این مکان سکونت جمعی از مردم به صورت شهر یا روستای مهمی بر قرار بوده است:

اول: چشمه غدیر، که یکی از اهالی بلادیه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن برای وفور آب نموده است. باید توجه داشت که در حجاز بودنِ یک چشمه مساوی با برقراری یک روستاست.

آثار باقی مانده نشان می‌دهد که در این مکان آبادی بوده که ساختمان‌های آن از سنگ بنا شده بوده و حصاری داشته است.

دوم: زمین‌های اطراف غدیر همه کوهپایه ای و مایل به دشت هستند و تا آنجا که اهل منطقه نقل می‌کنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است.

این آبادی می‌تواند دلیلی بر وجود عده ای به عنوان سکونت در آنجا باشد.

سوم: بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام فرزندان صحابه و انصار و قریش در دشت‌های حجاز متفرق شدند و برای خود باغ‌ها و آبادی‌هایی ساختند که به صراحت تاریخ مناطق اطراف غدیر خم از آن مناطق است.

با توجه به اینکه در مناطق دور دست تر از غدیر آبادی‌هایی در کنار آب‌ها به وجود آمده، استبعادی ندارد در این غدیر هم وطن کرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا که هم به جاده و آبادی‌های دیگر نزدیک تر است و هم سابقه حضور پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا ثابت بوده است.

این سه دلیل ثابت می‌کند که سرزمین غدیر خم که امروزه فقط چند چادرنشین در این سو و آن سویش خیمه زده‌اند، روزگاری شهر یا روستای آبادی بوده است.

از نظر شیعه دلیل دیگری موارد فوق را تأیید می‌کند و آن صراحت تاریخ به وجود مسجد غدیر در آنجاست. قرائن مذکور نیز مؤیدی قوی بر وجود مسجد غدیر است که طبعاً به خاطر عبور حجاج زمینه سکونت نیز در آنجا فراهم بوده است.[۲۱]

حدود غدیر نزد جغرافیدانان[۲۲]

«کُراع» به معنی پایان مسیل و انتهای مسیر آب است، و «غُمَیم» نام این منطقه ای بین مکه و مدینه بوده که غدیر خم در آن واقع شده است.

«غدیر» به معنای گودالی است که پس از عبور سیل، آب در آن باقی می‌ماند. «خمّ» نام این آبگیر بوده است. محل «غدیرخم» در وادی جحفه و به همین نام معروف است.

بسیاری از اهل لغت و جغرافی و تاریخ نگاران محل غدیر را بین مکّه و مدینه دانسته‌اند:

در «لسان العرب» می‌گوید: «غدیر خم آبگیر معروفی بین مکه و مدینه است».[۲۳]

یاقوت در «معجم البلدان» می‌گوید: «حازمی گفته است: خم، مسیر سیلی بین مکه و مدینه است…، و زمخشری گفته که خم، نام مرد رنگرزی است که آبگیر بین مکه و مدینه به او نسبت داده شده است».[۲۴]

ابن منظور در «لسان العرب» می‌گوید: «خم آبگیر معروفی بین مکه و مدینه در جحفه است که همان غدیر خم است».[۲۵]

فیروزآبادی در «قاموس» می‌گوید: «غدیر خم، محلی است در مسیر سیلی بین حرمین شریفین».[۲۶]

از این عبارات معلوم می‌شود اختلافی درباره اینکه غدیر بین مکه و مدینه است وجود ندارد، و بحث بر سر تعیین مکان آن بین این دو شهر است.

جمع‌بندی بین توصیف‌های جغرافیایی مختلف در غدیر[۲۷]

اکثریت قائلند که غدیر در جحفه است، و منظورشان این است که غدیر خم در وادی جحفه قرار دارد.

در این موارد منظور از جحفه «وادی جحفه» است، نه روستای جحفه که میقات است.

دلیل این مطلب مسافتی است که بین جحفه و غدیر خم تعیین می‌کنند، و معنایش مغایرت جحفه با غدیر خم است که فاصله بین آن دو در نظر گرفته می‌شود.

دلیل دیگر اینکه وادی جحفه از غدیر آغاز می‌شود و به دریای سرخ منتهی می‌گردد و غدیر جزئی از وادی جحفه می‌شود. بنابر این معنی ندارد بین آنجا و وادی جحفه که جزء آن است مسافت تعیین گردد.

مطلبی که فقط حمیری در الروض المعطار گفته تعیین محل غدیر بین جحفه و عسفان است که می‌گوید: «بین جحفه و عُسفان غدیر خم است».[۲۸]

بدون شک این اشتباهی از اوست، به خصوص آنکه صریحاً محل غدیر را در سه مایلی جحفه در سمت چپ جاده تعیین کرده است، در حالی که بین جحفه و عسفان محلی به نام غدیر شناخته نشده است.

ظاهراً منشأ اشتباه آنجاست که او عبارت تعیین‌کننده مسافت از سه مایلی جحفه در سمت چپ جاده را از کتاب «معجم ما استعجم» گرفته و متوجه نشده که منظور بکری از سمت چپ جاده نسبت به کسی است که از مدینه به مکّه می‌رود نه از مکّه به مدینه، و لذا این اشتباه رخ داده است.

بکری در معجم می‌گوید: «غدیر خم در سه مایلی جحفه و در سمت چپ جاده است».[۲۹]

و همان‌طور که گفتیم منظورش سمت چپ جاده از سوی مدینه به مکه است. دلیل این مطلب گفته او در بیان مراحل جاده بین حرمین و مسافت‌های آن است که از سمت مدینه آغاز می‌کند و وادی عقیق را نام می‌برد و می‌گوید: «راه مکه از طرف مدینه از عقیق است: از مدینه تا ذی الحلیفة…».[۳۰]

از همه این موارد استفاده می‌شود که غدیر خم در انتهای وادی خرّار و آغاز جحفه در سمت راست جاده حُجاج از مدینه به مکه واقع شده است و به همین جهت است که عده ای غدیر را به نام «خَرّار» خوانده‌اند.

علت نامگذاری به غدیر خم[۳۱]

از مجموع معانی که در فرهنگ‌های عربی برای «غدیر» و «خم» ذکر کرده‌اند می‌توان تعریف زیر را به دست آورد:

غدیر

آبگیر و محل پست طبیعی زمین است که آب باران یا سیل در آن جمع می‌شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمی‌ماند.

جمع کلمه «غدیر» به چهار صورت می‌آید: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.[۳۲]

درباره علت نامگذاری «آبگیر» به «غدیر» - که صفت مشبّهه است - دو جهت ذکر کرده‌اند:

الف) به معنای اسم مفعول از ماده «مغادرة» یعنی رفتن و باقی گذاشتن است، و منظور آن است که سیل آبگیر را پر می‌کند و آن را با آبش رها می‌کند و می‌رود.

ب) به معنای اسم فاعل از ماده «غدر» یعنی حیله است، و منظور آن است که آبگیر با آب فراوانی که دارد واردین را می‌ترساند و هنگام شدت احتیاج آبش تمام می‌شود. این معنی را زبیدی در تأیید شعر کمیت، قوی دانسته است.[۳۳]

خم

یاقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل کرده که «خم» نام مرد رنگرزی بوده، که آبگیر بین مکه و مدینه به او نسبت داده شده است.

سپس از صاحب مشارق نقل می‌کند که گفته است: «خم اسم مجموعه درختانی در آنجاست و در آن آبگیری است که به خم نسبت داده می‌شود».[۳۴]

همین جهتِ نامگذاری غدیر به «غدیر خمّ» را در کلام بکری می‌بینیم که می‌گوید: «غدیر خم در سه مایلی جحفه است. در این آبگیر چشمه ای می‌ریزد و اطراف آن درختان بسیار و در هم پیچیده است و این همان مجموعه درختانی است که به آن خمّ می‌گویند».[۳۵]

فاصله غدیر تا جحفه[۳۶]

برای تعیین دقیق محل غدیر از نظر جغرافیایی نسبت آن با جحفه در نظر گرفته شده چون منطقه معروفی بوده و هست. منابع زیر درباره تعیین فاصله غدیر به دست آمده است:

بکری فاصله را سه مایل تعیین کرده، و از زمخشری از قول قائلی نقل کرده که فاصله دو مایل است، و اشاره به ضعف این قول نموده است.[۳۷]

حموی فاصله را دو مایل تعیین کرده است.[۳۸]

فیروزآبادی فاصله را سه مایل تعیین کرده است.[۳۹]

نصر و عرّام فاصله را یک مایل گفته‌اند.[۴۰]

این اختلاف فاصله از یک مایل تا سه مایل به خاطر جاده‌های مختلفی است که بین غدیر و جحفه وجود دارد، به خصوص آنکه وادی جحفه بعد از غدیر رفته رفته پهن‌تر می‌شود تا به جحفه و بعد از آن به دریا می‌رسد.

ممکن است در موردی از کنار کوه‌ها اندازه‌گیری شده باشد که نزدیک تر است و یک مایل گفته شده، و در موردی از وسط وادی طی طریق شده و دو مایل گفته شده، و در موردی از حاشیه وادی اندازه‌گیری شده و سه مایل تعیین شده است.

قله «هَرشی» ادامه جغرافیای غدیر[۴۱]

عاتق بن غیث بلادی در کتاب «علی طریق الهجرة» به توصیف کوه هرشی در مسیر مکّه تا مدینه می‌پردازد و می‌گوید: در ۱۶ کیلومتری شمال شرقی شهر «رابغ» کوه هرشی است.

«هَرشی» در واقع نام بیابانی است که دو کوه آن را دربر گرفته است. کوه بزرگ‌تر را «هَرشی» می‌گویند که مسیر جاده از آنجاست، و کوه کوچک‌تر را «هُرَیْشاء» می‌گویند که فقط راه پیاده یا مالرو دارد.

کوه هرشی به سمت جنوب شیب تندی دارد، ولی از طرف شمال به بیابانی مسطح سرازیر می‌شود که به سوی غرب امتداد دارد و آن را بیابان «بیض» می‌نامند، و در سمت شرقی آن بیابان «شیباء» قرار دارد.

از قدیم راه حجاج از «سقیاء» تا «جحفه» از کوه هرشی بوده است. در آغاز ورود اتومبیل، کوه هرشی را برای عبور ماشین آماده می‌کردند ولی به نتیجه ای نرسید چرا که در آن زمان ماشین‌های جاده‌سازی مدرن نبود.

بعد از آن جاده اتومبیل از مسیر دیگری قرار داده شد و منطقه هرشی متروکه واقع شد و سیل در آنجا خرابی ایجاد کرد، به گونه ای که هم‌اکنون بالا رفتن و پایین آمدن از کوه با خطر مواجه است.

علت انتخاب راه قله هرشی با همه دشواری عبور از آن، فقط نزدیک شدن مسیر است که از رابغ به «مُبیریک» از راه هرشی ۳۱ کیلومتر و از راه مستوره ۸۸ کیلومتر است، که ۵۷ کیلومتر نزدیک تر است و زودتر به مقصد می‌رسد. بعد از هرشی «ابواء» است که قبر حضرت آمنه مادر پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا واقع است.[۴۲]

گستردگی جغرافیای غدیر تا «هَرشی» در ۲۰ کیلومتر بعد از غدیر ادامه می‌یابد. این نام همان کوهی است که می‌خواستند بر فراز آن نقشه قتل پیامبر صلی الله علیه و آله را و در پای آن نقشه قتل علی‌علیه السلام اجرا کنند! چه کسانی؟ همانان که بعد از رحلتش خلافت را غصب کردند!

پس بیایید بعد از دیدار غدیر سری هم به قله هرشی بزنیم و خاطره تلخ آن شب را مرور کنیم. در تاریکی، اکثریت کاروان مجبورند کوه را دور بزنند چون این گونه برای شتران آسان‌تر است، اما پیامبر صلی الله علیه و آله و عده ای دیگر از کوه بالا می‌روند تا با عبور از قله آن در سوی دیگر کوه زودتر پایین آیند و راه نزدیک شود.

چشمان نافذی همچون حذیفه می‌خواهد که ببیند چهارده نفر زودتر از پیامبر صلی الله علیه و آله سربالایی کوه را در پیش گرفته به سرعت سمت قله را نشانه رفته‌اند.

کمی بعد، پیامبر صلی الله علیه و آله حرکت می‌کند و عده ای از قافله همراه می‌شوند، ولی سربالایی تند کوه حرکت شتران را کُند می‌کند و قافله عقب می‌ماند.

افسار شتر پیامبر صلی الله علیه و آله در دست حذیفه است و عمار از پشت سر شتر را راهنمایی می‌کند و سریع‌تر به قله می‌رسند.

کسی جز پیامبر صلی الله علیه و آله نمی‌داند و نمی‌بیند که در دو سوی گردنه چهارده نفر با شمشیرهای آخته آماده اند و ظرف‌های پر از شن را در ابتدای سراشیبی نگه داشته‌اند تا با عبور شتر پیامبر صلی الله علیه و آله آن‌ها را رها کنند و با وحشت و سقوط شتر، جان پیامبر صلی الله علیه و آله به خطر افتد.

پانویس

  1. غدیر کجاست؟: ص ۵۰–۵۵. چهارده قرن با غدیر: ص ۲۱۳. سخنرانی استثنائی غدیر: ص ۲۶.
  2. معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۵۱۰،۴۹۲،۳۶۸. لسان العرب: ماده خمم و غدر. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹،۳۵۰ و ج ۳ ص ۱۵۹ و ج ۴ ص ۱۸۸ و ج ۶ ماده غدیر. معجم معالم الحجاز: ج ۱ ص ۱۵۶. تاج العروس: ماده خمم، غدر. النهایة (ابن اثیر): ماده خم. الروض المعطار: ص ۱۵۶. وفاء الوفاء: ج ۲ ص ۲۹۸. صفة جزیرة العرب: ص ۲۵۹.
  3. لسان العرب: ماده خم. النهایة: ماده خم.
  4. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸. الروض المعطار: ص ۱۵۶.
  5. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  6. خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹.
  7. خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹.
  8. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.
  9. المراجعات: مراجعه ۵۴.
  10. المراجعات: مراجعه ۵۴.
  11. المراجعات: مراجعه ۵۴.
  12. المراجعات: مراجعه ۵۴.
  13. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۷۳، به نقل از استجلاب (خطی): ص ۲۱.
  14. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۴۶.
  15. معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  16. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  17. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  18. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  19. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  20. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  21. علی طریق الهجرة: ص ۶۰–۶۷. معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.
  22. غدیر کجاست؟: ص ۴۶،۴۵. اسرار غدیر: ص ۴۸. واقعه قرآنی غدیر: ص ۶۹.
  23. لسان العرب: ماده «خم».
  24. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  25. لسان العرب: ماده «خمّ».
  26. القاموس المحیط: ماده «خم».
  27. غدیر کجاست؟: ص ۴۷،۴۶.
  28. الروض المعطار: ص ۱۵۶.
  29. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  30. معجم ما استُعجم: ج ۳ ص ۹۵۴–۹۵۵.
  31. غدیر کجاست؟: ص ۴۲.
  32. لسان العرب، تاج العروس، محیط المحیط، المعجم الوسیط: ماده غدر.
  33. تاج العروس: ماده «غدر».
  34. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  35. معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  36. غدیر کجاست؟: ص ۴۸.
  37. معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  38. معجم البلدان: ج ۴ ص ۱۸۸.
  39. قاموس: ماده «خم».
  40. تاج العروس: ماده «خم». معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  41. غدیر کجاست؟: ص ۴۹.
  42. علی طریق الهجرة: ص ۲۴۰–۲۴۲.

فهرست منابع

  • احقاق الحق؛ قاضی نورالله شوشتری، قم: کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۹ق.
  • تاج العروس؛ محمد بن محمد بن مرتضی زبیدی، م۱۲۵۰ق، بیروت: دارالفکر، اول، ۱۴۱۴ق.
  • خلاصة الوفاء؛ علی بن عبدالله السهمودی، م۹۱۱ق، مدینه منوره: المکتبة العلمیه، ۱۳۹۲ق.
  • الروض المعطار فی خبر الأقطار؛ محمد بن عبدالمنعم حمیری، م۹۰۰ق، تحقیق: عباس احسان، بیروت: مکتبة لبنان، دوم، ۱۹۸۴م.
  • علی طریق الهجرة؛ عاتق بن غیاث بلادی، م۱۴۳۱ق، ترجمه و تحقیق: محمد رضا شهیدی پاک، تهران، مشعر، ۱۳۹۰ش.
  • القاموس المحیط؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی، م۸۱۷ق، بیروت: مؤسسة الرساله، هشتم، ۱۴۲۶ق-۲۰۰۵م.
  • لسان العرب؛ محمد بن مکرم بن منظور مصری، م۷۱۱ق، بیروت: دارالفکر، اول، سوم، ۱۴۱۴ق.
  • المراجعات؛ عبدالحسین شرفالدین الموسوی، تهران: مجمع جهانی اهل بیت، ۱۳۷۱ش.
  • معجم البلدان؛ یاقوت بن عبدالله حموی، م۵۷۴ق، بیروت: دارالصادر، دوم، ۱۹۹۵م.
  • معجم ما استعجم؛ عبدالله بن عبدالعزیز بکری، م۴۸۷ق، تحقیق: مصطفی السقا، بیروت: عالم الکتب، سوم، ۱۴۰۳ق.
  • معجم معالم الحجاز؛ عاتق بن غیث بلادی، بیروت: مؤسسة الریان، ۱۴۳۱ق.
  • النهایه فی غریب الحدیث و الاثر؛ مبارک بن محمد بن اثیر جزری، م۶۰۶ق، تحقیق: محمود محمد طناحی، قم: اسماعلیان، چهارم، ۱۳۶۷ش.