۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰۹: | خط ۳۰۹: | ||
۳. واقعه غدير به امر خداى متعال براى بيان ولايت حضرت علىعليه السلام بوده است: واقعه غدير به امر خداى عزوجل انجام گرفته است و ربطى به شكايت مردم يا لشكر از حضرت علىعليه السلام ندارد. زيرا از جانب خداى عزوجل به رسول خدا وحى نمود وايشان را مأمور به ابلاغ خلافت حضرت علىعليه السلام كرد. همانگونه كه روايات صحيح متعددى بر اين مطلب دلالت دارد: | ۳. واقعه غدير به امر خداى متعال براى بيان ولايت حضرت علىعليه السلام بوده است: واقعه غدير به امر خداى عزوجل انجام گرفته است و ربطى به شكايت مردم يا لشكر از حضرت علىعليه السلام ندارد. زيرا از جانب خداى عزوجل به رسول خدا وحى نمود وايشان را مأمور به ابلاغ خلافت حضرت علىعليه السلام كرد. همانگونه كه روايات صحيح متعددى بر اين مطلب دلالت دارد: | ||
ابن ابى حاتم از ابوسعيد خدرى نقل كرده است كه گفت: آيه «يا ايها الرسول بلّغ ما اُنزل اليك در شأن على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است».<ref>تفسير ابن ابى حاتم: ج ۴ ص ۱۱۷۲.</ref> | |||
همچنين ثعلبى به چهار طريق در تفسيرش نقل كرده است كه: زمانى كه آيه «يا ايها الرسول بلّغ ما أنزل إليك من ربك» نازل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم اين على مولا و سرپرست او است.<ref>تفسير الثعلبى: ج ۴ ص ۹۲.</ref> | |||
۴. رسول خدا صلى الله عليه و آله ماجراى شكايت را در [[خطبه غدیر]] ذكر نكرده اند: اگر سبب واقعه غدير شكايت لشكر يمن بوده است، مى بايست رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در ايراد خطبه اشاره اى به آن مى فرمود. همانگونه كه در فرمايش خود در مكه به شاكيان فرمودند: از على شكايت نكنيد. يا از طرف شاكيان نقل شده است كه بعد از فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله در مكه يا مدينه، از حضرت على عليه السلام راضى شدند و از شكايت خود پشيمان گشتند. همانگونه كه در روايت بريده اين نكته آمده بود. | |||
۵. حتى در صورت پذيرش، خطبه غدير دلالت بر [[امامت]] بلافصل حضرت على عليه السلام دارد: حتى اگر بپذيريم كه سبب واقعه غدير شكايت لشكر يمن بوده است، باز هم حديث غدير بر امامت و خلافت بلافصل حضرت على عليه السلام بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دلالت مى كند. يعنى در هر صورت، خطبه غدير دلالت بر خلافت و امامت حضرت على عليه السلام مى كند، حتى اگر سبب بيان آن شكايت لشكر باشد. چنانكه قاضى عبدالجبار از علماى متعصب اهل تسنن در كتاب «المغنى فى الامامه» به آن تصريح كرده است. | |||
۶. برگزارى چنين مراسمى براى شكايت چند نفر خلاف منطق و عقل است: در صورت پذيرش اين ادعا كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به خاطر شكايت تعدادى از لشكريان اعزامى به يمن خطبه غدير را ايراد كرده باشند، اين سوال مطرح است كه آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله كه رئيس عقلا و عقل كل است ممكن است كارى انجام دهند كه عقلاى عالم آن را ناپسند مى دانند؟ | |||
براى توضيح اين سؤال مرورى بر آمار شركت كنندگان در مراسم و نحوه برگزارى خطبه غدير خواهيم داشت: | براى توضيح اين سؤال مرورى بر آمار شركت كنندگان در مراسم و نحوه برگزارى خطبه غدير خواهيم داشت: | ||
جمعيتى بيش از صد هزار نفر مسلمانان نواحى مختلف جزيرة العرب و ديگر نواحى بعد از ماهها رنج سفر براى انجام اعمال حج تمتع را تحمل كرده بودند، و بعد از انجام اعمال مشكل حج در مسير بازگشت، در بيابان گرم و سوزان سه روز متوقف مى شوند. حتى اگر كسى جلوتر رفته و از غدير دور شده است طبق دستور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بايد بازگردد تا سخنان مهم رسول خدا صلى الله عليه و آله را آن هم در سال آخر عمر ايشان بشنوند. | |||
حال چگونه ممكن است اين سخنان مهم در اين جمع انبوه - كه قاعدتاً عده زيادى از آنها حتى از اصل ماجراى شكايت بى خبر اند - براى آشتى دادن بين شاكيان و اميرالمؤمنين عليه السلام باشد؟ آيا نبايد بين عظمت جلسه و سخنان طرح شده در آن تناسبى وجود داشته باشد؟ آيا نبايد مسلمانان حاضر در آن جلسه و حتى مسلمانان امروز اين سؤال را داشته باشند كه چرا بايد شكايت نابجاى چند نفر از حضرت على عليه السلام و آشتى دادن آنها با حضرت، موجب معطلى هزاران نفر از مسلمانان گردد؟ اين كار يقيناً از انسان هاى عادى بعيد است چه رسد به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله كه عقل كل عالم بود! | |||
حال چگونه ممكن است اين سخنان مهم در اين جمع انبوه - كه قاعدتاً عده زيادى از آنها حتى از اصل ماجراى شكايت | |||
بنابراين شواهد و قرائن فراوان قبل و بعد از خطبه رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير، جاى هر گونه شک و شبهه براى ارتباط واقعه غدير با شكايت لشكريان يمن از بين مى برد، و شواهدى نظير بيانات ابتدايى رسول خدا صلى الله عليه و آله، اقرار گرفتن از مردم به رهبرى و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام، تبريک گفتن صحابه به حضرت على عليه السلام بعد از خطبه، درخواست وقوع عذاب از جانب منكرين ولايت و وقوع عذاب الهى، از اين قبيل است. | |||
شبهه شكايت لشكريان يمن را با بيانى ديگر نيز مىتوان پاسخ داد: | |||
كسانى كه چنين شبهه اى مطرح مى كنند، يا مطلب برايشان مشتبه شده، و يا عمداً خود را به نادانى مى زنند!! زيرا دو جريان از دو سريّه (يعنى اعزام نيرو) را مخلوط كرده و قضيه فرضى و ساخته شده است. | |||
حقيقت امر اين است كه | حقيقت امر اين است كه پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت على عليه السلام را دوبار به مأموريت يمن فرستادند، كه در بازگشت از سفر اول و در مدينه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند. كسانى كه در اين سفر اميرالمؤمنين عليه السلام به يمن از لشكريان و تحت فرمان آن حضرت بودند از عدالت و تقواى امام على عليه السلام ناخوشايند بودند، كه البته از قبل هم از على عليه السلام ناراضى بودند<ref>مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۲۷، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه.</ref>، و فرمانده ديگرِ آن جنگ كه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله تحت فرماندهى حضرت على عليه السلام قرار گرفت، او هم از امام على عليه السلام كينه اى در دل داشت.<ref>مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۲۷، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه.</ref> اين شد كه نامهاى نوشت و خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله از امام علىعليه السلام شكايت كرد××× 3 مجمع الزوائد: ج 9 ص 127، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه. ×××، تا حضرت را از چشم پيامبرصلى الله عليه وآله بياندازد و رقيب خود را از صحنه كنار بزند. | ||
اينجا بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در غضب شد، آنچنان كه آثار غضب در چهره حضرت مشاهده شده و فرمود: ما تريدون من على؟ ما تريدون من على؟ على منى و انا من على××× 1 سنن الترمذى: ج 5 ص 632 ، باب مناقب على بن ابىطالبعليه السلام. ×××: از على چه مىخواهيد؟ )سه بار تكرار نمود( و فرمود: على از من است و من از على هستم، و يا فرمود: ... و هو وليكم بعدى: ...او )يعنى علىعليه السلام( سرپرست شما بعد از من است. | اينجا بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در غضب شد، آنچنان كه آثار غضب در چهره حضرت مشاهده شده و فرمود: ما تريدون من على؟ ما تريدون من على؟ على منى و انا من على××× 1 سنن الترمذى: ج 5 ص 632 ، باب مناقب على بن ابىطالبعليه السلام. ×××: از على چه مىخواهيد؟ )سه بار تكرار نمود( و فرمود: على از من است و من از على هستم، و يا فرمود: ... و هو وليكم بعدى: ...او )يعنى علىعليه السلام( سرپرست شما بعد از من است. |