پرش به محتوا

یمن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مارس ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰۹: خط ۳۰۹:
۳. واقعه غدير به امر خداى متعال براى بيان ولايت حضرت على‏عليه السلام بوده است: واقعه غدير به امر خداى عزوجل انجام گرفته است و ربطى به شكايت مردم يا لشكر از حضرت على‏عليه السلام ندارد. زيرا از جانب خداى عزوجل به رسول خدا وحى نمود وايشان را مأمور به ابلاغ خلافت حضرت على‏عليه السلام كرد. همانگونه كه روايات صحيح متعددى بر اين مطلب دلالت دارد:
۳. واقعه غدير به امر خداى متعال براى بيان ولايت حضرت على‏عليه السلام بوده است: واقعه غدير به امر خداى عزوجل انجام گرفته است و ربطى به شكايت مردم يا لشكر از حضرت على‏عليه السلام ندارد. زيرا از جانب خداى عزوجل به رسول خدا وحى نمود وايشان را مأمور به ابلاغ خلافت حضرت على‏عليه السلام كرد. همانگونه كه روايات صحيح متعددى بر اين مطلب دلالت دارد:


ابن ‏ابى ‏حاتم از ابوسعيد خدرى نقل كرده است كه گفت: آيه «يا ايها الرسول بلّغ ما اُنزل اليك در شأن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام نازل شده است».<ref>تفسير ابن ‏ابى ‏حاتم: ج ۴ ص ۱۱۷۲.</ref>


همچنين ثعلبى به چهار طريق در تفسيرش نقل كرده است كه: زمانى كه آيه «يا ايها الرسول بلّغ ما أنزل إليك من ربك» نازل شد، رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله دست على ‏عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم اين على مولا و سرپرست او است.<ref>تفسير الثعلبى: ج ۴ ص ۹۲.</ref>


ابن‏ابى‏حاتم از ابوسعيد خدرى نقل كرده است كه گفت: آيه »يا ايها الرسول بلّغ ما اُنزل اليك در شأن على بن ابى‏طالب‏عليه السلام نازل شده است.××× 2 تفسير ابن‏ابى‏حاتم: ج 4 ص 1172. ×××
۴. رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله ماجراى شكايت را در [[خطبه غدیر]] ذكر نكرده‏ اند: اگر سبب واقعه غدير شكايت لشكر يمن بوده است، مى‏ بايست رسول گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله در ايراد خطبه اشاره ‏اى به آن مى‏ فرمود. همانگونه كه در فرمايش خود در مكه به شاكيان فرمودند: از على شكايت نكنيد. يا از طرف شاكيان نقل شده است كه بعد از فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله در مكه يا مدينه، از حضرت على‏ عليه السلام راضى شدند و از شكايت خود پشيمان گشتند. همانگونه كه در روايت بريده اين نكته آمده بود.


۵. حتى در صورت پذيرش، خطبه غدير دلالت بر [[امامت]] بلافصل حضرت على‏ عليه السلام دارد: حتى اگر بپذيريم كه سبب واقعه غدير شكايت لشكر يمن بوده است، باز هم حديث غدير بر امامت و خلافت بلافصل حضرت على‏ عليه السلام بعد از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله دلالت مى‏ كند. يعنى در هر صورت، خطبه غدير دلالت بر خلافت و امامت حضرت على‏ عليه السلام مى ‏كند، حتى اگر سبب بيان آن شكايت لشكر باشد. چنانكه قاضى عبدالجبار از علماى متعصب اهل‏ تسنن در كتاب «المغنى فى الامامه» به آن تصريح كرده است.


همچنين ثعلبى به چهار طريق در تفسيرش نقل كرده است كه: زمانى كه آيه »يا ايها الرسول بلّغ ما أنزل إليك من ربك« نازل شد، رسول‏خداصلى الله عليه وآله دست على‏عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم اين على مولا و سرپرست او است.××× 3 تفسير الثعلبى: ج 4 ص 92. ×××
۶. برگزارى چنين مراسمى براى شكايت چند نفر خلاف منطق و عقل است: در صورت پذيرش اين ادعا كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله به خاطر شكايت تعدادى از لشكريان اعزامى به يمن خطبه غدير را ايراد كرده باشند، اين سوال مطرح است كه آيا رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله كه رئيس عقلا و عقل كل است ممكن است كارى انجام دهند كه عقلاى عالم آن را ناپسند مى ‏دانند؟
 
 
4. رسول‏خداصلى الله عليه وآله ماجراى شكايت را در خطبه غدير ذكر نكرده‏اند: اگر سبب واقعه غدير شكايت لشكر يمن بوده است، مى‏بايست رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله در ايراد خطبه اشاره‏اى به آن مى‏فرمود. همانگونه كه در فرمايش خود در مكه به شاكيان فرمودند: از على شكايت نكنيد. يا از طرف شاكيان نقل شده است كه بعد از فرمايش پيامبرصلى الله عليه وآله در مكه يا مدينه، از حضرت على‏عليه السلام راضى شدند و از شكايت خود پشيمان گشتند. همانگونه كه در روايت بريده اين نكته آمده بود.
 
5 . حتى در صورت پذيرش، خطبه غدير دلالت بر امامت بلافصل حضرت على‏عليه السلام دارد: حتى اگر بپذيريم كه سبب واقعه غدير شكايت لشكر يمن بوده است، باز هم حديث غدير بر امامت و خلافت بلافصل حضرت على‏عليه السلام بعد از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله دلالت مى‏كند. يعنى در هر صورت، خطبه غدير دلالت بر خلافت و امامت حضرت على‏عليه السلام مى‏كند، حتى اگر سبب بيان آن شكايت لشكر باشد. چنانكه قاضى عبدالجبار از علماى متعصب اهل‏تسنن در كتاب »المغنى فى الامامه« به آن تصريح كرده است.
 
 
6 . برگزارى چنين مراسمى براى شكايت چند نفر خلاف منطق و عقل است: در صورت پذيرش اين ادعا كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله به خاطر شكايت تعدادى از لشكريان اعزامى به يمن خطبه غدير را ايراد كرده باشند، اين سوال مطرح است كه آيا رسول‏خداصلى الله عليه وآله كه رئيس عقلا و عقل كل است ممكن است كارى انجام دهند كه عقلاى عالم آن را ناپسند مى‏دانند؟
 


براى توضيح اين سؤال مرورى بر آمار شركت كنندگان در مراسم و نحوه برگزارى خطبه غدير خواهيم داشت:
براى توضيح اين سؤال مرورى بر آمار شركت كنندگان در مراسم و نحوه برگزارى خطبه غدير خواهيم داشت:


جمعيتى بيش از صد هزار نفر مسلمانان نواحى مختلف جزيرة العرب و ديگر نواحى بعد از ماه‏ها رنج سفر براى انجام اعمال حج تمتع را تحمل كرده بودند، و بعد از انجام اعمال مشكل حج در مسير بازگشت، در بيابان گرم و سوزان سه روز متوقف مى ‏شوند. حتى اگر كسى جلوتر رفته و از غدير دور شده است طبق دستور پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله بايد بازگردد تا سخنان مهم رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله را آن هم در سال آخر عمر ايشان بشنوند.


جمعيتى بيش از صد هزار نفر مسلمانان نواحى مختلف جزيرة العرب و ديگر نواحى بعد از ماه‏ها رنج سفر براى انجام اعمال حج تمتع را تحمل كرده بودند، و بعد از انجام اعمال مشكل حج در مسير بازگشت، در بيابان گرم و سوزان سه روز متوقف مى‏شوند. حتى اگر كسى جلوتر رفته و از غدير دور شده است طبق دستور پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بايد بازگردد تا سخنان مهم رسول‏خداصلى الله عليه وآله را آن هم در سال آخر عمر ايشان بشنوند.
حال چگونه ممكن است اين سخنان مهم در اين جمع انبوه -  كه قاعدتاً عده زيادى از آنها حتى از اصل ماجراى شكايت بى‏ خبر اند -  براى آشتى دادن بين شاكيان و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام باشد؟ آيا نبايد بين عظمت جلسه و سخنان طرح شده در آن تناسبى وجود داشته باشد؟ آيا نبايد مسلمانان حاضر در آن جلسه و حتى مسلمانان امروز اين سؤال را داشته باشند كه چرا بايد شكايت نابجاى چند نفر از حضرت على ‏عليه السلام و آشتى دادن آنها با حضرت، موجب معطلى هزاران نفر از مسلمانان گردد؟ اين كار يقيناً از انسان‏ هاى عادى بعيد است چه رسد به رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله كه عقل كل عالم بود!
 
 
حال چگونه ممكن است اين سخنان مهم در اين جمع انبوه -  كه قاعدتاً عده زيادى از آنها حتى از اصل ماجراى شكايت بى‏خبر اند -  براى آشتى دادن بين شاكيان و اميرالمؤمنين‏عليه السلام باشد؟ آيا نبايد بين عظمت جلسه و سخنان طرح شده در آن تناسبى وجود داشته باشد؟ آيا نبايد مسلمانان حاضر در آن جلسه و حتى مسلمانان امروز اين سؤال را داشته باشند كه چرا بايد شكايت نابجاى چند نفر از حضرت على‏عليه السلام و آشتى دادن آنها با حضرت، موجب معطلى هزاران نفر از مسلمانان گردد؟ اين كار يقيناً از انسان‏هاى عادى بعيد است چه رسد به رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله كه عقل كل عالم بود!
 
 
بنابراين شواهد و قرائن فراوان قبل و بعد از خطبه رسول‏خداصلى الله عليه وآله در غدير، جاى هر گونه شك و شبهه براى ارتباط واقعه غدير با شكايت لشكريان يمن از بين مى‏برد، و شواهدى نظير بيانات ابتدايى رسول‏خداصلى الله عليه وآله، اقرار گرفتن از مردم به رهبرى و ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام، تبريك گفتن صحابه به حضرت على‏عليه السلام بعد از خطبه، درخواست وقوع عذاب از جانب منكرين ولايت و وقوع عذاب الهى، از اين قبيل است.
 
 
  شبهه شكايت لشكريان يمن را با بيانى ديگر نيز مى‏توان پاسخ داد:


بنابراين شواهد و قرائن فراوان قبل و بعد از خطبه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در غدير، جاى هر گونه شک و شبهه براى ارتباط واقعه غدير با شكايت لشكريان يمن از بين مى‏ برد، و شواهدى نظير بيانات ابتدايى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله، اقرار گرفتن از مردم به رهبرى و ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، تبريک گفتن صحابه به حضرت على‏ عليه السلام بعد از خطبه، درخواست وقوع عذاب از جانب منكرين ولايت و وقوع عذاب الهى، از اين قبيل است.


كسانى كه چنين شبهه‏اى مطرح مى‏كنند، يا مطلب برايشان مشتبه شده، و يا عمداً خود را به نادانى مى‏زنند!! زيرا دو جريان از دو سريّه )يعنى اعزام نيرو( را مخلوط كرده و قضيه فرضى و ساخته شده است.
شبهه شكايت لشكريان يمن را با بيانى ديگر نيز مى‏توان پاسخ داد:


كسانى كه چنين شبهه ‏اى مطرح مى‏ كنند، يا مطلب برايشان مشتبه شده، و يا عمداً خود را به نادانى مى‏ زنند!! زيرا دو جريان از دو سريّه (يعنى اعزام نيرو) را مخلوط كرده و قضيه فرضى و ساخته شده است.


حقيقت امر اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله حضرت على‏عليه السلام را دوبار به مأموريت يمن فرستادند، كه در بازگشت از سفر اول و در مدينه خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله رسيدند. كسانى كه در اين سفر اميرالمؤمنين‏عليه السلام به يمن از لشكريان و تحت فرمان آن حضرت بودند از عدالت و تقواى امام على‏عليه السلام ناخوشايند بودند، كه البته از قبل هم از على‏عليه السلام ناراضى بودند××× 1 مجمع الزوائد: ج 9 ص 127، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه. ×××، و فرمانده ديگرِ آن جنگ كه به دستور پيامبرصلى الله عليه وآله تحت فرماندهى حضرت على‏عليه السلام قرار گرفت، او هم از امام على‏عليه السلام كينه‏اى در دل داشت.××× 2 مجمع الزوائد: ج 9 ص 127، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه. ××× اين شد كه نامه‏اى نوشت و خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله از امام على‏عليه السلام شكايت كرد××× 3 مجمع الزوائد: ج 9 ص 127، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه. ×××، تا حضرت را از چشم پيامبرصلى الله عليه وآله بياندازد و رقيب خود را از صحنه كنار بزند.
حقيقت امر اين است كه پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت على‏ عليه السلام را دوبار به مأموريت يمن فرستادند، كه در بازگشت از سفر اول و در مدينه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند. كسانى كه در اين سفر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به يمن از لشكريان و تحت فرمان آن حضرت بودند از عدالت و تقواى امام على‏ عليه السلام ناخوشايند بودند، كه البته از قبل هم از على‏ عليه السلام ناراضى بودند<ref>مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۲۷، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه.</ref>، و فرمانده ديگرِ آن جنگ كه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله تحت فرماندهى حضرت على ‏عليه السلام قرار گرفت، او هم از امام على ‏عليه السلام كينه ‏اى در دل داشت.<ref>مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۲۷، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه.</ref> اين شد كه نامه‏اى نوشت و خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله از امام على‏عليه السلام شكايت كرد××× 3 مجمع الزوائد: ج 9 ص 127، باب منه جامع فيمن يحبه و من يغضه. ×××، تا حضرت را از چشم پيامبرصلى الله عليه وآله بياندازد و رقيب خود را از صحنه كنار بزند.


اينجا بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در غضب شد، آنچنان كه آثار غضب در چهره حضرت مشاهده شده و فرمود: ما تريدون من على؟ ما تريدون من على؟ على منى و انا من على××× 1 سنن الترمذى: ج 5 ص 632 ، باب مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام. ×××: از على چه مى‏خواهيد؟ )سه بار تكرار نمود( و فرمود: على از من است و من از على هستم، و يا فرمود: ... و هو وليكم بعدى: ...او )يعنى على‏عليه السلام( سرپرست شما بعد از من است.
اينجا بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در غضب شد، آنچنان كه آثار غضب در چهره حضرت مشاهده شده و فرمود: ما تريدون من على؟ ما تريدون من على؟ على منى و انا من على××× 1 سنن الترمذى: ج 5 ص 632 ، باب مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام. ×××: از على چه مى‏خواهيد؟ )سه بار تكرار نمود( و فرمود: على از من است و من از على هستم، و يا فرمود: ... و هو وليكم بعدى: ...او )يعنى على‏عليه السلام( سرپرست شما بعد از من است.