۲۳٬۰۴۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
اما برخى از مورخان در ثبت و ضبط گزارش هاى جزئى اين واقعه اهتمام داشته، و برخى به صورت كلى آن را ثبت نموده اند. | اما برخى از مورخان در ثبت و ضبط گزارش هاى جزئى اين واقعه اهتمام داشته، و برخى به صورت كلى آن را ثبت نموده اند. | ||
جمعيت حاضر در روز غدير و يا جمعيت همراه پيامبرصلى الله عليه وآله از مدينه به مكه از جمله امور جزئى است كه موجب اختلاف نظر مورخان و محدثان شده است. بنابراين، برخى منابع روايى و تاريخى شيعه پذيرش مسئله جانشينى حضرت امیر عليه السلام به عنوان امام در امر هدايت دينى و سياسى مردم امرى الهى، و وصيت [[ | جمعيت حاضر در روز غدير و يا جمعيت همراه پيامبرصلى الله عليه وآله از مدينه به مكه از جمله امور جزئى است كه موجب اختلاف نظر مورخان و محدثان شده است. بنابراين، برخى منابع روايى و تاريخى شيعه پذيرش مسئله جانشينى حضرت امیر عليه السلام به عنوان امام در امر هدايت دينى و سياسى مردم امرى الهى، و وصيت [[پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] در روز غدير خم به آن امرى قطعى و متواتر است. | ||
اما برخى از مورخان در ثبت و ضبط گزارشهاى جزئى اين واقعه اهتمام داشته، و برخى به صورت كلى آن را ثبت نموده اند. از اين رو اهميت دارد تا براى تبيين دقيق تر، به جزئيات اين مسئله پرداخته شود. در اينجا تلاش بر آن است تا با ملاحظه شواهد و قرائن و با شيوه توصيفى و تحليلى، جمعيت حاضر در غدير خم از نگاه فريقين بررسى شود. | اما برخى از مورخان در ثبت و ضبط گزارشهاى جزئى اين واقعه اهتمام داشته، و برخى به صورت كلى آن را ثبت نموده اند. از اين رو اهميت دارد تا براى تبيين دقيق تر، به جزئيات اين مسئله پرداخته شود. در اينجا تلاش بر آن است تا با ملاحظه شواهد و قرائن و با شيوه توصيفى و تحليلى، جمعيت حاضر در غدير خم از نگاه فريقين بررسى شود. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
همچنين مى توان گفت: بعد از اين فتح، امكان حضور جمعيت مكه و مناطق فتح شده اى براى سكونت در مدينه و اطراف آن خارج از ذهن نيست. | همچنين مى توان گفت: بعد از اين فتح، امكان حضور جمعيت مكه و مناطق فتح شده اى براى سكونت در مدينه و اطراف آن خارج از ذهن نيست. | ||
اضافه بر اين، از جنگ تبوک تا حجةالوداع اندكى بيش از | اضافه بر اين، از [[تبوک|جنگ تبوک]] تا [[حجةالوداع]] اندكى بيش از يک سال مى گذرد، و طى اين مدت نمايندگان قبائل متعددى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده و اسلام را پذيرفته و اعلام وفادارى كردند. بنابراين مى توان جمعيت اين قبائل را نيز بايد بر آمار جمعيت مسلمانان افزود. | ||
اكنون با توجه به شواهد و قرائن، وقتى | اكنون با توجه به شواهد و قرائن، وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله در سال نهم هجرى مى تواند سى يا هفتاد هزار نفر مرد جنگى را از مدينه و اطراف آن براى شركت در جنگ بسيج كند، با اينكه در جنگ خطر كشته شدن، اسير شدن و زخمى شدن هم وجود داشته، چرا يک سال بعد پيامبر صلى الله عليه و آله نتواند يک صد هزار نفر در جريان [[حجةالوداع]] بسيج نموده و همراه داشته باشد؟ | ||
در حالى كه قدرت | در حالى كه قدرت پيامبر صلى الله عليه و آله بيشتر شده و جمعيت مسلمانان نيز با سرعت شگفت آورى افزايش يافته و قبائل متعددى به [[اسلام]] روى آورده اند. حتى اين بار [[زن|زنان]] و كودكان و نوجوانان و افراد كهنسال نيز در غدير شركت دارند. از آن گذشته، سفر نيز يک سفر پرجاذبه عبادى و معنوى است، و هيچ خطرى هم در آن كسى را تهديد نمى كند. | ||
بنابراين و با توجه به مطالبى كه گفته شد، هيچ يک از آمارهايى كه مورخان براى حاضران در غدير ذكر كرده اند مبالغه آميز و به دور از واقع نخواهد بود. به خصوص كه هيچ مانع بازدارنده اى هم وجود نداشته تا از حضور مسلمانان در حجةالوداع جلوگيرى كند. | |||
'''ب) فراخوانى مردم به حجةالوداع''' | |||
رسول خدا صلى الله عليه و آله پيش از آغاز سفر حج در سال دهم هجرى نامه ها و نمايندگانى به اقصى نقاط سرزمين هاى اسلامى فرستاد، و از تمام مسلمانان خواستند تا هر كس توان شركت در مراسم حج را دارد در اين مراسم باشكوه شركت كند. اين فراخوان عمومى موجب شد تا جمع زيادى از مردم مسلمان از نقاط مختلف سرزمين هاى اسلامى خود را به مدينه و يا مكه برسانند. | |||
حضرت در اين سفر حتى خانواده خود را همراه داشت.<ref>الطبقات الكبرى: ج ۲ ص ۱۳۱. امتاع الاسماء: ج ۲ ص ۱۰۳.</ref> چنانكه امام على عليه السلام نيز از اين مأموريت مستثنى نبود، زيرا ايشان به امر رسول خدا صلى الله عليه و آله براى هدايت مردم يمن به آنجا سفر كرده بود<ref>تاريخ طبرى: ج ۳ ص ۱۳۲. الارشاد: ج ۱ ص ۱۷۱.</ref>، و با انجام مأموريت خود را از يمن به مكه رساند.<ref>تاريخ طبرى: ج ۳ ص ۱۴۸.</ref> | |||
همچنين برخى منابع گزارش دعوت رسول خدا صلى الله عليه و آله از مردم براى حضور در اين سفر را آورده اند. چنانكه كلينى به نقل از [[امام صادق علیه السلام]] مى نويسد: رسول خدا صلى الله عليه و آله از حج سخن گفت، و به هر كس كه مى توانست از كسانى كه تا آن روز [[اسلام]] را پذيرفته بودند نامه نوشت كه رسول خدا صلى الله عليه و آله تصميم دارد حج به جا آورد، و آنان را از اين امر مهم با خبر ساخت تا هر كس توان انجام حج را دارد در اين سفر شركت كند. در پى اعلام پيامبر صلى الله عليه و آله، مردم به سوى مكه روى آوردند تا مراسم حج را با حضور پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله برگزار كنند.<ref>الكافى: ج ۴ ص ۲۴۹: ذكر رسول الله صلى الله عليه و آله الحج. فكتب الى من بلغه كتابه. فمن دخل الاسلام. ان رسول الله صلى الله عليه وآله يرد الحج. يؤذنهم بذلك ليحجّ من اطاق الحج، فاقبل الناس. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۹۶. وسائل الشيعة: ج ۱۱ ص ۲۲۴.</ref> | |||
[[شیخ مفید]] نيز در «الارشاد» مى نويسد: رسول خدا صلى الله عليه و آله اراده به جاى آوردن حج و انجام آنچه خداى تعالى بر او فرض كرده بود را نمود، و براى به جاى آوردن حج در ميان مردم اعلام فرمود و همگى را به حج دعوت كرد. اين دعوت به دور دست ترين سرزمين ها رسيد. پس مردم آماده رفتن به حج شدند، و از اطراف و حوالى و نزديكى هاى مدينه به مدينه آمدند و خود را مهياى حج در ركاب حضرتش نمودند.<ref>الارشاد: ج ۱ ص ۱۷۱. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۴،۳۸۳.</ref> | |||
اكنون قابل ذكر است كه با توجه به اين فراخوانى، بايد جمعيت قابل توجهى از شهر [[مدینه]] و اطراف مدينه در اين سفر حضور داشته باشند. برخى از منابع فريقين نيز به تبع اين فراخوانى، خروج جمعيت به همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله را به گونه هاى مختلف نقل كرده اند: برخى شمار آنان را ۷۰۰۰۰ نفر<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۲. تفسير صافى: ج ۲ ص ۵۳ . تفسير الثقلين: ج ۲ ص ۷۳. السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۸.</ref>، عده اى ۹۰۰۰۰ نفر<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۸. الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref>، برخى ۱۱۴۰۰۰ نفر دانسته<ref>المجموع (نووى): ج ۷ ص ۱۰۳. الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref> و برخى هم عدد ۱۲۰۰۰۰ و ۱۲۴۰۰۰ و بيشتر را آورده اند.<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۰.همان، الغدير: ج ۱ ص ۲۹۶،۹.</ref> | |||
مى توان گفت: يكى از دلايل ذكر اين تعداد از جمعيت، وضعيت قومى و قبيلگى جزيرةالعرب بوده است، و علاوه بر آن قدرت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بر جزيرة العرب با دعوت مردم به فطريات و اخلاق باعث رشد فزاينده جمعيت شهرى نيز مى گردد. | |||
'''ج) حضور زنان، كودكان و كهنسالان''' | |||
علاوه بر حضور مردان، سه گروه ديگر نيز از مردم جامعه آن روز در مراسم [[حجةالوداع]] حضور فعال داشتند. اينان عبارت اند از: زنان، كودكان و نوجوانان و افراد كهنسال. پس از توصيه رسول خدا صلى الله عليه و آله به شركت مردم در اين مراسم، شدت اشتياق براى شركت در اين مراسم به قدرى بود كه كودكان و نوجوانان، افراد كهنسال و زنان و حتى برخى از زنان باردار در اين مراسم معنوى شركت كردند. | |||
آنان بعد از شركت در حج، در مكان غدير نيز با ولايت امام على عليه السلام [[بیعت]] كردند. اسماء بنت عميس همسر ابوبكر از جمله زنان باردارى بود كه در اين سفر حضور داشت، و در ذوالحليفه وضع حمل كرده و محمد بن ابوبكر را به دنيا آورد.<ref>صحيح مسلم: ج ۲ ص ۸۸۶ . سنن ابى داوود: ج ۲ ص ۱۸۲. مسند احمد: ج ۳ ص ۳۰. سنن دارمى: ج ۲ ص ۴۵. انساب الاشراف: ج ۱ ص ۴۷۴.</ref> ابوالطفيل عامر بن واثله نيز در جنگ احد متولد شده، و در حجةالوداع هشت ساله بود.<ref>اسد الغابة: ج ۳ ص ۱۴۳.</ref> | |||
'''۴. روايات جمعيت غدير خم''' | |||
غدير خم به عنوان بستر معرفى [[امامت]] و [[ولایت]] براى تبيين قدرت و اساس شيعه با ولايت امام على و يازده نفر امام از نسل آن حضرت عليهم السلام امرى متواتر است. در اين جريان، مردم حاضر در غدير بر سر ولايت با امام على عليه السلام بيعت كرده و به او [[تبریک]] گفتند. | |||
اكنون مى توان گفت: با قطعى بودن خبر ولايت، وجود جمعيت قابل توجه حاضر در غدير خم از [[اهمیت]] ويژه اى برخوردار است، زيرا بر پايه براهين عقلى و نقلى، غدير [[اتمام حجت]] و اعلام ولايت است. | |||
شواهد تاريخى پيشين بر پايه موضوعات: تشكيل قدرت [[اسلام]] در مدينه و نابودى قدرت مشركان قريش، حضور حداكثرى جمعيت مسلمانان در جهاد بدون حضور زنان و كودكان، فراخوانى مردم به آخرين حج با حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله و حضور زنان و كودكان در مدينه، از جمله شواهدى هستند كه دلالت بر زيادى جمعيت حاضر در غدير خم دارند. | |||
بنابراين و با توجه به اين مقدماتى كه بيان شد، به سراغ بررسى روايات موجود درباره تعداد جمعيت شركت كننده در غدير خم رفته و مورد بررسى و تحليل قرار مى دهيم: | |||
'''الف) هزار و سيصد نفر''' | |||
روايتى از [[امام باقر علیه السلام]] نقل شده كه طبق آن پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير در حضور ۱۳۰۰ نفر جمله «من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه» را مطرح فرمود.<ref>مناقب آل ابى طالب (ابن شهرآشوب): ج ۲ ص ۲۲۹: و فى رواية عن الباقر عليه السلام قال: لما قال النبى صلى الله عليه وآله يوم غدير خم بين الف و ثلاث مائة رجل: من كنت مولاه فهذا على مولاه... .</ref> اين روايت را مجلسى نيز آورده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۸.</ref> | |||
در تفسیر فرات کوفی نيز روايتى از عمار چنين نقل شده است: در مجلس ابن عباس بوديم و او سخنرانى مى كرد، كه ابوذر بلند شد و گفت: اى مردم، آيا مى دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: راستگوتر از ابوذر نيست؟ همه گفتند: آرى. ابوذر گفت: پس بدانيد پيامبر صلى الله عليه و آله روز غدير كه ۱۳۰۰ مرد بوديم... ، فرمود: هر كس من مولاى اويم پس على عليه السلام مولاى او است. خدايا هر كس على عليه السلام را يارى كند يارىاش كن، و هر كس با او دشمنى كند دشمنش باش. در اين هنگام مردى بلند شد و گفت: مبارک باد بر تو اى پسر ابى طالب.<ref>تفسير فرات: ص ۵۱۵ : عن عمار بن ياسر، قال: كنت عند ابىذر الغفارى فى مجلس ابن عباس و عليه فسطاط و هو يحدث، اذ قام ابوذر حتى ضرب بيده الى عمود فسطاط، ثم قال: ايها الناس، من عرفنى فقد عرفنى و من لم يعرفنى فقد انبأته باسمى. انا جندب بن جنادة ابوذر الغفارى. سألتكم بحق اللَّه و حق رسوله صلى الله عليه و آله اسمعتم من رسول الله صلى الله عليه و آله و هو يقول: ما اقلّت الغبراء و لا اظلّت الخضرا ذا لهجة اصدق من ابى ذر؟ قالوا: اللهم نعم. قال: فتعلمون ايها الناس ان رسول الله صلى الله عليه و آله جمعنا يوم غدير خم الف و ثلاثمائة رجل يقول: اللهم من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. فقام رجل فقال: بخ بخ يابن ابى طالب... . </ref> | |||
'''نقد و بررسى''' | |||
روايت ابن شهرآشوب از [[امام باقر علیه السلام]] روايتى مرسل است و به عبارت ديگر سلسله سندى براى آن ذكر نشده است. روايت دوم نيز تنها خبرى است كه در تفسير فرات کوفی آمده است و سند آن به امام معصوم نمى رسد. در مجموع مى توان گفت: علاوه بر ضعف سند اين دو روايت، با توجه به فراخوانى رسول خدا صلى الله عليه و آله از مردم براى حضور در سفر معنوى حج و جمعيت [[مدینه]] و اطراف آن و تعداد جمعيت سپاه اسلام در آن زمان، اين قول قابل پذيرش نيست. | |||
همچنين قابل ذكر است كه روايت دوم داراى اضطراب در محتوا مى باشد. در اين روايت ابوذر براى اثبات حقانيت سخنش ابتدا به اثبات صادق بودن خود مى پردازد، و بعد به بيان كميت جمعيت مى پردازد. و حال آنكه دفاع از خود زمانى صحيح است كه مورد اتهام واقع شده باشد، و در اينجا اتهامى وجود ندارد. | |||
علاوه بر اين نكته، بايد افزود كه روايت اول به نقل از امام باقر عليه السلام مىباشد، و حال آنكه روايت دوم به نقل از جناب عمار است. طبق قاعده، امام باقر عليه السلام تعداد جمعيت را بايد از عمار و سخنان ابوذر نقل كند، اما آن حضرت هيچ كدام از اين دور راوى را در استنادش نياورده است، و مرسل بودن روايت اول هم ثابت شد.<ref>در گزارش ابن شهرآشوب ابتدا به جريان محبت و دشمنى اشاره مى كند، و در پايان به جمله من كنت مولاه، و در گزارش عمار ابتدا به جمله من كنت مولاه و بعد به جريان محبت ودشمنى با امام على عليه السلام اشاره شده است.</ref> | |||
'''ب) ده هزار نفر''' | |||
دسته ديگرى از روايات تعداد جمعيت غدير را ده هزار نفر را گزارش كرده اند. چنانچه ابن شهرآشوب در مناقب و عياشى ذيل آيه ۶۷ سوره مائده از امام صادق عليه السلام نقل مى كنند كه فرمود: من تعجب مى كنم از اينكه مدعى با آوردن دو شاهد حقش را مى گيرد، اما على بن ابى طالب عليه السلام با ده هزار شاهد حقش ضايع شد. امام عليه السلام ادامه مى دهد: پيامبر صلى الله عليه و آله از مدينه خارج شد در حالى كه پنج هزار نفر از مدينه همراه حضرت بودند، و پنج هزار نفر هم از مكه پيامبر صلى الله عليه و آله را مشايعت كردند.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۳۲: عن عمر بن يزيد، قال: قال ابوعبدالله عليه السلام ابتداءاً منه: العجب يا اباحفص لما لقى على بن ابى طالب عليه السلام؛ انه كان له عشرة الف شاهد لم يقدر على اخذ حقه، و الرجل يأخذ حقه بشاهدين. ان رسول الله صلى الله عليه وآله خرج من المدينة حاجّاً و معه خمسة آلاف، و رجع من مكة و قد شيّعه خمسة آلاف من اهل مكة. فلما انتهى الجحفة، نزل جبرئيل بولاية على عليه السلام... .</ref> | |||
'''نقد و بررسى''' | |||
اين روايت مرسل است و در سند آن تنها عمر بن يزيد قرار دارد. علاوه بر اين، اشكالات ديگرى بر اين گزارش وارد است. در اين روايات اشاره به حضور پنج هزار نفر از مدينه شده است، و به حضور مردم اطراف و اكناف آن و دعوت پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به حضور آنان براى حج اشاره اى نشده است. در ادامه روايت، اشاره به حضور پنج هزار نفر از مردم مكه نيز شده است. در حالى كه در گزارش جمعيت هزار و سيصد نفرى به اين موضوع اشاره نشده بود. | |||
اين روايت مرسل است و در سند آن تنها عمر بن يزيد قرار دارد. علاوه بر اين، اشكالات ديگرى بر اين گزارش وارد است. در اين روايات اشاره به حضور پنج هزار نفر از مدينه شده است، و به حضور مردم اطراف و اكناف آن و دعوت | |||
همچنين قابل ذكر است: | همچنين قابل ذكر است: | ||
'''اولاً:''' هيچ امرى از سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله مبنى بر لزوم مشايعت مردم مكه در منابع ثبت نشده است، و دليل عدم حضور آنان امر الهى به حضور حاجيان در مكان غدير است كه پيامبر صلى الله عليه و آله حجاج جلو كاروان را امر به بازگشت كرد و منتظر حجاج عقب مانده شد. | |||
'''ثانياً:''' فاصله مكه تا جحفه فاصله بسيارى است، و بر فرض كه مردم قصد بدرقه رسول خدا صلى الله عليه و آله را داشته اند، مشايعت كردن تا حدود ۱۸۰ كيلومتر براى آنان بسيار بعيد است. همچنين اگر قرار باشد جمعيتى را به اين مقدار اضافه كنيم، بايد جمعيت همراه امام علىعليه السلام را كه از يمن به حج آمده بودند و قصد بازگشت به مدينه را داشتند را يادآورى مىكرد. در حالى كه هيچ اشاره اى به اين جمعيت نشده است، و اين براى يک راوى كه همه چيز را ثبت مىكند اشكال بزرگى است. | |||
ثانياً: فاصله مكه تا جحفه فاصله بسيارى است، و بر فرض كه مردم قصد بدرقه | |||
شيخ حر عاملى نيز در روايتى قول ده هزار نفر را آورده است. وى مى افزايد: چه بسا اين ده هزار نفر همه از مدينه بوده اند.<ref>وسائل الشيعة: ج ۲۷ ص ۲۳۸: عن عمر بن يزيد، قال: قال ابوعبدالله عليه السلام ابتداءاً منه: العجب لما لقى على بن ابى طالب عليه السلام؛ انه كان له عشرة آلاف شاهد لم يقدر على اخذ حقه، و الرجل يأخذ حقه بشاهدين. اقول لعل العشرة آلاف كانوا حاضرين فى المدينة و الباقون كانوا تفرّقوا فى البلدان.</ref> يعنى ايشان هم جمعيت ده هزار نفرى غدير را نمى پذيرد، بلكه جمعيت مردم مدينه را اين مقدار حدس زده است. بنابراين مى توان گفت: اين روايت با بر طرف شدن ضعف سند و محتواى آن، تنها مى تواند جمعيت اهل مدينه كه در غدير حاضرند و يا با پيامبر صلى الله عليه و آله از مدينه خارج شده اند را ثابت كند. | |||
ج. | بنا به آنچه در موسوعه [[تاریخ]] اسلام آمده، در صورت پذيرش اين خبر مى توان گفت: اين خبر شايد در صدد بيان جمعيت اصحابى از مدينه و مكه است كه مى شناختند.<ref>موسوعة التاريخ الاسلامى: ج ۴ ص ۶۲۷ .</ref> | ||
'''ج) دوازده هزار نفر''' | |||
عياشى در روايت ديگرى ذيل آيه ۵۵ سوره مائده، به نقل از صفوان جمال از [[امام صادق علیه السلام]] تعداد جمعيت حاضر در غدير را دوازده هزار نفر نقل مى كند. در اين صورت امام عليه السلام فرمودند: با آنكه جمعيت حاضر در غدير دوازده هزار نفر بودند، ولى اميرالمؤمنين عليه السلام نتوانست حق خود را بگيرد. در حالى كه يک شخص با دو شاهد مى تواند حق خود را پس بگيرد.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۲۹: عن صفوان الجمّال، قال: قال ابوعبدالله عليه السلام: لقد حضر الغدير اثناعشر الف رجل يشهدون لعلى بن ابى طالب عليه السلام، فما قدر على اخذ حقه. و ان احدكم يكون له المال و له شاهدان فيأخذ حقه. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۹.</ref> | |||
نقد و بررسى | '''نقد و بررسى''' | ||
اين روايت نيز مرسله است. در اين روايت كه محتواى آن با روايت ده هزار نفرى يكى است، اشاره به جمعيت دوازده هزار نفر در روز غدير شده است. بنابراين، با وجود اختلاف تعداد جمعيت مواجه هستيم. در اين تعارض بايد سراغ قرائن رفت، و ما هيچ قرينهاى نداريم. نكته ديگر اينكه اين روايت به نقل از صفوان جمال است و از عمر بن يزيد نقل نشده است. از اين جهت روشن است كه اختلاف هم در محتوى و هم در سند وجود دارد. لذا مىتوان گفت ايراد گزارش قبلى در اينجا نيز وارد است. | اين روايت نيز مرسله است. در اين روايت كه محتواى آن با روايت ده هزار نفرى يكى است، اشاره به جمعيت دوازده هزار نفر در روز غدير شده است. بنابراين، با وجود اختلاف تعداد جمعيت مواجه هستيم. در اين تعارض بايد سراغ قرائن رفت، و ما هيچ قرينهاى نداريم. نكته ديگر اينكه اين روايت به نقل از صفوان جمال است و از عمر بن يزيد نقل نشده است. از اين جهت روشن است كه اختلاف هم در محتوى و هم در سند وجود دارد. لذا مىتوان گفت ايراد گزارش قبلى در اينجا نيز وارد است. |