۲۲٬۹۸۰
ویرایش
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
=== ۲- سند شيطانى بودن سقيفه === | === ۲- سند شيطانى بودن سقيفه === | ||
سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت | سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مى كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى كنند!! | ||
در آن حال اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در سقيفه بنى ساعده ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود و سپس بشير بن سعيد و ابوعبيده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل به ترتيب با او بيعت كردند. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله با او بيعت كرد كه بود؟ | |||
عرض كرد: پيرمرد سالخورده اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مى كرد و مى گفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار! ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: امروز روزى است مثل روز آدم! آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مى كرد. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: او ابليس لعنه اللَّه است. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند. | |||
در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. | در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام سپس فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنى ساعده با ابوبكر بيعت مى كنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما انصار را مغلوب مى نمايند. سپس به مسجد مى آيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مى كند ابليس به صورت پيرمرد سالخورده اى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت. | |||
سپس از مسجد بيرون مى رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى كند. آنان در برابر او به سجده در مى آيند و مى گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت حضرت امیر را نمايند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳ ۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵ ، ۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref> | |||
=== ۳- اكنون با غدير در برابر سقيفه === | |||
اينک مناسب است يک بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم: | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: | پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ» . | ||
و فرمود: من مأمور | و فرمود: من مأمور شده ام از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم براى پذيرش آنچه از سوى خدا آورده ام. | ||
و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم. | و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم. | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۴۷: | ||
و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه. | و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه. | ||
با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان پايه گذارى شد رهانيدى و بر بيعت با خود پايدار فرمودى. چگونه از تو تشكر كنيم كه از ميان ظلمات هزار و چهارصد ساله سقيفه، چشمان دل ما را بر انوار مبارک غدير منور ساختى و دستان ناقابل ما را به بيعت با مقام ذوالجلالت و چهارده جانشينت در زمين مشرّف فرمودى؟! هدايتى به خير بزرگ در برابر شر عظيم، كه هرگز از آن باز نخواهيم گشت و به هدايت خود تا ابد افتخار خواهيم كرد. | |||
== بيعت غدير مقابل بيعت سقيفه <ref>اسرار غدير: ص ۲۲۹.</ref> == | |||
اگر چه با وجود نص، نيازى به بيعت غدير نبود، و مردم مثل ساير موارد منصوص اسلام، بايد خلافت را هم مى پذيرفتند، ولى اين بيعت عمومى به عنوان يك حق قانونى و اجتماعى نيز مطرح بود كه در مقابل كار عمّال سقيفه قرار مى گرفت. يعنى وقتى مى گفتند: در سقيفه ما با بيعت مردم خلافت ابوبكر را درست كرديم، در مقابلشان گفته مى شد: بيعت غدير قبل از آن و با حضور جميعتى بيشتر و با حضور شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و به ضميمه نص الهى بوده است. | |||
اضافه بر اينكه اهل سقيفه در مراحل مختلف كارشان متوسل به انواع مختلف بيعت شدند. بيعت ابوبكر كه فلتة بود و با عده قليلى و بدون مشورت انجام شد و هيچ افضليتى هم مطرح نبود. بيعت عمر با سفارش ابوبكر و تعيين او بود. بيعت عثمان هم با تعيين شوراى فرمايشى عمر بود. | اضافه بر اينكه اهل سقيفه در مراحل مختلف كارشان متوسل به انواع مختلف بيعت شدند. بيعت ابوبكر كه فلتة بود و با عده قليلى و بدون مشورت انجام شد و هيچ افضليتى هم مطرح نبود. بيعت عمر با سفارش ابوبكر و تعيين او بود. بيعت عثمان هم با تعيين شوراى فرمايشى عمر بود. | ||
ولى بيعت اميرالمؤمنين عليه السلام انتخاب افضل بود، كه اين افضليت به نص رسول صلى الله عليه وآله بود، گذشته از آنكه نص انتصابى آن حضرت نيز بود و بيعت به عنوان اقرار گرفتن و قبول آنچه حضرت مى خواست بود تا اگر كسى بيعت ديگرى را پذيرفت معلوم باشد كه قبلاً بيعت غدير را گردن نهاده بوده است. | |||
== پيروان سقيفه شريک در جرم سقيفه <ref>غدير تا فاطميه (انصارى - شريفى) : ص ۲۱۳ - ۲۱۰. </ref> == | |||
همه پيروان سقيفه و غاصبين حق غدير از روز غصب تا قيامت دو جواب در مقابل «اى كاش هاى خود» دريافت خواهند كرد: | |||
اول اينكه توبه و پشيمانى كنار جهنم فايده ندارد. بايد در دنيا در پشيمان مى شديد و توبه مى كرديد و به غديريان مى پيوستيد. | |||