سقیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ مهٔ ۲۰۲۲
خط ۳۹۸: خط ۳۹۸:
امثال قنبر و ... خود را خوش به بستر شهادت غدير معرفى كردند. اگر چه زبانشان را بريدند و يا از پشت سر بيرون آوردند، اما اين بهايى بود كه بخاطر غدير پرداختند.
امثال قنبر و ... خود را خوش به بستر شهادت غدير معرفى كردند. اگر چه زبانشان را بريدند و يا از پشت سر بيرون آوردند، اما اين بهايى بود كه بخاطر غدير پرداختند.


گويا حزب سقيفه سخيف به خوبى دريافتند كه غدير هنوز زنده است و هر روز زنده ‏تر مى‏ شود. غدير در انتظار نسل‏ هايى است كه چون جانان گمشده با آغوش باز آن را پذيرا خواهند شد و با پاى دل در صحراى غدير حضور مى‏يابند و با صاحب غدير بيعت مى‏ كنند.
گويا حزب سقيفه سخيف به خوبى دريافتند كه غدير هنوز زنده است و هر روز زنده ‏تر مى‏ شود. غدير در انتظار نسل‏ هايى است كه چون جانان گمشده با آغوش باز آن را پذيرا خواهند شد و با پاى دل در صحراى غدير حضور مى ‏يابند و با صاحب غدير بيعت مى‏ كنند.


اصحاب سقيفه در قيافه‏ هاى ظاهرفريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.
اصحاب سقيفه در قيافه‏ هاى ظاهرفريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.
خط ۴۰۸: خط ۴۰۸:
بار دوم به بهانه قتل عثمان، آخرين نماينده تام الاختيار سقيفه با نقشه صاحب سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى  سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و به عنوان خونخواهى خليفه مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه ‏هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل «خال المؤمنين» و «كاتب وحى» را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.
بار دوم به بهانه قتل عثمان، آخرين نماينده تام الاختيار سقيفه با نقشه صاحب سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى  سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و به عنوان خونخواهى خليفه مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه ‏هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل «خال المؤمنين» و «كاتب وحى» را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.


غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشه‏دار خود چون عمار و اويس قرنى و مالک اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حك نمودند.
غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشه‏ دار خود چون عمار و اويس قرنى و مالک اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حک نمودند.


بار سوم كج‏فكران پينه بر پيشانى -  كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى‏كشيدند -  به ميدان غدير آمدند.
بار سوم كج‏ فكران پينه بر پيشانى -  كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى‏ كشيدند -  به ميدان غدير آمدند.


شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر مى ‏آمد.
شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر مى ‏آمد.


== جايگاه غدير در سقيفه<ref>مجموعه مقالات كنگره بين‏ المللى غدير و انسجام اسلامى: ص  ۵۳۱ - ۵۳۳. : جايگاه غدير در سقيفه، نعمت‏ اللَّه صفرى فروشانى.</ref> ==
== جايگاه غدير در سقيفه<ref>مجموعه مقالات كنگره بين‏ المللى غدير و انسجام اسلامى: ص  ۵۳۱ - ۵۳۳. : جايگاه غدير در سقيفه، نعمت‏ اللَّه صفرى فروشانى.</ref> ==
شيعيان از همان قرون آغازين اسلام به واقعه غدير توجه داشته و استنادات مختلف به آن را در كتب خود آورده ‏اند. قديمى ‏ترين منبع مكتوب موجود در اين زمينه »كتاب سليم بن قيس الهلالى« است، كه در موارد مختلف به اين واقعه توجه كرده است.
شيعيان از همان قرون آغازين اسلام به واقعه غدير توجه داشته و استنادات مختلف به آن را در كتب خود آورده ‏اند. قديمى ‏ترين منبع مكتوب موجود در اين زمينه «كتاب سليم بن قيس الهلالى» است، كه در موارد مختلف به اين واقعه توجه كرده است.


با گذشت قرون، توجه به تک ‏نگارى در مورد اين واقعه نيز مورد توجه آنان قرار گرفت، كه قرن چهارم را مى‏ توانيم نقطه عطف اين رويكرد به حساب آوريم.


با گذشت قرون، توجه به تك‏نگارى در مورد اين واقعه نيز مورد توجه آنان قرار گرفت، كه قرن چهارم را مى‏توانيم نقطه عطف اين رويكرد به حساب آوريم.
اما آسيبى كه در طى نگارش‏ هاى غديرى به اين واقعه وارد شد آن بود كه در طول زمان، پيرايه ‏هاى فراوانى در اين واقعه وارد شد، كه اوج آنها را مى ‏توانيم در قرن ششم و در كتابى مانند «الاحتجاج» طبرسى ببينيم. اين گونه واقعه نگارى گر چه جامعه درونى شيعه را به حد اشباع و بلكه فوق اشباع مى‏ رسانيد، اما با توجه به اشكالات محتوايى و سندى اين پيرايه‏ ها، امكان احتجاج به آنها را منتفى مى‏ ساخت، زيرا از سويى اين واقعه را در حد يک اسطوره و افسانه نشان داده، و از سوى ديگر اسناد اين پيرايه ‏ها آنچنان ضعيف بوده كه حتى الامكان اثبات آنها با قواعد رجالى شناخته شده‏ حتى در درون جامعه شيعى -  وجود نداشت.


علل مختلفى همچون تصور اينكه نقد به اين پيرايه‏ ها سرايت به نقد اصل ماجراى غدير خواهد كرد، جامعه علمى شيعه را در طى قرون از تلاش در راه بازشناسى سره از ناسره در اين مورد بازداشت. اين رويكرد باعث آن شد تا در طول زمان پيرايه‏ هاى بيشترى به اين واقعه شود.


اما آسيبى كه در طى نگارش‏هاى غديرى به اين واقعه وارد شد آن بود كه در طول زمان، پيرايه‏هاى فراوانى در اين واقعه وارد شد، كه اوج آنها را مى‏توانيم در قرن ششم و در كتابى مانند »الاحتجاج« طبرسى ببينيم. اين گونه واقعه نگارى گر چه جامعه درونى شيعه را به حد اشباع و بلكه فوق اشباع مى‏رسانيد، اما با توجه به اشكالات محتوايى و سندى اين پيرايه‏ها، امكان احتجاج به آنها را منتفى مى‏ساخت، زيرا از سويى اين واقعه را در حد يك اسطوره و افسانه نشان داده، و از سوى ديگر اسناد اين پيرايه‏ها آنچنان ضعيف بوده كه حتى الامكان اثبات آنها با قواعد رجالى شناخته شده‏حتى در درون جامعه شيعى -  وجود نداشت.
اما هنگامى كه در دوره معاصر رويكرد مخالفان شيعه و نيز برخى از نقّادان درونى تغيير كرده و آنها سعى كردند تا با مطالعات هر چند به ظاهر روشمند به نقد اين ماجرا پرداخته و عدم امكان اثبات آن حتى با تكيه بر مبانى شناخته شده شيعى را به رخ بكشند، شبهات فراوانى در اين ماجرا وارد شد كه حتى مطالعات و تحقيقات امثال علامه امينى نمى‏ توانست تمامى اين شبهات را پاسخگو باشد. زيرا برخى از اين مطالعات جديد با توجه به نوشته گرانسنگ ايشان و در نقد روش و محتواى آن نگاشته شده بود.


از اين رو ضرورت چنين اقتضا مى ‏كند كه با بهره ‏گيرى از روش‏ هاى مطالعاتى شناخته شده، به بازكاوى ابعاد مختلف اين ماجرا پرداخته و راه‏ هاى جديدى را در پاسخ به شبهات نو جستجو كرد. كه از مهم ‏ترين آنها عدم استناد به غدير در ماجراى سقيفه مى‏ باشد.


علل مختلفى همچون تصور اينكه نقد به اين پيرايه‏ها سرايت به نقد اصل ماجراى غدير خواهد كرد، جامعه علمى شيعه را در طى قرون از تلاش در راه بازشناسى سره از ناسره در اين مورد بازداشت. اين رويكرد باعث آن شد تا در طول زمان پيرايه‏هاى بيشترى به اين واقعه شود.
گام نخست در اين گونه مطالعات آن است كه در لابه ‏لاى انبوه گزارش‏ هاى غدير به جستجو پرداخته و با استفاده از مطالعات رجالى و حديثى و تاريخى، پيرايه‏ ها را از اصل جدا كرده و آنگاه در پشت مطالب اثبات‏ پذير و بى‏پيرايه سنگر گرفته و به دفاع از اين ماجرا بپردازيم.


آنگاه گام‏ هاى ديگر استفاده از مطالعات بين رشته‏ اى و نيز مطالعات تاريخى از راه تحليل نصوص موجود است، كه از آنها به خوبى مى‏توان علل عدم استناد به واقعه غدير در سقيفه را به دست آورد.


اما هنگامى كه در دوره معاصر رويكرد مخالفان شيعه و نيز برخى از نقّادان درونى تغيير كرده و آنها سعى كردند تا با مطالعات هر چند به ظاهر روشمند به نقد اين ماجرا پرداخته و عدم امكان اثبات آن حتى با تكيه بر مبانى شناخته شده شيعى را به رخ بكشند، شبهات فراوانى در اين ماجرا وارد شد كه حتى مطالعات و تحقيقات امثال علامه امينى نمى‏توانست تمامى اين شبهات را پاسخگو باشد. زيرا برخى از اين مطالعات جديد با توجه به نوشته گرانسنگ ايشان و در نقد روش و محتواى آن نگاشته شده بود.
برآيند اين مطالعات آن است كه ماجراى غدير و اصولاً هر گونه تشخيص بر امامت حضرت امیر عليه السلام و يا حتى نصوص غير صريحه در اين باره، در آن زمان و با توجه به مطالعات جامعه شناسى تاريخىِ جامعه آن روز، با واكنش تند اكثريت -  چه قريشى و چه غير قريشى -  روبرو شده، و آنها تمامى تلاش ‏هاى خود را در راه به ظهور نرسيدن اين مطلوب الهى -  كه به وسيله پيامبرصلى الله عليه وآله ابلاغ مى‏ شد -  به كار مى ‏بستند


البته بسيارى از گزارش‏ هاى اين فعاليت‏ ها به علل مختلف به دست ما نرسيده است. اما عكس ‏العمل‏ هاى پيامبرصلى الله عليه وآله به ويژه در وقايعى همچون چگونگى اعزام سپاه اسامه و نيز تلاش ناموفق آن حضرت براى نوشتن نامه و تلاش موفق مخالفان در جلوگيرى از نوشتن آن، مى ‏تواند پرده از گوشه ‏هايى از اين فعاليت ‏هاى مخالفان را به صورت عام كنار بزند.


از اين رو ضرورت چنين اقتضا مى‏كند كه با بهره‏گيرى از روش‏هاى مطالعاتى شناخته شده، به بازكاوى ابعاد مختلف اين ماجرا پرداخته و راه‏هاى جديدى را در پاسخ به شبهات نو جستجو كرد. كه از مهم‏ترين آنها عدم استناد به غدير در ماجراى سقيفه مى‏باشد.
از اينجا معلوم مى ‏شود كه اصولاً سقيفه با توجه به غدير و با فرض عدم امكان به منصّه ظهور رساندن ايده الهى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير تشكيل شده بود؛ يعنى همه سقيفه نشينان مى‏ دانستند كه غديرى وجود داشته و نصبى انجام گرفته است، اما منافع عرب و قريش و قبائل مختلف و حتى منافع انصار اقتضا مى‏ كرد كه اين نصب را ناديده گرفته و خود با توجه به مصالح مختلف و متفاوتشان براى گرفتن خلافت اقدام نمايند.


از اين رو گروه انصار با توجه به تلاش‏ هاى مختلف قريشيان و مهاجران، براى آنكه مبادا با تأخير خود موجبات از دست رفتن حكومت را فراهم آورند، در اين كار تسريع كرده و با عجله و بدون آنكه حتى فرصت تجهيز جنازه مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله را بدهند به جايگاه سقيفه آمدند، و در اين مسير چنان تعجيل كردند كه حتى صبر نكردند تا رئيس انصار يعنى سعد بن عباده كمى بهبود پيدا كرده و لااقل بتواند كمى بلندتر صداى خود را به گوش حاضران برساند.


گام نخست در اين گونه مطالعات آن است كه در لابه‏لاى انبوه گزارش‏هاى غدير به جستجو پرداخته و با استفاده از مطالعات رجالى و حديثى و تاريخى، پيرايه‏ها را از اصل جدا كرده و آنگاه در پشت مطالب اثبات‏پذير و بى‏پيرايه سنگر گرفته و به دفاع از اين ماجرا بپردازيم.
بخش عمده‏ اى از اين تعجيل به جهت آن بود كه آنها در طول اين دو ماه فاصله ميان غدير و سقيفه، شاهد تلاش‏ هاى روز افزون مهاجران به ويژه كسانى كه در خانه پيامبرصلى الله عليه وآله نفوذ داشتند، بودند و مى‏ ديدند كه آنها چنان قدرتمند گشته‏ اند كه حتى جرأت كرده در محضر پيامبرصلى الله عليه وآله و در بالين بيمارى او به منازعه برخاسته و در مقابل خواسته پيامبر الهى موضع گرفته، و بالاخره مانع از نوشتن نامه سرنوشت ‏ساز آن حضرت مى‏ شوند.


آنگاه گام‏هاى ديگر استفاده از مطالعات بين رشته‏اى و نيز مطالعات تاريخى از راه تحليل نصوص موجود است، كه از آنها به خوبى مى‏توان علل عدم استناد به واقعه غدير در سقيفه را به دست آورد.
از اينجاست كه به خوبى در مى‏ يابند كه كسانى كه داراى چنين قدرتى شده ‏اند - كه در اين زمان در مقابل خواسته علنى پيامبرصلى الله عليه وآله خواسته خود را به كرسى مى‏ نشانند -  به طريق اولى نخواهند گذاشت كه نصّ و خواسته پيامبرصلى الله عليه وآله در دو ماه پيش به منصّه ظهور برسد.


با اين تحليل اين نتيجه به دست مى ‏آيد كه با توجه به اين ظروف زمانى و مكانى، اگر استنادى به غدير مى‏شد جاى تعجب داشت، زيرا استنادى كاملاً بيهوده مى ‏نمود، چرا كه طبيعى بود كه مردم مؤمن به غدير با توجه به زمينه‏ هاى قبلى، تلاش و استدلال خود را آب در هاون كوفتن مى‏ ديدند.


برآيند اين مطالعات آن است كه ماجراى غدير و اصولاً هر گونه تشخيص بر امامت على‏عليه السلام و يا حتى نصوص غير صريحه در اين باره، در آن زمان و با توجه به مطالعات جامعه شناسى تاريخىِ جامعه آن روز، با واكنش تند اكثريت -  چه قريشى و چه غير قريشى -  روبرو شده، و آنها تمامى تلاش‏هاى خود را در راه به ظهور نرسيدن اين مطلوب الهى -  كه به وسيله پيامبرصلى الله عليه وآله ابلاغ مى‏شد -  به كار مى‏بستند
با همين تحليل، به خوبى مى‏توان گزارش ‏هاى تاريخى را كه از استدلال حضرت امیر ‏عليه السلام به جريان غدير سخنى به ميان نياورده‏ اند، توجيه و تفسير كرد. زيرا آن حضرت نيز مى ‏دانست كه اصولاً سقيفه با توجه به غدير و با دانستن آنكه غدير به نتيجه نمى‏ رسد و يا حتى براى زير پا گذاشتن غدير بر پا شده است. اينكه غدير جريانى نبوده كه مورد فراموشى آنها قرار گرفته باشد، تا استدلال به آن آنها را از خواب غفلت بيدار نمايد و متذكر سازد.


 
== چند سؤال درباره غدير و سقيفه ==
البته بسيارى از گزارش‏هاى اين فعاليت‏ها به علل مختلف به دست ما نرسيده است. اما عكس‏العمل‏هاى پيامبرصلى الله عليه وآله به ويژه در وقايعى همچون چگونگى اعزام سپاه اسامه و نيز تلاش ناموفق آن حضرت براى نوشتن نامه و تلاش موفق مخالفان در جلوگيرى از نوشتن آن، مى‏تواند پرده از گوشه‏هايى از اين فعاليت‏هاى مخالفان را به صورت عام كنار بزند.
در مورد غدير و سقيفه سؤالات فراوانى مى ‏توان مطرح كرد، كه پاسخ به آنها سرمنشأ بسيارى از حقايق خواهد بود. از جمله:
 
 
از اينجا معلوم مى‏شود كه اصولاً سقيفه با توجه به غدير و با فرض عدم امكان به منصّه ظهور رساندن ايده الهى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير تشكيل شده بود؛ يعنى همه سقيفه نشينان مى‏دانستند كه غديرى وجود داشته و نصبى انجام گرفته است، اما منافع عرب و قريش و قبائل مختلف و حتى منافع انصار اقتضا مى‏كرد كه اين نصب را ناديده گرفته و خود با توجه به مصالح مختلف و متفاوتشان براى گرفتن خلافت اقدام نمايند.
 
 
از اين رو گروه انصار با توجه به تلاش‏هاى مختلف قريشيان و مهاجران، براى آنكه مبادا با تأخير خود موجبات از دست رفتن حكومت را فراهم آورند، در اين كار تسريع كرده و با عجله و بدون آنكه حتى فرصت تجهيز جنازه مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله را بدهند به جايگاه سقيفه آمدند، و در اين مسير چنان تعجيل كردند كه حتى صبر نكردند تا رئيس انصار يعنى سعد بن عباده كمى بهبود پيدا كرده و لااقل بتواند كمى بلندتر صداى خود را به گوش حاضران برساند.
 
بخش عمده‏اى از اين تعجيل به جهت آن بود كه آنها در طول اين دو ماه فاصله ميان غدير و سقيفه، شاهد تلاش‏هاى روز افزون مهاجران به ويژه كسانى كه در خانه پيامبرصلى الله عليه وآله نفوذ داشتند، بودند و مى‏ديدند كه آنها چنان قدرتمند گشته‏اند كه حتى جرأت كرده در محضر پيامبرصلى الله عليه وآله و در بالين بيمارى او به منازعه برخاسته و در مقابل خواسته پيامبر الهى موضع گرفته، و بالاخره مانع از نوشتن نامه سرنوشت‏ساز آن حضرت مى‏شوند.
 
 
از اينجاست كه به خوبى در مى‏يابند كه كسانى كه داراى چنين قدرتى شده‏اند - كه در اين زمان در مقابل خواسته علنى پيامبرصلى الله عليه وآله خواسته خود را به كرسى مى‏نشانند -  به طريق اولى نخواهند گذاشت كه نصّ و خواسته پيامبرصلى الله عليه وآله در دو ماه پيش به منصّه ظهور برسد.
 
 
با اين تحليل اين نتيجه به دست مى‏آيد كه با توجه به اين ظروف زمانى و مكانى، اگر استنادى به غدير مى‏شد جاى تعجب داشت، زيرا استنادى كاملاً بيهوده مى‏نمود، چرا كه طبيعى بود كه مردم مؤمن به غدير با توجه به زمينه‏هاى قبلى، تلاش و استدلال خود را آب در هاون كوفتن مى‏ديدند.
 
 
با همين تحليل، به خوبى مى‏توان گزارش‏هاى تاريخى را كه از استدلال امام على‏عليه السلام به جريان غدير سخنى به ميان نياورده‏اند، توجيه و تفسير كرد. زيرا آن حضرت نيز مى‏دانست كه اصولاً سقيفه با توجه به غدير و با دانستن آنكه غدير به نتيجه نمى‏رسد و يا حتى براى زير پا گذاشتن غدير بر پا شده است. اينكه غدير جريانى نبوده كه مورد فراموشى آنها قرار گرفته باشد، تا استدلال به آن آنها را از خواب غفلت بيدار نمايد و متذكر سازد.
 
 
۲۴.  چند سؤال درباره غدير و سقيفه
 
   در مورد غدير و سقيفه سؤالات فراوانى مى‏توان مطرح كرد، كه پاسخ به آنها سرمنشأ بسيارى از حقايق خواهد بود. از جمله:


۱. آيا اجتماع غدير خدايى و نبوى بود يا اجتماع سقيفه؟
۱. آيا اجتماع غدير خدايى و نبوى بود يا اجتماع سقيفه؟