۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
در مورد توصيف چشمه غدير مى توان به نكاتى اشاره نمود: | در مورد توصيف چشمه غدير مى توان به نكاتى اشاره نمود: | ||
=== | === آبگير === | ||
كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ترين نام اين منطقه با همين آبگير است. | كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ترين نام اين منطقه با همين آبگير است. | ||
عرام مى گويد: «[[غدير خم]] در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشک نمى شود».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.</ref> | عرام مى گويد: «[[غدير خم]] در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشک نمى شود».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.</ref> | ||
=== | === مسجد كنار چشمه === | ||
در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله توقف نمود و نماز خواند و [[خطابه]] ايراد كرد و [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام را به عنوان [[صاحب اختيار]] و [[خليفه]] مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است. | در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله توقف نمود و نماز خواند و [[خطابه]] ايراد كرد و [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام را به عنوان [[صاحب اختيار]] و [[خليفه]] مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
تاريخچه اين مسجد در عنوان «[[مسجد غدير]]» آمده است. | تاريخچه اين مسجد در عنوان «[[مسجد غدير]]» آمده است. | ||
=== | === سكونت === | ||
حموى از حازمى نقل كرده كه « اين وادى به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده اى از [[قبیله]] خزاعه و كنانه زندگى مى كنند ولى بسيار كم اند.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref> | حموى از حازمى نقل كرده كه « اين وادى به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده اى از [[قبیله]] خزاعه و كنانه زندگى مى كنند ولى بسيار كم اند.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
از مجموع معانى كه در فرهنگ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد: | از مجموع معانى كه در فرهنگ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد: | ||
=== | === غدير === | ||
آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند. | آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.<ref>تاج العروس: ماده «غدر».</ref> | ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.<ref>تاج العروس: ماده «غدر».</ref> | ||
=== | === خم === | ||
ياقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل كرده كه «[[خُمّ|خم]]» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است. | ياقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل كرده كه «[[خُمّ|خم]]» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است. | ||