پرش به محتوا

آیه ۳ مائده و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶۸: خط ۸۶۸:




اما بيان هر يك از اين موارد:


1. احمد بن موسى بن مَردَوَيه اصفهانى، ابوبكر، ابن‏مَردَوَيه )ت 323 -  م 410 ق(
اما بيان هر يک از اين موارد:


ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى در »مفتاح النجا فى مناقب آل‏العبا« : حديث نزول آيه اكمال در واقعه غدير خم را از ابن مردويه از ابوسعيد خُدرى و نيز از عبدالرزاق رَسعَنى از ابن‏عباس روايت كرده است.××× 1 مفتاح النجا فى مناقب آل‏العباعليهم السلام )مخطوط( . ×××
'''۱. احمد بن موسى بن مَردَوَيه اصفهانى، ابوبكر، ابن‏ مَردَوَيه (ت ۳۲۳ -  م ۴۱۰ ق)'''


ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى در «مفتاح النجا فى مناقب آل ‏العبا»: حديث نزول آيه اكمال در واقعه غدير خم را از ابن مردويه از ابوسعيد خُدرى و نيز از عبدالرزاق رَسعَنى از ابن‏ عباس روايت كرده است.<ref>مفتاح النجا فى مناقب آل ‏العبا عليهم السلام (مخطوط).</ref>


2. احمد بن عبداللَّه اصفهانى، ابونُعَيم
'''۲. احمد بن عبدالله اصفهانى، ابونُعَيم'''


ابونعيم اصفهانى در »ما نزل من القرآن فى على‏عليه السلام« نزول آيه اكمال در روز غدير را از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.××× 2 ما نزل من القرآن فى على‏عليه السلام )مخطوط( . ×××
ابونعيم اصفهانى در «ما نزل من القرآن فى على ‏عليه السلام» نزول آيه اكمال در روز غدير را از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.<ref>ما نزل من القرآن فى على‏ عليه السلام (مخطوط).</ref>


'''۳. على بن محمد بن خطيب جُلاّبى، ابوالحسن، ابن ‏مَغازلى'''


3. على بن محمد بن خطيب جُلاّبى، ابوالحسن، ابن‏مَغازلى
ابن ‏مغازلى در كتاب مناقب خود خبر نزول آيه اكمال در روز غدير خم را همراه با روزه روز غدير به سند خود از ابوهريره نقل كرده است.<ref>مناقب على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام (ابن ‏مغازلى): ص ۱۸.</ref>


ابن‏مغازلى در كتاب مناقب خود خبر نزول آيه اكمال در روز غدير خم را همراه با روزه روز غدير به سند خود از ابوهريره نقل كرده است.××× 3 مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام )ابن‏مغازلى( : ص 18. ×××
'''۴. موفّق بن احمد بن ابى‏ سعيد مكّى خوارزمى، اخطب خوارزم'''


4. موفّق بن احمد بن ابى‏سعيد مكّى خوارزمى، اخطب خوارزم
خوارزمى در كتاب مناقب خود نزول آيه اكمال در واقعه غدير را از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.<ref>مناقب على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام (خوارزمى): ص ۸۰ .</ref>


خوارزمى در كتاب مناقب خود نزول آيه اكمال در واقعه غدير را از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.××× 1 مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام )خوارزمى( : ص 80 . ×××
'''۵. محمد بن على بن ابراهيم نطنزى، ابوالفتح'''


نطنزى در «الخصائص العلوية» نزول آيه اكمال در واقعه غدير را همراه با روزه روز غدير به سند خود نقل كرده است.<ref>الخصائص العلوية (مخطوط).</ref>


5 . محمد بن على بن ابراهيم نطنزى، ابوالفتح
'''۶. محمود بن محمد صالحانى، ابوحامد'''


نطنزى در »الخصائص العلوية« نزول آيه اكمال در واقعه غدير را همراه با روزه روز غدير به سند خود نقل كرده است.××× 2 الخصائص العلوية )مخطوط( . ×××
سيد شهاب‏ الدين احمد در «توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل» پس از نقل نزول آيه اكمال در روز غدير گفته كه صالحانى اين خبر را نقل كرده است.<ref>توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل (مخطوط).</ref>


'''۷. ابراهيم بن مؤيّد حموينى'''


6 . محمود بن محمد صالحانى، ابوحامد
حموينى در «فرائد السمطين» نزول آيه اكمال در روز غدير خم را به اِسناد خود از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.<ref>فرائد السمطين: ج ۱ ص ۷۴.</ref>


سيد شهاب‏الدين احمد در »توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل« پس از نقل نزول آيه اكمال در روز غدير گفته كه صالحانى اين خبر را نقل كرده است.××× 3 توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل )مخطوط( . ×××
'''ب) ابن‏ كثير و تكذيب نزول آيه اكمال در غدير خم'''


پس از اينكه معلوم شد نزول آيه اكمال در روز غدير خم قطعى بوده و راويانش همه از بزرگان اهل‏ سنت ‏اند، لازم است شبهه حافظ عمادالدين ابن‏ كثير دمشقى را نيز بيان و جواب دهيم:


7. ابراهيم بن مؤيّد حموينى
'''۱. شبهه ابن‏ كثير'''


حموينى در »فرائد السمطين« نزول آيه اكمال در روز غدير خم را به اِسناد خود از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.××× 4 فرائد السمطين: ج 1 ص 74. ×××
ابن كثير در تاريخش پس از نقل نزول آيه اكمال در روز غدير به اضافه نقل ثواب روزه روز غدير -  كه معادل روزه شصت ماه است -  به نقل ابوهريره، گفته است كه اين حديث جداً منكَر بلكه دروغ است!! در اينجا اشاره به سخن او مى‏كنيم و به تفصيل ادعاى وى را پاسخ مى‏ دهيم:


اين حديث جدّاً منكر بلكه دروغ است، زيرا با آنچه در صحيحين از اميرالمؤمنين عمر بن خطاب ثبت شده كه اين آيه در روز جمعه و در روز عرفه، وقتى كه رسول‏ الله ‏صلى الله عليه و آله در عرفه بود نازل شده، سازگار نيست.


ب ابن‏كثير و تكذيب نزول آيه اكمال در غدير خم
اين سخن كه «روزه روز هجدهم ذى‏ حجه يعنى روز غدير خم -  معادل روزه شصت ماه است» نيز صحيح نيست، چرا كه در حديث صحيح آمده كه روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است. پس چگونه ممكن است كه روزه يک روز معادل شصت ماه باشد؟ پس اين باطل است.


پس از اينكه معلوم شد نزول آيه اكمال در روز غدير خم قطعى بوده و راويانش همه از بزرگان اهل‏سنت‏اند، لازم است شبهه حافظ عمادالدين ابن‏كثير دمشقى را نيز بيان و جواب دهيم:
شيخ ما حافظ ابوعبدالله ذهبى بعد از نقل حديث نزول آيه اكمال در روز غدير گفته است: اين حديث جدّاً منكر است. حَبشون خلاّل و احمد بن عبدالله بن احمد نيرى - كه هر دو بسيار راستگويند -  آن را از على بن سعيد رملى از ضَمرَه نقل كرده ‏اند. اين حديث از عمر بن خطاب و مالک بن حُوَيرِث و انس بن مالک و ابوسعيد و غير ايشان، به اسانيد واهى روايت شده است. صدر حديث متواتر است و من يقين دارم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را گفته است. عبارت «خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن...» افزونه ‏اى قوىّ الاِسناد است. اما روزه يادشده صحيح نيست. و به خدا سوگند كه اين آيه در روز عرفه -  چند روز قبل از واقعه غدير خم -  نازل شده است. و الله اعلم.<ref>تاريخ ابن‏ كثير: ج ۵ ص ۲۱۴،۲۱۳.</ref>


 
'''۲. پاسخ شبهه ابن‏ كثير'''
1. شبهه ابن‏كثير
 
ابن كثير در تاريخش پس از نقل نزول آيه اكمال در روز غدير به اضافه نقل ثواب روزه روز غدير -  كه معادل روزه شصت ماه است -  به نقل ابوهريره، گفته است كه اين حديث جداً منكَر بلكه دروغ است!! در اينجا اشاره به سخن او مى‏كنيم و به تفصيل ادعاى وى را پاسخ مى‏دهيم:
 
 
اين حديث جدّاً منكر بلكه دروغ است، زيرا با آنچه در صحيحين از اميرالمؤمنين عمر بن خطاب ثبت شده كه اين آيه در روز جمعه و در روز عرفه، وقتى كه رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله در عرفه بود نازل شده، سازگار نيست.
 
 
اين سخن كه »روزه روز هجدهم ذى‏حجه -  يعنى روز غدير خم -  معادل روزه شصت ماه است« نيز صحيح نيست، چرا كه در حديث صحيح آمده كه روزه ماه رمضان معادل روزه ده ماه است. پس چگونه ممكن است كه روزه يك روز معادل شصت ماه باشد؟ پس اين باطل است.
 
 
شيخ ما حافظ ابوعبداللَّه ذهبى بعد از نقل حديث نزول آيه اكمال در روز غدير گفته است: اين حديث جدّاً منكر است. حَبشون خلاّل و احمد بن عبداللَّه بن احمد نيرى - كه هر دو بسيار راستگويند -  آن را از على بن سعيد رملى از ضَمرَه نقل كرده‏اند. اين حديث از عمر بن خطاب و مالك بن حُوَيرِث و انس بن مالك و ابوسعيد و غير ايشان، به اسانيد واهى روايت شده است. صدر حديث متواتر است و من يقين دارم كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را گفته است. عبارت »خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن...« افزونه‏اى قوىّ الاِسناد است. اما روزه يادشده صحيح نيست. و به خدا سوگند كه اين آيه در روز عرفه -  چند روز قبل از واقعه غدير خم -  نازل شده است. و اللَّه اعلم.××× 1 تاريخ ابن‏كثير: ج 5 ص 214 213. ×××
 
 
2. پاسخ شبهه ابن‏كثير


سخن ابن‏كثير در غايت بطلان است، به چند جواب:
سخن ابن‏كثير در غايت بطلان است، به چند جواب:


'''الف) اعتبار كتب صحاح اهل ‏سنت و راويانش'''


الف. اعتبار كتب صحاح اهل‏سنت و راويانش
ابن‏ كثير اعتراف كرده كه اين حديث را ضَمرَه از ابن‏شَوذَب، از مَطَر ورّاق، از شهر بن حَوشَب، از ابوهُرَيره روايت كرده، و اينها همه از رجال صحاح‏اند: ضَمرَه و عبداللَّه بن شَوذَب از رجال تِرمِذى و ابوداوود و ابن ‏ماجه و نَسايى در صحاح آنها هستند. مَطَر ورّاق از رجال مسلم و صحاح چهارگانه يادشده و ابن‏ حِبّان است. شهر بن حَوشَب نيز از رجال مسلم بن حجّاج و صحاح چهارگانه مذكور است.
 
ابن‏كثير اعتراف كرده كه اين حديث را ضَمرَه از ابن‏شَوذَب، از مَطَر ورّاق، از شهر بن حَوشَب، از ابوهُرَيره روايت كرده، و اينها همه از رجال صحاح‏اند: ضَمرَه و عبداللَّه بن شَوذَب از رجال تِرمِذى و ابوداوود و ابن‏ماجه و نَسايى در صحاح آنها هستند. مَطَر ورّاق از رجال مسلم و صحاح چهارگانه يادشده و ابن‏حِبّان است. شهر بن حَوشَب نيز از رجال مسلم بن حجّاج و صحاح چهارگانه مذكور است.
 
 
در ادامه خواهيم گفت كه روايت يكى از رجال صحاح از يك راوى، دليل آن است كه او نزد آنان ثقه و عادل و معتمَد و صحيح الضبط است. بنابراين، چگونه است كه ابن‏كثير حديثى را تكذيب مى‏كند كه اهل‏سنت آن را به اسانيدشان از راويانى روايت كرده‏اند كه در صحاح از ايشان حديث نقل كرده و به آنان اعتماد نموده‏اند؟!
 
 
اضافه بر اين، دانشمندان و مصنّفان اهل‏تسنّن كتاب‏هاى صحاح را بسيار مى‏ستايند، و حتى شيعه اماميه را به سبب اينكه در بعضى از اخبار و راويان اين كتاب‏ها خدشه مى‏كنند بسيار نكوهش مى‏كنند. از جمله ميرزا مخدوم شريفى و فضل بن روزبهان هستند كه صحيح بخارى و صحيح مسلم را صحيح‏ترين كتاب‏ها پس از قرآن، و آنچه مسلم و بخارى در آن همداستان باشند را صحيح نزد امت مى‏دانند. همچنين شيعه را به خاطر خدشه وارد كردن در اين دو كتاب بسيار مورد طعن قرار داده‏اند.××× 1 نواقض الروافض )مخطوط( . ابطال الباطل. ×××
 
 
در اينجا به ابن‏روزبهان و امثال او مى‏گوييم: اگر چنين است، چرا در كتاب خود حديث نزول آيه اكمال در روز غدير را -  كه رجال صحاح روايتش كرده‏اند -  از ساخته‏هاى شيعه مى‏دانيد؟! اضافه بر اين، از شيعه بد گفته‏ايد و مطاعنى به آنان نسبت مى‏دهيد، به اين سبب كه آنان بر صحاح اهل‏سنت خرده مى‏گيرند و دسته‏اى از روايات آنان را نمى‏پذيرند.


در ادامه خواهيم گفت كه روايت يكى از رجال صحاح از يک راوى، دليل آن است كه او نزد آنان ثقه و عادل و معتمَد و صحيح الضبط است. بنابراين، چگونه است كه ابن ‏كثير حديثى را تكذيب مى ‏كند كه اهل‏ سنت آن را به اسانيدشان از راويانى روايت كرده ‏اند كه در صحاح از ايشان حديث نقل كرده و به آنان اعتماد نموده ‏اند؟!


پس همه اين بدگويى‏ها متوجه حافظ ابن‏كثير نيز هست، چرا كه حديث نزول آيه اِكمال در روز غدير را دروغ خوانده است. در حالى كه راويان اين حديث از رجال صحاح‏اند. در حالى كه اهل‏سنت بر توثيق رجال صحاح اجماع كرده‏اند.
اضافه بر اين، دانشمندان و مصنّفان اهل ‏تسنّن كتاب‏ هاى صحاح را بسيار مى‏ ستايند، و حتى شيعه اماميه را به سبب اينكه در بعضى از اخبار و راويان اين كتاب‏ها خدشه مى ‏كنند بسيار نكوهش مى ‏كنند. از جمله ميرزا مخدوم شريفى و فضل بن روزبهان هستند كه صحيح بخارى و صحيح مسلم را صحيح‏ ترين كتاب‏ ها پس از قرآن، و آنچه مسلم و بخارى در آن همداستان باشند را صحيح نزد امت مى‏ دانند. همچنين شيعه را به خاطر خدشه وارد كردن در اين دو كتاب بسيار مورد طعن قرار داده‏ اند.<ref>نواقض الروافض (مخطوط). ابطال الباطل.</ref>


ب. روات حديث ابوهريره از رجال صحاح و ثقه‏اند
در اينجا به ابن‏ روزبهان و امثال او مى‏ گوييم: اگر چنين است، چرا در كتاب خود حديث نزول آيه اكمال در روز غدير را -  كه رجال صحاح روايتش كرد ه‏اند -  از ساخته ‏هاى شيعه مى ‏دانيد؟! اضافه بر اين، از شيعه بد گفته ‏ايد و مطاعنى به آنان نسبت مى ‏دهيد، به اين سبب كه آنان بر صحاح اهل‏ سنت خرده مى ‏گيرند و دسته ‏اى از روايات آنان را نمى‏ پذيرند.


نكته ديگر اينكه: هر چند راويان حديث ابوهريره درباره روزه روز غدير از رجال صحاح ستّه اهل‏سنت هستند و در وثاقتشان نزد اهل‏سنت شكى نيست، ولى باز هم در اينجا توثيق هر يك از آنان نزد رجاليان بزرگ اهل‏سنت نقل مى‏كنيم:
پس همه اين بدگويى‏ ها متوجه حافظ ابن‏ كثير نيز هست، چرا كه حديث نزول آيه اِكمال در روز غدير را دروغ خوانده است. در حالى كه راويان اين حديث از رجال صحاح ‏اند. در حالى كه اهل‏ سنت بر توثيق رجال صحاح اجماع كرده ‏اند.


'''ب) روات حديث ابوهريره از رجال صحاح و ثقه‏ اند'''


ضَمرَة بن ربيعه )م 202 ق( : احمد بن حنبل و عبدالغنى بن عبدالواحد مَقدِسى و ابوحاتِم و ابوسعيد بن يونس و محمد بن سعد و ذهبى××× 1 الكمال فى اسماء الرجال )مخطوط( . الكاشف: ج 2 ص 38. دول الاسلام: حوادث سال 202. ×××: او را به شدت توثيق كرده و بسيار ستوده‏اند. بسيارى از بزرگان راويان و مؤلفين اهل‏سنت از جمله ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و ابن‏ماجه از او روايت كرده‏اند.
نكته ديگر اينكه: هر چند راويان حديث ابوهريره درباره روزه روز غدير از رجال صحاح ستّه اهل ‏سنت هستند و در وثاقتشان نزد اهل‏ سنت شكى نيست، ولى باز هم در اينجا توثيق هر يک از آنان نزد رجاليان بزرگ اهل ‏سنت نقل مى ‏كنيم:


ضَمرَة بن ربيعه (م ۲۰۲ ق): احمد بن حنبل و عبدالغنى بن عبدالواحد مَقدِسى و ابوحاتِم و ابوسعيد بن يونس و محمد بن سعد و ذهبى<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). الكاشف: ج ۲ ص ۳۸. دول الاسلام: حوادث سال ۲۰۲.</ref>: او را به شدت توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند. بسيارى از بزرگان راويان و مؤلفين اهل‏ سنت از جمله ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و ابن‏ ماجه از او روايت كرده ‏اند.


عبداللَّه بن شَوذَب )م 156 ق( : صاحب كتاب »الكمال« و ذهبى و ابن‏حجر××× 2 الكمال فى اسماء الرجال )مخطوط( . الكاشف: ج 1 ص 356. تقريب التهذيب: ج 1 ص 423. تهذيب التهذيب: ج 5 ص 261  - 255. ×××: او را توثيق كرده و ستوده‏اند. ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و ابن‏ماجه از او روايت كرده‏اند. سفيان ثورى، وليد بن كثير، يحيى بن مَعين، احمد بن حنبل، ضَمرَه، ابوزُرعه دمشقى، ابن‏عمّار، نَسايى، ابوحاتم، ابن‏حبّان، ابن‏خلفون، ابن‏نُمَير و عِجلى او را توثيق كرده و ستوده‏اند.
عبداللَّه بن شَوذَب (م 156 ق): صاحب كتاب »الكمال« و ذهبى و ابن‏حجر××× 2 الكمال فى اسماء الرجال )مخطوط( . الكاشف: ج 1 ص 356. تقريب التهذيب: ج 1 ص 423. تهذيب التهذيب: ج 5 ص 261  - 255. ×××: او را توثيق كرده و ستوده‏اند. ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و ابن‏ماجه از او روايت كرده‏اند. سفيان ثورى، وليد بن كثير، يحيى بن مَعين، احمد بن حنبل، ضَمرَه، ابوزُرعه دمشقى، ابن‏عمّار، نَسايى، ابوحاتم، ابن‏حبّان، ابن‏خلفون، ابن‏نُمَير و عِجلى او را توثيق كرده و ستوده‏اند.