۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== اتمام حجت هاى قرآنىِ غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۵ - ۳۵۴.</ref> == خداوند تعالى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
اين اتمام حجت در مجلسى كه حضرت امتيازات خاص خود را بيان مى نمود به ميان آمد. حضرت فرمود: به خدا قسم خداوند تبارک و تعالى نُه چيز به من عطا فرموده كه به احدى قبل از من جز پيامبر صلى الله عليه و آله نداده است؛ و سپس آن موارد را بر شمرد و از جمله فرمود: خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در يوم الولاية (روز غدير) به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> | اين اتمام حجت در مجلسى كه حضرت امتيازات خاص خود را بيان مى نمود به ميان آمد. حضرت فرمود: به خدا قسم خداوند تبارک و تعالى نُه چيز به من عطا فرموده كه به احدى قبل از من جز پيامبر صلى الله عليه و آله نداده است؛ و سپس آن موارد را بر شمرد و از جمله فرمود: خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در يوم الولاية (روز غدير) به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> | ||
'''۱۱. اميرالمؤمنين عليه السلام: منم نبأ عظيمى كه دين را كامل كرد<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ .</ref>''' | |||
مفاخره بين معصومين عليهم السلام براى بيان فضائل ايشان به صورت زيبايى در تاريخ ثبت شده، و اتمام حجتى است بر آنان كه از حقايق بسيارى درباره ولايت اهل بيت عليهم السلام بى اطلاعند. روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام نشسته بودند كه امام حسين عليه السلام وارد شد، در حالى كه شش سال از عمر آن حضرت مى گذشت. اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: يا رسول اللَّه، كداميک از ما دو نفر نزد شما محبوبتر هستيم؟! | |||
امام حسين عليه السلام عرض كرد: پدرجان، هر كدام از ما شرافت و فضيلتش بالاتر باشد نزد پيامبر صلى الله عليه و آله محبوبتر و مقربتر است. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى حسين، حاضرى افتخارات خود را در برابر يكديگر بگوييم؟ عرض كرد: پدرجان، اگر شما مايل باشيد، من حاضرم! اميرالمؤمنين عليه السلام با ذكر دو آيه «نبأ عظيم» و «اكمال دين» و بيان ارتباط اين دو آيه در غدير فرمود: | |||
يا حسين، من اميرالمؤمنينم، من لسان صادقينم، من وزير مصطفايم... ، من آن نعمت خداى تعالى هستم كه بر خلقش عنايت فرموده است. منم آن كسى كه خداوند تعالى در حق من فرموده: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده / ۳.</ref>، پس هر كس مرا دوست بدارد مسلمان مؤمن است و دينش كامل است ... ، من نبأ عظيمى<ref>اشاره به آيه «عَمَّ يَتَساءَلُونَ، عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» در سوره نبأ: آيه ۲،۱.</ref> هستم كه خداوند در روز غدير خم دين را با او كامل نمود. منم آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره ام فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»... . | |||
امام | امام حسين عليه السلام هم مطالبى فرمود و در پايان عرضه داشت: شما نزد خداوند از من افضل هستى، ولى من از نظر پدران و مادران و اجداد بر شما فخر مى نمايم! سپس امام حسين عليه السلام با پدر هم آغوش شدند و يكديگر را بوسيدند. | ||
'''۱۲. اميرالمؤمنين عليه السلام: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» دليل من است<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۴.</ref>''' | |||
در ماه هاى آخر عمر اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از جنگ نهروان، مردم از آن حضرت درباره ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند. حضرت فرمود: در اين باره برايتان نوشته اى مى نويسم كه درباره آنچه پرسيده ايد به صراحت سخن گفته باشم. | |||
اين موقعيت خاصى بود كه تا آن روز پيش نيامده بود، و اتمام حجتى صريح در انتظار مردم بود. در اين احتجاج ارتباط ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام با ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله با مستند قرآنى بيان شد، و «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» در غدير به عنوان پشتوانه اين ارتباط مطرح گرديد و قرآن به عنوان قاضى در اين باره معرفى شد. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام نوشته بلندى كه حدود سى صفحه و در حد يک جزوه بود املا كرد و نويسنده حضرت نوشت. آنگاه ده نفر از خواص اصحاب خود را فراخواند و دستور داد هر روز جمعه نويسنده حضرت آن را بر مردم بخواند و اين ده نفر شاهد باشند تا كسى آن را انكار نكند؛ و فرمود: اگر كسى انكار كرد قرآن را حَكَم بين خود قرار دهيد. از جمله مطالب آن نوشته چنين بود: | |||
اين امر خلافت عجيب است، كه حكومت و ولايت احدى را مثل ولايت من مبغوض نداشتند! دليل من بر ولايت اين است كه صاحب اختيار مردم فقط من هستم نه قريش ... ، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت اين امت را داشت<ref>اشاره به آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در سوره احزاب: آيه ۶ .</ref> و من بعد از او اختيارات او را دارم ... ، به دليل گفته پيامبر صلى الله عليه و آله كه در روز غدير خم فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. | |||
'''۱۳. امام باقر عليه السلام: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» براى چه نازل شد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref>''' | |||
در | يک قرن از غدير گذشته بود، اما هنوز ايادى سقيفه سعى در كتمان آن داشتند، و درباره آيهاى كه در غدير نازل شده خود را به نادانى مى زدند؛ و اين تغافل آن قدر مضحک بود كه عموم مردم را به تعجب وا مى داشت. | ||
امام باقر عليه السلام در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل آيه تبليغ را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود. اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت مى كرد و مردى از اهل بصره به نام عثمان اعشى بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول اللَّه، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> را مى خواند و مى گويد: درباره مردى نازل شده است و نام او را نمى گويد! | |||
حضرت فرمود: او را چه شده است خدا نمازش را قبول نكند. اگر مى خواست خبر مىداد درباره چه كسى نازل شده است. جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: خداوند به شما امر مى كند امتت را راهنمايى كنى كه وليّشان كيست و اين آيه را نازل كرد. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. | |||
'''۱۴. امام باقر عليه السلام: «اولُو الامْر» را بايد پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى كند<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref>''' | |||
خداوند بيان اوامر خود در قرآن را به پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار كرده است. همان گونه كه نماز و روزه و حج در جزئياتش نياز به تبيين رسول دارد، آيه «اولُو الْامْرِ» و منظور از آن هم بايد با بيان رسول باشد. | |||
در پاسخ به فتنه گرانى كه با مطرح كردن «كَفانا كِتاب اللَّهِ» و افزودن اينكه چرا در كتاب خدا نام اهل بيت عليهم السلام نيامده، امام باقر عليه السلام طى اتمام حجت زيبايى برنامه مفصل غدير را تفسير آيه «أُولِى الْأَمْرِ» دانست. | |||
روزى امام باقر عليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»<ref>احزاب / ۶ .</ref> درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است. ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى گويند: چرا خداوند نام على و اهل بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟ حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه يا چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را). | |||
و نيز نازل كرده «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»<ref>احزاب / ۶ .</ref> كه درباره على و حسن و حسين عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر» ) پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام فرموده: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل بيتم سفارش مى كنم. | |||
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود. | |||
'''۱۵. امام صادق عليه السلام: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» ولايت است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>''' | |||
امام | زمان امام صادق عليه السلام موقعيتى استثنايى بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير «نعمت» در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است. | ||
امام صادق عليه السلام داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... . سپس امام صادق عليه السلام درباره آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل / ۸۳ .</ref>: «نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند. | |||
'''۱۶. امام صادق عليه السلام: آيه تبليغ يعنى «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...»<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>''' | |||
شيعه مفتخر است كه آنچه مىگويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقههاى مسلمان اعلام مىكند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مىكنيم، حتى دستور ابلاغ آن را از قرآن مىدانيم و تابلوى »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ« را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مىدهيم. | شيعه مفتخر است كه آنچه مىگويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقههاى مسلمان اعلام مىكند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مىكنيم، حتى دستور ابلاغ آن را از قرآن مىدانيم و تابلوى »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ« را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مىدهيم. |