پرش به محتوا

راویان نزول آیه تبلیغ در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «شمارى از راويان نزول آيه تبليغ در روز غدير خم نزول آيه تبليغ در روز غدير خم ر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
شمارى از راويان نزول آيه تبليغ در روز غدير خم
شمارى از راويان نزول آيه تبليغ در روز غدير خم


نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را شمارى از بزرگان پيشوايان اهل‏سنت و مشاهير اعيان علماى آنان نقل كرده‏اند، مانند:
نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را شمارى از بزرگان پيشوايان اهل‏ سنت و مشاهير اعيان علماى آنان نقل كرده ‏اند، مانند:


 
۱. عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى، ابن ابى‏ حاتِم
۱. عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى، ابن ابى‏حاتِم


۲. احمد بن عبدالرحمن شيرازى
۲. احمد بن عبدالرحمن شيرازى
خط ۲۰: خط ۱۹:
۸ . عبداللَّه بن عبيداللَّه حَسكانى
۸ . عبداللَّه بن عبيداللَّه حَسكانى


۹. على بن حسن دمشقى، ابن‏عساكر
۹. على بن حسن دمشقى، ابن‏ عساكر


۱۰. محمد بن عمر رازى، فخرالدين
۱۰. محمد بن عمر رازى، فخرالدين
خط ۲۶: خط ۲۵:
۱۱. محمد بن طلحه نصيبى شافعى
۱۱. محمد بن طلحه نصيبى شافعى


۱۲. عبدالرزّاق بن رزق‏اللَّه رَسعَنى
۱۲. عبدالرزّاق بن رزق ‏اللَّه رَسعَنى


۱۳. حسن بن محمد نيشابورى
۱۳. حسن بن محمد نيشابورى


۱۴. على بن شِهاب‏الدين همدانى
۱۴. على بن شِهاب ‏الدين همدانى


۱۵. على بن محمد، ابن‏صبّاغ مالكى
۱۵. على بن محمد، ابن‏ صبّاغ مالكى


۱۶. محمود بن احمد عَينى
۱۶. محمود بن احمد عَينى


۱۷. عبدالرحمن بن ابى‏بكر سيوطى
۱۷. عبدالرحمن بن ابى‏ بكر سيوطى


۱۸. محمد محبوب عالم
۱۸. محمد محبوب عالم
خط ۴۲: خط ۴۱:
۱۹. حاج عبدالوهاب بن محمد
۱۹. حاج عبدالوهاب بن محمد


۲۰. جمال‏الدين عطاءاللَّه شيرازى
۲۰. جمال ‏الدين عطاءاللَّه شيرازى


۲۱. شِهاب‏الدين احمد
۲۱. شِهاب‏ الدين احمد


۲۲. ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى
۲۲. ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى


و اما بيان هر يک از اين موارد همراه با توثيقشان از اهل ‏سنت:


و اما بيان هر يك از اين موارد همراه با توثيقشان از اهل‏سنت:
=== ۱. عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى، ابومحمد، ابن ‏ابى‏ حاتِم (ت ۲۴۰ يا ۲۴۱ -  م ۳۲۷ ق) ===
 
جلال ‏الدين سيوطى در «الدرّ المنثور» نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابن‏ابى حاتِم از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است. <ref>الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸.</ref> ذهبى و جمال ‏الدين اِسنَوى و ابن ‏قاضى شُهبه و جلال ‏الدين سيوطى و بدخشانى <ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۳ ص ۲۶۳. تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۴۶. العِبَر فى خبر من غَبَر. طبقات الشافعية (جمال‏ الدين اِسنَوى) : ج ۱ ص ۴۱۶. طبقات الشافعية (ابن‏ قاضى شُهبه) : ج ۱ ص ۱۱۲. طبقات الحفّاظ: ص ۳۴۵. تراجم الحفّاظ (مخطوط) . الاتقان فى علوم قرآن: ج ۲ ص ۱۸۸. </ref>: او را توثيق كرده و ستوده‏ اند. ابن ‏عدى، حسن بن على تميمى، قاضى يوسف ميانجى، ابوالشيخ ابن‏حيّان، ابواحمد حاكم، على بن عبدالعزيز بن مردک و ديگران از او حديث نقل كرده ‏اند. وى شاگرد پدرش ابوحاتم محمد بن ادريس و ابوزُرعه است.
 
۱. عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى، ابومحمد، ابن‏ابى‏حاتِم )ت ۲۴۰ يا ۲۴۱ -  م ۳۲۷ ق(


جلال‏الدين سيوطى در »الدرّ المنثور« نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابن‏ابى حاتِم از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.××× ۱ الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸. ××× ذهبى و جمال‏الدين اِسنَوى و ابن‏قاضى شُهبه و جلال‏الدين سيوطى و بدخشانى××× ۲ سير اعلام النبلاء: ج ۱۳ ص ۲۶۳. تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۴۶. العِبَر فى خبر من غَبَر. طبقات الشافعية )جمال‏الدين اِسنَوى( : ج ۱ ص ۴۱۶. طبقات الشافعية )ابن‏قاضى شُهبه( : ج ۱ ص ۱۱۲. طبقات الحفّاظ: ص ۳۴۵. تراجم الحفّاظ )مخطوط( . الاتقان فى علوم قرآن: ج ۲ ص ۱۸۸. ×××: او را توثيق كرده و ستوده‏اند. ابن‏عدى، حسن بن على تميمى، قاضى يوسف ميانجى، ابوالشيخ ابن‏حيّان، ابواحمد حاكم، على بن عبدالعزيز بن مردك و ديگران از او حديث نقل كرده‏اند. وى شاگرد پدرش ابوحاتم محمد بن ادريس و ابوزُرعه است.
همچنين سيوطى در دو كتاب خود «اللآلى المصنوعة» و «الإتقان» تصريح كرده كه ابن‏ ابى ‏حاتِم در تفسيرش به آوردن صحيح‏ ترين احاديث وارده در تفسير هر آيه ملتزم بوده است.


همچنين سيوطى در دو كتاب خود »اللآلى المصنوعة« و »الإتقان« تصريح كرده كه ابن‏ابى‏حاتِم در تفسيرش به آوردن صحيح‏ترين احاديث وارده در تفسير هر آيه ملتزم بوده است.
ابوالحسن على بن ابراهيم رازى خطيب، ابويَعلى خليلى، على بن محمد مصرى، على بن احمد فرضى، عباس بن احمد، خليلى، امام ابوالوليد باجى، يحيى بن منده، ابن‏ صلاح در «الطبقات» و ابن ‏سُبكى در «طبقات» ، همگى او را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند، به خصوص در رجال و حديث و تفسير.


همچنين سيف‏اللَّه ملتانى در كتابش «تنبيه السفيه» در ردّ روايتى از قول كَشّى در مدح زرارة بن اعين از زبان امام باقرعليه السلام مى‏ گويد: ابن‏ ابى‏ حاتِم از سفيان ثورى روايت كرده كه زراره اصلاً ابوجعفر را نديده است. در جايى كه كلام ابن ‏ابى‏ حاتِم كه از سفيان ثَورى معلوم ‏الحال نقل كرده حجّت است، پس روايتش در تفسير آيه تبليغ هم حجّت است. آيا جايز است كه روايت ابن ‏ابى‏ حاتِم در تكذيب يكى از عالمان شيعه حجّت باشد، ولى روايت او در فضل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در برابر اهل‏ سنت حجّت نباشد؟!


ابوالحسن على بن ابراهيم رازى خطيب، ابويَعلى خليلى، على بن محمد مصرى، على بن احمد فرضى، عباس بن احمد، خليلى، امام ابوالوليد باجى، يحيى بن منده، ابن‏صلاح در »الطبقات« و ابن‏سُبكى در »طبقات« ، همگى او را توثيق كرده و بسيار ستوده‏اند، به خصوص در رجال و حديث و تفسير.
=== ۲. احمد بن عبدالرحمن بن احمد بن محمد بن موسى فارسى، ابوبكر شيرازى (م ۴۰۷ يا ۴۱۱ ق) ===
ابن‏ شهرآشوب <ref>براى شرح حال ابن‏ شهرآشوب ر.ک: الوافى بالوَفَيات: ج ۴ ص ۱۶۴ (در اين كتاب، به راستگويى او تصريح شده است) . البلغة فى تراجم ائمة النحو و اللغة: ص ۲۴۰. بُغيَة الوُعاة فى طبقات اللغويّين و النُحاة فى تراجم اللغويّين و النحاة: ج ۱ ص ۱۸۱.</ref>در كتابش «المناقب» و از او مجلسى در «بحار الانوار» نزول آيه تبليغ را در غدير خم از ابوبكر شيرازى در كتابش «ما نزل من القرآن فى على‏ عليه السلام» به اِسناد خود از ابن‏ عباس روايت كرده است. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵، به نقل از: مناقب ابن‏ شهرآشوب.</ref> ذهبى و يافعى و سيوطى <ref>تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۱۰۶۶ ۱۰۶۵. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۰۷. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۰۷. طبقات الحفّاظ: ص ۴۱۵.</ref>: او را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند.


وى در اصفهان از ابوالقاسم طبرانى و طبقه ‏اش، در بغداد از ابوالبحر بربهارى و طبقه او، در جرجان از عبداللَّه بن عدىّ، در نيشابور از محمد بن حسن سراج، در مرو از عبداللَّه بن عمر بن علک، در شهرهاى ترک از سعيد بن قاسم مطوعى، در بخارا از محمد بن محمد بن صابر، و در شهرهاى بصره و واسط و شيراز و چند شهر ديگر از مشايخ آن شهرها حديث شنيده، و محمد بن عيسى همدانى، ابومسلم بن عُروه، حميد بن مأمون، جعفر مستغفرى و ديگران از او حديث روايت كرده ‏اند. شيرويه از ابوالفرج بجلى و جعفر مستغفرى او را توثيق كرده و ستوده ‏اند.


همچنين سيف‏اللَّه ملتانى در كتابش »تنبيه السفيه« در ردّ روايتى از قول كَشّى در مدح زرارة بن اعين از زبان امام باقرعليه السلام مى‏گويد: ابن‏ابى‏حاتِم از سفيان ثورى روايت كرده كه زراره اصلاً ابوجعفر را نديده است. در جايى كه كلام ابن‏ابى‏حاتِم كه از سفيان ثَورى معلوم‏الحال نقل كرده حجّت است، پس روايتش در تفسير آيه تبليغ هم حجّت است. آيا جايز است كه روايت ابن‏ابى‏حاتِم در تكذيب يكى از عالمان شيعه حجّت باشد، ولى روايت او در فضل اميرالمؤمنين‏عليه السلام در برابر اهل‏سنت حجّت نباشد؟!
=== ۳. احمد بن موسى بن مَردَوَيه اصفهانى، ابوبكر، ابن‏ مَردَوَيه (ت ۳۲۳ -  م ۴۱۰ ق) ===
 
سيوطى در «الدرّ المنثور» و بدخشى در «مفتاح النجا» نزول آيه تبليغ در غدير خم درباره على ‏عليه السلام را از ابن‏ مَردَوَيه از ابن‏ مسعود نقل كرده است. <ref>الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور: ج ۲ ص ۲۹۸. مفتاح النجا (مخطوط) .</ref>
 
۲. احمد بن عبدالرحمن بن احمد بن محمد بن موسى فارسى، ابوبكر شيرازى )م ۴۰۷ يا ۴۱۱ ق(
 
ابن‏شهرآشوب××× ۱ براى شرح حال ابن‏شهرآشوب ر.ك: الوافى بالوَفَيات: ج ۴ ص ۱۶۴ )در اين كتاب، به راستگويى او تصريح شده است( . البلغة فى تراجم ائمة النحو و اللغة: ص ۲۴۰. بُغيَة الوُعاة فى طبقات اللغويّين و النُحاة فى تراجم اللغويّين و النحاة: ج ۱ ص ۱۸۱. ××× در كتابش »المناقب« و از او مجلسى در »بحار الانوار« نزول آيه تبليغ را در غدير خم از ابوبكر شيرازى در كتابش »ما نزل من القرآن فى على‏عليه السلام« به اِسناد خود از ابن‏عباس روايت كرده است.××× ۲ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵، به نقل از: مناقب ابن‏شهرآشوب. ××× ذهبى و يافعى و سيوطى××× ۳ تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۱۰۶۶ ۱۰۶۵. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۰۷. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۰۷. طبقات الحفّاظ: ص ۴۱۵. ×××: او را توثيق كرده و بسيار ستوده‏اند.
 
وى در اصفهان از ابوالقاسم طبرانى و طبقه‏اش، در بغداد از ابوالبحر بربهارى و طبقه او، در جرجان از عبداللَّه بن عدىّ، در نيشابور از محمد بن حسن سراج، در مرو از عبداللَّه بن عمر بن علك، در شهرهاى ترك از سعيد بن قاسم مطوعى، در بخارا از محمد بن محمد بن صابر، و در شهرهاى بصره و واسط و شيراز و چند شهر ديگر از مشايخ آن شهرها حديث شنيده، و محمد بن عيسى همدانى، ابومسلم بن عُروه، حميد بن مأمون، جعفر مستغفرى و ديگران از او حديث روايت كرده‏اند. شيرويه از ابوالفرج بجلى و جعفر مستغفرى او را توثيق كرده و ستوده‏اند.
 
 
۳. احمد بن موسى بن مَردَوَيه اصفهانى، ابوبكر، ابن‏مَردَوَيه )ت ۳۲۳ -  م ۴۱۰ ق(
 
سيوطى در »الدرّ المنثور« و بدخشى در »مفتاح النجا« نزول آيه تبليغ در غدير خم درباره على‏عليه السلام را از ابن‏مَردَوَيه از ابن‏مسعود نقل كرده است.××× ۱ الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور: ج ۲ ص ۲۹۸. مفتاح النجا )مخطوط( . ×××
 
 
ذهبى و سيوطى و زُرقانى و ابن‏قيم جوزيّه و تاج‏الدين سُبكى و سمعانى و ابن‏كثير و كاتب چَلَبى و شمس‏الدين محمد ابن‏جَزَرى و دهلوى××× ۲ تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۱۰۵۰. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۱۰. طبقات الحفّاظ: ص ۴۱۲. شرح المواهب اللَدنيّه: ج ۱ ص ۶۸ . زاد المعاد فى هدى خير العباد: ج ۳ ص ۵۶ . طبقات الشافعية )سُبكى( : ج ۱ ص ۳۱۷. الانساب: »الإصبهانى« . تاريخ ابن‏كثير: ج ۷ ص ۳۵۳. كشف الظنون: ج ۱ ص ۴۳۹. الحصن الحصين من كلام سيدالمرسلين )با شرح قارى( : ص ۲۰ و ۲۵. اصول الحديث )دهلوى( . ×××: او را توثيق كرده و دقت او در ثبت و ضبط اخبار و رجال و نيز تأليفات او را به خصوص در تفسير و تاريخ ستوده‏اند.


ذهبى و سيوطى و زُرقانى و ابن‏قيم جوزيّه و تاج‏ الدين سُبكى و سمعانى و ابن‏ كثير و كاتب چَلَبى و شمس ‏الدين محمد ابن‏ جَزَرى و دهلوى <ref>تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۱۰۵۰. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۱۰. طبقات الحفّاظ: ص ۴۱۲. شرح المواهب اللَدنيّه: ج ۱ ص ۶۸ . زاد المعاد فى هدى خير العباد: ج ۳ ص ۵۶ . طبقات الشافعية (سُبكى) : ج ۱ ص ۳۱۷. الانساب: «الإصبهانى» . تاريخ ابن‏ كثير: ج ۷ ص ۳۵۳. كشف الظنون: ج ۱ ص ۴۳۹. الحصن الحصين من كلام سيدالمرسلين (با شرح قارى) : ص ۲۰ و ۲۵. اصول الحديث (دهلوى) .</ref> : او را توثيق كرده و دقت او در ثبت و ضبط اخبار و رجال و نيز تأليفات او را به خصوص در تفسير و تاريخ ستوده ‏اند.


وى در اصفهان و عراق از ابوسهل بن زياد قطّان، ميمون بن اسحاق خراسانى، محمد بن عبداللَّه بن علم صفّار، اسماعيل خطبى، محمد بن على بن دُحَيم شيبانى، احمد بن عبداللَّه بن دليل، اسحاق بن محمد بن على كوفى، محمد بن احمد بن على اسوارى، احمد بن عيسى خفاف، احمد بن محمد بن عاصم كرانى و طبقه ايشان روايت كرده است.
وى در اصفهان و عراق از ابوسهل بن زياد قطّان، ميمون بن اسحاق خراسانى، محمد بن عبداللَّه بن علم صفّار، اسماعيل خطبى، محمد بن على بن دُحَيم شيبانى، احمد بن عبداللَّه بن دليل، اسحاق بن محمد بن على كوفى، محمد بن احمد بن على اسوارى، احمد بن عيسى خفاف، احمد بن محمد بن عاصم كرانى و طبقه ايشان روايت كرده است.


ابوالقاسم عبدالرحمن بن منده و برادرش عبدالوهّاب، ابوالخير محمد بن احمد، ابومنصور محمد بن سكرويه، ابوبكر محمد بن حسن بن محمد بن سُلَيم، ابوعبداللَّه ثقفى، ابومطيع محمد بن عبدالواحد مصرى، حمزةبن حسين مؤدِّب اصفهانى و بسيارى ديگر از او روايت كرده‏اند. وى كتاب‏هاى »التاريخ« و »التفسير« و »المسند« و »المستخرج على البخارى« را نگاشت.
ابوالقاسم عبدالرحمن بن منده و برادرش عبدالوهّاب، ابوالخير محمد بن احمد، ابومنصور محمد بن سكرويه، ابوبكر محمد بن حسن بن محمد بن سُلَيم، ابوعبداللَّه ثقفى، ابومطيع محمد بن عبدالواحد مصرى، حمزةبن حسين مؤدِّب اصفهانى و بسيارى ديگر از او روايت كرده ‏اند. وى كتاب‏ هاى «التاريخ» و «التفسير» و «المسند» و «المستخرج على البخارى» را نگاشت.
 
 
ابن‏مردويه ملقّب به لقب حافظ است. لقبى كه در اصطلاح دانشمندان علم حديث از القاب بسيار ارزشمند است. شيخ على قارى و بدخشى و در »لواقح الأنوار« در شرح حال سُيوطى از ابن حجر، همگى در مورد لقب حافظ و جلالت آن سخن گفته‏اند.××× ۱ جمع الوسائل فى شرح الشمائل: ص ۷. تراجم الحفّاظ )مخطوط( . ×××
 
 
۴. احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى، ابواسحاق
 
ثعلبى در تفسيرش نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را از امام باقرعليه السلام و نيز از براء با نقل ماجراى غدير و همچنين از ابن‏عباس نقل كرده است.××× ۲ الكشف و البيان: ج ۴ ص ۹۲. ××× شرح حال ابواسحاق ثعلبى و بزرگى او نزد اهل‏سنت در مجلدات ديگر »عبقات« و در بيان آيه ولايت آمده است. در ادامه نيز شرح حال ثعلبى در دليل ششم از ادله دلالت حديث غدير به امامت اميرالمؤمنين‏عليه السلام خواهد آمد، كه از جمله توثيق پدر دهلوى است.
 
 
۵ . احمد بن عبداللَّه بن احمد بن اسحاق بن موسى بن مهران اصفهانى، ابونُعَيم )ت ۳۳۴ -  م ۴۳۰ ق(
 
ابونعيم اصفهانى در كتاب »ما نزل من القرآن فى على‏عليه السلام« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را از عطيّه روايت كرده است. فاضل رشيدالدين خان دهلوى نيز در »إيضاح لطافة المقال« روايت ابونعيم را به نقل از شيخ على متخلّص به حزين آورده است. در ادامه خواهد آمد كه حاج عبدالوهّاب بن محمد نيز مانند همين روايت را از حافظ ابونعيم نقل كرده است. ابن‏خَلِّكان و صلاح صفدى و خطيب تبريزى××× ۱ وفيات الاعيان: ج ۱ ص ۲۶. الوافى بالوفيات: ج ۷ ص ۸۱ . رجال المشكاة، الاكمال فى اسماء الرجال )چاپ شده همراه با المشكاة( : ج ۳ ص ۸۰۵ . ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستوده‏اند. كتاب »حِليَة الأولياء« و »تاريخ اصفهان« و »المستخرج على الصحيحين« از او است.
 
 
۶ . على بن احمد بن محمد بن متويه واحدى نيشابورى، ابوالحسن )م ۴۶۸ ق(
 
ابن‏طلحه شافعى در »مطالب السئول« و ابن‏صبّاغ مالكى در »الفصول المهمّة« نزول آيه تبليغ در روز غدير خم و درباره على‏عليه السلام را از واحدى در »اسباب النزول« از حسن و ابوسعيد خُدرى نقل كرده‏اند.××× ۲ اسباب النزول: ص ۱۱۵. ××× اين در حالى است كه واحدى در خطبه كتابش »اسباب النزول« تصريح كرده كه در اين كتاب موارد صحيح در اسباب نزول آيات را انتخاب و جمع‏آورى كرده است. پس اگر مورد ديگرى براى نزول اين آيه نقل شده باشد دروغ خواهد بود، چرا كه واحدى فقط ماجراى غدير را براى نزول آيه تبليغ نقل كرده است.××× ۳ اسباب النزول: ص ۴. ×××
 
 
ابن‏اثير و ذهبى و ابن‏وردى و يافعى و ابن‏جَزَرى و ابن‏قاضى شُهبه و دياربكرى و كاتب چَلَبى و ولى‏اللَّه دهلوى××× ۴ الكامل فى التاريخ: حوادث سال ۴۶۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۶۸. تتمّة المختصر: حوادث سال ۴۶۸. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۶۸. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۵۲۳ . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۲۶۴. تاريخ الخميس: ج ۲ ص ۳۵۹. كشف الظنون: ج ۱ ص ۷۶. ازالة الخفاء. سير اعلام النبلاء: ج ۱۸ ص ۳۳۹. ×××: وى را توثيق كرده و بسيار ستوده‏اند، به خصوص در تفسير و ادبيات.


ابن‏ مردويه ملقّب به لقب حافظ است. لقبى كه در اصطلاح دانشمندان علم حديث از القاب بسيار ارزشمند است. شيخ على قارى و بدخشى و در «لواقح الأنوار» در شرح حال سُيوطى از ابن حجر، همگى در مورد لقب حافظ و جلالت آن سخن گفته ‏اند. <ref>جمع الوسائل فى شرح الشمائل: ص ۷. تراجم الحفّاظ (مخطوط) .</ref>


او مصنّف »البسيط« و »الوسيط« و »الوجيز« در تفسير و نيز كتاب »اسباب النزول« بوده، و شاگرد ابواسحاق ثعلبى است و از او روايت كرده است. عربى را از ابوالحسن قهندزى ضرير و قرائت را از على بن احمد بستى و احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى آموخته، و ابوالقاسم هُذلى قرائت را از او فرا گرفته است.
=== ۴. احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى، ابواسحاق(متوفاى ۴۲۷ ق) ===
ثعلبى در تفسيرش نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را از امام باقرعليه السلام و نيز از براء با نقل ماجراى غدير و همچنين از ابن ‏عباس نقل كرده است.<ref>الكشف و البيان: ج ۴ ص ۹۲.</ref> شرح حال ابواسحاق ثعلبى و بزرگى او نزد اهل‏ سنت در مجلدات ديگر «عبقات» و در بيان آيه ولايت آمده است. در ادامه نيز شرح حال ثعلبى در دليل ششم از ادله دلالت حديث غدير به امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خواهد آمد، كه از جمله توثيق پدر دهلوى است.


ابوطاهر بن مخمس، قاضى ابوبكر حيرى، ابوابراهيم اسماعيل بن ابراهيم واعظ، محمد بن ابراهيم مزكّى، عبدالرحمن بن حمدان نصروى، احمد بن ابراهيم نجّار، احمد بن عمر ارغيانى، عبدالجبار بن محمد خوارى و ديگران از او حديث نقل كرده‏اند. ابوسعد سمعانى وى را ستوده است.
=== ۵ . احمد بن عبداللَّه بن احمد بن اسحاق بن موسى بن مهران اصفهانى، ابونُعَيم (ت ۳۳۴ -  م ۴۳۰ ق) ===
ابونعيم اصفهانى در كتاب «ما نزل من القرآن فى على‏ عليه السلام» نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را از عطيّه روايت كرده است. فاضل رشيدالدين خان دهلوى نيز در «إيضاح لطافة المقال» روايت ابونعيم را به نقل از شيخ على متخلّص به حزين آورده است. در ادامه خواهد آمد كه حاج عبدالوهّاب بن محمد نيز مانند همين روايت را از حافظ ابونعيم نقل كرده است. ابن ‏خَلِّكان و صلاح صفدى و خطيب تبريزى<ref>وفيات الاعيان: ج ۱ ص ۲۶. الوافى بالوفيات: ج ۷ ص ۸۱ . رجال المشكاة، الاكمال فى اسماء الرجال (چاپ شده همراه با المشكاة) : ج ۳ ص ۸۰۵ . </ref>: او را بسيار توثيق كرده و ستوده‏ اند. كتاب «حِليَة الأولياء» و «تاريخ اصفهان» و «المستخرج على الصحيحين» از او است.


=== ۶ . على بن احمد بن محمد بن متويه واحدى نيشابورى، ابوالحسن (م ۴۶۸ ق) ===
ابن‏ طلحه شافعى در «مطالب السئول» و ابن‏ صبّاغ مالكى در «الفصول المهمّة» نزول آيه تبليغ در روز غدير خم و درباره على‏ عليه السلام را از واحدى در «اسباب النزول» از حسن و ابوسعيد خُدرى نقل كرده‏ اند. <ref>اسباب النزول: ص ۱۱۵.</ref> اين در حالى است كه واحدى در خطبه كتابش «اسباب النزول» تصريح كرده كه در اين كتاب موارد صحيح در اسباب نزول آيات را انتخاب و جمع ‏آورى كرده است. پس اگر مورد ديگرى براى نزول اين آيه نقل شده باشد دروغ خواهد بود، چرا كه واحدى فقط ماجراى غدير را براى نزول آيه تبليغ نقل كرده است. <ref>اسباب النزول: ص ۴.</ref>


۷. مسعود بن ناصر سِجِستانى، ابوسعيد )م ۴۷۷ ق(
ابن ‏اثير و ذهبى و ابن‏ وردى و يافعى و ابن‏ جَزَرى و ابن ‏قاضى شُهبه و دياربكرى و كاتب چَلَبى و ولى ‏اللَّه دهلوى <ref>الكامل فى التاريخ: حوادث سال ۴۶۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۶۸. تتمّة المختصر: حوادث سال ۴۶۸. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۶۸. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۵۲۳ . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۲۶۴. تاريخ الخميس: ج ۲ ص ۳۵۹. كشف الظنون: ج ۱ ص ۷۶. ازالة الخفاء. سير اعلام النبلاء: ج ۱۸ ص ۳۳۹.</ref>: وى را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند، به خصوص در تفسير و ادبيات.


سجستانى خبر نزول آيه تبليغ در روز غدير را همراه با حديث غدير در كتابش در موضوع حديث ولايت به اِسنادش از ابن‏عباس نقل كرده است. ابوسعيد سجستانى از حافظان ثقه و نامدار اهل‏سنت است. پيشتر بخش‏هايى از شرح حال وى به بيان سمعانى و ذهبى نقل شد.
او مصنّف «البسيط» و «الوسيط» و «الوجيز» در تفسير و نيز كتاب «اسباب النزول» بوده، و شاگرد ابواسحاق ثعلبى است و از او روايت كرده است. عربى را از ابوالحسن قهندزى ضرير و قرائت را از على بن احمد بستى و احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى آموخته، و ابوالقاسم هُذلى قرائت را از او فرا گرفته است.


ابوطاهر بن مخمس، قاضى ابوبكر حيرى، ابوابراهيم اسماعيل بن ابراهيم واعظ، محمد بن ابراهيم مزكّى، عبدالرحمن بن حمدان نصروى، احمد بن ابراهيم نجّار، احمد بن عمر ارغيانى، عبدالجبار بن محمد خوارى و ديگران از او حديث نقل كرده‏ اند. ابوسعد سمعانى وى را ستوده است.


۸ . عبيداللَّه بن عبداللَّه حَسكانى، ابوالقاسم، حاكم
=== ۷. مسعود بن ناصر سِجِستانى، ابوسعيد (م ۴۷۷ ق) ===
سجستانى خبر نزول آيه تبليغ در روز غدير را همراه با حديث غدير در كتابش در موضوع حديث ولايت به اِسنادش از ابن ‏عباس نقل كرده است. ابوسعيد سجستانى از حافظان ثقه و نامدار اهل‏ سنت است. پيشتر بخش‏ هايى از شرح حال وى به بيان سمعانى و ذهبى نقل شد.


حاكم حسكانى در كتاب »مجمع البيان« نزول آيه تبليغ در غدير خم را از عبداللَّه بن عباس و جابر بن عبداللَّه روايت كرده است. همچنين اين روايت را سيد ابوالحمد از كتاب »شواهد التنزيل فى قواعد التفضيل« حاكم حسكانى نقل كرده است.××× ۱ مجمع البيان فى تفسير القرآن: ج ۲ ص ۲۲۳.  شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۱۸۷. ×××
=== ۸ . عبيداللَّه بن عبداللَّه حَسكانى، ابوالقاسم، حاكم(متوفای ۴۹۰ق- نیشابور) ===
حاكم حسكانى در كتاب «مجمع البيان» نزول آيه تبليغ در غدير خم را از عبداللَّه بن عباس و جابر بن عبداللَّه روايت كرده است. همچنين اين روايت را سيد ابوالحمد از كتاب «شواهد التنزيل فى قواعد التفضيل» حاكم حسكانى نقل كرده است. <ref>مجمع البيان فى تفسير القرآن: ج ۲ ص ۲۲۳.  شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۱۸۷.</ref>