پرش به محتوا

راویان نزول آیه تبلیغ در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۵: خط ۹۵:
حاكم حسكانى در كتاب «مجمع البيان» نزول آيه تبليغ در غدير خم را از عبداللَّه بن عباس و جابر بن عبداللَّه روايت كرده است. همچنين اين روايت را سيد ابوالحمد از كتاب «شواهد التنزيل فى قواعد التفضيل» حاكم حسكانى نقل كرده است. <ref>مجمع البيان فى تفسير القرآن: ج ۲ ص ۲۲۳.  شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۱۸۷.</ref>
حاكم حسكانى در كتاب «مجمع البيان» نزول آيه تبليغ در غدير خم را از عبداللَّه بن عباس و جابر بن عبداللَّه روايت كرده است. همچنين اين روايت را سيد ابوالحمد از كتاب «شواهد التنزيل فى قواعد التفضيل» حاكم حسكانى نقل كرده است. <ref>مجمع البيان فى تفسير القرآن: ج ۲ ص ۲۲۳.  شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۱۸۷.</ref>


=== ۹. على بن حسن بن هبةاللَّه بن عساكر دمشقى، ابوالقاسم، ابن‏ عساكر (ت ۴۹۹ -  م ۵۷۱ ق) ===
جلال‏ الدين سيوطى در «الدرّ المنثور» نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابن‏ابى حاتِم از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.<ref>الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸. همچنين ر.ک: تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۸۶ ، در شرح حال اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.</ref> ياقوت حَمَوى و ابن‏ خَلِّكان و ذهبى و يافعى و اِسنَوى و ابن‏ قاضى شُهبه <ref>وفيات الاعيان: ج ۱ ص ۳۳۵. تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۳۳۳  - ۱۳۲۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۵۷۱ . مرآة الجنان: حوادث سال ۵۷۱ . طبقات الشافعية (اِسنَوى) : ج ۲ ص ۲۱۶. طبقات الشافعية (ابن‏ قاضى شُهبه) : ج ۱ ص ۳۴۵.</ref>: او را بسيار توثيق كرده و ستوده ‏اند و از پيشوايان حديث مى‏ دانند.


۹. على بن حسن بن هبةاللَّه بن عساكر دمشقى، ابوالقاسم، ابن‏عساكر )ت ۴۹۹ -  م ۵۷۱ ق(
وى رفيق حافظ ابوسعد عبدالكريم بن سمعانى بوده، و كتاب عظيم «تاريخ مدينة دمشق» را در هشتاد مجلّد تأليف كرده است.


جلال‏الدين سيوطى در »الدرّ المنثور« نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابن‏ابى حاتِم از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.××× ۲ الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸. همچنين ر.ك: تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۸۶ ، در شرح حال اميرالمؤمنين‏عليه السلام. ××× ياقوت حَمَوى و ابن‏خَلِّكان و ذهبى و يافعى و اِسنَوى و ابن‏قاضى شُهبه××× ۳ وفيات الاعيان: ج ۱ ص ۳۳۵. تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۳۳۳  - ۱۳۲۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۵۷۱ . مرآة الجنان: حوادث سال ۵۷۱ . طبقات الشافعية )اِسنَوى( : ج ۲ ص ۲۱۶. طبقات الشافعية )ابن‏قاضى شُهبه( : ج ۱ ص ۳۴۵. ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستوده‏اند و از پيشوايان حديث مى‏دانند.
حافظ ابومحمد عبدالعظيم منذرى، سمعانى، محدّث بهاءالدين قاسم (پسر ابن ‏عساكر) ، سعد الخير، ابوالعلاء همدانى، ابوالمواهب بن صصرى، شيخ ما ابوالحجّاج مِزّى، حافظ عبدالقادر، ابن ‏نجّار، حافظ مَعمَر بن فاخر، اسماعيل بن محمد و حافظ عبدالقاهر رهاوى او را بسيار توثيق كرده و ستوده ‏اند، به خصوص كتاب او «تاریخ مدينة دمشق» .


وى رفيق حافظ ابوسعد عبدالكريم بن سمعانى بوده، و كتاب عظيم »تاريخ مدينة دمشق« را در هشتاد مجلّد تأليف كرده است.
=== ۱۰. محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن على تَيمى بكرى طبرستانى رازى، ابوعبداللَّه، ابن ‏الخطيب، فخرالدين (ت ۵۴۳ يا ۵۴۴ -  م ۶۰۶ ق) ===
فخر رازى در تفسير خود در بيان اقوال درباره سبب نزول آيه تبليغ، نزول اين آيه در ماجراى غدير خم را نيز از امام باقرعليه السلام و ابن‏ عباس و براء بن عازب نقل كرده است.<ref>تفسير رازى ۴۹ / ۱۲.</ref> البته براى ما مهم نيست كه او در مورد اين قول چه گفته، زيرا او هميشه در پى دشمنى است، و كلام امام باقرعليه السلام در اينجا كافى است.


اگر بگويند كه متعصّبان اهل ‏سنت به عصمت ائمه ‏عليهم السلام باور ندارند، بلكه بعضى‏ شان مانند ابن‏ جوزى در «الموضوعات» و سيوطى در «اللآلى المصنوعة» و ابن‏ عِراق در «تنزيه الشريعة» آنان را -  نعوذ باللَّه -  جرح كرده‏ اند، خواهيم گفت: پس آنان درباره صحابه ‏اى كه به عدالت ايشان قائل‏ اند، مانند ابن‏ عباس و براء بن عازب و ابوسعيد خُدرى -  كه او نيز بنا بر آنچه در تفسير نيشابورى آمده به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم قائل است -  و عبداللَّه بن مسعود -  كه سخنش در ادامه خواهد آمد -  چه مى‏ گويند؟


حافظ ابومحمد عبدالعظيم منذرى، سمعانى، محدّث بهاءالدين قاسم )پسر ابن‏عساكر( ، سعد الخير، ابوالعلاء همدانى، ابوالمواهب بن صصرى، شيخ ما ابوالحجّاج مِزّى، حافظ عبدالقادر، ابن‏نجّار، حافظ مَعمَر بن فاخر، اسماعيل بن محمد و حافظ عبدالقاهر رهاوى او را بسيار توثيق كرده و ستوده‏اند، به خصوص كتاب او »تاربخ مدينة دمشق« .
ضمن اينكه خود رازى اعتراف كرده كه قول به نزول آيه تبليغ در فضل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و در غدير قول ابن‏ عباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام است، هر چند اين قول را نپسندد و از سر تعصّب و عناد به آن اعتماد نكند!


ابن‏ خَلِّكان و ابن‏وردى و يافعى و حافظ محمد (مشهور به خواجه پارسا) و ابن ‏قاضى شُهبه<ref>وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۳۸۵  - ۳۸۱. تتمّة المختصر: حوادث سال ۶۰۶ . مرآة الجنان: حوادث سال ۶۰۶ . فصل الخطاب (مخطوط) . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۳۹۶.</ref>: او را بسيار توثيق كرده و ستوده ‏اند، به خصوص در علم عقايد و فقه و تفسير و نيز كتاب تفسير او را. وى شاگرد پدرش ضياءالدين عمر -  كه از شاگردان بَغَوى بود -  و نيز كمال سمنانى و مجد جيلى و مصاحب محمد بن يحيى بوده است. سراج ‏الدين يوسف بن ابوبكر بن محمد سكّاكى خوارزمى نيز او را مدح كرده ‏اند. گاهى سيصد دانشجو در مورد تفسير و فقه و كلام و اصول و طبّ و... از او مى‏ پرسيدند.


۱۰. محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن على تَيمى بكرى طبرستانى رازى، ابوعبداللَّه، ابن‏الخطيب، فخرالدين )ت ۵۴۳ يا ۵۴۴ -  م ۶۰۶ ق(
=== ۱۱. محمد بن طلحة بن محمد قرشى نصيبى، ابوسالم(۵۸۲ – ۶۵۲ق) ===
قرشى نصيبى در «مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول‏ عليهم السلام» نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را از امام ابوالحسن واحدى در كتابش «اسباب النزول» از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.<ref>مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول‏ عليهم السلام: ص ۴۴.</ref> دانشمندان نامدار اهل‏ تسنن محمد بن طلحه را بسيار ستوده ‏اند، كه در ادامه خواهد آمد. كه از جمله توثيق و تعريف يافعى است، كه به كتاب «دائرة الحروف» او نيز اشاره كرده است. <ref>مرآة الجنان: حوادث سال ۶۵۲ .</ref>


فخر رازى در تفسير خود در بيان اقوال درباره سبب نزول آيه تبليغ، نزول اين آيه در ماجراى غدير خم را نيز از امام باقرعليه السلام و ابن‏عباس و براء بن عازب نقل كرده است.××× ۱ تفسير رازى ۴۹ / ۱۲. ××× البته براى ما مهم نيست كه او در مورد اين قول چه گفته، زيرا او هميشه در پى دشمنى است، و كلام امام باقرعليه السلام در اينجا كافى است.
=== ۱۲. عبدالرزّاق بن رزق ‏اللَّه بن ابى‏ بكر بن خلف جَزَرى رَسعَنى، ابومحمد، عزّالدين (ت ۶۶۰  - ۵۸۹ يا ۶۶۱ ق) ===
محمد بن معتمدخان بدخشانى در «مفتاح النجا فى مناقب آل العباعليهم السلام» نوشته كه رسعنى نزول آيه تبليغ در غدير را به سند خود از ابن‏ عباس نقل كرده است. <ref>مفتاح النجا فى مناقب آل العباعليهم السلام (مخطوط) .</ref> ذهبى و ابن‏ جَزَرى و سيوطى و كاتب چَلَبى <ref>العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۶۶۱ . تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۴۵۲. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۳۸۴. طبقات الحفّاظ: ص ۵۰۵ . كشف الظنون: ج ۱ ص ۱۷۱۵ ۹۱۳ ۴۵۲.</ref>: او را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند، به خصوص در تفسير و حديث و ادبيات. در دمشق از كِندى و در بغداد از ابن‏ منينا و عده ‏اى ديگر حديث شنيد، و پسر عادلش شمس‏ الدين و دِمْياطى در معجمش و ابوالمعالى ابركوهى و افراد متعدد ديگرى از او روايت كرده اند.


تفسير وى به نام «مطالع أنوار التنزيل و مفاتيح اسرار التأويل» يا «رموز الكنوز فى تفسير الكتاب العزيز» است، و كتاب «مقتل حسين شهيدعليه السلام» از آثار او است. محمد مالكى داوودى در «طبقات المفسّرين» او و تفسيرش را ستوده است.


اگر بگويند كه متعصّبان اهل‏سنت به عصمت ائمه‏عليهم السلام باور ندارند، بلكه بعضى‏شان مانند ابن‏جوزى در »الموضوعات« و سيوطى در »اللآلى المصنوعة« و ابن‏عرّاق در »تنزيه الشريعة« آنان را -  نعوذ باللَّه -  جرح كرده‏اند، خواهيم گفت: پس آنان درباره صحابه‏اى كه به عدالت ايشان قائل‏اند، مانند ابن‏عباس و براء بن عازب و ابوسعيد خُدرى -  كه او نيز بنا بر آنچه در تفسير نيشابورى آمده به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم قائل است -  و عبداللَّه بن مسعود -  كه سخنش در ادامه خواهد آمد -  چه مى‏گويند؟
=== ۱۳. حسن بن محمد بن حسين قمى نيشابورى، نظام ‏الدين(متوفاى بعد از ۷۲۸ق برابر با ۱۳۲۸‌م) ===
نيشابورى نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را در تفسيرش «غرائب القرآن و رغائب الفرقان» از ابن‏ عباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام نقل كرده است.<ref>تفسير نيشابورى: ج ۶ ص ۱۳۰ ۱۲۹.</ref>


البته او در مورد نزول آيه تبليغ بعد از بيان نزول آن در غدير نُه وجه ديگر هم ذكر كرده است. ولى نيشابورى از ميان اقوال، اولين سبب نزول آيه تبليغ را واقعه غدير بيان كرده و قول به نزول آن در فضيلت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را صحيح دانسته است. وى اين قول را پيش از ساير اقوال آورده و آن را به چند صحابى و امام باقرعليه السلام نسبت داده است، و اقوال ديگر را با «قيل» يعنى «گفته شده» نقل كرده است.


ضمن اينكه خود رازى اعتراف كرده كه قول به نزول آيه تبليغ در فضل اميرالمؤمنين‏عليه السلام و در غدير قول ابن‏عباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام است، هر چند اين قول را نپسندد و از سر تعصّب و عناد به آن اعتماد نكند!
همانگونه كه رشيدالدين دهلوى در «ايضاح لطافة المقال» در موضوعى، سخنى را از نَسَفى نقل كرده و از ميان دو قول موجود در آن موضوع قول نخست را به نَسَفى نسبت داده، چون نَسَفى آن قول را نخست آورده است.


ابن‏خَلِّكان و ابن‏وردى و يافعى و حافظ محمد )مشهور به خواجه پارسا( و ابن‏قاضى شُهبه××× ۱ وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۳۸۵  - ۳۸۱. تتمّة المختصر: حوادث سال ۶۰۶ . مرآة الجنان: حوادث سال ۶۰۶ . فصل الخطاب )مخطوط( . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۳۹۶. ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستوده‏اند، به خصوص در علم عقايد و فقه و تفسير و نيز كتاب تفسير او را. وى شاگرد پدرش ضياءالدين عمر -  كه از شاگردان بَغَوى بود -  و نيز كمال سمنانى و مجد جيلى و مصاحب محمد بن يحيى بوده است. سراج‏الدين يوسف بن ابوبكر بن محمد سكّاكى خوارزمى نيز او را مدح كرده‏اند. گاهى سيصد دانشجو در مورد تفسير و فقه و كلام و اصول و طبّ و... از او مى‏پرسيدند.
نيشابورى در ابتداى تفسيرش و خطبه كتاب تأكيد كرده كه پس از فحص فراوان و مراجعه به همه تفاسير و اقوال، صحيح ‏ترين ‏ها را در تفسيرش گرد آورده است. كاتب چَلَبى و مولوى حسام ‏الدين سهارنپورى <ref>كشف الظنون: ج ۲ ص ۱۱۹۵. تحفه اثناعشريه: ص ۲۷۲، باب مطاعن.</ref> : تفسير نيشابورى به نام «غرائب القرآن و رغائب الفرقان» را معرفى و توثيق و تعريف كرده ‏اند.


همچنين اهل‏ سنت و از جمله دهلوى در «تحفه اثنى ‏عشريه» و مولوى حيدر على فيض ‏آبادى در «منتهى الكلام» به سخنان نيشابورى اعتماد كامل داشته و در برابر شيعه و براى ردّ استدلال‏ هاى آنان به گفتارهاى او استناد كرده ‏اند.


۱۱. محمد بن طلحة بن محمد قرشى نصيبى، ابوسالم
=== ۱۴. سيد على بن شِهاب‏ الدين همدانى(۷۱۴-۷۸۶ق) ===
همدانى در «مودّة القربى» از براء بن عازب روايت كرده كه آيه تبليغ در واقعه غدير خم و در فضيلت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نازل شده است. <ref>مودّة القربى. ر.ک: ينابيع المودّة: ص ۲۴۹.</ref>سيد على همدانى نزد اهل ‏سنت از عالمان ربانى و عارفان گزيده و نامى است. گذشته از اينكه خود همدانى در خطبه كتاب خود «مودّة القربى» در مورد اعتبار مطالب آن سخن گفته است.


قرشى نصيبى در »مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول‏عليهم السلام« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را از امام ابوالحسن واحدى در كتابش »اسباب النزول« از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.××× ۲ مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول‏عليهم السلام: ص ۴۴. ××× دانشمندان نامدار اهل‏تسنن محمد بن طلحه را بسيار ستوده‏اند، كه در ادامه خواهد آمد. كه از جمله توثيق و تعريف يافعى است، كه به كتاب »دائرة الحروف« او نيز اشاره كرده است.××× ۳ مرآة الجنان: حوادث سال ۶۵۲ . ×××
=== ۱۵. على بن محمد مالكى، ابوالحسن، نورالدين، ابن‏ صبّاغ(۸۵۵ق) ===
ابن‏ صبّاغ مالكى در كتابش «الفصول المهمّة» نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را از كتاب «اسباب النزول» امام ابوالحسن واحدى از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است. <ref>الفصول المهمّة فى معرفة الائمّة: ص ۴۲.</ref>ابن ‏صبّاغ از فقيهان نامدار مالكى و از دانشمندان معروف و ثقه اهل‏ سنت است كه اقوال وى را نقل كرده و به رواياتش اعتماد مى‏ كنند، كه از جمله نورالدين سَمهودى در كتابش «جواهر العقدين» است.


همچنين محمد رشيدالدين خان دهلوى كتاب «الفصول المهمّة» را ياد كرده است. عبداللَّه بن محمد مدنى مشهور به مطيرى در خطبه كتابش «الرياض الزاهرة فى فضل آل‏ بيت النبى و عترته الطاهرةعليهم السلام» گفته كه بيشتر مطالب كتابش را از كتاب «الفصول المهمّة» ابن‏ صبّاغ نقل كرده است.


۱۲. عبدالرزّاق بن رزق‏اللَّه بن ابى‏بكر بن خلف جَزَرى رَسعَنى، ابومحمد، عزّالدين )ت ۶۶۰  - ۵۸۹ يا ۶۶۱ ق(
=== ۱۶. محمود بن احمد بن موسى بن احمد بن حسين بن يوسف بن محمود عَينى حنفى، ابومحمد، ابوالثناء، بدرالدين (ت ۷۶۲ -  م ۸۵۵ ق) ===
 
بدرالدين عينى در «عمدة القارى فى صحيح البخارى» نزول آيه تبليغ در واقعه روز غدير را از ابوسعيد خُدرى و از ابوجعفر محمد بن على بن حسين روايت كرده است. همچنين عينى به شش قول ديگر از مقاتل و زمخشرى و ابن‏جوزى و نيز ثعلبى از حسن بصرى اشاره كرده است. ولى نكته اينجاست كه عينى قول به نزول آيه در روز غدير خم در فضل على‏عليه السلام را بر ديگر اقوال مقدّم داشته است. همچنين عَينى در ادامه، قول امام باقرعليه السلام را -  كه نزول آيه تبليغ در غدير است -  را نقل كرده است.××× ۱ عمدة القارى شرح صحيح بخارى ۲۰۶ / ۱۸، كتاب التفسير. ×××
محمد بن معتمدخان بدخشانى در »مفتاح النجا فى مناقب آل العباعليهم السلام« نوشته كه رسعنى نزول آيه تبليغ در غدير را به سند خود از ابن‏عباس نقل كرده است.××× ۴ مفتاح النجا فى مناقب آل العباعليهم السلام )مخطوط( . ××× ذهبى و ابن‏جَزَرى و سيوطى و كاتب چَلَبى××× ۵ العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۶۶۱ . تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۴۵۲. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۳۸۴. طبقات الحفّاظ: ص ۵۰۵ . كشف الظنون: ج ۱ ص ۱۷۱۵ ۹۱۳ ۴۵۲. ×××: او را توثيق كرده و بسيار ستوده‏اند، به خصوص در تفسير و حديث و ادبيات. در دمشق از كِندى و در بغداد از ابن‏منينا و عده‏اى ديگر حديث شنيد، و پسر عادلش شمس‏الدين و دِمْياطى در معجمش و ابوالمعالى ابركوهى و افراد متعدد ديگرى از او روايت كرده‏اند.
 
 
تفسير وى به نام »مطالع أنوار التنزيل و مفاتيح اسرار التأويل« يا »رموز الكنوز فى تفسير الكتاب العزيز« است، و كتاب »مقتل حسين شهيدعليه السلام« از آثار او است. محمد مالكى داوودى در »طبقات المفسّرين« او و تفسيرش را ستوده است.
 
 
۱۳. حسن بن محمد بن حسين قمى نيشابورى، نظام‏الدين
 
نيشابورى در تفسير خود نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را در تفسيرش »غرائب القرآن و رغائب الفرقان« از ابن‏عباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام نقل كرده است.××× ۱ تفسير نيشابورى: ج ۶ ص ۱۳۰ ۱۲۹. ×××
 
 
البته او در مورد نزول آيه تبليغ بعد از بيان نزول آن در غدير نُه وجه ديگر هم ذكر كرده است. ولى نيشابورى از ميان اقوال، اولين سبب نزول آيه تبليغ را واقعه غدير بيان كرده و قول به نزول آن در فضيلت اميرالمؤمنين‏عليه السلام را صحيح دانسته است. وى اين قول را پيش از ساير اقوال آورده و آن را به چند صحابى و امام باقرعليه السلام نسبت داده است، و اقوال ديگر را با »قيل« يعنى »گفته شده« نقل كرده است.
 
 
همانگونه كه رشيدالدين دهلوى در »ايضاح لطافة المقال« در موضوعى، سخنى را از نَسَفى نقل كرده و از ميان دو قول موجود در آن موضوع قول نخست را به نَسَفى نسبت داده، چون نَسَفى آن قول را نخست آورده است.
 
 
نيشابورى در ابتداى تفسيرش و خطبه كتاب تأكيد كرده كه پس از فحص فراوان و مراجعه به همه تفاسير و اقوال، صحيح‏ترين‏ها را در تفسيرش گرد آورده است. كاتب چَلَبى و مولوى حسام‏الدين سهارنپورى××× ۲ كشف الظنون: ج ۲ ص ۱۱۹۵. تحفه اثناعشريه: ص ۲۷۲، باب مطاعن. ×××: تفسير نيشابورى به نام »غرائب القرآن و رغائب الفرقان« را معرفى و توثيق و تعريف كرده‏اند.
 
همچنين اهل‏سنت و از جمله دهلوى در »تحفه اثنى‏عشريه« و مولوى حيدر على فيض‏آبادى در »منتهى الكلام« به سخنان نيشابورى اعتماد كامل داشته و در برابر شيعه و براى ردّ استدلال‏هاى آنان به گفتارهاى او استناد كرده‏اند.
 
 
۱۴. سيد على بن شِهاب‏الدين همدانى
 
همدانى در »مودّة القربى« از براء بن عازب روايت كرده كه آيه تبليغ در واقعه غدير خم و در فضيلت اميرالمؤمنين‏عليه السلام نازل شده است.××× ۱ مودّة القربى. ر.ك: ينابيع المودّة: ص ۲۴۹. ××× سيد على همدانى نزد اهل‏سنت از عالمان ربانى و عارفان گزيده و نامى است. گذشته از اينكه خود همدانى در خطبه كتاب خود »مودّة القربى« در مورد اعتبار مطالب آن سخن گفته است.
 
 
۱۵. على بن محمد مالكى، ابوالحسن، نورالدين، ابن‏صبّاغ
 
ابن‏صبّاغ مالكى در كتابش »الفصول المهمّة« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را از كتاب »اسباب النزول« امام ابوالحسن واحدى از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.××× ۲ الفصول المهمّة فى معرفة الائمّة: ص ۴۲. ××× ابن‏صبّاغ از فقيهان نامدار مالكى و از دانشمندان معروف و ثقه اهل‏سنت است كه اقوال وى را نقل كرده و به رواياتش اعتماد مى‏كنند، كه از جمله نورالدين سَمهودى در كتابش »جواهر العقدين« است.
 
 
همچنين محمد رشيدالدين خان دهلوى كتاب »الفصول المهمّة« را ياد كرده است. عبداللَّه بن محمد مدنى مشهور به مطيرى در خطبه كتابش »الرياض الزاهرة فى فضل آل‏بيت النبى و عترته الطاهرةعليهم السلام« گفته كه بيشتر مطالب كتابش را از كتاب »الفصول المهمّة« ابن‏صبّاغ نقل كرده است.
 
 
۱۶. محمود بن احمد بن موسى بن احمد بن حسين بن يوسف بن محمود عَينى حنفى، ابومحمد، ابوالثناء، بدرالدين )ت ۷۶۲ -  م ۸۵۵ ق(
 
بدرالدين عينى در »عمدة القارى فى صحيح البخارى« نزول آيه تبليغ در واقعه روز غدير را از ابوسعيد خُدرى و از ابوجعفر محمد بن على بن حسين روايت كرده است. همچنين عينى به شش قول ديگر از مقاتل و زمخشرى و ابن‏جوزى و نيز ثعلبى از حسن بصرى اشاره كرده است. ولى نكته اينجاست كه عينى قول به نزول آيه در روز غدير خم در فضل على‏عليه السلام را بر ديگر اقوال مقدّم داشته است. همچنين عَينى در ادامه، قول امام باقرعليه السلام را -  كه نزول آيه تبليغ در غدير است -  را نقل كرده است.××× ۱ عمدة القارى شرح صحيح بخارى ۲۰۶ / ۱۸، كتاب التفسير. ×××