آيه ۶۷ مائده و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۷۳: خط ۵۷۳:
مورد ديگر روايتى است كه آن حضرت خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏ فرمايد: «لَوْ لَمْ ابَلِّغْ ما امِرْتُ بِهِ مِنْ وِلايَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلى»<ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲.</ref> : «اگر ابلاغ نكنم آنچه مأمور به آنم از ولايت تو عمل من بى‏ ارزش مى ‏شود» .
مورد ديگر روايتى است كه آن حضرت خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏ فرمايد: «لَوْ لَمْ ابَلِّغْ ما امِرْتُ بِهِ مِنْ وِلايَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلى»<ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲.</ref> : «اگر ابلاغ نكنم آنچه مأمور به آنم از ولايت تو عمل من بى‏ ارزش مى ‏شود» .


در رواياتى هم اين تهديد الهى در شديدترين نوع آن يعنى عذاب و عقوبت الهى مطرح شده كه مى ‏تواند نتيجه نرساندن رسالت و نارضايتى الهى باشد. در روايتى تعبير «عُقُوبَة اللَّه ايّاىَ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹ ح ۳.</ref> : «عقوبت خدا نسبت به من» آمده است.


در رواياتى هم اين تهديد الهى در شديدترين نوع آن يعنى عذاب و عقوبت الهى مطرح شده كه مى‏تواند نتيجه نرساندن رسالت و نارضايتى الهى باشد. در روايتى تعبير »عُقُوبَة اللَّه ايّاىَ«××× ۳ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹ ح ۳. ×××: »عقوبت خدا نسبت به من« آمده است.
در موردى ديگر مى‏ فرمايد: «فَاوْعَدَنى لاَبَلِّغُها اوْ لَيُعَذِّبُنى»<ref>كتاب سليم: ص ۲۰۰  - ۱۹۹.</ref>: «خدا مرا تهديد كرده كه يا اين پيام را ابلاغ نمايم و يا مرا عذاب مى ‏نمايد» .


در متن خطابه غدير مى‏ فرمايد: «حَذَراً مِنْ انْ لا افْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى احَدٌ وَ انْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ»<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref>: «از ترس اينكه مبادا انجام ندهم و عقوبت هلاک كننده‏ اى از سوى خدا بر من فرود آيد كه احدى نتواند آن را از من دفع كند هر چند كه حيله او عظيم باشد و دوستى او خالص باشد» .


در موردى ديگر مى‏فرمايد: »فَاوْعَدَنى لاَبَلِّغُها اوْ لَيُعَذِّبُنى«××× ۴ كتاب سليم: ص ۲۰۰  - ۱۹۹. ×××: »خدا مرا تهديد كرده كه يا اين پيام را ابلاغ نمايم و يا مرا عذاب مى‏نمايد« .
در حديث ديگرى از اين هم شديدتر مطرح مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «فَهُوَ اهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ انْ يُعاقِبَنِىَ الْعُقُوبَةَ الْمُوجِعَةَ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۹.</ref>: «ابلاغ چنين پيامى براى من آسان‏ تر است از اينكه خداوند با عقوبت دردناک در دنيا و آخرت مرا عذاب كند» .
 
 
در متن خطابه غدير مى‏فرمايد: »حَذَراً مِنْ انْ لا افْعَلَ فَتَحِلَّ بى‏مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى احَدٌ وَ انْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ«××× ۵ مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲. ×××: »از ترس اينكه مبادا انجام ندهم و عقوبت هلاك كننده‏اى از سوى خدا بر من فرود آيد كه احدى نتواند آن را از من دفع كند هر چند كه حيله او عظيم باشد و دوستى او خالص باشد« .
 
 
در حديث ديگرى از اين هم شديدتر مطرح مى‏كند و مى‏فرمايد: »فَهُوَ اهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ انْ يُعاقِبَنِىَ الْعُقُوبَةَ الْمُوجِعَةَ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ«××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۹. ×××: »ابلاغ چنين پيامى براى من آسان‏تر است از اينكه خداوند با عقوبت دردناك در دنيا و آخرت مرا عذاب كند« .
 
فراز سوم: »وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ«


فراز سوم: «وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»


چهار نكته مهم درباره اين قسمت آيه بايد در نظر گرفته شود:
چهار نكته مهم درباره اين قسمت آيه بايد در نظر گرفته شود:


اولاً: دراين آيه به جاى كلماتى از قبيل «حفظ» ، «وقى» ، «صون» ، از كلمه «عصم» استفاده شده است. اين كلمات با آنكه مترادف هستند ولى از نظر معناى دقيق، هر يک ظرافت‏ هايى دارند كه استفاده از آنها را در مورد خاص خودشان مناسب‏ تر مى ‏نمايد.


اولاً: دراين آيه به جاى كلماتى از قبيل »حفظ« ، »وقى« ، »صون« ، از كلمه »عصم« استفاده شده است. اين كلمات با آنكه مترادف هستند ولى از نظر معناى دقيق، هر يك ظرافت‏هايى دارند كه استفاده از آنها را در مورد خاص خودشان مناسب‏تر مى‏نمايد.
فرق «عصم» با ساير الفاظى كه به معناى حفظ كردن است، در جهت «منع» آن است.
 
 
فرق »عصم« با ساير الفاظى كه به معناى حفظ كردن است، در جهت »منع« آن است.
 
 
حفظ كردن در شرايط مختلفى قابل تصور است: گاهى كسى براى پيشگيرى از خطرِ احتمالى اقدام به حفاظت از خود يا ديگرى مى‏نمايد، كه در اين صورت »عصم« به كار نمى‏رود. اين لفظ در جايى استفاده مى‏شود كه خطر فعلاً هست و وجود عينى آن احساس مى‏شود، و به عنوان دفاع و مقابله با آن خطر اقدام به حفظ مى‏شود؛ و در واقع از برخورد خطر با شخص يا شيئ مورد نظر ممانعت مى‏شود.
 


بنابراين جمله »وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ« يعنى: اى پيامبر، خداوند تو را از همه خطراتى كه خود را در معرض آن مى‏بينى و حقيقتاً وجود دارد، حفظ خواهد كرد.
حفظ كردن در شرايط مختلفى قابل تصور است: گاهى كسى براى پيش گيرى از خطرِ احتمالى اقدام به حفاظت از خود يا ديگرى مى‏ نمايد، كه در اين صورت «عصم» به كار نمى ‏رود. اين لفظ در جايى استفاده مى‏ شود كه خطر فعلاً هست و وجود عينى آن احساس مى‏ شود، و به عنوان دفاع و مقابله با آن خطر اقدام به حفظ مى ‏شود؛ و در واقع از برخورد خطر با شخص يا شيئ مورد نظر ممانعت مى‏ شود.


بنابراين جمله «وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» يعنى: اى پيامبر، خداوند تو را از همه خطراتى كه خود را در معرض آن مى‏ بينى و حقيقتاً وجود دارد، حفظ خواهد كرد.


ثانياً: وقتى خداوند ضمانت حفظ كسى را نمايد، اين يد قدرت اوست كه هر احتمال خطرى را از بين مى‏برد و اطمينان قلبى صد در صد ايجاد مى‏كند.
ثانياً: وقتى خداوند ضمانت حفظ كسى را نمايد، اين يد قدرت اوست كه هر احتمال خطرى را از بين مى‏ برد و اطمينان قلبى صد در صد ايجاد مى‏ كند.


درباره اين ضمانت الهى، اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: »ضَمِنَ لَهُ عِصْمَتَهُ مِنْهُمْ«××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵. ×××: »خداوند براى پيامبرصلى الله عليه وآله حفظ او از شر آنان را ضمانت فرمود« ، و امام رضاعليه السلام مى‏فرمايد: »ازالَ كُلَّ تَقِيَّةٍ بِضِمانِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ«××× ۲ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۳ ح ۲۳۴. ×××: »هر تقيه‏اى را با ضمانت الهى از ميان برداشت« .
درباره اين ضمانت الهى، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: «ضَمِنَ لَهُ عِصْمَتَهُ مِنْهُمْ»<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵.</ref> : «خداوند براى پيامبرصلى الله عليه وآله حفظ او از شر آنان را ضمانت فرمود» ، و امام رضاعليه السلام مى‏ فرمايد: «ازالَ كُلَّ تَقِيَّةٍ بِضِمانِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ»<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۳ ح ۲۳۴.</ref>: «هر تقيه‏ اى را با ضمانت الهى از ميان برداشت» .
 
 
ثالثاً: اين ضمانت در محدوده اجراى برنامه غدير و اعلان رسمى ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام است. يعنى نگرانى پيامبرصلى الله عليه وآله از اين بود كه با مشكلات موجود نتواند اين اتمام حجت بزرگ و ابلاغ عظيم را به مرحله عمل برساند، و خداوند با اين ضمانتِ حفظ زمينه را براى اعلان ولايت آماده كرد. بنابراين اگر تا رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله و يا بعد از آن اين نگرانى‏ها دوباره به ميان آمده و گاهى به مرحله عمل هم رسيده است، اين منافاتى با آيه ندارد.


ثالثاً: اين ضمانت در محدوده اجراى برنامه غدير و اعلان رسمى ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است. يعنى نگرانى پيامبرصلى الله عليه وآله از اين بود كه با مشكلات موجود نتواند اين اتمام حجت بزرگ و ابلاغ عظيم را به مرحله عمل برساند، و خداوند با اين ضمانتِ حفظ زمينه را براى اعلان ولايت آماده كرد. بنابراين اگر تا رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله و يا بعد از آن اين نگرانى‏ ها دوباره به ميان آمده و گاهى به مرحله عمل هم رسيده است، اين منافاتى با آيه ندارد.


رابعاً: ضمانت خداوند درباره مشكل عمومى اين ابلاغ است، و ربطى به قلوب مردم و رفتار آنان ندارد. بنابراين گفتگوها و كارهايى كه مخفيانه بين آنان رد و بدل شده -  بدون آنكه بتواند خللى به برنامه غدير وارد كند -  از اين ضمانت خارج است.
رابعاً: ضمانت خداوند درباره مشكل عمومى اين ابلاغ است، و ربطى به قلوب مردم و رفتار آنان ندارد. بنابراين گفتگوها و كارهايى كه مخفيانه بين آنان رد و بدل شده -  بدون آنكه بتواند خللى به برنامه غدير وارد كند -  از اين ضمانت خارج است.


 
بايد گفت: اصولاً چنين مسايلى نياز به ضمانت ندارد، زيرا خللى به اين ابلاغ وارد نمى‏ كند.
بايد گفت: اصولاً چنين مسايلى نياز به ضمانت ندارد، زيرا خللى به اين ابلاغ وارد نمى‏كند.
 


با توجه به چهار نكته فوق، نوبت آن است كه اين فراز آيه را در سه بخش مورد بررسى قرار دهيم:
با توجه به چهار نكته فوق، نوبت آن است كه اين فراز آيه را در سه بخش مورد بررسى قرار دهيم:


۱. حفظ از چه كسى و چه چيزى؟
۱. حفظ از چه كسى و چه چيزى؟


آنچه در بيان نگرانى‏هاى پيامبرصلى الله عليه وآله ذكر شد مورد ضمانت الهى است، كه در آيه به شكل مطلق مطرح شده و حفظ از مردم ذكر گرديده است. حفظ از منافقين، قريش، اصحاب، و به تعبيرى اكثريت مردم كه در آيه با تعبير »ناس« آمده است.
آنچه در بيان نگرانى‏ هاى پيامبرصلى الله عليه وآله ذكر شد مورد ضمانت الهى است، كه در آيه به شكل مطلق مطرح شده و حفظ از مردم ذكر گرديده است. حفظ از منافقين، قريش، اصحاب، و به تعبيرى اكثريت مردم كه در آيه با تعبير «ناس» آمده است.
 
حفظ از مخالفت و تكذيب و اتهام و استهزاء علنىِ مردم، و در كنار آن حفظِ جامعه از تفرقه و اضطراب و طغيان و بازگشت علنى به جاهليت، و در رأس همه حفظِ جان پيامبر و اميرالمؤمنين‏عليهما السلام تا برگزارى كامل مراسم سه روزه غدير؛ مواردى است كه در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مشكلات بر سر راه اين ابلاغ مطرح شده بود، و خداوند حفظ و حراست از همه را ضمانت فرمود.
 


در يك جمله مى‏توان گفت: خداوند از شر هر كسى و از هر خطرى كه به عنوان مانع بر سر راه اين اتمام حجت مطرح بوده، حفظ را ضمانت فرموده در حدى كه بدون هيچ دغدغه‏اى راه آن هموار باشد.
حفظ از مخالفت و تكذيب و اتهام و استهزاء علنىِ مردم، و در كنار آن حفظِ جامعه از تفرقه و اضطراب و طغيان و بازگشت علنى به جاهليت، و در رأس همه حفظِ جان پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام تا برگزارى كامل مراسم سه روزه غدير؛ مواردى است كه در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مشكلات بر سر راه اين ابلاغ مطرح شده بود، و خداوند حفظ و حراست از همه را ضمانت فرمود.


در يک جمله مى ‏توان گفت: خداوند از شر هر كسى و از هر خطرى كه به عنوان مانع بر سر راه اين اتمام حجت مطرح بوده، حفظ را ضمانت فرموده در حدى كه بدون هيچ دغدغه ‏اى راه آن هموار باشد.


۲. درخواست حفظ
۲. درخواست حفظ
خط ۶۳۴: خط ۶۱۷:
يكى از نكات قابل توجه اين است كه وقتى عذر پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ابلاغ اين پيام پذيرفته نشد، آن حضرت درخواست عصمت از خداوند نمود، و اين ضمانت حفظ در واقع پاسخ به خواسته حضرت بود. اين مطلب در سه روايت با جزئياتش منعكس است:
يكى از نكات قابل توجه اين است كه وقتى عذر پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ابلاغ اين پيام پذيرفته نشد، آن حضرت درخواست عصمت از خداوند نمود، و اين ضمانت حفظ در واقع پاسخ به خواسته حضرت بود. اين مطلب در سه روايت با جزئياتش منعكس است:


 
در روايت حذيفه چنين است: «فَقُلْتُ لِصاحِبى جَبْرَئيلَ: يا خَليلى، انَّ قُرَيْشاً قالُوا لى كَذا وَ كَذا ! فَاتَى الْخَبَرُ مِنْ رَبّى فَقالَ: وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۳ ح ۷۷.</ref>: «به جبرئيل اين اظهار نگرانى را كردم كه قريش مطالبى به من گفته‏ اند! از جانب خدا برايم خبر آمد كه خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند» .
در روايت حذيفه چنين است: »فَقُلْتُ لِصاحِبى جَبْرَئيلَ: يا خَليلى، انَّ قُرَيْشاً قالُوا لى كَذا وَ كَذا ! فَاتَى الْخَبَرُ مِنْ رَبّى فَقالَ: »وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ«××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۳ ح ۷۷. ×××: »به جبرئيل اين اظهار نگرانى را كردم كه قريش مطالبى به من گفته‏اند! از جانب خدا برايم خبر آمد كه خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏كند« .