۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «ساعتى بيش تا ظهر نمانده بود كه بركه زيباى غدير با درختان كهنسالش از دور نمايا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه دست بر شانه على عليه السلام گذاشته بود سخنرانى تاريخى خود را كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود و بيش از يک ساعت به طول انجاميد، چنين آغاز كرد<ref>آنچه در اين بخش به عنوان خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير مطرح شده متن مقابله شده با نُه نسخه است، كه در كتاب «اسرار غدير» با ذكر اختلاف نسخه ها آمده است.</ref>: | پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه دست بر شانه على عليه السلام گذاشته بود سخنرانى تاريخى خود را كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود و بيش از يک ساعت به طول انجاميد، چنين آغاز كرد<ref>آنچه در اين بخش به عنوان خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير مطرح شده متن مقابله شده با نُه نسخه است، كه در كتاب «اسرار غدير» با ذكر اختلاف نسخه ها آمده است.</ref>: | ||
'''بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ''' | '''بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ''' | ||
خط ۴۰: | خط ۳۹: | ||
آنگاه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ» و آيه ۱۵ سوره نور «تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ» بيان كرد. | آنگاه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ» و آيه ۱۵ سوره نور «تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ» بيان كرد. | ||
سپس آزار و اذيت هاى پى در پى منافقين را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت هاى مسخره آميز به حضرت دادند و كلمه «اذُن» به معناى «گوش« را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان | سپس آزار و اذيت هاى پى در پى منافقين را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت هاى مسخره آميز به حضرت دادند و كلمه «اذُن» به معناى «گوش« را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان «سراپا گوش» بودن اميرالمؤمنين و پيامبر صلى الله عليه وآله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. | ||
آنگاه آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبت دهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود: «وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ». | |||
اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود. لذا براى تأكيد بيشتر يک بار ديگر آيه ۶۷ سوره مائده را با اين مقدمه تكرار كرد كه با حضور منافقين و آزار دهندگان و درخواست معاف شدن از ابلاغ اين پيام، ولى خدا از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على عليه السلام نازل كرده ابلاغ نمايم و خواند: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». | |||
در مرحله سوم، پيامبر صلى الله عليه و آله وارد اعلان عمومى شد. ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و انصار و تابعين را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: | |||
«وَ اعْلَمُوا انَّ اللَّه قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الانْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاحْسانٍ»، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يک كلمه همه اين گروه ها را يک جا ذكر كرده فرمود: وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ... : حكم على عليه السلام بر همه معتقدين به توحيد اجرا شونده است. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين فراز كه سخن از علم امامان به ميان آمد، با اشاره به آيه ۱۲ سوره يس درياى بيكران علم در مقام عصمت را ترسيم كرد، كه خدا هر علمى را به آنان داده است و در اين باره عبارتى بسيار بلند فرمود كه از آن بالاتر فرض نمى شود: ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ احْصاهُ اللَّه فِىَّ: هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است. | |||
پيرو آن انتقال علم به جانشينان آن حضرت بيان گرديد، و على بن ابى طالب عليه السلام امام مُبين شد كه خداوند در سوره يس مى فرمايد: «وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»، و جمع همه دانستنى ها را در مقام امامت به مردم مى فهماند. | |||
ادامه كلام مناط قرار دادن حق و باطل و معرفى مدافع تمام عيار آن بود كه با اشاره به آيه ۵۴ سوره مائده: «يُجاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّه وَ لا يَخافُونَ فى اللَّه لَوْمَةَ لائِمٍ» فرمود: على است كه به حق هدايت مى كند، و بدان عمل مى نمايد، و باطل را ابطال نموده از آن نهى مى كند؛ و در راه خدا ملامت سرزنش كننده اى او را مانع نمى شود. | |||
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه على بن ابى طالب عليه السلام را به ميان آورد، و سبقت او در ايمان و فداكارى او در شب هجرت و نماز او در اولين روزهاى اسلام را يادآور شد. | |||
آنگاه با لحنى شديد منكرينِ ولايت على عليه السلام را هدف قرار داده، پذيرفته نشدن ابدى آنان را به درگاه الهى و عذاب دائمى آنان را يادآور شد و آنان را با كافران برابر دانست و در اين باره آيه ۸ سوره طلاق: «... وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً» و آيه ۸۷ سوره كهف: «أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً»، و آيه ۲۴ سوره بقره: «فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ» را در كلام خود تضمين فرمود. | |||
سپس با ادغام دو آيه از قرآن - يكى آيه ۱۸ سوره حشر و ديگرى آيه ۹۴ سوره نحل - هشدار داد كه همه در معرض سقوط قرار دارند و بايد مواظب خود باشند كه فرداى قيامت پاسخگو باشند. | |||
اين دو آيه را با اين عبارت بيان كرد: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه» اَنْ تُخالِفوه «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعدَ ثُبوتِها» «إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ». | |||
براى آنكه با تشويق انگيزه بيشترى در مردم ايجاد كند آنان را از روز حسرت بر حذر داشت. اين هشدار را با معرفى مقام بلند على عليه السلام به عنوان «جَنْبِ اللَّه» بر زبان آورد و آيه ۵۶ سوره زمر را درباره آن قرائت كرد: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه». | |||
اكنون خطبه به اوج خود نزديک مى شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى طالب عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده است. بايد گفته مى شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى گيرد و به گونه اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد. براى اعلان اين مهم پيامبر صلى الله عليه و آله ثقل اكبر را تابلو قرار داده، على عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد. | |||
ابتدا امر به تدبر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كرد و آيه ۸۲ سوره نساء «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ...» و آيه ۷ سوره آل عمران «هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ، فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ ...» را با كلام خود آميخت و مردم را آماده معرفى «راسخان در علم» نمود. | |||
سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى كند مگر اين كسى كه مى خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است. | |||
سپس آن حضرت ثقل اكبر و اصغر را با ظرافتى خاص معرفى كرده قرآن و | سپس آن حضرت ثقل اكبر و اصغر را با ظرافتى خاص معرفى كرده قرآن و اهل بيت عليهم السلام را در كنار يكديگر قرار داد. در اين باره دوازده امام عليهم السلام را ثقل اصغر معرفى كرد و نسبت ايشان را به قرآن همچون دو خبر دهنده از يكديگر اعلام كرد كه هيچ اختلافى بين آنها نيست، و ادامه اين توافق و تقارن را تا روز قيامت اعلام فرمود. | ||
سپس امامان را به عنوان امين پروردگار و حاكمان از طرف خدا در زمين معرفى كرد. | سپس امامان را به عنوان امين پروردگار و حاكمان از طرف خدا در زمين معرفى كرد. | ||
سكوت مطلق بر جمعيت حاضر در غدير حكمفرما بود و دلها پله پله با كلام رسول مدارج كمال را مى پيمود و با كوه استوار نبوت تا اوج ولايت پيش مىرفت. اين در حالى بود كه طبق اشاره پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى قبلى خطابه، همه چشم بر دست و بازوى پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام داشتند كه هنگام بالا رفتنشان كى فرا مىرسد. | |||
اكنون غدير به قله خود رسيده و صد و بيست هزار نفر چشم بر لبان گل وجود دوخته بودند. پيامبر صلى الله عليه و آله در آن حساس ترين لحظات دستان يداللهى خود را به بازوان رشيد على عليه السلام نزديک كرد و او نيز دستان خود را بالا نگاه داشت. در يك لحظه او را تا آنجا بلند كرد كه كف پاى على عليه السلام به زانوان پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. | |||
اكنون غدير به قله خود رسيده و صد و بيست هزار نفر چشم بر لبان گل وجود دوخته بودند. | |||
در | همانطور كه على عليه السلام را بر سر دست نگه داشته بود در بديع ترين شكل اعلام جانشينى خود را به انجام رساند. سؤالى كوتاه و جملهاى پر از معنى!! پرسيد: گفتيد كه چه كسى بر شما اولى به نفس است؟ مردم فوراً پاسخ دادند: خدا و رسولش. فرمود: | ||
الا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: آگاه باشيد، كه هر كس من صاحب اختيار و اولى به نفس او بوده ام اين على صاحب اختيار و اولى به نفس اوست. خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند، و خوار كن هر كس على را خوار كند. | |||
حضرت با پايان اين سخن على عليه السلام را از فراز دست بر منبر فرود آورد؛ و با ظرافتى لايق شأن نبوت نگذاشت در خطابه اش وقفه ايجاد شود و سخنان خود را ادامه داد و به تبيين ابعاد «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» پرداخت. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در فراز بعدى، سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه فقط على عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى تواند به قرآن دعوت كند. | |||
در اينجا با قرائت آيه ۵ سوره ق «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»: «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على عليه السلام نمود. | |||
در آن لحظات بسيار حساس كه پيامبر صلى الله عليه و آله توانسته بود بار سنگين «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» را با موفقيت به مقصد برساند و ولايت دوازده امام عليهم السلام را تا آخر دنيا از فراز منبر غدير اعلام فرمايد، جبرئيل بر قلب مقدس آن حضرت نازل شد و در حالى كه حضرت خطابه را ادامه مى داد آيه ۳ سوره مائده را به عنوان سند افتخار ابدى غدير آورد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم». | |||
بلافاصله پس از نزول آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله در ادامه خطبه فرمود: خدايا، تو هنگام بيان اين مطلب و منصوب نمودنت على عليه السلام را در اين روز، اين آيه را درباره وليّت على نازل كردى: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». | |||
آنگاه براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ»: «دين نزد خدا فقط اسلام است»، و ديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»: «هر كس دينى غير از اسلام برگزيند هرگز خدا از او قبول نخواهد كرد و او در آخرت از زيانكاران است». | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله بدون كوچكترين وقفه اى سخنان خود را ادامه داده وارد بخش پنجم خطابه شد و به تبيين بيشتر آيه اكمال پرداخت؛ از يک سو كمال دين را با امامت همه دوازده امام عليهم السلام اعلام فرمود، و از سوى ديگر هر گونه انكار امامت آنان را مساوى با سقوط اعمال و خلود در آتش اعلام كرد. | |||
همچنين راه هر تخفيفى را در عذاب چنين كسانى منتفى دانست و در اين باره آيه | همچنين راه هر تخفيفى را در عذاب چنين كسانى منتفى دانست و در اين باره آيه ۲۱۷ سوره بقره «فَأُولئِكَ الذين حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ و فى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ»، و آيه ۸۸ سوره آل عمران «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» را در ضمن كلام خود آورد، و منكرين امامت را مستحق چنين عذابى دانست. | ||