۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
همچنين راه هر تخفيفى را در عذاب چنين كسانى منتفى دانست و در اين باره آيه ۲۱۷ سوره بقره «فَأُولئِكَ الذين حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ و فى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ»، و آيه ۸۸ سوره آل عمران «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» را در ضمن كلام خود آورد، و منكرين امامت را مستحق چنين عذابى دانست. | همچنين راه هر تخفيفى را در عذاب چنين كسانى منتفى دانست و در اين باره آيه ۲۱۷ سوره بقره «فَأُولئِكَ الذين حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ و فى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ»، و آيه ۸۸ سوره آل عمران «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» را در ضمن كلام خود آورد، و منكرين امامت را مستحق چنين عذابى دانست. | ||
در فراز بعدى مدح قرآنى بسيار بلندى درباره مولاى منصوب در غدير بر زبان آورد، كه كتاب آسمانى را يک پارچه به اميرالمؤمنين عليه السلام مرتبط ساخت و اين مهم را در چهار مرحله بيان فرمود: | |||
در | ابتدا على عليه السلام را عزيزترين و نزديک ترين شخص نزد خود معرفى كرد و سپس به صراحت فرمود: خداى عز و جل و من از او راضى هستيم. آنگاه همه موارد آيات رضايت در قرآن را درباره على عليه السلام دانست و فرمود: هيچ آيه رضايتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او. اين گونه به مردم فهمانيد كه جانشين من كسى است كه رضايت خدا و من از او در قرآن ضمانت شده است. | ||
در مرحله بعد بيش از ۹۰ مورد خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» را كه در قرآن آمده مطرح كرد و على عليه السلام را سر دسته ايمان آورندگان و اميرالمؤمنين دانست و فرمود: خداوند در قرآن «الَّذِينَ آمَنُوا» را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز كرده است. | |||
در مرحله سوم همه گونه ستايش خدايى از بندگانش را كه در قرآن آمده متعلق به على عليه السلام دانسته فرمود: هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او. | |||
در مرحله چهارم سوره «هَلْ أَتى» را مطرح كرد و نزول اين سوره را درباره على عليه السلام دانست، و با اشاره به مهمترين فراز اين سوره كه مى فرمايد: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» فرمود: خداوند در اين سوره شهادت به بهشت نداده مگر براى او؛ و آيات اين سوره را مدحى بلند براى على عليه السلام دانسته فرمود: خدا با اين سوره جز على را مدح نكرده است. | |||
سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليهما السلام است. | |||
در اينجا بار ديگر احساسى سرشار از رضايت از دو لب مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده شد و آن حضرت با آوردن آيه ۵۴ سوره نور در ضمن كلام خود اطمينان از ابلاغ فرمان الهى را يادآور شد و فرمود: اى مردم، من از خدا خواستم كه شاهد باشد و رسالتم را به شما رساندم «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلا الْبَلاغُ الْمُبِينُ». | |||
آنگاه آيه ۱۰۲ سوره آل عمران را به عنوان خطاب قرائت كرد و فرمود: معاشر الناس، «اتَّقُوا اللَّه حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»: «اى مردم، در برابر خدا حق تقوى را بجا آوريد و نميريد مگر آنكه مسلمان باشيد». | |||
بخش ششم سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله منافقين را نشانه مى رفت، و اشاره هاى رمزى به توطئه ها و نقشه هاى آنان بود: | |||
ابتدا پيامبر صلى الله عليه و آله خلقت نورانى خود و امامان را از متن قرآن استخراج كرد و با انضمام دو آيه آن را بيان فرمود. يكى آيه ۸ سوره تغابن: «فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا»: «به خدا و رسول ايمان بياوريد و به نورى كه نازل كرديم» و ديگرى آيه ۱۵۷ سوره اعراف: «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ»: «پيروى كنيد از نورى كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است». | |||
با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند، تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند. | با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند، تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند. |