پرش به محتوا

آیات قرآن در خطابه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند، تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.
با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند، تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.


در مرحله اول پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه‏اى كه نتيجه ‏گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود آنجا كه فرمود: «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»: «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت ‏هايى را هلاک نماييم و آنها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم»، و اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى‏ كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى ‏گذارند.


در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه 47 سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه‏اى كه نتيجه‏گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود آنجا كه فرمود: »مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ« : »ايمان آوريد قبل از آنكه صورت‏هايى را هلاك نماييم و آنها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم« ، و اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى‏كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى‏گذارند.
اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏ شناسم، ولى مأمور شده ‏ام از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم.


آيه ۱۴۴ سوره آل عمران گوياترين سندى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در اين فراز خطبه آن را شاهد عقبگرد و بازگشت مردم به جاهليت قرار داد، آنجا كه در قرآن آمده است:


اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏شناسم، ولى مأمور شده‏ام از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم.
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ».


حضرت اين آيه را در كلام خود تضمين كرده فرمود: اى مردم، شما را هشدار مى‏ دهم! من رسول خدا هستم كه قبل از من پيامبرانى بوده ‏اند. آيا اگر بميرم يا كشته شوم عقبگرد خواهيد كرد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى ‏زند و به زودى خداوند شاكران و صابران را پاداش مى‏ دهد.


آيه 144 سوره آل عمران گوياترين سندى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در اين فراز خطبه آن را شاهد عقبگرد و بازگشت مردم به جاهليت قرار داد، آنجا كه در قرآن آمده است:
خطر دوم غرور مسلمانى و منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله براى پذيرش دين بود. حضرت براى هشدار از اين خصلت شيطانى چهار آيه قرآن را ادغام كرد:


يكى آيه ۱۷ سوره حجرات: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ».


»وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ« .
دوم آيه ۲۸ سوره محمد صلى الله عليه و آله: «ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ».


سوم آيه ۳۵ سوره الرحمن: «يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ»، و چهارم آيه ۱۴ سوره فجر: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ».


حضرت اين آيه را در كلام خود تضمين كرده فرمود: اى مردم، شما را هشدار مى‏دهم! من رسول خدا هستم كه قبل از من پيامبرانى بوده‏اند. آيا اگر بميرم يا كشته شوم عقبگرد خواهيد كرد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى‏زند و به زودى خداوند شاكران و صابران را پاداش مى‏دهد.
آن حضرت اين چهار آيه را در يك جمله بلند گنجانيده چنين فرمود: اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا منت مگذاريد كه در نتيجه عمل شما را نابود مى‏ كند و بر شما غضب مى‏ نمايد و شما را به شعله‏ هايى از آتش و مس گداخته مبتلا مى‏ نمايد. پروردگار شما در كمين است.


خطر سوم رهبران ضلالت و گمراهى بود. پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۴۱ سوره قصص را شاهد قرار داد كه مى ‏فرمايد: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»، و با تضمين اين آيه در كلام خود فرمود: اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى ‏كنند و روز قيامت كمک نمى ‏شوند.


خطر دوم غرور مسلمانى و منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله براى پذيرش دين بود. حضرت براى هشدار از اين خصلت شيطانى چهار آيه قرآن را ادغام كرد:
سپس بيزارى خود و خدا را از آنان اعلام كرد و پايين ‏ترين درجه جهنم را به آنان وعده داد. حضرت اين مطلب را با استناد به دو آيه قرآن بيان كرد. يكى آيه ۱۴۵ سوره نساء: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»، و ديگرى آيه ۲۹ سوره نحل: «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ». در اين باره فرمود: «امامان ضلالت و ياران و پيروانشان در پايين درجه آتش هستند و چه بد است اقامتگاه متكبرين».


پيامبر صلى الله عليه و آله در فراز بعدى مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى و غاصبانه قرار مى‏ دهند. سپس غاصبين را لعنت كرد و با اشاره به آيه ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود:


يكى آيه 17 سوره حجرات: »يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ« .
در آن هنگام است -  اى جن و انس -  كه مى ‏ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى‏ فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى ‏توانيد آن را از خود دفع كنيد.


نهيب‏ هاى مقام نبوت لا ينقطع بر سر مردم مى ‏باريد. اين بار آيه ۱۷۹ سوره آل عمران «لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ» را مطرح كرد و آن را در كلام خود تضمين كرده به عنوان هشدار فرمود: خداى عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى ‏كند.


دوم آيه 28 سوره محمدصلى الله عليه وآله: »ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ« .
آيه ۵۸ سوره اسراء هشدار بعدى بود كه به مناسبت آن نام حضرت مهدى‏ عليه السلام به ميان آمد. خداوند در آن آيه مى ‏فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلا نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ»، و پيامبر صلى الله عليه و آله همين آيه را در كلام خويش چنين آورد: هيچ آبادى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبشان آن را قبل از روز قيامت هلاک مى‏ كند و آن امام هدايت شده را مالک آن قرار مى ‏دهد، و خداوند وعده خود را عملى مى ‏نمايد.


سوم آيه 35 سوره الرحمن: »يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ« ، و چهارم آيه 14 سوره فجر: »إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ« .
هشدار بعدى گول نخوردن از گرايش اكثريت بود. پيامبر صلى الله عليه و آله ابتدا آيه ۷۱ سوره صافات را قرائت كرد: «قد ضَلَّ قبلكم أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» و سپس هلاكت آنان در اثر مخالفت با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل‏ هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى ‏افتند. آنگاه آيه ۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى ‏فرمايد: «أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ».


بخش هفتم سخن با اشاره به آيه ۱۵۳ سوره انعام آغاز شد: «وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»، كه صراط مستقيم را در برابر همه راه ‏هاى ديگر قرار مى ‏داد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى‏ شد. به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على‏ عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على ‏عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود: مواظب باشيد كه راه ‏هاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند.


آن حضرت اين چهار آيه را در يك جمله بلند گنجانيده چنين فرمود: اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا منت مگذاريد كه در نتيجه عمل شما را نابود مى‏كند و بر شما غضب مى‏نمايد و شما را به شعله‏هايى از آتش و مس گداخته مبتلا مى‏نمايد. پروردگار شما در كمين است.
آنگاه به صراحت اعلام كرد كه «صراط مستقيم» من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه ۱۸۶ سوره اعراف اشاره كرد كه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ».


در اينجا پيامبر صلى الله عليه و آله بدون هيچ مقدمه ‏اى سوره حمد را به‏ طور كامل قرائت كرد، و مخاطبين بى ‏اختيار متوجه مطلب جديدى شدند. از آنجا كه در فراز قبلى آيه «وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ» تفسير شده بود، اكنون «صراط مستقيم» در سوره حمد نشان داده مى ‏شد كه مسلمانان هر روز حداقل ده بار در نمازهاى واجب از خدا درخواست هدايت به آن را دارند و اين خواسته را با تفصيل تمام از خدا مى‏ خواهند و مى ‏گويند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَالضَّالِّينَ».


خطر سوم رهبران ضلالت و گمراهى بود. پيامبرصلى الله عليه وآله آيه 41 سوره قصص را شاهد قرار داد كه مى‏فرمايد: »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ« ، و با تضمين اين آيه در كلام خود فرمود: اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى‏كنند و روز قيامت كمك نمى‏شوند.
حضرت پس از قرائت سوره حمد قسم ياد كرد كه اين سوره درباره من و امامان بعد از من نازل شده است، و راه راستى كه هر مسلمان در پى آن است جز پيروى از چهارده معصوم‏ عليهم السلام راه ديگرى نمى ‏تواند باشد.


آنگاه آيه ۶۲ سوره يونس «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّه لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» را كنار آيه ۵۶ سوره مائده: «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ» قرار داد و از امامان به عنوان «اولياء اللَّه» و «حزب اللَّه» ياد كرد.


سپس بيزارى خود و خدا را از آنان اعلام كرد و پايين‏ترين درجه جهنم را به آنان وعده داد. حضرت اين مطلب را با استناد به دو آيه قرآن بيان كرد. يكى آيه 145 سوره نساء: »إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ« ، و ديگرى آيه 29 سوره نحل: »فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ« . در اين باره فرمود: امامان ضلالت و ياران و پيروانشان در پايين درجه آتش هستند و چه بد است اقامتگاه متكبرين« .
اكنون كه صراط مستقيم روشن شد سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در معرفى دو گروه دوست و دشمن آنان ادامه يافت. حضرت يازده جمله در اين باره فرمود كه شش جمله آن در توصيف اولياى اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و پنج جمله در وصف اعداء بود.


در جمله اول آيه ۱۱۲ سوره انعام «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» را در كلام خود آورد و فرمود: دشمنان امامان سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين‏ اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند.


پيامبرصلى الله عليه وآله در فراز بعدى مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى و غاصبانه قرار مى‏دهند. سپس غاصبين را لعنت كرد و با اشاره به آيه 31 و 35 سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود:
در جمله دوم مستقيماً آيه ۲۲ سوره مجادله را در وصف آنان قرائت كرد كه مى‏ فرمايد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...» و مفهوم آن چنين بود كه دوستى خدا با دوستى دشمنان خدا جمع نمى‏ شود.


حضرت با اين آيه شرط برائت از دشمنان را براى قبول ولايت قرار داد، و متقابلاً پاداش و نشان بزرگترى را به اولياى اهل‏ بيت عطا فرمود.


در آن هنگام است -  اى جن و انس -  كه مى‏ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى‏فرستد بر شما شعله‏اى از آتش و مس گداخته و نمى‏توانيد آن را از خود دفع كنيد.
در جمله سوم نيز پيامبر صلى الله عليه و آله عيناً آيه ۸۲ سوره انعام را در وصف اولياى اهل‏ بيت ‏عليهم السلام آورد و فرمود: بدانيد دوستان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام كسانى ‏اند كه خداوند آنان را توصيف نموده و فرموده است: كسانى كه ايمان آورده ‏اند و ايمانشان را با ظلم نپوشانده ‏اند، برايشان امن است و آنان هدايت يافتگان ‏اند.


نهيب‏هاى مقام نبوت لا ينقطع بر سر مردم مى‏باريد. اين بار آيه 179 سوره آل عمران »لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ« را مطرح كرد و آن را در كلام خود تضمين كرده به عنوان هشدار فرمود: خداى عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏كند.
در جمله چهارم آيه ۱۵ سوره حجرات «إِنَّمَا المؤمنين الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» را ضمن كلام خود آورده فرمود: اولياى اهل ‏بيت كسانى‏ اند كه ايمان آورده و به شک نيفتاده ‏اند.


جمله پنجم وعده بهشت براى دوستان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام بود كه با ادغام آيه ۴۶ سوره حجر «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ»، و آيه ۷۳ سوره زمر: «حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ» فرمود:


آيه 58 سوره اسراء هشدار بعدى بود كه به مناسبت آن نام حضرت مهدى‏عليه السلام به ميان آمد. خداوند در آن آيه مى‏فرمايد: »وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلا نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ« ، و پيامبرصلى الله عليه وآله همين آيه را در كلام خويش چنين آورد: هيچ آبادى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبشان آن را قبل از روز قيامت هلاك مى‏كند و آن امام هدايت شده را مالك آن قرار مى‏دهد، و خداوند وعده خود را عملى مى‏نمايد.
بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى‏ شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى‏آيند و مى ‏گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد».


آن حضرت در جمله ششم ورود بى‏ حساب به بهشت را مژده داد و به آيه ۴۰ سوره غافر «فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ» استناد كرد و فرمود: بدانيد كه اولياى اهل ‏بيت كسانى ‏اند كه بهشت براى آنان است و بدون حساب در آن روزى داده مى‏ شوند.


هشدار بعدى گول نخوردن از گرايش اكثريت بود. پيامبرصلى الله عليه وآله ابتدا آيه 71 سوره صافات را قرائت كرد: »قد ضَلَّ قبلكم أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ« و سپس هلاكت آنان در اثر مخالفت با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل‏هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى‏افتند. آنگاه آيه 16 تا 19 سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى‏فرمايد: »أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ« .
از جمله هفتم توصيف دشمنان اهل‏ بيت بود كه به آيه ۱۲ سوره انشقاق «فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعِيراً» اشاره كرده فرمود: بدانيد كه دشمنان امامان كسانى‏ اند كه شعله ‏هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت.


جمله هشتم نيز درباره دشمنان بود كه آيه ۷ سوره ملک «إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِىَ تَفُورُ»، و آيه ۱۲ سوره فرقان: «إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً» كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى ‏اند از جهنم در حالى كه مى ‏جوشد صداى وحشتناكى مى ‏شنوند و شعله كشيدن آن را مى ‏بينند.


بخش هفتم سخن با اشاره به آيه 153 سوره انعام آغاز شد: »وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ« ، كه صراط مستقيم را در برابر همه راه‏هاى ديگر قرار مى‏داد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى‏شد. به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على‏عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على‏عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود: مواظب باشيد كه راه‏هاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند.
جمله نهم وصف قرآنى دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام را ادامه داده با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً...» ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان بود.


جمله دهم درباره دشمنان نيز با آوردن آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک: «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ...» ادامه يافت.


آنگاه به صراحت اعلام كرد كه »صراط مستقيم« من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه 186 سوره اعراف اشاره كرد كه »وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ« .
منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى ‏كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست.


در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله بدون هيچ مقدمه‏اى سوره حمد را به‏طور كامل قرائت كرد، و مخاطبين بى‏اختيار متوجه مطلب جديدى شدند. از آنجا كه در فراز قبلى آيه »وَ أَنَّ هذا صِراطِى  مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ« تفسير شده بود، اكنون »صراط مستقيم« در سوره حمد نشان داده مى‏شد كه مسلمانان هر روز حداقل ده بار در نمازهاى واجب از خدا درخواست هدايت به آن را دارند و اين خواسته را با تفصيل تمام از خدا مى‏خواهند و مى‏گويند: »اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَالضَّالِّينَ« .
آخرين جمله درباره دوستان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود كه آيه ۱۲ سوره ملک: «إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ» مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود:


بدانيد كه اولياء و دوستان امامان معصوم كسانى هستند كه از پروردگارشان مى ‏ترسند (بدون آنكه او را ببينند) به خاطر ايمانى كه به غيب دارند. براى آنان مغفرت و اجر بزرگ است. اى مردم، چقدر فاصله است بين شعله‏ هاى آتش و اجر بزرگ!!


حضرت پس از قرائت سوره حمد قسم ياد كرد كه اين سوره درباره من و امامان بعد از من نازل شده است، و راه راستى كه هر مسلمان در پى آن است جز پيروى از چهارده معصوم‏عليهم السلام راه ديگرى نمى‏تواند باشد.
پس از اين توصيفات درباره دوستان و دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام حضرت سخن را در يک جمله جامع جمع ‏بندى كرده فرمود: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.


اكنون سخنرانى به پايان بخش هفتم خود نزديک مى‏ شد و پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت خود را با على ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. ابتدا با اشاره به آيه ۱۸۸ سوره اعراف: «إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» فرمود: بدانيد كه من ترساننده‏ ام و على بشارت دهنده است.


آنگاه آيه 62 سوره يونس »أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّه لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ« را كنار آيه 56 سوره مائده: »فَإِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ« قرار داد و از امامان به عنوان »اولياء اللَّه« و »حزب اللَّه« ياد كرد.
سپس با اشاره به آيه ۷ سوره رعد «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فرمود: بدانيد من ترساننده از عذابم و على هدايت كننده است. و آنگاه فرمود: بدانيد كه من پيامبرم و على جانشين من است، من رسولم و على امام و جانشين بعد از من است، و سپس به امامان اشاره كرده فرمود: امامان بعد او از فرزندان اويند. من پدر آنانم و آنان از صلب او به دنيا مى ‏آيند.


بخش هشتم خطابه با نام زيباى حضرت قائم آل محمد مهدى موعود عليه السلام آغاز شد. از آنجا كه خطابه غدير متفاوت از هر سخنرانى ديگرى بود در بخش نهم آن مردم با مسئله جديدى رو به رو شدند، و آن مطرح شدن بيعت و پيش ‏بينى آن براى بعد از خطابه بود.


اكنون كه صراط مستقيم روشن شد سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله در معرفى دو گروه دوست و دشمن آنان ادامه يافت. حضرت يازده جمله در اين باره فرمود كه شش جمله آن در توصيف اولياى اهل‏بيت‏عليهم السلام و پنج جمله در وصف اعداء بود.
سپس نقطه تمايز اين بيعت را خاطر نشان كرده فرمود: من با خدا بيعت كرده ‏ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خدا براى او از شما بيعت مى‏ گيرم. آنگاه حضرت به آيه ۱۰ سوره فتح استناد كرده آن را قرائت كرد: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...».


قبل از آنكه سخن به آخرين بخش خود برسد بخش دهم خطابه اختصاص به حلال و حرام و واجبات و محرمات يافت، و مقصود حضرت معرفى كسانى بود كه مردم بايد در آينده ‏هاى نزديک و دور در احكامشان به آنان مراجعه كنند.


در جمله اول آيه 112 سوره انعام »وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً« را در كلام خود آورد و فرمود: دشمنان امامان سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين‏اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى‏رسانند.
قبل از همه مطالبى درباره حج را با استناد به آيه ۱۵۸ سوره بقره «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّه شاكِرٌ عَلِيمٌ» فرمود و از ترک حج بر حذر داشت.
 
 
در جمله دوم مستقيماً آيه 22 سوره مجادله را در وصف آنان قرائت كرد كه مى‏فرمايد: »لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...« و مفهوم آن چنين بود كه دوستى خدا با دوستى دشمنان خدا جمع نمى‏شود.
 
حضرت با اين آيه شرط برائت از دشمنان را براى قبول ولايت قرار داد، و متقابلاً پاداش و نشان بزرگترى را به اولياى اهل‏بيت عطا فرمود.
 
 
در جمله سوم نيز پيامبرصلى الله عليه وآله عيناً آيه 82 سوره انعام را در وصف اولياى اهل‏بيت‏عليهم السلام آورد و فرمود: بدانيد دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام كسانى‏اند كه خداوند آنان را توصيف نموده و فرموده است: كسانى كه ايمان آورده‏اند و ايمانشان را با ظلم نپوشانده‏اند، برايشان امن است و آنان هدايت يافتگان‏اند.
 
 
در جمله چهارم آيه 15 سوره حجرات »إِنَّمَا المؤمنين الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا« را ضمن كلام خود آورده فرمود: اولياى اهل‏بيت كسانى‏اند كه ايمان آورده و به شك نيفتاده‏اند.
 
 
جمله پنجم وعده بهشت براى دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام بود كه با ادغام آيه 46 سوره حجر »ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ« ، و آيه 73 سوره زمر: »حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ« فرمود:
 
 
بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى‏شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى‏آيند و مى‏گويند: »سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد« .
 
 
آن حضرت در جمله ششم ورود بى‏حساب به بهشت را مژده داد و به آيه 40 سوره غافر »فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ« استناد كرد و فرمود: بدانيد كه اولياى اهل‏بيت كسانى‏اند كه بهشت براى آنان است و بدون حساب در آن روزى داده مى‏شوند.
 
 
از جمله هفتم توصيف دشمنان اهل‏بيت بود كه به آيه 12 سوره انشقاق »فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعِيراً« اشاره كرده فرمود: بدانيد كه دشمنان امامان كسانى‏اند كه شعله‏هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت.
 
جمله هشتم نيز درباره دشمنان بود كه آيه 7 سوره ملك »إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِىَ تَفُورُ« ، و آيه 12 سوره فرقان: »إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً« كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود: بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى‏اند از جهنم در حالى كه مى‏جوشد صداى وحشتناكى مى‏شنوند و شعله كشيدن آن را مى‏بينند.
 
 
جمله نهم وصف قرآنى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام را ادامه داده با قرائت كامل آيه 38 سوره اعراف: »كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً ...« ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان بود.
 
 
جمله دهم درباره دشمنان نيز با آوردن آيه 8 تا 11 سوره ملك: »تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ...« ادامه يافت.
 
 
منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى‏كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست.
 
 
آخرين جمله درباره دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام بود كه آيه 12 سوره ملك: »إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ« مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود:
 
 
بدانيد كه اولياء و دوستان امامان معصوم كسانى هستند كه از پروردگارشان مى‏ترسند )بدون آنكه او را ببينند( به خاطر ايمانى كه به غيب دارند. براى آنان مغفرت و اجر بزرگ است. اى مردم، چقدر فاصله است بين شعله‏هاى آتش و اجر بزرگ!!
 
 
پس از اين توصيفات درباره دوستان و دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام حضرت سخن را در يك جمله جامع جمع‏بندى كرده فرمود: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.
 
اكنون سخنرانى به پايان بخش هفتم خود نزديك مى‏شد و پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت خود را با على‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. ابتدا با اشاره به آيه 188 سوره اعراف: »إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ« فرمود: بدانيد كه من ترساننده‏ام و على بشارت دهنده است.
 
 
سپس با اشاره به آيه 7 سوره رعد »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« فرمود: بدانيد من ترساننده از عذابم و على هدايت كننده است. و آنگاه فرمود: بدانيد كه من پيامبرم و على جانشين من است، من رسولم و على امام و جانشين بعد از من است، و سپس به امامان اشاره كرده فرمود: امامان بعد او از فرزندان اويند. من پدر آنانم و آنان از صلب او به دنيا مى‏آيند.
 
 
بخش هشتم خطابه با نام زيباى حضرت قائم آل محمد مهدى موعودعليه السلام آغاز شد. از آنجا كه خطابه غدير متفاوت از هر سخنرانى ديگرى بود در بخش نهم آن مردم با مسئله جديدى رو به رو شدند، و آن مطرح شدن بيعت و پيش‏بينى آن براى بعد از خطابه بود.
 
 
سپس نقطه تمايز اين بيعت را خاطر نشان كرده فرمود: من با خدا بيعت كرده‏ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خدا براى او از شما بيعت مى‏گيرم. آنگاه حضرت به آيه 10 سوره فتح استناد كرده آن را قرائت كرد: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ...« .
 
 
قبل از آنكه سخن به آخرين بخش خود برسد بخش دهم خطابه اختصاص به حلال و حرام و واجبات و محرمات يافت، و مقصود حضرت معرفى كسانى بود كه مردم بايد در آينده‏هاى نزديك و دور در احكامشان به آنان مراجعه كنند.
 
 
قبل از همه مطالبى درباره حج را با استناد به آيه 158 سوره بقره »إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّه شاكِرٌ عَلِيمٌ« فرمود و از ترك حج بر حذر داشت.


از سوى ديگر به حجاج وعده استغناء و مغفرت داد، و در پايان از آنان خواست كه حج خانه خدا را با كمال دين كه ولايت است و نيز تفكر در اعمال آن انجام دهند، و نيز آن را جايگاه توبه بدانند.
از سوى ديگر به حجاج وعده استغناء و مغفرت داد، و در پايان از آنان خواست كه حج خانه خدا را با كمال دين كه ولايت است و نيز تفكر در اعمال آن انجام دهند، و نيز آن را جايگاه توبه بدانند.


آن حضرت بعد از حج، نماز و زكات را دو بار مطرح كرد: يك بار با اشاره به آيه ۴۳ سوره بقره «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ»، و بار ديگر با اشاره به آيه ۴۱ سوره حج «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ».


آن حضرت بعد از حج، نماز و زكات را دو بار مطرح كرد: يك بار با اشاره به آيه 43 سوره بقره »وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ« ، و بار ديگر با اشاره به آيه 41 سوره حج »الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ« .
در اينجا پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على ‏عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود: آنجا كه خدا مى ‏فرمايد: امامت را مسئله ‏اى باقى در نسل او قرار داديم. سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».
 
 
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على‏عليه السلام در متن قرآن است و آيه 28 سوره زخرف »وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ« را شاهد آن قرار داده فرمود: آنجا كه خدا مى‏فرمايد: امامت را مسئله‏اى باقى در نسل او قرار داديم. سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه »لَنْ تَضِلُّوا ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما« .
 
 
آن حضرت در اواخر بخش دهم از خطابه سفارش به تقوى كرد و آيه اول سوره حج را براى ترساندن مردم از روز قيامت قرائت كرد: »إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْ‏ءٌ عَظِيمٌ« و هشدار داد كه مرگ و معاد و حساب و ميزان و حساب در پيشگاه خدا و ثواب و عذاب را به خاطر داشته باشيد كه ترازوى دقيق الهى در برابر شماست.
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله وارد آخرين بخش سخنرانى خود شده بود. آنچه در اين بخش شنيدند اقدام بى‏سابقه‏اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت را به صورت جدى‏ترى مطرح كرده در يك اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر بيعت كرد و از همه اقرار گرفت.
 
 
آن حضرت براى اين كار از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند.
 
 
آن عبارات از يك سو شامل شنيدن و اطاعت و رضايت و تسليم درباره امر ولايت بود، و از سوى ديگر بيعت زبانى حاكى از بيعت با قلب و جان و دست قرار داده شد. در نگاهى ديگر شامل پايدارى بر سر اين بيعت بود كه به دور از هر گونه تبديل و شك و انكار و پيمان شكنى استمرار مى‏يافت.
 
 
در جهتى ديگر براى كسانى كه احتمالاً بيعت با دست برايشان ميسر نمى‏شد اين اقرار بيعت با دست حساب مى‏شد. در آخرين نگاه تعهد بر ابلاغ پيام غدير به نسل‏هاى حاضر و آينده بود، و در نهايت آن حضرت خدا را شاهد بر اين وعده مردم قرار داد.
 
 
در جمله آخرِ اين تعهّد آيه 96 سوره اسراء: »قُلْ كَفى بِاللَّه شَهِيداً بَيْنِى وَ بَيْنَكُمْ« را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى و اقرار مردم شاهد گرفت.
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله با يك سؤال آغاز كرد و فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ... : اى مردم چه مى‏گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى‏هاى هر نفسى اطلاع دارد. آنگاه با لسان نصيحت گونه‏اى آيه 15 سوره اسراء را خواند: »فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها« : »هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است« .


آن حضرت در اواخر بخش دهم از خطابه سفارش به تقوى كرد و آيه اول سوره حج را براى ترساندن مردم از روز قيامت قرائت كرد: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْ‏ءٌ عَظِيمٌ» و هشدار داد كه مرگ و معاد و حساب و ميزان و حساب در پيشگاه خدا و ثواب و عذاب را به خاطر داشته باشيد كه ترازوى دقيق الهى در برابر شماست.


از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى‏آمدند، لذا پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه 10 سوره فتح »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه« و آيه 28 سوره زخرف »وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ« را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يك سو بيعت با خدا و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح فرمود. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله وارد آخرين بخش سخنرانى خود شده بود. آنچه در اين بخش شنيدند اقدام بى‏ سابقه ‏اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت را به صورت جدى‏ترى مطرح كرده در يک اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر بيعت كرد و از همه اقرار گرفت.


آن حضرت براى اين كار از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏ گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند.


سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان »اميرالمؤمنين« سلام كنيد. آنگاه آيه 285 سوره بقره »وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ« را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى‏خواهيم و بازگشت به سوى توست.
آن عبارات از يک سو شامل شنيدن و اطاعت و رضايت و تسليم درباره امر ولايت بود، و از سوى ديگر بيعت زبانى حاكى از بيعت با قلب و جان و دست قرار داده شد. در نگاهى ديگر شامل پايدارى بر سر اين بيعت بود كه به دور از هر گونه تبديل و شک و انكار و پيمان شكنى استمرار مى ‏يافت.


آنگاه قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه 43 سوره اعراف »الْحَمْدُ للَّه الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه« را شاهد آورده فرمود: بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى‏كرد ما هدايت نمى‏شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده‏اند.
در جهتى ديگر براى كسانى كه احتمالاً بيعت با دست برايشان ميسر نمى‏ شد اين اقرار بيعت با دست حساب مى‏ شد. در آخرين نگاه تعهد بر ابلاغ پيام غدير به نسل‏ هاى حاضر و آينده بود، و در نهايت آن حضرت خدا را شاهد بر اين وعده مردم قرار داد.


در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّه شَهِيداً بَيْنِى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى و اقرار مردم شاهد گرفت.


خطبه به پايان خود نزديك مى‏شد و مردم همچنان تشنه زلال غدير گوش جان به كلام جاودانه محمدى سپرده بودند.
پيامبر صلى الله عليه و آله با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ... : اى مردم چه مى‏ گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى ‏هاى هر نفسى اطلاع دارد. آنگاه با لسان نصيحت گونه ‏اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها»: «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است».


از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى ‏آمدند، لذا پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه» و آيه ۲۸ سوره زخرف «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يک سو بيعت با خدا و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح فرمود. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام كرد.


مِسك الختام اين خطابه بلند، جامع الجوامع فضائل على بن ابى‏طالب‏عليه السلام بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در يك جمله پر معنى بالاترين فضيلت را براى شخص دوم عالم وجود با ارتباط آن به قرآن بيان كرد.
سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى ‏خواهيم و بازگشت به سوى توست.


آنگاه قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف «الْحَمْدُ للَّه الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه» را شاهد آورده فرمود: بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى‏ كرد ما هدايت نمى ‏شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده ‏اند.


از يك سو نزول فضائل على‏عليه السلام در قرآن را به ميان آورد، و از سوى ديگر درياى مناقب آن حضرت را فراتر از آن دانست كه در يك مجلس قابل ذكر باشد. سپس با توجه به گستردگى فضائل على‏عليه السلام، دستور پذيرفتن آنها را از اصحاب معرفت به ما داد.
خطبه به پايان خود نزديک مى‏ شد و مردم همچنان تشنه زلال غدير گوش جان به كلام جاودانه محمدى سپرده بودند.


مِسک الختام اين خطابه بلند، جامع الجوامع فضائل على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در يک جمله پر معنى بالاترين فضيلت را براى شخص دوم عالم وجود با ارتباط آن به قرآن بيان كرد.


بعد از آن بار ديگر با اشاره به آيه 71 سوره احزاب »وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً« بر اطاعت و ولايت پذيرى و تسليم در برابر خدا و رسول و على و امامان بعد از او تأكيد كرد.
از يک سو نزول فضائل على ‏عليه السلام در قرآن را به ميان آورد، و از سوى ديگر درياى مناقب آن حضرت را فراتر از آن دانست كه در يک مجلس قابل ذكر باشد. سپس با توجه به گستردگى فضائل على‏ عليه السلام، دستور پذيرفتن آنها را از اصحاب معرفت به ما داد.


بعد از آن بار ديگر با اشاره به آيه ۷۱ سوره احزاب «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» بر اطاعت و ولايت پذيرى و تسليم در برابر خدا و رسول و على و امامان بعد از او تأكيد كرد.


سپس با اشاره به آيه 20 و 21 سوره توبه »الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّه بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ« ، به سبقت گيرندگان در امر مهم ولايت نشان بهشت عنايت كرد.
سپس با اشاره به آيه ۲۰ و ۲۱ سوره توبه «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّه بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ»، به سبقت گيرندگان در امر مهم ولايت نشان بهشت عنايت كرد.


در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند نمى‏رسد، و در اين باره به آيه ۸ سوره ابراهيم «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» و آيه ۱۴۴ سوره آل عمران «وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً» اشاره فرمود.


در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند نمى‏رسد، و در اين باره به آيه 8 سوره ابراهيم »إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ« و آيه 144 سوره آل عمران »وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً« اشاره فرمود.
== پانویس ==