۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اتمام حجت هاى قرآنىِ غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۵ - ۳۵۴.</ref> == | == اتمام حجت هاى قرآنىِ امامان به غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۵ - ۳۵۴.</ref> == | ||
خداوند تعالى با آوردن سه آيه عجيب در قرآن درباره غدير، اولين اتمام حجت قرآنى غدير را عملاً نشان داده؛ و آن را به عنوان يک حكم استثنايى از متن قرآن مطرح فرموده كه چنين آياتى درباره هيچ يک از دستورات الهى نازل نشده است: | خداوند تعالى با آوردن سه آيه عجيب در قرآن درباره غدير، اولين اتمام حجت قرآنى غدير را عملاً نشان داده؛ و آن را به عنوان يک حكم استثنايى از متن قرآن مطرح فرموده كه چنين آياتى درباره هيچ يک از دستورات الهى نازل نشده است: | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجتها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده قرن صورت گرفته است. در بخش حاضر مواردى از اتمام حجت هاى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان كه در تبيين و دفاع از غدير با استناد به آيات قرآن صورت گرفته، و نيز اقرارهاى دشمنان در اين باره تقديم مى شود. البته هر كدام از اين آيات در محل خود در عنوان «قرآن»، و نيز همه مواردى كه ذيلاً مطرح شده در عنوان خود مفصلاً آمده و با ذكر منابع شرح داده شده است: | با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجتها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده قرن صورت گرفته است. در بخش حاضر مواردى از اتمام حجت هاى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان كه در تبيين و دفاع از غدير با استناد به آيات قرآن صورت گرفته، و نيز اقرارهاى دشمنان در اين باره تقديم مى شود. البته هر كدام از اين آيات در محل خود در عنوان «قرآن»، و نيز همه مواردى كه ذيلاً مطرح شده در عنوان خود مفصلاً آمده و با ذكر منابع شرح داده شده است: | ||
''' | === '''پيامبر صلى الله عليه و آله: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» را شنيديد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷،۱۶۲،۱۳۶. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۴،۱۲۹،۵۷،۵۶. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳.</ref>''' === | ||
اتمام حجت وقتى با معارضه دشمن باشد اهميت خاصى پيدا مى كند، به خصوص آنكه با نزول آيات قرآن كه حاكى از كيفيت مقابله دشمن است همراه شود. [[سنگ آسمانی|حارث فهری]] در آخرين ساعات از مراسم سه روزه غدير به عنوان نماينده همه منافقينى كه تا آن ساعت مشغول توطئه هاى درونى خود بودند و به عنوان آخرين حربه بر ضد غدير و اولين پردهدرى در برابر آن با جرئت تمام گستاخانه لب به اعتراض گشود. | اتمام حجت وقتى با معارضه دشمن باشد اهميت خاصى پيدا مى كند، به خصوص آنكه با نزول آيات قرآن كه حاكى از كيفيت مقابله دشمن است همراه شود. [[سنگ آسمانی|حارث فهری]] در آخرين ساعات از مراسم سه روزه غدير به عنوان نماينده همه منافقينى كه تا آن ساعت مشغول توطئه هاى درونى خود بودند و به عنوان آخرين حربه بر ضد غدير و اولين پردهدرى در برابر آن با جرئت تمام گستاخانه لب به اعتراض گشود. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۳: | ||
با اين اتمام حجت الهى و با ثبت آن در متن قرآن، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و حجتى عظيم براى مردم است كه راهى براى انكار يا عصيان در برابر آن نيست. | با اين اتمام حجت الهى و با ثبت آن در متن قرآن، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و حجتى عظيم براى مردم است كه راهى براى انكار يا عصيان در برابر آن نيست. | ||
''' | === ''' اميرالمؤمنين عليه السلام: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» ولايت من است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲. الكافى (روضه): ج ۸ ص ۲۷.</ref>''' === | ||
غاصبين خلافت در كار خود بودند ولى على بن ابى طالب عليه السلام به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله قسم ياد كرده تا قرآن را - كه تا روز آخر حيات پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده - جمع آورى و به صورت واحدى در نياورد از خانه بيرون نيايد، و اين مهم هفت روز به طول انجاميد. | غاصبين خلافت در كار خود بودند ولى على بن ابى طالب عليه السلام به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله قسم ياد كرده تا قرآن را - كه تا روز آخر حيات پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده - جمع آورى و به صورت واحدى در نياورد از خانه بيرون نيايد، و اين مهم هفت روز به طول انجاميد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۴: | ||
پس بر اين اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر با دشمنى خداست. خداوند در آن روز اين آيه را نازل كرد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً».<ref>مائده / ۳.</ref> پس ولايت من كمال دين و رضايت پروردگار تبارک و تعالى است. | پس بر اين اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر با دشمنى خداست. خداوند در آن روز اين آيه را نازل كرد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً».<ref>مائده / ۳.</ref> پس ولايت من كمال دين و رضايت پروردگار تبارک و تعالى است. | ||
''' | === ''' اميرالمؤمنين عليه السلام: سوره اى از قرآن درباره من نازل شده است<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۴۸.</ref>''' === | ||
سقيفه هم حق اميرالمؤمنين عليه السلام را غصب كرد و هم مى خواست براى خود حقى اثبات كند. اين بود كه گستاخانه آن حضرت را براى بيعت با ابوبكر دعوت كرد، و در اين باره تا آنجا پيش رفت كه حاضر شد با خليفه ساختگى به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام بيايد! | سقيفه هم حق اميرالمؤمنين عليه السلام را غصب كرد و هم مى خواست براى خود حقى اثبات كند. اين بود كه گستاخانه آن حضرت را براى بيعت با ابوبكر دعوت كرد، و در اين باره تا آنجا پيش رفت كه حاضر شد با خليفه ساختگى به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام بيايد! | ||
خط ۵۸: | خط ۵۵: | ||
ابوبكر و عمر نزد من آمدند و از من طلب بيعت نمودند با كسى كه او بايد با من بيعت كند ... . من صاحب روز غديرم و درباره من سوره اى از قرآن نازل شده است. منم وصى بر رفتگان اهل بيتش، منم يادگار و باقيمانده او بر زندگان از امتش. تقوى پيشه كنيد تا شما را ثابت قدم بدارد و نعمتش را بر شما تمام كند. | ابوبكر و عمر نزد من آمدند و از من طلب بيعت نمودند با كسى كه او بايد با من بيعت كند ... . من صاحب روز غديرم و درباره من سوره اى از قرآن نازل شده است. منم وصى بر رفتگان اهل بيتش، منم يادگار و باقيمانده او بر زندگان از امتش. تقوى پيشه كنيد تا شما را ثابت قدم بدارد و نعمتش را بر شما تمام كند. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى» درباره مسخره كنندگان غدير است<ref>كتاب سليم: حديث ۲۴۰.</ref>''' === | ||
در زمانى كه دومين غاصب خلافت قدرتمند شده و بدعت گذارى ها را آغاز كرده، پرده از گذشته و حال او برداشتن اتمام حجت عظيمى بود كه توسط اميرالمؤمنين عليه السلام و در حضور بنى هاشم صورت گرفت. برخوردهاى مسخره آميز غاصبين در غدير نقطه اى بود كه هر بيننده اى را متوجه توطئه هاى آنان مى كرد. | در زمانى كه دومين غاصب خلافت قدرتمند شده و بدعت گذارى ها را آغاز كرده، پرده از گذشته و حال او برداشتن اتمام حجت عظيمى بود كه توسط اميرالمؤمنين عليه السلام و در حضور بنى هاشم صورت گرفت. برخوردهاى مسخره آميز غاصبين در غدير نقطه اى بود كه هر بيننده اى را متوجه توطئه هاى آنان مى كرد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۴: | ||
خداوند هم درباره او اين آيه را نازل كرد: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى، أَوْلى لَكَ فَأَوْلى ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»<ref>قيامت / ۳۱ - ۳۵.</ref>: «نه تصديق كرد و نه نماز خواند، بلكه تكذيب كرد و پشت نمود. سپس با حال تبختر نزد اهل خود رفت. دورى از خير دنيا براى تو باد! دورى از خير آخرت براى تو باد»! و اين وعده عذاب خدا و مقابله پروردگار با كار او بود. | خداوند هم درباره او اين آيه را نازل كرد: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى، أَوْلى لَكَ فَأَوْلى ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»<ref>قيامت / ۳۱ - ۳۵.</ref>: «نه تصديق كرد و نه نماز خواند، بلكه تكذيب كرد و پشت نمود. سپس با حال تبختر نزد اهل خود رفت. دورى از خير دنيا براى تو باد! دورى از خير آخرت براى تو باد»! و اين وعده عذاب خدا و مقابله پروردگار با كار او بود. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: با نزول آيه «اكمال» نداى تكبير برخاست'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰ - ۴۱۲.</ref> === | ||
در زمانى كه سومين نماينده سقيفه خلافت را غصب كرد، بار ديگر اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله در مجلس بزرگى با حضور مهاجر و انصار، با يادآورى غدير اتمام حجت فرمود. آن حضرت در اين احتجاج دو نكته قرآنى را درباره غدير يادآور شد: يكى تكبير پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نزول آيه اكمال، و ديگرى جدا نشدن قرآن از امامان غدير بود. | در زمانى كه سومين نماينده سقيفه خلافت را غصب كرد، بار ديگر اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله در مجلس بزرگى با حضور مهاجر و انصار، با يادآورى غدير اتمام حجت فرمود. آن حضرت در اين احتجاج دو نكته قرآنى را درباره غدير يادآور شد: يكى تكبير پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نزول آيه اكمال، و ديگرى جدا نشدن قرآن از امامان غدير بود. | ||
خط ۸۰: | خط ۷۵: | ||
مقداد و ابوذر و عمار و [[براء بن عازب انصاری|براء بن عازب]] و [[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] برخاستند و گفتند: ما شهادت مى دهيم كه سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را به ياد داريم آن هنگام كه تو در كنار آن حضرت بر فراز منبر در غدير ايستاده بودى و آن حضرت مى فرمود: اى مردم... ، خداوند شما را به ولايت امر كرده و من شما را شاهد مى گيرم كه اين ولايت مخصوص اين شخص است - و آن حضرت دست بر بازوى على بن ابى طالب عليه السلام گذاشتند - سپس مخصوص دو پسرش بعد از او، و سپس در جانشينان بعد از او از فرزندانش؛ كه از قرآن جدا نمى شوند و قرآن از آنان جدا نمى شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. | مقداد و ابوذر و عمار و [[براء بن عازب انصاری|براء بن عازب]] و [[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] برخاستند و گفتند: ما شهادت مى دهيم كه سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را به ياد داريم آن هنگام كه تو در كنار آن حضرت بر فراز منبر در غدير ايستاده بودى و آن حضرت مى فرمود: اى مردم... ، خداوند شما را به ولايت امر كرده و من شما را شاهد مى گيرم كه اين ولايت مخصوص اين شخص است - و آن حضرت دست بر بازوى على بن ابى طالب عليه السلام گذاشتند - سپس مخصوص دو پسرش بعد از او، و سپس در جانشينان بعد از او از فرزندانش؛ كه از قرآن جدا نمى شوند و قرآن از آنان جدا نمى شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: به حكم «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور به ابلاغ شد<ref>كتاب سليم: ص ۲۸۹.</ref>''' === | ||
دامنه سقيفه تا جنگ صفين كشيده شد و معاويه به نمايندگى از آن در برابر على بن ابى طالب عليه السلام لشكركشى كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام در شرايطى است كه هنوز نمى تواند علناً درباره سقيفه سخن بگويد و در خلوت اصحاب خويش به بيان حقايق مى پردازد. | دامنه سقيفه تا جنگ صفين كشيده شد و معاويه به نمايندگى از آن در برابر على بن ابى طالب عليه السلام لشكركشى كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام در شرايطى است كه هنوز نمى تواند علناً درباره سقيفه سخن بگويد و در خلوت اصحاب خويش به بيان حقايق مى پردازد. | ||
خط ۹۰: | خط ۸۴: | ||
او هم امتش را در غدير خم جمع كرده و آنچه درباره تو از جانب خداوند مأمور شده بود ابلاغ نموده<ref>اشاره به آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در سوره مائده: آيه ۶۷ .</ref> و دستور داده حاضر به غايب برساند، و به مردم خبر داده كه تو بر مردم صاحب اختيارتر از خودشان هستى ... . | او هم امتش را در غدير خم جمع كرده و آنچه درباره تو از جانب خداوند مأمور شده بود ابلاغ نموده<ref>اشاره به آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در سوره مائده: آيه ۶۷ .</ref> و دستور داده حاضر به غايب برساند، و به مردم خبر داده كه تو بر مردم صاحب اختيارتر از خودشان هستى ... . | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: آيات «اولوا الامر» و «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» در غدير تفسير شد<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>''' === | ||
سخنرانى در ميان لشكر در جنگ صفين موقعيتى فوق العاده بود كه در آن غدير از بُعد قرآنى مطرح شد و سخن از دو آيه «اولُو الامْرِ» و «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» به ميان آمد. لشكرى كه به دفاع از اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر معاويه مى جنگيد اكنون به خوبى مى دانست از مولايى دفاع مى كند كه به حكم خداوند در قرآن به اين مقام منصوب شده است. | سخنرانى در ميان لشكر در جنگ صفين موقعيتى فوق العاده بود كه در آن غدير از بُعد قرآنى مطرح شد و سخن از دو آيه «اولُو الامْرِ» و «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» به ميان آمد. لشكرى كه به دفاع از اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر معاويه مى جنگيد اكنون به خوبى مى دانست از مولايى دفاع مى كند كه به حكم خداوند در قرآن به اين مقام منصوب شده است. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۹۵: | ||
پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر از بقيه صحابه برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند را بازگو كردند. | پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر از بقيه صحابه برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند را بازگو كردند. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: «نَبَأِ عَظيم» من هستم<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ .</ref>''' === | ||
جنگ صفين يک موقعيت استثنايى براى رويارويى غدير و سقيفه بود كه حقايق بسيارى طى آن روشن شد. بايد دو لشكر معناى «نَبَأِ عظيم» را در متن قرآن بدانند و اين تفسير هنگامى صورت مى گيرد كه سوره «عَمَّ يَتَساءَلُونَ» در وسط ميدان جنگ مطرح شود. اميرالمؤمنين عليه السلام نبأ عظيم را خبر ولايت خود بيان مى كند كه در غدير اعلام گرديد و براى هميشه بر سر آن اختلاف شد. | جنگ صفين يک موقعيت استثنايى براى رويارويى غدير و سقيفه بود كه حقايق بسيارى طى آن روشن شد. بايد دو لشكر معناى «نَبَأِ عظيم» را در متن قرآن بدانند و اين تفسير هنگامى صورت مى گيرد كه سوره «عَمَّ يَتَساءَلُونَ» در وسط ميدان جنگ مطرح شود. اميرالمؤمنين عليه السلام نبأ عظيم را خبر ولايت خود بيان مى كند كه در غدير اعلام گرديد و براى هميشه بر سر آن اختلاف شد. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۲: | ||
علقمه مى گويد: من خواستم به مبارزه او بروم ولى اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بر سر جايت باش! و خود حضرت به جنگ او رفت. ابتدا به او فرمود: آيا مى شناسى نبأ عظيم را كه مردم بر سر آن اختلاف دارند؟ آن مرد گفت: نه! حضرت فرمود: به خدا قسم منم نبأ عظيم كه بر سر آن اختلاف دارند. بر سر ولايت من نزاع كرديد و از ولايت من بازگشتيد پس از آنكه آن را پذيرفتيد، و پس از آنكه به شمشير من نجات يافتيد با ظلم خود هلاک شديد. در روز غدير دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست كه چه كرديد. | علقمه مى گويد: من خواستم به مبارزه او بروم ولى اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بر سر جايت باش! و خود حضرت به جنگ او رفت. ابتدا به او فرمود: آيا مى شناسى نبأ عظيم را كه مردم بر سر آن اختلاف دارند؟ آن مرد گفت: نه! حضرت فرمود: به خدا قسم منم نبأ عظيم كه بر سر آن اختلاف دارند. بر سر ولايت من نزاع كرديد و از ولايت من بازگشتيد پس از آنكه آن را پذيرفتيد، و پس از آنكه به شمشير من نجات يافتيد با ظلم خود هلاک شديد. در روز غدير دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست كه چه كرديد. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: از «بَلِّغْ» تا «يَعْصِمُكَ» تا «أَكْمَلْتُ»<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵، ۱۴۴.</ref>''' === | ||
از فراز منبر نماز جمعه در جشن غدير با حضور صاحب غدير، اتمام حجت غديرى با اشاره به آيات قرآن مطرح شد؛ و آن روزى بود كه غدير براى اولين بار نفس تازه مى كرد و در سايه سار صاحب آن شبهاى تيره سقيفه را پشت سر مى گذاشت. چه زيباست كه در چنان موقعيتى اميرالمؤمنين عليه السلام سخن مى گويد و با اشاره به «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» غدير را در خاطره ها زنده مى كند. | از فراز منبر نماز جمعه در جشن غدير با حضور صاحب غدير، اتمام حجت غديرى با اشاره به آيات قرآن مطرح شد؛ و آن روزى بود كه غدير براى اولين بار نفس تازه مى كرد و در سايه سار صاحب آن شبهاى تيره سقيفه را پشت سر مى گذاشت. چه زيباست كه در چنان موقعيتى اميرالمؤمنين عليه السلام سخن مى گويد و با اشاره به «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» غدير را در خاطره ها زنده مى كند. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۰۹: | ||
خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع كرده است ... . خداوند دينى را قبول نمى كند مگر با ولايت آنكه به ولايتش دستور داده و اسباب اطاعتش با تمسک به دستاويزهاى او و اهل ولايتش نظام مى يابد. اين است كه خداوند در روز غدير بر پيامبرش فرستاد آنچه بيانگر اراده اش درباره انتخاب شدگانش بود و به او دستور ابلاغش را داد ... ، و براى او حفظ از منافقين را ضمانت نمود.<ref>اشاره به آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در سوره مائده: آيه ۶۷ .</ref> خداوند دينش را كامل نمود<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> و چشم پيامبرش و مؤمنين و تابعين را روشن ساخت. امروز روز عظيم الشأنى است ... ، و روز كمال دين است. | خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع كرده است ... . خداوند دينى را قبول نمى كند مگر با ولايت آنكه به ولايتش دستور داده و اسباب اطاعتش با تمسک به دستاويزهاى او و اهل ولايتش نظام مى يابد. اين است كه خداوند در روز غدير بر پيامبرش فرستاد آنچه بيانگر اراده اش درباره انتخاب شدگانش بود و به او دستور ابلاغش را داد ... ، و براى او حفظ از منافقين را ضمانت نمود.<ref>اشاره به آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در سوره مائده: آيه ۶۷ .</ref> خداوند دينش را كامل نمود<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> و چشم پيامبرش و مؤمنين و تابعين را روشن ساخت. امروز روز عظيم الشأنى است ... ، و روز كمال دين است. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» با ولايت من بود<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۳۳۶ ح ۵ .</ref>''' === | ||
لااقل همه مسلمانان بايد بدانند كه خداوند به اميرالمؤمنين عليه السلام فضايلى عنايت فرموده كه به احدى جز پيامبر صلى الله عليه و آله عطا نكرده است. آن حضرت در بيانى آيه اكمال را به عنوان فضيلتى بر شمردند كه محور آن ولايت است، و آن را منّتى از سوى خدا بر مردم دانستند. | لااقل همه مسلمانان بايد بدانند كه خداوند به اميرالمؤمنين عليه السلام فضايلى عنايت فرموده كه به احدى جز پيامبر صلى الله عليه و آله عطا نكرده است. آن حضرت در بيانى آيه اكمال را به عنوان فضيلتى بر شمردند كه محور آن ولايت است، و آن را منّتى از سوى خدا بر مردم دانستند. | ||
اين اتمام حجت در مجلسى كه حضرت امتيازات خاص خود را بيان مى نمود به ميان آمد. حضرت فرمود: به خدا قسم خداوند تبارک و تعالى نُه چيز به من عطا فرموده كه به احدى قبل از من جز پيامبر صلى الله عليه و آله نداده است؛ و سپس آن موارد را بر شمرد و از جمله فرمود: خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در يوم الولاية (روز غدير) به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> | اين اتمام حجت در مجلسى كه حضرت امتيازات خاص خود را بيان مى نمود به ميان آمد. حضرت فرمود: به خدا قسم خداوند تبارک و تعالى نُه چيز به من عطا فرموده كه به احدى قبل از من جز پيامبر صلى الله عليه و آله نداده است؛ و سپس آن موارد را بر شمرد و از جمله فرمود: خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در يوم الولاية (روز غدير) به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: منم نبأ عظيمى كه دين را كامل كرد<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ .</ref>''' === | ||
مفاخره بين معصومين عليهم السلام براى بيان فضائل ايشان به صورت زيبايى در تاريخ ثبت شده، و اتمام حجتى است بر آنان كه از حقايق بسيارى درباره ولايت اهل بيت عليهم السلام بى اطلاعند. روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام نشسته بودند كه امام حسين عليه السلام وارد شد، در حالى كه شش سال از عمر آن حضرت مى گذشت. اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: يا رسول اللَّه، كداميک از ما دو نفر نزد شما محبوبتر هستيم؟! | مفاخره بين معصومين عليهم السلام براى بيان فضائل ايشان به صورت زيبايى در تاريخ ثبت شده، و اتمام حجتى است بر آنان كه از حقايق بسيارى درباره ولايت اهل بيت عليهم السلام بى اطلاعند. روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام نشسته بودند كه امام حسين عليه السلام وارد شد، در حالى كه شش سال از عمر آن حضرت مى گذشت. اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: يا رسول اللَّه، كداميک از ما دو نفر نزد شما محبوبتر هستيم؟! | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۲۳: | ||
امام حسين عليه السلام هم مطالبى فرمود و در پايان عرضه داشت: شما نزد خداوند از من افضل هستى، ولى من از نظر پدران و مادران و اجداد بر شما فخر مى نمايم! سپس امام حسين عليه السلام با پدر هم آغوش شدند و يكديگر را بوسيدند. | امام حسين عليه السلام هم مطالبى فرمود و در پايان عرضه داشت: شما نزد خداوند از من افضل هستى، ولى من از نظر پدران و مادران و اجداد بر شما فخر مى نمايم! سپس امام حسين عليه السلام با پدر هم آغوش شدند و يكديگر را بوسيدند. | ||
''' | === '''اميرالمؤمنين عليه السلام: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» دليل من است<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۴.</ref>''' === | ||
در ماه هاى آخر عمر اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از جنگ نهروان، مردم از آن حضرت درباره ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند. حضرت فرمود: در اين باره برايتان نوشته اى مى نويسم كه درباره آنچه پرسيده ايد به صراحت سخن گفته باشم. | در ماه هاى آخر عمر اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از جنگ نهروان، مردم از آن حضرت درباره ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند. حضرت فرمود: در اين باره برايتان نوشته اى مى نويسم كه درباره آنچه پرسيده ايد به صراحت سخن گفته باشم. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۳۲: | ||
اين امر خلافت عجيب است، كه حكومت و ولايت احدى را مثل ولايت من مبغوض نداشتند! دليل من بر ولايت اين است كه صاحب اختيار مردم فقط من هستم نه قريش ... ، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت اين امت را داشت<ref>اشاره به آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در سوره احزاب: آيه ۶ .</ref> و من بعد از او اختيارات او را دارم ... ، به دليل گفته پيامبر صلى الله عليه و آله كه در روز غدير خم فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. | اين امر خلافت عجيب است، كه حكومت و ولايت احدى را مثل ولايت من مبغوض نداشتند! دليل من بر ولايت اين است كه صاحب اختيار مردم فقط من هستم نه قريش ... ، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت اين امت را داشت<ref>اشاره به آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در سوره احزاب: آيه ۶ .</ref> و من بعد از او اختيارات او را دارم ... ، به دليل گفته پيامبر صلى الله عليه و آله كه در روز غدير خم فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. | ||
''' | === ''' امام باقر عليه السلام: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» براى چه نازل شد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref>''' === | ||
يک قرن از غدير گذشته بود، اما هنوز ايادى سقيفه سعى در كتمان آن داشتند، و درباره آيهاى كه در غدير نازل شده خود را به نادانى مى زدند؛ و اين تغافل آن قدر مضحک بود كه عموم مردم را به تعجب وا مى داشت. | يک قرن از غدير گذشته بود، اما هنوز ايادى سقيفه سعى در كتمان آن داشتند، و درباره آيهاى كه در غدير نازل شده خود را به نادانى مى زدند؛ و اين تغافل آن قدر مضحک بود كه عموم مردم را به تعجب وا مى داشت. | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۴۱: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. | پيامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. | ||
''' | === '''امام باقر عليه السلام: «اولُو الامْر» را بايد پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى كند<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref>''' === | ||
خداوند بيان اوامر خود در قرآن را به پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار كرده است. همان گونه كه نماز و روزه و حج در جزئياتش نياز به تبيين رسول دارد، آيه «اولُو الْامْرِ» و منظور از آن هم بايد با بيان رسول باشد. | خداوند بيان اوامر خود در قرآن را به پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار كرده است. همان گونه كه نماز و روزه و حج در جزئياتش نياز به تبيين رسول دارد، آيه «اولُو الْامْرِ» و منظور از آن هم بايد با بيان رسول باشد. | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۵۲: | ||
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود. | اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود. | ||
''' | === '''امام صادق عليه السلام: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» ولايت است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>''' === | ||
زمان امام صادق عليه السلام موقعيتى استثنايى بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير «نعمت» در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است. | زمان امام صادق عليه السلام موقعيتى استثنايى بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير «نعمت» در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است. | ||
امام صادق عليه السلام داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... . سپس امام صادق عليه السلام درباره آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل / ۸۳ .</ref>: «نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند. | امام صادق عليه السلام داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... . سپس امام صادق عليه السلام درباره آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل / ۸۳ .</ref>: «نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند. | ||
''' | === '''امام صادق عليه السلام: آيه تبليغ يعنى «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...»<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>''' === | ||
شيعه مفتخر است كه آنچه مى گويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقه هاى مسلمان اعلام مى كند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مى كنيم، حتى دستور ابلاغ آن را از قرآن مى دانيم و تابلوى «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مى دهيم. | شيعه مفتخر است كه آنچه مى گويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقه هاى مسلمان اعلام مى كند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مى كنيم، حتى دستور ابلاغ آن را از قرآن مى دانيم و تابلوى «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مى دهيم. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۶۴: | ||
از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».<ref>مائده / ۶۷ .</ref> و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على عليه السلام فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... . | از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».<ref>مائده / ۶۷ .</ref> و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على عليه السلام فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... . | ||
''' | === ''' امام صادق عليه السلام: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» اشاره به آيه تبليغ است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>''' === | ||
رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله مراحل متعددى را طى ۲۳ سال طى كرد و سختى هاى بى شمارى را پشت سر گذاشت تا به نتيجه نهايى نزديک شد. آنگاه بود كه آخرين دستور با ضميمه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» نازل شد. آيا اين بزرگترين اتمام حجت شيعه بر ديگران نيست كه دستور منصوب كردن على بن ابى طالب عليه السلام در دو آيه از قرآن انعكاس يافته و جزئياتى از آن در متن آيه توجه همه را جلب مى كند؟! | رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله مراحل متعددى را طى ۲۳ سال طى كرد و سختى هاى بى شمارى را پشت سر گذاشت تا به نتيجه نهايى نزديک شد. آنگاه بود كه آخرين دستور با ضميمه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» نازل شد. آيا اين بزرگترين اتمام حجت شيعه بر ديگران نيست كه دستور منصوب كردن على بن ابى طالب عليه السلام در دو آيه از قرآن انعكاس يافته و جزئياتى از آن در متن آيه توجه همه را جلب مى كند؟! | ||
امام صادق عليه السلام در بيان مراحل رسالتِ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»<ref>انشراح / ۷،۶.</ref>: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و جانشينت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن». تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى گشت آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ». | امام صادق عليه السلام در بيان مراحل رسالتِ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»<ref>انشراح / ۷،۶.</ref>: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و جانشينت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن». تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى گشت آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ». | ||
''' | === '''امام صادق عليه السلام: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» كافرين به ولايت اند<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>''' === | ||
شناسايى آنان كه سه بار كافر شدند و در واقع «اشربوا فى قلوبهم الكفر» بودند، با استناد به آيه قرآن و نشان دادن مراحل كفر آنان احتجاجى از امام صادق عليه السلام درباره غدير است كه نشان مى دهد در چنين كسانى اثرى از ايمان باقى نمانده است. | شناسايى آنان كه سه بار كافر شدند و در واقع «اشربوا فى قلوبهم الكفر» بودند، با استناد به آيه قرآن و نشان دادن مراحل كفر آنان احتجاجى از امام صادق عليه السلام درباره غدير است كه نشان مى دهد در چنين كسانى اثرى از ايمان باقى نمانده است. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۷۶: | ||
سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانىاند كه از ايمان برايشان هيچ نمانده است. | سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانىاند كه از ايمان برايشان هيچ نمانده است. | ||
''' | === '''امام كاظم عليه السلام: «مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» سزاى دشمنان غدير است<ref>بحار الانوار: ج ۶ ص ۵۳ .</ref>''' === | ||
مؤمن معتقد است كه ظلم ظالمين حتى اگر به صورت استهزاء باشد بى نتيجه نخواهد ماند. اكنون كه هر مؤمنى مى بيند توطئه گران سقيفه نه تنها بزرگترين ظلم را در حق صاحب غدير روا داشته اند، بلكه به استهزاء و مسخره نيز پرداخته اند. با نگاهى به قرآن و آيه «مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» در جستجوى انعكاس آن درباره دشمنان ولايت بر مى آيد. | مؤمن معتقد است كه ظلم ظالمين حتى اگر به صورت استهزاء باشد بى نتيجه نخواهد ماند. اكنون كه هر مؤمنى مى بيند توطئه گران سقيفه نه تنها بزرگترين ظلم را در حق صاحب غدير روا داشته اند، بلكه به استهزاء و مسخره نيز پرداخته اند. با نگاهى به قرآن و آيه «مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» در جستجوى انعكاس آن درباره دشمنان ولايت بر مى آيد. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۱۸۹: | ||
پآنان در جهنم خود را به سوى بهشت مى كشانند و در همان حال مأمورين عذاب خود را به آنان مىرسانند و با عمودها و تازيانههاى خود بر آنان مى زنند. وقتى نزديک درهاى بهشت مى رسند مى بينند درها به روى آنان بسته شده است. اينجاست كه بار ديگر به اعماق جهنم كشيده مى شوند، و مؤمنين از ديدن اين منظره مى خندند و آنان را مسخره مى كنند كه خداوند هم در قرآن فرموده: «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ، عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ». | پآنان در جهنم خود را به سوى بهشت مى كشانند و در همان حال مأمورين عذاب خود را به آنان مىرسانند و با عمودها و تازيانههاى خود بر آنان مى زنند. وقتى نزديک درهاى بهشت مى رسند مى بينند درها به روى آنان بسته شده است. اينجاست كه بار ديگر به اعماق جهنم كشيده مى شوند، و مؤمنين از ديدن اين منظره مى خندند و آنان را مسخره مى كنند كه خداوند هم در قرآن فرموده: «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ، عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ». | ||
''' | === '''امام رضا عليه السلام: «أَكْمَلْتُ لَكُمْ» يعنى بدون دخالت مردم دين كامل است!<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۲۰.</ref>''' === | ||
در شرايطى كه صاحبان اديان و عقايد و افكار مختلف به راحتى اباطيل خود را در جامعه مطرح مى كردند و به عنوان آزادى بيان خراسان را مركز علمى معرفى مى نمودند، مقام عصمت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام با مطرح كردن سه آيه از قرآن كمال دين را با معرفى امامى كه پاسخگوى همه نيازهاى مردم است بيان داشت، و اين اتمام حجتى بود بر همه كسانى كه با آراء ناقص خود درباره دين خدا سخن مى گفتند و در واقع سخن از كامل نبودن دين خدا بر زبان مى راندند. | در شرايطى كه صاحبان اديان و عقايد و افكار مختلف به راحتى اباطيل خود را در جامعه مطرح مى كردند و به عنوان آزادى بيان خراسان را مركز علمى معرفى مى نمودند، مقام عصمت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام با مطرح كردن سه آيه از قرآن كمال دين را با معرفى امامى كه پاسخگوى همه نيازهاى مردم است بيان داشت، و اين اتمام حجتى بود بر همه كسانى كه با آراء ناقص خود درباره دين خدا سخن مى گفتند و در واقع سخن از كامل نبودن دين خدا بر زبان مى راندند. | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۰۶: | ||
انتخاب خدا و پيامبر و اهل بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده اند، در حالى كه قرآن ندا داده است: «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ، ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ»<ref>قصص / ۶۸ .</ref>: «پروردگارت آنچه بخواهد خلق مى كند و انتخاب مى نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست»، و همچنين فرموده: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»<ref>احزاب / ۶۳ .</ref>: «وقتى خدا و رسولش در مسئله اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مؤمنى حق اختيار نمى ماند»... . | انتخاب خدا و پيامبر و اهل بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده اند، در حالى كه قرآن ندا داده است: «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ، ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ»<ref>قصص / ۶۸ .</ref>: «پروردگارت آنچه بخواهد خلق مى كند و انتخاب مى نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست»، و همچنين فرموده: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»<ref>احزاب / ۶۳ .</ref>: «وقتى خدا و رسولش در مسئله اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مؤمنى حق اختيار نمى ماند»... . | ||
''' | === '''امام هادى عليه السلام: از «أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» تا «بَلِّغْ» تا «أَكْمَلْتُ»<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰. مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ .</ref>''' === | ||
در شرايطى كه امام هادى عليه السلام در تبعيد به سر مى بَرَد و به اجبار از وطن خود مدينه به دار الخلافه عباسيان سامرا آورده شده، ناگهان اقدامى استثنايى از آن حضرت همگان را متحير مى سازد. روز غدير و حضور در بارگاه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف و اتمام حجتى عظيم در قالب زيارتنامه و در حالى كه جدش را مورد خطاب قرار مىدهد. مطالبى بيش از ۳۰ صفحه بر لسان مبارک حضرت جارى مى شود كه هر فراز آن جهتى از غدير را روشن مى نمايد. | در شرايطى كه امام هادى عليه السلام در تبعيد به سر مى بَرَد و به اجبار از وطن خود مدينه به دار الخلافه عباسيان سامرا آورده شده، ناگهان اقدامى استثنايى از آن حضرت همگان را متحير مى سازد. روز غدير و حضور در بارگاه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف و اتمام حجتى عظيم در قالب زيارتنامه و در حالى كه جدش را مورد خطاب قرار مىدهد. مطالبى بيش از ۳۰ صفحه بر لسان مبارک حضرت جارى مى شود كه هر فراز آن جهتى از غدير را روشن مى نمايد. | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۲۷: | ||
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... . خدايا، لعنت كن كسانى را كه حق وليت را غصب نمودند و عهد و پيمان او را انكار نمودند بعد از يقين و اقرار به ولايتِ او در روزى كه دين را برايش كامل نمودى.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> | ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... . خدايا، لعنت كن كسانى را كه حق وليت را غصب نمودند و عهد و پيمان او را انكار نمودند بعد از يقين و اقرار به ولايتِ او در روزى كه دين را برايش كامل نمودى.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...» در سوره مائده: آيه ۳.</ref> | ||
''' | === '''امام هادى عليه السلام: از حديث «ثقلين» تا «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» تا «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ»<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۲۶ ح ۳.</ref>''' === | ||
نامه اى از ايران براى امام هادى عليه السلام ارسال شد و آن حضرت در پاسخ با بيانى زيبا، پيوند غدير را با حديث ثقلين در يک ارتباط قرآنى ترسيم فرمود. آن حضرت آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» را مرحله آغازين «انّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى» معرفى كرد و اين وجه تمايز على بن ابى طالب عليه السلام را تا غدير پيش برد، كه از فراز آن منبر به عنوان اولين مصداق عترت به جهانيان معرفى شد. | نامه اى از ايران براى امام هادى عليه السلام ارسال شد و آن حضرت در پاسخ با بيانى زيبا، پيوند غدير را با حديث ثقلين در يک ارتباط قرآنى ترسيم فرمود. آن حضرت آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» را مرحله آغازين «انّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى» معرفى كرد و اين وجه تمايز على بن ابى طالب عليه السلام را تا غدير پيش برد، كه از فراز آن منبر به عنوان اولين مصداق عترت به جهانيان معرفى شد. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۳۶: | ||
بعد مى بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اصحابش متمايز كرد و درباره او فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ». از اين ارتباط مى فهميم كه قرآن به درستى اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهى مى دهد. لذاست كه امت بايد بدان اقرار كنند چرا كه اينها با قرآن موافق است و قرآن با آنها موافق است. اينجاست كه پيروى از چنين احاديثى واجب مى شود و جز اهل عناد و فساد نمى توانند از آن سرپيچى كنند. | بعد مى بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اصحابش متمايز كرد و درباره او فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ». از اين ارتباط مى فهميم كه قرآن به درستى اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهى مى دهد. لذاست كه امت بايد بدان اقرار كنند چرا كه اينها با قرآن موافق است و قرآن با آنها موافق است. اينجاست كه پيروى از چنين احاديثى واجب مى شود و جز اهل عناد و فساد نمى توانند از آن سرپيچى كنند. | ||
''' | === '''امام عسكرى عليه السلام: آيه «اكمال» منت خدا بر مردم است<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref>''' === | ||
از اقصى نقاط ايران نامه اى به سامرا رسيد كه مردم سؤالات اعتقادى خود را از امام عسكرى عليه السلام پرسيده بودند. حضرت در پاسخ اين نكته را خاطر نشان ساخت كه مردم بايد از خدا تشكر كنند كه به آنان اجازه نداد امامى براى خود انتخاب كنند، و براى آنان امامى را تعيين كرد كه بهتر از آن امكان ندارد، و آنگاه بود كه رضايت خود را اعلام فرمود. | از اقصى نقاط ايران نامه اى به سامرا رسيد كه مردم سؤالات اعتقادى خود را از امام عسكرى عليه السلام پرسيده بودند. حضرت در پاسخ اين نكته را خاطر نشان ساخت كه مردم بايد از خدا تشكر كنند كه به آنان اجازه نداد امامى براى خود انتخاب كنند، و براى آنان امامى را تعيين كرد كه بهتر از آن امكان ندارد، و آنگاه بود كه رضايت خود را اعلام فرمود. | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۴۲: | ||
آنگاه كه خداوند با بپا داشتن اولياء بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت خطاب به پيامبرش فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». | آنگاه كه خداوند با بپا داشتن اولياء بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت خطاب به پيامبرش فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». | ||
== پانویس == | == پانویس == |