پرش به محتوا

اتمام حجت های قرآنیِ غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ امامان به غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۵ - ۳۵۴.</ref> ==
== اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ امامان به غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۵ - ۳۵۴.</ref> ==
خداوند تعالى با آوردن سه آيه عجيب در قرآن درباره غدير، اولين اتمام حجت قرآنى غدير را عملاً نشان داده؛ و آن را به عنوان يک حكم استثنايى از متن قرآن مطرح فرموده كه چنين آياتى درباره هيچ يک از دستورات الهى نازل نشده است:
خداوند تعالى با آوردن سه آيه عجيب در [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] درباره غدير، اولين [[اتمام حجت]] قرآنى غدير را عملاً نشان داده؛ و آن را به عنوان يک حكم استثنايى از متن قرآن مطرح فرموده كه چنين آياتى درباره هيچ يک از دستورات الهى نازل نشده است:


يكى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ...» كه در نهايت مى‏ فرمايد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ يعنى ابلاغ نكردن حكم غدير به معناى ابلاغ نكردن همه اسلام است! چنين آيه ‏اى درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده، و پيداست كه براى بالاترين مسائل اسلام چنين پيامدى در نظر گرفته شده است. اين اولين اتمام حجت غديرى قرآنى بر همه كسانى است كه قرآن را قبول دارند و آن را قرائت و مطالعه مى‏كنند.
يكى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ...» كه در نهايت مى‏ فرمايد:


دوم آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ...» يعنى درجه كمال دين و كامل شدن همه نعمت‏هاى پروردگار در غدير بوده است؛ و اين حاكى از اهميت محتواى غدير تا آنجاست كه كمال دين با آن است. اين دومين اتمام حجت قرآنى درباره غدير است كه با تلاوت اين آيه به همه مسلمانان بيدار باش مى‏دهد.
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ يعنى ابلاغ نكردن حكم غدير به معناى ابلاغ نكردن همه [[اسلام]] است! چنين آيه ‏اى درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده، و پيداست كه براى بالاترين مسائل اسلام چنين پيامدى در نظر گرفته شده است.


سوم آيه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» يعنى پاسخ دشمن غدير عذاب آسمانى است كه بعد از آن همه اتمام حجت هنوز در برابر خداوند سركشى مى‏ كند و آن را زير سؤال مى ‏برد. اين حاكى از اتمام حجت نهايى و عظمت غدير در پيشگاه الهى است كه هم سخن دشمن را نقل كرده و هم نزول عذاب بر او را ثبت فرموده تا احتجاجى بر همه مخالفان غدير باشد.
اين اولين اتمام حجت غديرى قرآنى بر همه كسانى است كه قرآن را قبول دارند و آن را قرائت و مطالعه مى‏ كنند.


اگر به اين سه آيه، آيات ديگر را -  كه در سراسر اين كتاب مطرح شد -  اضافه كنيم اهميت آن چندين برابر جلوه خواهد كرد. به عبارت ديگر: مى‏ توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد.
دوم آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ...» يعنى درجه كمال دين و كامل شدن همه نعمت‏ هاى پروردگار در غدير بوده است؛ و اين حاكى از اهميت محتواى غدير تا آنجاست كه كمال دين با آن است.


از سوى ديگر استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏ صلى الله عليه و آله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏گر مى‏ سازد.
اين دومين اتمام حجت قرآنى درباره غدير است كه با تلاوت اين آيه به همه مسلمانان بيدار باش مى ‏دهد.


با توجه به همين استناد ريشه ‏اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده قرن صورت گرفته است. در بخش حاضر مواردى از اتمام حجت‏ هاى پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام و اصحابشان كه در تبيين و دفاع از غدير با استناد به آيات قرآن صورت گرفته، و نيز اقرارهاى دشمنان در اين باره تقديم مى‏ شود. البته هر كدام از اين آيات در محل خود در عنوان «قرآن»، و نيز همه مواردى كه ذيلاً مطرح شده در عنوان خود مفصلاً آمده و با ذكر منابع شرح داده شده است:
سوم آيه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» يعنى پاسخ دشمن غدير [[حارث بن نعمان فهری|عذاب آسمانی]] است كه بعد از آن همه اتمام حجت هنوز در برابر خداوند سركشى مى‏ كند و آن را زير سؤال مى ‏برد.


=== '''پيامبر صلى الله عليه و آله: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» را شنيديد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷،۱۶۲،۱۳۶. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۴،۱۲۹،۵۷،۵۶. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳.</ref>''' ===
اين حاكى از اتمام حجت نهايى و عظمت غدير در پيشگاه الهى است كه هم سخن دشمن را نقل كرده و هم نزول [[عذاب]] بر او را ثبت فرموده تا احتجاجى بر همه مخالفان غدير باشد.
اتمام حجت وقتى با معارضه دشمن باشد اهميت خاصى پيدا مى ‏كند، به خصوص آنكه با نزول آيات قرآن كه حاكى از كيفيت مقابله دشمن است همراه شود. [[سنگ آسمانی|حارث فهری]] در آخرين ساعات از مراسم سه روزه غدير به عنوان نماينده همه منافقينى كه تا آن ساعت مشغول توطئه ‏هاى درونى خود بودند و به عنوان آخرين حربه بر ضد غدير و اولين پرده‏درى در برابر آن با جرئت تمام گستاخانه لب به اعتراض گشود.
 
اگر به اين سه آيه، آيات ديگر را - كه در سراسر اين كتاب مطرح شد - اضافه كنيم اهميت آن چندين برابر جلوه خواهد كرد.
 
به عبارت ديگر: مى‏ توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد.
 
از سوى ديگر استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏ صلى الله عليه و آله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند.
 
آياتى كه در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏گر مى‏ سازد.
 
با توجه به همين استناد ريشه ‏اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده قرن صورت گرفته است.
 
در بخش حاضر مواردى از اتمام حجت‏ هاى پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام و اصحابشان كه در تبيين و دفاع از غدير با استناد به آيات قرآن صورت گرفته، و نيز اقرارهاى دشمنان در اين باره تقديم مى‏ شود.
 
البته هر كدام از اين آيات در محل خود در عنوان «قرآن»، و نيز همه مواردى كه ذيلاً مطرح شده در عنوان خود مفصلاً آمده و با ذكر منابع شرح داده شده است:
 
=== پيامبر صلى الله عليه و آله: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» را شنيديد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷،۱۶۲،۱۳۶. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۴،۱۲۹،۵۷،۵۶. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳.</ref>===
اتمام حجت وقتى با معارضه دشمن باشد اهميت خاصى پيدا مى ‏كند، به خصوص آنكه با نزول آيات قرآن كه حاكى از كيفيت مقابله دشمن است همراه شود.
 
[[سنگ آسمانی|حارث فهری]] در آخرين ساعات از مراسم سه روزه غدير به عنوان نماينده همه منافقينى كه تا آن ساعت مشغول توطئه ‏هاى درونى خود بودند و به عنوان آخرين حربه بر ضد غدير و اولين پرده ‏درى در برابر آن با جرئت تمام گستاخانه لب به اعتراض گشود.


اكنون مبلّغ اعظم غدير يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه هنوز از غدير خارج نشده بود پاسخ او را مى‏ داد و از جانب خداوند آياتى در همان باره دريافت مى‏ كرد و با تلاوت آن اتمام حجت خود را به قرآن مستند مى ‏فرمود، تا همه مباهله غدير را درک كنند.
اكنون مبلّغ اعظم غدير يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه هنوز از غدير خارج نشده بود پاسخ او را مى‏ داد و از جانب خداوند آياتى در همان باره دريافت مى‏ كرد و با تلاوت آن اتمام حجت خود را به قرآن مستند مى ‏فرمود، تا همه مباهله غدير را درک كنند.


ماجرا چنين بود كه «حارث فهرى» همراه دوازده نفر از يارانش نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند؛ و او از طرف بقيه گفت:
ماجرا چنين بود كه «حارث فهری» همراه دوازده نفر از يارانش نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند؛ و او از طرف بقيه گفت:


اى محمد، سه سؤال از تو دارم: شهادت به يگانگى خداوند و پيامبرى خود را از جانب پروردگارت آورده ‏اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ‏اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا اين على بن ابى طالب كه گفتى: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» از جانب پروردگار گفتى يا از پيش خود گفتى؟
اى محمد، سه سؤال از تو دارم: شهادت به يگانگى خداوند و پيامبرى خود را از جانب پروردگارت آورده ‏اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا [[نماز جماعت در صحرای غدیر|نماز]] و [[زکات]] و حج و [[جهاد]] را از جانب پروردگار آورده ‏اى يا از پيش خود گفتى؟ آيا اين على بن ابى طالب كه گفتى: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» از جانب پروردگار گفتى يا از پيش خود گفتى؟


حضرت در جواب هر سه سؤال فرمود: خداوند به من وحى كرده است، و واسطه بين من و خدا جبرئيل است، و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبرى را اعلان نمى‏ كنم.
حضرت در جواب هر سه سؤال فرمود: خداوند به من وحى كرده است، و واسطه بين من و خدا جبرئيل است، و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبرى را اعلان نمى‏ كنم.
خط ۲۷: خط ۴۵:
حارث گفت: «خدايا، اگر آنچه محمد مى‏ گويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست»!!
حارث گفت: «خدايا، اگر آنچه محمد مى‏ گويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست»!!


سخن حارث كه تمام شد خداوند آيه ۳۲ از سوره انفال را در حكايت سخن او نازل كرد: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ». همين كه حارث به راه افتاد، از يک سو پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را براى مردم تلاوت فرمود، و از سوى ديگر براى اتمام حجت بر همه مردم سنگى از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گرديد و همانجا او را هلاک كرد.
سخن حارث كه تمام شد خداوند آيه ۳۲ از سوره انفال را در حكايت سخن او نازل كرد: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ».
 
همين كه حارث به راه افتاد، از يک سو پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را براى مردم تلاوت فرمود، و از سوى ديگر براى اتمام حجت بر همه مردم سنگى از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گرديد و همانجا او را هلاک كرد.
 
بعد از اين ماجرا، آيات اول سوره معارج به عنوان ثبت آن در متن قرآن نازل شد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ»:


بعد از اين ماجرا، آيات اول سوره معارج به عنوان ثبت آن در متن قرآن نازل شد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ»: «درخواست كننده‏اى عذاب واقع شدنى را درخواست كرد كه كسى نتواند آن را از كافران دفع كند». پيامبرصلى الله عليه وآله آيات را براى اصحابش تلاوت نمود و براى اتمام حجت از آنان اقرار گرفت و فرمود: آيا ديديد؟ گفتند: آرى. فرمود: و شنيديد؟ گفتند: آرى.
«درخواست كننده‏ اى عذاب واقع شدنى را درخواست كرد كه كسى نتواند آن را از كافران دفع كند».
 
پيامبر صلى الله عليه و آله آيات را براى اصحابش تلاوت نمود و براى اتمام حجت از آنان اقرار گرفت و فرمود: آيا ديديد؟ گفتند: آرى. فرمود: و شنيديد؟ گفتند: آرى.


با اين اتمام حجت الهى و با ثبت آن در متن قرآن، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و حجتى عظيم براى مردم است كه راهى براى انكار يا عصيان در برابر آن نيست.
با اين اتمام حجت الهى و با ثبت آن در متن قرآن، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و حجتى عظيم براى مردم است كه راهى براى انكار يا عصيان در برابر آن نيست.


=== ''' اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» ولايت من است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲. الكافى (روضه): ج ۸ ص ۲۷.</ref>''' ===
===  اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» ولايت من است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲. الكافى (روضه): ج ۸ ص ۲۷.</ref>===
غاصبين خلافت در كار خود بودند ولى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله قسم ياد كرده تا قرآن را -  كه تا روز آخر حيات پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده -  جمع ‏آورى و به صورت واحدى در نياورد از خانه بيرون نيايد، و اين مهم هفت روز به طول انجاميد.
غاصبين خلافت در كار خود بودند ولى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله قسم ياد كرده تا قرآن را -  كه تا روز آخر حيات پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده -  جمع ‏آورى و به صورت واحدى در نياورد از خانه بيرون نيايد، و اين مهم هفت روز به طول انجاميد.


اكنون اولين بارى است كه على ‏عليه السلام قدم از خانه بيرون مى ‏گذارد و اتمام حجت بر عليه غاصبين خلافت را آغاز مى‏ كند. موقعيتى پس از جمع قرآن كه اتمام حجت قرآنى لازم است. چه حجتى بالاتر از غدير به خصوص آنگاه كه استناد آن به قرآن باشد، براى مردمى كه قرآنِ صامت و ناطق را رها كرده و به دنياپرستى خويش مشغولند و آزمونى سخت را با بى ‏توجهى مى‏ گذرانند.
اكنون اولين بارى است كه على ‏عليه السلام قدم از خانه بيرون مى ‏گذارد و اتمام حجت بر عليه غاصبين خلافت را آغاز مى‏ كند. موقعيتى پس از جمع قرآن كه اتمام حجت قرآنى لازم است.
 
چه حجتى بالاتر از غدير به خصوص آنگاه كه استناد آن به قرآن باشد، براى مردمى كه قرآنِ صامت و ناطق را رها كرده و به دنياپرستى خويش مشغولند و آزمونى سخت را با بى ‏توجهى مى‏ گذرانند.


روز هفتم پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، بعد از آنكه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از جمع قرآن فراغت يافت، در حالى كه غاصبين خلافت و بقيه مردم در مسجد بودند، از خانه بيرون آمده و خطاب به آنان در سخنان مفصلى فرمود:
روز هفتم پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، بعد از آنكه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از جمع قرآن فراغت يافت، در حالى كه غاصبين خلافت و بقيه مردم در مسجد بودند، از خانه بيرون آمده و خطاب به آنان در سخنان مفصلى فرمود:
خط ۴۴: خط ۷۰:
پس بر اين اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر با دشمنى خداست. خداوند در آن روز اين آيه را نازل كرد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً».<ref>مائده /  ۳.</ref> پس ولايت من كمال دين و رضايت پروردگار تبارک و تعالى است.
پس بر اين اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر با دشمنى خداست. خداوند در آن روز اين آيه را نازل كرد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً».<ref>مائده /  ۳.</ref> پس ولايت من كمال دين و رضايت پروردگار تبارک و تعالى است.


=== ''' اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: سوره‏ اى از قرآن درباره من نازل شده است<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۴۸.</ref>''' ===
===  اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: سوره‏ اى از قرآن درباره من نازل شده است<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۴۸.</ref>===
سقيفه هم حق اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را غصب كرد و هم مى ‏خواست براى خود حقى اثبات كند. اين بود كه گستاخانه آن حضرت را براى بيعت با ابوبكر دعوت كرد، و در اين باره تا آنجا پيش رفت كه حاضر شد با خليفه ساختگى به خانه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيايد!
سقيفه هم حق اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را غصب كرد و هم مى ‏خواست براى خود حقى اثبات كند. اين بود كه گستاخانه آن حضرت را براى بيعت با ابوبكر دعوت كرد، و در اين باره تا آنجا پيش رفت كه حاضر شد با خليفه ساختگى به خانه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيايد!