۲۳٬۲۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خطبه غدير بسيار عميق تر از آن است كه در اين دانشنامه شرح آن گنجانده شود. ضمن اينكه آوردن شرح مبسوط [[خطبه]]، دانشنامه را از روال خود خارج مى سازد. در اين دانشنامه ناگزيريم به معرفى كتب مربوط به خطبه غدير و شرح آن بسنده كنيم. | خطبه غدير بسيار عميق تر از آن است كه در اين دانشنامه شرح آن گنجانده شود. ضمن اينكه آوردن شرح مبسوط [[خطبه]]، دانشنامه را از روال خود خارج مى سازد. در اين دانشنامه ناگزيريم به معرفى كتب مربوط به خطبه غدير و شرح آن بسنده كنيم. | ||
در اينجا با نگاهى آميخته با تدبّر به استقبال جمله به جمله و فراز به فراز، بلكه كلمه به كلمه خطبه غدير مى رويم، تا از عمق جان احساس كنيم كه آن همه پيش بينى و تداركات براى كدامين سخنرانى بلند بوده است. | در اينجا با نگاهى آميخته با تدبّر به استقبال جمله به جمله و فراز به فراز، بلكه كلمه به كلمه خطبه غدير مى رويم، تا از عمق جان احساس كنيم كه آن همه پيش بينى و تداركات براى كدامين سخنرانى بلند بوده است. | ||
خط ۱۰: | خط ۸: | ||
اولين بخش از خطابه بلند [[غدیر خم (کتاب)|غدیر]]، حمد و ثناى الهى بود كه طبيعتاً آغاز هر سخنرانى با نام پروردگار است. اما قابل توجه بود كه حضرت عظمت خداوند را با عباراتى بسيار بلند بر زبان جارى كرد؛ كه از يک سو محتوايى سنگين داشت و از سوى ديگر از فصاحت و بلاغت بسيار بالايى برخوردار بود: | اولين بخش از خطابه بلند [[غدیر خم (کتاب)|غدیر]]، حمد و ثناى الهى بود كه طبيعتاً آغاز هر سخنرانى با نام پروردگار است. اما قابل توجه بود كه حضرت عظمت خداوند را با عباراتى بسيار بلند بر زبان جارى كرد؛ كه از يک سو محتوايى سنگين داشت و از سوى ديگر از فصاحت و بلاغت بسيار بالايى برخوردار بود: | ||
'''ياد عظمت خداوند''' | === '''ياد عظمت خداوند''' === | ||
با عبارت «الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ» علو و يگانگى و جلالت و احاطه و غلبه پروردگار، اولين كلماتى بود كه بر لسان مبارک حضرت جارى شد. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله با اشاره به آيه ۱۳ سوره بروج از «اِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعيدُ» ياد كرد. | با عبارت «الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ» علو و يگانگى و جلالت و احاطه و غلبه پروردگار، اولين كلماتى بود كه بر لسان مبارک حضرت جارى شد. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله با اشاره به آيه ۱۳ سوره بروج از «اِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعيدُ» ياد كرد. | ||
'''قدرت و فضل الهى''' | === '''قدرت و فضل الهى''' === | ||
در فراز بعدى، خلقت الهى را با جمله «بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ ...» مطرح كرد و خلق و گردانندگى و تسلط خدا بر همه مخلوقات آسمانى و زمينى را در كنار تفضّل و كرم پروردگار يادآور شد، كه رحمت او فراگير است و در عذاب خلايق عجله نمى نمايد. | در فراز بعدى، خلقت الهى را با جمله «بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ ...» مطرح كرد و خلق و گردانندگى و تسلط خدا بر همه مخلوقات آسمانى و زمينى را در كنار تفضّل و كرم پروردگار يادآور شد، كه رحمت او فراگير است و در عذاب خلايق عجله نمى نمايد. | ||
'''علم بيكرانه پروردگار''' | === '''علم بيكرانه پروردگار''' === | ||
قسمت بعدىِ حمد و ثنا «قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ ...»بود و اشاراتى به علم خداوند داشت، كه از باطن و خفاياى امور اطلاع دارد و غلبه مطلق از آنِ اوست؛ و خلق او بدون هيچ سابقه و نمونه اى از خلقت بوده است. | قسمت بعدىِ حمد و ثنا «قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ ...»بود و اشاراتى به علم خداوند داشت، كه از باطن و خفاياى امور اطلاع دارد و غلبه مطلق از آنِ اوست؛ و خلق او بدون هيچ سابقه و نمونه اى از خلقت بوده است. | ||
'''قداست خالق''' | === '''قداست خالق''' === | ||
آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله با ذكر آيه ۱۰۳ سوره انعام: «وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ» عدم دسترسى به كُنه ذات الهى را مطرح كرد، كه جز آنچه خداوند در وصف خويش فرموده هيچ كس راهى به معرفت او ندارد. | آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله با ذكر آيه ۱۰۳ سوره انعام: «وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ» عدم دسترسى به كُنه ذات الهى را مطرح كرد، كه جز آنچه خداوند در وصف خويش فرموده هيچ كس راهى به معرفت او ندارد. | ||
در جملات بعدى اشاره به قداست و نور الهى كرد كه هيچ شريک و همتايى براى او نيست و نيازى به كمک ندارد. سپس بار ديگر خلقت بديع خدا را ياد كرد كه بدون هيچ نمونه اى و نه زحمتى و نه كمكى خلق فرموده، و با يک اراده مخلوقات را در زيباترين صورت به وجود آورده است. | در جملات بعدى اشاره به قداست و نور الهى كرد كه هيچ شريک و همتايى براى او نيست و نيازى به كمک ندارد. سپس بار ديگر خلقت بديع خدا را ياد كرد كه بدون هيچ نمونه اى و نه زحمتى و نه كمكى خلق فرموده، و با يک اراده مخلوقات را در زيباترين صورت به وجود آورده است. | ||
'''تسليم در برابر ذات الهى''' | === '''تسليم در برابر ذات الهى''' === | ||
آنگاه تسليم همه مخلوقات را در برابر ذات الهى با عباراتى بلند و زيبا يادآور شد كه در برابر عظمت او همه [[متواضع]]، و در برابر عزت او همه ذليل، و در برابر قدرت او همه [[تسلیم]]، و در برابر هيبت او همه خاضع هستند. | آنگاه تسليم همه مخلوقات را در برابر ذات الهى با عباراتى بلند و زيبا يادآور شد كه در برابر عظمت او همه [[متواضع]]، و در برابر عزت او همه ذليل، و در برابر قدرت او همه [[تسلیم]]، و در برابر هيبت او همه خاضع هستند. | ||
پس از آن با اشاره به آيه ۵۴ سوره اعراف: «يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً» ، اشاره به چرخش خاضعانه [[افلاک]] نمود. | پس از آن با اشاره به آيه ۵۴ سوره اعراف: «يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً» ، اشاره به چرخش خاضعانه [[افلاک]] نمود. | ||
'''بندگان در پناه اللَّه''' | === '''بندگان در پناه اللَّه''' === | ||
آن حضرت در جملات بعدى با گنجانيدن سوره توحيد در كلام خود وحدانيت خدا را ياد كرد كه نه شبيهى دارد و نه ضدّى، و نه مى زايد و نه زاييده شده است «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ» . | آن حضرت در جملات بعدى با گنجانيدن سوره توحيد در كلام خود وحدانيت خدا را ياد كرد كه نه شبيهى دارد و نه ضدّى، و نه مى زايد و نه زاييده شده است «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ» . | ||
خط ۴۲: | خط ۳۴: | ||
سپس پناه بودن خداوند براى بندگانش را با زيباترين كلمات ذكر كرد كه از جمله آنها «مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ» ، «لايَضْجُرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ» و «مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ» بود. | سپس پناه بودن خداوند براى بندگانش را با زيباترين كلمات ذكر كرد كه از جمله آنها «مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ» ، «لايَضْجُرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ» و «مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ» بود. | ||
'''سپاسگزارى و اطاعت او''' | === '''سپاسگزارى و اطاعت او''' === | ||
آخرين فراز حمد و ثناى اين خطابه، سپاسى بلند بود كه آيه ۲۸۵ سوره بقره در آن گنجانده شده بود. | |||
حضرت در اين فراز جمله «اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً» را با آيه «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا ...» آميخت. | |||
سپس آن را مقدمه اى براى سمع و طاعت در امر خاص الهى براى اعلان [[ولایت]] در غدير قرار داد و با اشاره نامحسوسى به آيه [[تبلیغ]] فرمود: «امر او را مى پذيرم و اطاعت مى كنم و به همه آنچه او را راضى مى كند مبادرت مى نمايم و در برابر آنچه او مقدر كند تسليم هستم، براى رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبتش» . | سپس آن را مقدمه اى براى سمع و طاعت در امر خاص الهى براى اعلان [[ولایت]] در غدير قرار داد و با اشاره نامحسوسى به آيه [[تبلیغ]] فرمود: «امر او را مى پذيرم و اطاعت مى كنم و به همه آنچه او را راضى مى كند مبادرت مى نمايم و در برابر آنچه او مقدر كند تسليم هستم، براى رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبتش» . | ||
خط ۷۵: | خط ۶۸: | ||
اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ: | اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ: | ||
بسم اللَّه الرحمن الرحيم | بسم اللَّه الرحمن الرحيم | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۰۲: | ||
با پايان اولين بخش سخن كه حمد و ثناى الهى بود، پيامبرصلى الله عليه وآله بخش دوم سخن را آغاز فرمود و مردمِ سراپا گوش را كه بدون كوچكترين بى نظمى يک پارچه دل به سخنانش سپرده بودند، متوجه مطلب اصلى نمود: | با پايان اولين بخش سخن كه حمد و ثناى الهى بود، پيامبرصلى الله عليه وآله بخش دوم سخن را آغاز فرمود و مردمِ سراپا گوش را كه بدون كوچكترين بى نظمى يک پارچه دل به سخنانش سپرده بودند، متوجه مطلب اصلى نمود: | ||
'''وحى خاص براى ابلاغ ولايت''' | === '''وحى خاص براى ابلاغ ولايت''' === | ||
آن حضرت ابتدا اعلام فرمود كه درباره برنامه اى كه در پيش است وحى خاصى از طرف خدا نازل شده و من در برابر آن انجام وظيفه خواهم كرد، از ترس آنكه عذابى بر من نازل شود. | آن حضرت ابتدا اعلام فرمود كه درباره برنامه اى كه در پيش است وحى خاصى از طرف خدا نازل شده و من در برابر آن انجام وظيفه خواهم كرد، از ترس آنكه عذابى بر من نازل شود. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۰۹: | ||
با اين مقدمه آيه نازل شده را - كه آيه ۶۷ سوره مائده است - قرائت فرمود و با صراحت فرمود كه بر من چنين وحى شده است: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»؛ و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى طالب است. | با اين مقدمه آيه نازل شده را - كه آيه ۶۷ سوره مائده است - قرائت فرمود و با صراحت فرمود كه بر من چنين وحى شده است: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»؛ و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى طالب است. | ||
'''سابقه قرآنى ولايت''' | === '''سابقه قرآنى ولايت''' === | ||
اكنون كليد سخن به حركت درآمد و قفل آن براى مراحل بعدى كلام گشوده شد. ابتدا حضرت به مردم گوشزد كرد كه من سابقه كوتاهى و قصور در ابلاغ اوامر الهى نداشته ام و نزول چنين آيه اى درباره [[ابلاغ ولایت]] سبب خاصى دارد. آنگاه در بيان علت نزول چنين آيه شديد اللحنى فرمود: «جبرئيل سه مرتبه از طرف خداوند بر من دستور ابلاغ ولايت على را آورده است» . | اكنون كليد سخن به حركت درآمد و قفل آن براى مراحل بعدى كلام گشوده شد. ابتدا حضرت به مردم گوشزد كرد كه من سابقه كوتاهى و قصور در ابلاغ اوامر الهى نداشته ام و نزول چنين آيه اى درباره [[ابلاغ ولایت]] سبب خاصى دارد. آنگاه در بيان علت نزول چنين آيه شديد اللحنى فرمود: «جبرئيل سه مرتبه از طرف خداوند بر من دستور ابلاغ ولايت على را آورده است» . | ||
در اينجا قبل از بيان علت نزول آيه، اين مسئله را مطرح كرد كه خداوند درباره ولايت على عليه السلام آيه خاصى بر من نازل كرده، و سپس آيه ۵۵ سوره مائده را قرائت كرد: «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» و سپس آن را به على عليه السلام تفسير كرده فرمود: «على است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده است» . | در اينجا قبل از بيان علت نزول آيه، اين مسئله را مطرح كرد كه خداوند درباره ولايت على عليه السلام آيه خاصى بر من نازل كرده، و سپس آيه ۵۵ سوره مائده را قرائت كرد: «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» و سپس آن را به على عليه السلام تفسير كرده فرمود: «على است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده است» . | ||
'''علت امر شديد اللحن در ابلاغ ولايت''' | === '''علت امر شديد اللحن در ابلاغ ولايت''' === | ||
آنگاه به علت نزول آيه پرداخته فرمود: «من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مسئله به شما معاف نمايد، چرا كه از كمى متقين و زيادى منافقين آگاهم» . آنگاه اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح: «يَقوُلُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فى قُلُوبِهِمْ» و آيه ۱۵ سوره نور: «تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ» بيان كرد. | آنگاه به علت نزول آيه پرداخته فرمود: «من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مسئله به شما معاف نمايد، چرا كه از كمى متقين و زيادى منافقين آگاهم» . آنگاه اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح: «يَقوُلُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فى قُلُوبِهِمْ» و آيه ۱۵ سوره نور: «تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ» بيان كرد. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۲۳: | ||
در پى آن با لحنى جدى تر منافقين حاضر در غدير را به لرزه درآورده فرمود: «اگر بخواهم مى توانم آنان را نام ببرم و آنان را نشان دهم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده ام» . | در پى آن با لحنى جدى تر منافقين حاضر در غدير را به لرزه درآورده فرمود: «اگر بخواهم مى توانم آنان را نام ببرم و آنان را نشان دهم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده ام» . | ||
'''خدا جز با ابلاغ ولايت راضى نمى شود''' | === '''خدا جز با ابلاغ ولايت راضى نمى شود''' === | ||
با اين سخن از يک سو علت لحن شديد آيه نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله براى مؤمنين روشن گرديد، و از سوى ديگر ضمانت «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» بر [[منافقین]] گوشزد شد. اكنون پيامبرصلى الله عليه وآله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود. | با اين سخن از يک سو علت لحن شديد آيه نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله براى مؤمنين روشن گرديد، و از سوى ديگر ضمانت «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» بر [[منافقین]] گوشزد شد. اكنون پيامبرصلى الله عليه وآله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۴۴: | ||
وَ لَوْ شِئْتُ اَنْ اُسَمِّىَ الْقائِلينَ بِذلِكَ بِاَسْمائِهِمْ لَسَمَّيْتُ، وَ اَنْ اُومِئَ اِلَيْهِمْ بِاَعْيانِهِمْ لاَوْمَأْتُ، وَ اَنْ اَدُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنّى وَ اللَّهِ فى اُمُورِهِمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ. | وَ لَوْ شِئْتُ اَنْ اُسَمِّىَ الْقائِلينَ بِذلِكَ بِاَسْمائِهِمْ لَسَمَّيْتُ، وَ اَنْ اُومِئَ اِلَيْهِمْ بِاَعْيانِهِمْ لاَوْمَأْتُ، وَ اَنْ اَدُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنّى وَ اللَّهِ فى اُمُورِهِمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ. | ||
وَ كُلُّ ذلِكَ لا يَرْضَى اللَّهُ مِنّى اِلاّ اَنْ اُبَلِّغَ ما اَنْزَلَ اللَّهُ اِلَىَّ فى حَقِّ عَلِىٍّ، | وَ كُلُّ ذلِكَ لا يَرْضَى اللَّهُ مِنّى اِلاّ اَنْ اُبَلِّغَ ما اَنْزَلَ اللَّهُ اِلَىَّ فى حَقِّ عَلِىٍّ، «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فى حَقِّ عَلِىٍّ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» : | ||
براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او [[اقرار]] مى كنم، و شهادت مى دهم براى او به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مى نمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمى به كار بندد و دوستى او [[خالص]] باشد نيست خدايى جز او زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. | براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او [[اقرار]] مى كنم، و شهادت مى دهم براى او به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مى نمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمى به كار بندد و دوستى او [[خالص]] باشد نيست خدايى جز او زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۶۷: | ||
در مرحله بعد، پيامبرصلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و با خطاب «اِعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ» بخش سوم سخنان خود را آغاز كرد، و به بيان مطلب اصلى پرداخت و قبل از هر چيزى [[امامت]] على عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد: | در مرحله بعد، پيامبرصلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و با خطاب «اِعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ» بخش سوم سخنان خود را آغاز كرد، و به بيان مطلب اصلى پرداخت و قبل از هر چيزى [[امامت]] على عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد: | ||
'''ولايت براى عرب و عجم و سياه و سفيد''' | === '''ولايت براى عرب و عجم و سياه و سفيد''' === | ||
ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و انصار و [[تابعین]] را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: «وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ». | ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و انصار و [[تابعین]] را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: «وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ». | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۷۴: | ||
در اينجا از وجوب اطاعت على عليه السلام نتيجه گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است. | در اينجا از وجوب اطاعت على عليه السلام نتيجه گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است. | ||
'''از ولايت خدا و رسول صلى الله عليه وآله تا ولايت دوازده امام عليهم السلام''' | === '''از ولايت خدا و رسول صلى الله عليه وآله تا ولايت دوازده امام عليهم السلام''' === | ||
براى آنكه عصاره سخن را در آغاز خطابه به همه گوشزد كرده باشد در فراز بعدى، با خاطر نشان كردن اينكه آخرين خطابه من در چنين شرايطى بوده و [[عید غدیر|غدیر]] يک امر الهى است، مراحل صاحب اختيارى خدا و رسول و على و يازده امام عليهم السلام را به صورت سلسله اى متصل ترسيم كرد و فرمود: | براى آنكه عصاره سخن را در آغاز خطابه به همه گوشزد كرده باشد در فراز بعدى، با خاطر نشان كردن اينكه آخرين خطابه من در چنين شرايطى بوده و [[عید غدیر|غدیر]] يک امر الهى است، مراحل صاحب اختيارى خدا و رسول و على و يازده امام عليهم السلام را به صورت سلسله اى متصل ترسيم كرد و فرمود: | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۸۳: | ||
آنگاه نتيجه گيرى رسمى از اين اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند» ، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام. | آنگاه نتيجه گيرى رسمى از اين اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند» ، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام. | ||
'''همه علوم نزد اصحاب ولايت''' | === '''همه علوم نزد اصحاب ولايت''' === | ||
[[پیامبر اسلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله در اين فراز كه سخن از علم امامان به ميان آمد، با اشاره به آيه ۱۲ سوره يس درياى بيكران علم مقام عصمت را ترسيم كرد، كه خدا هر علمى را به آنان داده است و در اين باره عبارتى بسيار بلند فرمود كه از آن بالاتر فرض نمى شود: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ قَدْ اَحْصاهُ اللَّهُ فِىَّ» : «هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است« و اين به معناى احاطه مقام ختم نبوت به تمام علوم است كه از منبر [[عیدغدیر|غدیر]] به جهانيان اعلام شد. | [[پیامبر اسلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله در اين فراز كه سخن از علم امامان به ميان آمد، با اشاره به آيه ۱۲ سوره يس درياى بيكران علم مقام عصمت را ترسيم كرد، كه خدا هر علمى را به آنان داده است و در اين باره عبارتى بسيار بلند فرمود كه از آن بالاتر فرض نمى شود: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ قَدْ اَحْصاهُ اللَّهُ فِىَّ» : «هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است« و اين به معناى احاطه مقام ختم نبوت به تمام علوم است كه از منبر [[عیدغدیر|غدیر]] به جهانيان اعلام شد. | ||
پيرو آن انتقال [[علم]] به جانشينان آن حضرت بيان گرديد، و على بن ابى طالب عليه السلام امام [[مُبین]] شد كه خداوند در سوره يس مى فرمايد: «وَ كُلَّ شَىْءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ» ، و احاطه مقام امامت به همه دانستنى ها را به مردم مى فهماند. | پيرو آن انتقال [[علم]] به جانشينان آن حضرت بيان گرديد، و على بن ابى طالب عليه السلام امام [[مُبین]] شد كه خداوند در سوره يس مى فرمايد: «وَ كُلَّ شَىْءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ» ، و احاطه مقام امامت به همه دانستنى ها را به مردم مى فهماند. | ||
'''على عليه السلام مدار حق و باطل''' | === '''على عليه السلام مدار حق و باطل''' === | ||
ادامه كلام مناط قرار دادن حق و باطل و معرفى مدافع تمام عيار آن بود كه با اشاره به آيه ۵۴ سوره مائده: «يُجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» فرمود: «على است كه به حق هدايت مى كند، بدان عمل مى نمايد، و باطل را ابطال نموده از آن نهى مى كند؛ و در راه خدا ملامت سرزنش كننده اى او را مانع نمى شود» . | ادامه كلام مناط قرار دادن حق و باطل و معرفى مدافع تمام عيار آن بود كه با اشاره به آيه ۵۴ سوره مائده: «يُجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» فرمود: «على است كه به حق هدايت مى كند، بدان عمل مى نمايد، و باطل را ابطال نموده از آن نهى مى كند؛ و در راه خدا ملامت سرزنش كننده اى او را مانع نمى شود» . | ||
'''سبقت على عليه السلام در گذشته اسلام''' | === '''سبقت على عليه السلام در گذشته اسلام''' === | ||
سپس پيامبرصلى الله عليه وآله سابقه على بن ابى طالب عليه السلام را به ميان آورد، و سبقت او در [[ایمان]]، فداكارى او در شب [[هجرت]] و نماز او در اولين روزهاى اسلام را يادآور شد. | سپس پيامبرصلى الله عليه وآله سابقه على بن ابى طالب عليه السلام را به ميان آورد، و سبقت او در [[ایمان]]، فداكارى او در شب [[هجرت]] و نماز او در اولين روزهاى اسلام را يادآور شد. | ||
'''عذاب دائم براى منكرين ولايت''' | === '''عذاب دائم براى منكرين ولايت''' === | ||
آنگاه با لحنى شديد منكرين ولايت على عليه السلام را هدف قرار داده، پذيرفته نشدن ابدى آنان را به درگاه الهى و عذاب دائمى آنان را يادآور شد و آنان را با كافران برابر دانست و در اين باره آيه ۸ سوره طلاق: «... وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً» ، و آيه ۸۷ سوره كهف: «فَاَمّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً» ، و آيه ۲۴ سوره بقره: «فَاتَّقُوا النّارَ الَّتى وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ» را در كلام خود تضمين فرمود. | آنگاه با لحنى شديد منكرين ولايت على عليه السلام را هدف قرار داده، پذيرفته نشدن ابدى آنان را به درگاه الهى و عذاب دائمى آنان را يادآور شد و آنان را با كافران برابر دانست و در اين باره آيه ۸ سوره طلاق: «... وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً» ، و آيه ۸۷ سوره كهف: «فَاَمّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً» ، و آيه ۲۴ سوره بقره: «فَاتَّقُوا النّارَ الَّتى وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ» را در كلام خود تضمين فرمود. | ||
'''شک در ولايت مساوى با كفر''' | === '''شک در ولايت مساوى با كفر''' === | ||
آن حضرت در فراز بعدى توازن مقام نبوت و امامت را يادآور شد. ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد. | آن حضرت در فراز بعدى توازن مقام نبوت و امامت را يادآور شد. ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد. | ||
سپس شک در نبوت و امامت را يكسان دانست، و شک در يكى از امامان را نيز مانند شک در همه آنان اعلام كرد، و نتيجه چنين شكى را كفرِ جاهليت و آتش جهنم قرار داد. | سپس شک در نبوت و امامت را يكسان دانست، و شک در يكى از امامان را نيز مانند شک در همه آنان اعلام كرد، و نتيجه چنين شكى را كفرِ جاهليت و آتش جهنم قرار داد. | ||
'''همه بايد درباره ولايت پاسخگو باشند''' | === '''همه بايد درباره ولايت پاسخگو باشند''' === | ||
جملات بعدى حضرت معرفى على بن ابى طالب عليه السلام به عنوان دوم شخص عالم وجود بود، كه با قيود مختلف اين انحصار را بيان كرده فرمود: «فَاِنَّهُ اَفْضَلُ النّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثى ما اَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِىَ الْخَلْقُ» و لعنت و غضب الهى را بر منكر چنين مقامى نثار كرد. | جملات بعدى حضرت معرفى على بن ابى طالب عليه السلام به عنوان دوم شخص عالم وجود بود، كه با قيود مختلف اين انحصار را بيان كرده فرمود: «فَاِنَّهُ اَفْضَلُ النّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثى ما اَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِىَ الْخَلْقُ» و لعنت و غضب الهى را بر منكر چنين مقامى نثار كرد. | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۰۹: | ||
براى آنكه با تشويق انگيزه بيشترى در مردم ايجاد كند آنان را از روز حسرت بر حذر داشت. اين هشدار را با معرفى مقام بلند على عليه السلام به عنوان «جنب اللَّه» بر زبان آورد و آيه ۵۶ سوره زمر را درباره آن قرائت كرد: «اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فى جَنْبِ اللَّهِ» . | براى آنكه با تشويق انگيزه بيشترى در مردم ايجاد كند آنان را از روز حسرت بر حذر داشت. اين هشدار را با معرفى مقام بلند على عليه السلام به عنوان «جنب اللَّه» بر زبان آورد و آيه ۵۶ سوره زمر را درباره آن قرائت كرد: «اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فى جَنْبِ اللَّهِ» . | ||
'''اشاره به علت حضور على عليه السلام بر فراز منبر''' | === '''اشاره به علت حضور على عليه السلام بر فراز منبر''' === | ||
اكنون خطبه به اوج خود نزديک مى شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى طالب عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبرصلى الله عليه وآله ايستاده است. بايد گفته مى شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى گيرد و به گونه اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد. براى اعلان اين مهم پيامبرصلى الله عليه وآله [[ثقل اکبر|ثقل اكبر]] را تابلو قرار داده، على عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد. | اكنون خطبه به اوج خود نزديک مى شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى طالب عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبرصلى الله عليه وآله ايستاده است. بايد گفته مى شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى گيرد و به گونه اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد. براى اعلان اين مهم پيامبرصلى الله عليه وآله [[ثقل اکبر|ثقل اكبر]] را تابلو قرار داده، على عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد. | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۱۶: | ||
سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى كند مگر اين كسى كه مى خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است. | سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى كند مگر اين كسى كه مى خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است. | ||
'''ثقل اكبر و ثقل اصغر''' | === '''ثقل اكبر و ثقل اصغر''' === | ||
سپس [[ثقل اکبر]] و اصغر را با ظرافتى خاص معرفى كرده قرآن و اهلبيت عليهم السلام را در كنار يكديگر قرار داد. در اين باره دوازده امام عليهم السلام را [[ثقل اصغر]] معرفى كرد و نسبت ايشان را به قرآن همچون دو خبر دهنده از يكديگر اعلام نمود كه هيچ اختلافى بين آنها نيست، و ادامه اين توافق و تقارن را تا روز قيامت اعلام فرمود. سپس امامان را به عنوان امين پروردگار و حاكمان از طرف خدا در زمين معرفى كرد. | سپس [[ثقل اکبر]] و اصغر را با ظرافتى خاص معرفى كرده قرآن و اهلبيت عليهم السلام را در كنار يكديگر قرار داد. در اين باره دوازده امام عليهم السلام را [[ثقل اصغر]] معرفى كرد و نسبت ايشان را به قرآن همچون دو خبر دهنده از يكديگر اعلام نمود كه هيچ اختلافى بين آنها نيست، و ادامه اين توافق و تقارن را تا روز قيامت اعلام فرمود. سپس امامان را به عنوان امين پروردگار و حاكمان از طرف خدا در زمين معرفى كرد. | ||
'''انجام وظيفه در ابلاغى همه جانبه''' | === '''انجام وظيفه در ابلاغى همه جانبه''' === | ||
در اينجا تصريح كرد كه لقب «اميرالمؤمنين» اختصاص به على عليه السلام دارد و براى احدى غير از او مجاز نيست. | در اينجا تصريح كرد كه لقب «اميرالمؤمنين» اختصاص به على عليه السلام دارد و براى احدى غير از او مجاز نيست. | ||
خط ۳۲۱: | خط ۲۹۷: | ||
سكوت مطلق بر جمعيت حاضر در غدير حكم فرما بود و دل ها پله پله با كلام رسول مدارج كمال را مى پيمود و با كوه استوار نبوت تا اوج ولايت پيش مى رفت. اين در حالى بود كه طبق اشاره پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازهاى قبلىِ خطابه، همه چشم بر دست و بازوى پيامبر و على عليهما السلام داشتند كه هنگام بالا رفتنشان كى فرا مى رسد: | سكوت مطلق بر جمعيت حاضر در غدير حكم فرما بود و دل ها پله پله با كلام رسول مدارج كمال را مى پيمود و با كوه استوار نبوت تا اوج ولايت پيش مى رفت. اين در حالى بود كه طبق اشاره پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازهاى قبلىِ خطابه، همه چشم بر دست و بازوى پيامبر و على عليهما السلام داشتند كه هنگام بالا رفتنشان كى فرا مى رسد: | ||
'''بلند كردن و نشان دادن اميرالمؤمنين عليه السلام''' | === '''بلند كردن و نشان دادن اميرالمؤمنين عليه السلام''' === | ||
اكنون غدير به قله خود رسيده و صد و بيست هزار نفر چشم بر لبان گل وجود دوخته بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله در آن حساس ترين لحظات دستان يداللهى خود را به بازوان رشيد على عليه السلام نزديک كرد و او نيز دستان خود را بالا نگاه داشت. در يک لحظه او را تا آنجا بلند كرد كه كف پاى على عليه السلام به زانوان پيامبرصلى الله عليه وآله رسيد. | اكنون غدير به قله خود رسيده و صد و بيست هزار نفر چشم بر لبان گل وجود دوخته بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله در آن حساس ترين لحظات دستان يداللهى خود را به بازوان رشيد على عليه السلام نزديک كرد و او نيز دستان خود را بالا نگاه داشت. در يک لحظه او را تا آنجا بلند كرد كه كف پاى على عليه السلام به زانوان پيامبرصلى الله عليه وآله رسيد. | ||
'''من كنت مولاه فعلى مولاه''' | === '''من كنت مولاه فعلى مولاه''' === | ||
همانطور كه على عليه السلام را بر سر دست نگه داشته بود در بديع ترين شكل اعلام جانشينى خود را به انجام رساند. سؤالى كوتاه و جمله اى پر از معنى!! پرسيد: گفتيد كه چه كسى بر شما اولى به نفس است؟ مردم فوراً پاسخ دادند: خدا و رسولش. فرمود: | همانطور كه على عليه السلام را بر سر دست نگه داشته بود در بديع ترين شكل اعلام جانشينى خود را به انجام رساند. سؤالى كوتاه و جمله اى پر از معنى!! پرسيد: گفتيد كه چه كسى بر شما اولى به نفس است؟ مردم فوراً پاسخ دادند: خدا و رسولش. فرمود: | ||
اَلا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: آگاه باشيد كه هر كس من صاحب اختيار و اولى به نفس او بوده ام اين على صاحب اختيار و اولى به نفس اوست. خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند، و خوار كن هر كس على را خوار كند. | اَلا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: آگاه باشيد كه هر كس من صاحب اختيار و اولى به نفس او بوده ام اين على صاحب اختيار و اولى به نفس اوست. خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند، و خوار كن هر كس على را خوار كند. | ||
'''بار ديگر كنار | === '''بار ديگر كنار پيامبر صلى الله عليه وآله''' === | ||
اكنون با نشان دادن على عليه السلام و اشاره «هذا»به سوى او دقيق ترين معرفى خليفه پيامبرصلى الله عليه وآله صورت گرفت؛ و به دنبال آن پرچم دوستى و يارى او بر فراز غدير برافراشته شد. | اكنون با نشان دادن على عليه السلام و اشاره «هذا»به سوى او دقيق ترين معرفى خليفه پيامبرصلى الله عليه وآله صورت گرفت؛ و به دنبال آن پرچم دوستى و يارى او بر فراز غدير برافراشته شد. | ||
حضرت با پايان اين سخن على عليه السلام را از فراز دست بر منبر فرود آورد؛ و با ظرافتى لايق شأن نبوت نگذاشت در خطابه اش وقفه ايجاد شود و سخنان خود را ادامه داد و به تبيين ابعاد «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» پرداخت. | حضرت با پايان اين سخن على عليه السلام را از فراز دست بر منبر فرود آورد؛ و با ظرافتى لايق شأن نبوت نگذاشت در خطابه اش وقفه ايجاد شود و سخنان خود را ادامه داد و به تبيين ابعاد «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» پرداخت. | ||
'''على عليه السلام مفسر قرآن''' | === '''على عليه السلام مفسر قرآن''' === | ||
[[پيامبر اسلام|پيامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله در فراز بعدى، سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى تواند به قرآن دعوت كند. | [[پيامبر اسلام|پيامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله در فراز بعدى، سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى تواند به قرآن دعوت كند. | ||
'''پيشگويى از جمل وصفين و نهروان''' | === '''پيشگويى از جمل وصفين و نهروان''' === | ||
سپس اشاره اى به آينده كفرستيز على بن ابى طالب عليه السلام با ناكثين و قاسطين و مارقين نمود، و تصريح كرد كه جنگ او با آن گروه ها به امر خداوند است. | سپس اشاره اى به آينده كفرستيز على بن ابى طالب عليه السلام با ناكثين و قاسطين و مارقين نمود، و تصريح كرد كه جنگ او با آن گروه ها به امر خداوند است. | ||
'''ولايت على عليه السلام تغيير يافتنى نيست''' | === '''ولايت على عليه السلام تغيير يافتنى نيست''' === | ||
در اينجا با قرائت آيه ۵ سوره ق: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ» : «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست» ، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على عليه السلام نمود و بار ديگر جمله اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده بود تكرار كرد، اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى گويم» و سپس فرمود: «اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد» . | در اينجا با قرائت آيه ۵ سوره ق: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ» : «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست» ، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على عليه السلام نمود و بار ديگر جمله اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده بود تكرار كرد، اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى گويم» و سپس فرمود: «اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد» . | ||
'''اليوم اكملت لكم دينكم''' | === '''اليوم اكملت لكم دينكم''' === | ||
در آن لحظات بسيار حساس كه پيامبرصلى الله عليه وآله توانسته بود بار سنگين «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» را با موفقيت به مقصود برساند و ولايت دوازده امام عليهم السلام را تا آخر دنيا از فراز منبر غدير اعلام فرمايد، جبرئيل بر قلب مقدس آن حضرت نازل شد و در حالى كه حضرت خطابه را ادامه مىداد آيه ۳ سوره مائده را به عنوان سند افتخار ابدى غدير آورد: «الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» : «امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» . | در آن لحظات بسيار حساس كه پيامبرصلى الله عليه وآله توانسته بود بار سنگين «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» را با موفقيت به مقصود برساند و ولايت دوازده امام عليهم السلام را تا آخر دنيا از فراز منبر غدير اعلام فرمايد، جبرئيل بر قلب مقدس آن حضرت نازل شد و در حالى كه حضرت خطابه را ادامه مىداد آيه ۳ سوره مائده را به عنوان سند افتخار ابدى غدير آورد: «الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» : «امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» . | ||
بلافاصله پس از نزول آيه، پيامبرصلى الله عليه وآله در ادامه خطبه فرمود: خدايا، تو هنگام بيان اين مطلب و منصوب نمودنت على عليه السلام را در اين روز، اين آيه را درباره ولايت على نازل كردى: «الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً». | بلافاصله پس از نزول آيه، پيامبرصلى الله عليه وآله در ادامه خطبه فرمود: خدايا، تو هنگام بيان اين مطلب و منصوب نمودنت على عليه السلام را در اين روز، اين آيه را درباره ولايت على نازل كردى: «الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً». | ||
'''اسلام بدون ولايت قبول نيست''' | === '''اسلام بدون ولايت قبول نيست''' === | ||
آنگاه براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران: «اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ اْلاِسْلامُ» : «دين نزد خدا فقط اسلام است»؛ و ديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» : «هر كس دينى غير از اسلام برگزيند هرگز خدا از او قبول نخواهد كرد و او در آخرت از زيانكاران است» . | آنگاه براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران: «اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ اْلاِسْلامُ» : «دين نزد خدا فقط اسلام است»؛ و ديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» : «هر كس دينى غير از اسلام برگزيند هرگز خدا از او قبول نخواهد كرد و او در آخرت از زيانكاران است» . | ||
خط ۳۸۸: | خط ۳۵۶: | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله بدون كوچكترين وقفه اى سخنان خود را ادامه داده وارد بخش پنجم خطابه شد و به تبيين بيشتر آيه اكمال پرداخت: | پيامبرصلى الله عليه وآله بدون كوچكترين وقفه اى سخنان خود را ادامه داده وارد بخش پنجم خطابه شد و به تبيين بيشتر آيه اكمال پرداخت: | ||
'''انكار امامت مساوى با جهنم است''' | === '''انكار امامت مساوى با جهنم است''' === | ||
آن حضرت از يک سو كمال دين را با امامت همه دوازده امام عليهم السلام اعلام فرمود، و از سوى ديگر هر گونه انكار امامت آنان را مساوى با سقوط اعمال و خلود در آتش اعلام كرد. همچنين راه هر تخفيفى را در عذاب چنين كسانى منتفى دانست و در اين باره آيه ۲۱۷ سوره بقره:«فَاُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ فِى النّارِ هُمْ خالِدُونَ» ، و آيه ۸۸ سوره آل عمران: «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» را در ضمن كلام خود آورد، و منكرين امامت را مستحق چنين عذابى دانست. | آن حضرت از يک سو كمال دين را با امامت همه دوازده امام عليهم السلام اعلام فرمود، و از سوى ديگر هر گونه انكار امامت آنان را مساوى با سقوط اعمال و خلود در آتش اعلام كرد. همچنين راه هر تخفيفى را در عذاب چنين كسانى منتفى دانست و در اين باره آيه ۲۱۷ سوره بقره:«فَاُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ فِى النّارِ هُمْ خالِدُونَ» ، و آيه ۸۸ سوره آل عمران: «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» را در ضمن كلام خود آورد، و منكرين امامت را مستحق چنين عذابى دانست. | ||
'''رضايت خدا و رسول از على عليه السلام''' | === '''رضايت خدا و رسول از على عليه السلام''' === | ||
در فراز بعدى مدح قرآنى بسيار بلندى درباره مولاى منصوب در غدير بر زبان آورد، كه كتاب آسمانى را يك پارچه به اميرالمؤمنين عليه السلام مرتبط ساخت و اين مهم را در چهار مرحله بيان فرمود. ابتدا على عليه السلام را عزيزترين و نزديكترين شخص نزد خود معرفى كرد و سپس به صراحت فرمود: «خداى عز و جل و من از او راضى هستيم» ، و آنگاه همه موارد آيات رضايت در قرآن را درباره على عليه السلام دانست و فرمود: «هيچ آيه رضايتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او»، و اين گونه به مردم فهمانيد كه جانشين من كسى است كه رضايت خدا و من از او ضمانت شده است. | در فراز بعدى مدح قرآنى بسيار بلندى درباره مولاى منصوب در غدير بر زبان آورد، كه كتاب آسمانى را يك پارچه به اميرالمؤمنين عليه السلام مرتبط ساخت و اين مهم را در چهار مرحله بيان فرمود. ابتدا على عليه السلام را عزيزترين و نزديكترين شخص نزد خود معرفى كرد و سپس به صراحت فرمود: «خداى عز و جل و من از او راضى هستيم» ، و آنگاه همه موارد آيات رضايت در قرآن را درباره على عليه السلام دانست و فرمود: «هيچ آيه رضايتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او»، و اين گونه به مردم فهمانيد كه جانشين من كسى است كه رضايت خدا و من از او ضمانت شده است. | ||
خط ۴۰۰: | خط ۳۶۶: | ||
در مرحله بعد بيش از۹۰ مورد خطاب «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا» را كه در قرآن آمده مطرح كرد و على عليه السلام را سر دسته ايمان آورندگان و امير مؤمنان دانست و فرمود: خداوند در قرآن «الَّذينَ آمَنُوا»را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز كرده است. | در مرحله بعد بيش از۹۰ مورد خطاب «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا» را كه در قرآن آمده مطرح كرد و على عليه السلام را سر دسته ايمان آورندگان و امير مؤمنان دانست و فرمود: خداوند در قرآن «الَّذينَ آمَنُوا»را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز كرده است. | ||
'''مدح على عليه السلام در قرآن''' | === '''مدح على عليه السلام در قرآن''' === | ||
در مرحله سوم همه گونه ستايش خدايى از بندگانش را كه در [[قرآن]] آمده متعلق به على عليه السلام دانست و فرمود: «هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او» . | در مرحله سوم همه گونه ستايش خدايى از بندگانش را كه در [[قرآن]] آمده متعلق به على عليه السلام دانست و فرمود: «هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او» . | ||
'''يک سوره كامل درباره على عليه السلام''' | === '''يک سوره كامل درباره على عليه السلام''' === | ||
در مرحله چهارم سوره «هَلْ اَتى» را مطرح كرد و نزول اين سوره را درباره على عليه السلام دانست، و با اشاره به مهمترين فراز اين سوره كه مى فرمايد: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً» فرمود: «خداوند در اين سوره شهادت به بهشت نداده مگر براى او» ؛ و آيات اين سوره را مدحى بلند براى على عليه السلام دانسته فرمود: «خدا با اين سوره جز على را مدح نكرده است» . آن حضرت در دنباله سخن نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: «پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه داد كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. | در مرحله چهارم سوره «هَلْ اَتى» را مطرح كرد و نزول اين سوره را درباره على عليه السلام دانست، و با اشاره به مهمترين فراز اين سوره كه مى فرمايد: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً» فرمود: «خداوند در اين سوره شهادت به بهشت نداده مگر براى او» ؛ و آيات اين سوره را مدحى بلند براى على عليه السلام دانسته فرمود: «خدا با اين سوره جز على را مدح نكرده است» . آن حضرت در دنباله سخن نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: «پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه داد كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. | ||
'''شيطان و حسد درباره على عليه السلام''' | === '''شيطان و حسد درباره على عليه السلام''' === | ||
آنگاه با يادى از حضرت آدم عليه السلام و ماجراى او با شيطان، مردم را متوجه دو نكته بزرگ نمود. از يک سو حسد شيطان را يادآور شد و هشدار داد كه مبادا درباره على عليه السلام حسد ورزيد كه اعمالتان نابود شود. از سوى ديگر لغزش حضرت آدم عليه السلام را با اين عنوان مطرح كرد كه او با يک خطا از بهشت رانده شد در حالى كه صفوة اللَّه بود، و متذكر شد كه شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار داريد در حالى كه مقام شما از حضرت آدم عليه السلام بسيار پايين تر است و در ميان شما دشمنان خدا وجود دارند. | آنگاه با يادى از حضرت آدم عليه السلام و ماجراى او با شيطان، مردم را متوجه دو نكته بزرگ نمود. از يک سو حسد شيطان را يادآور شد و هشدار داد كه مبادا درباره على عليه السلام حسد ورزيد كه اعمالتان نابود شود. از سوى ديگر لغزش حضرت آدم عليه السلام را با اين عنوان مطرح كرد كه او با يک خطا از بهشت رانده شد در حالى كه صفوة اللَّه بود، و متذكر شد كه شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار داريد در حالى كه مقام شما از حضرت آدم عليه السلام بسيار پايين تر است و در ميان شما دشمنان خدا وجود دارند. | ||
'''سوره عصر درباره على عليه السلام''' | === '''سوره عصر درباره على عليه السلام''' === | ||
سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ [[مبغضین]] على عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليه السلام است. | سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ [[مبغضین]] على عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليه السلام است. | ||
'''رسالت عظيم به انجام رسيد''' | === '''رسالت عظيم به انجام رسيد''' === | ||
در اينجا بار ديگر احساسى سرشار از رضايت از دو لب مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده شد و آن حضرت با آوردن آيه ۵۴ سوره نور در ضمن كلام خود اطمينان از ابلاغ فرمان الهى را يادآور شد و فرمود:«اى مردم، من از خدا خواستم كه شاهد باشد و رسالتم را به شما رساندم وَ ما عَلَى الرَّسُولِ اِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينِ» . | در اينجا بار ديگر احساسى سرشار از رضايت از دو لب مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده شد و آن حضرت با آوردن آيه ۵۴ سوره نور در ضمن كلام خود اطمينان از ابلاغ فرمان الهى را يادآور شد و فرمود:«اى مردم، من از خدا خواستم كه شاهد باشد و رسالتم را به شما رساندم وَ ما عَلَى الرَّسُولِ اِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينِ» . | ||
خط ۴۵۷: | خط ۴۱۸: | ||
بخش ششم سخنان [[پیامبران علیهم السلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله منافقين را نشانه مى رفت، و اشاره ه اى رمزى به توطئه ها و نقشه هاى آنان بود كه مى بايست از فراز منبر غدير هشدار آن داده مى شد و مردم را نگران روزهاى آينده اسلام مى نمود. اما صاحب فصيح ترين بيان در همه عالم، چنان مقدمه سازى بر اين بخش سخن نمود كه ذلت و سقوط دشمنان را به همه نشان دهد. | بخش ششم سخنان [[پیامبران علیهم السلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله منافقين را نشانه مى رفت، و اشاره ه اى رمزى به توطئه ها و نقشه هاى آنان بود كه مى بايست از فراز منبر غدير هشدار آن داده مى شد و مردم را نگران روزهاى آينده اسلام مى نمود. اما صاحب فصيح ترين بيان در همه عالم، چنان مقدمه سازى بر اين بخش سخن نمود كه ذلت و سقوط دشمنان را به همه نشان دهد. | ||
'''مقام نورانيت چهارده معصوم عليهم السلام''' | === '''مقام نورانيت چهارده معصوم عليهم السلام''' === | ||
آن پيشينه، بيان مقام [[نورانیت]] خود و اهل بيتش بود كه فراتر از مقام [[نبوت]] و امامت است. خلقت نورانى چهارده معصوم عليهم السلام قبل از خلقت عالم بايد از فراز منبر [[غدیر خم (کتاب)|غدیر]] در خاطره ها مى ماند، تا بدانند چرا خداوند امامت هيچ كس را به جاى آنان نمى پذيرد. | آن پيشينه، بيان مقام [[نورانیت]] خود و اهل بيتش بود كه فراتر از مقام [[نبوت]] و امامت است. خلقت نورانى چهارده معصوم عليهم السلام قبل از خلقت عالم بايد از فراز منبر [[غدیر خم (کتاب)|غدیر]] در خاطره ها مى ماند، تا بدانند چرا خداوند امامت هيچ كس را به جاى آنان نمى پذيرد. | ||
خط ۴۶۵: | خط ۴۲۵: | ||
آنگاه به بيان اين نورانيت پرداخته و آن را رشته اى متصل از خود تا حضرت مهدى عليه السلام اعلام كرد و در اين باره به صراحت فرمود: «نور از طرف خداوند در وجود من نهاده شده، و سپس در على بن ابى طالب، و سپس در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است» . | آنگاه به بيان اين نورانيت پرداخته و آن را رشته اى متصل از خود تا حضرت مهدى عليه السلام اعلام كرد و در اين باره به صراحت فرمود: «نور از طرف خداوند در وجود من نهاده شده، و سپس در على بن ابى طالب، و سپس در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است» . | ||
'''نور ستيزى دشمنان ولايت''' | === '''نور ستيزى دشمنان ولايت''' === | ||
با اين مقدمه، آمادگى لازم براى ذكر [[منکرین]] ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند، تا نزد همگان به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند. | با اين مقدمه، آمادگى لازم براى ذكر [[منکرین]] ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند، تا نزد همگان به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند. | ||
در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه ا ى كه نتيجه گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود آنجا كه فرمود: «مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ» : «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت هايى را هلاک نماييم و آنها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم» ، و اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى گذارند. | در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه ا ى كه نتيجه گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود آنجا كه فرمود: «مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ» : «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت هايى را هلاک نماييم و آنها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم» ، و اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى گذارند. | ||
'''توطئه هاى اصحاب صحيفه''' | === '''توطئه هاى اصحاب صحيفه''' === | ||
اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: «به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى شناسم، ولى مأمور شده ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم» . | اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: «به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى شناسم، ولى مأمور شده ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم» . | ||
با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه هاى سرى آنان آگاه مى گردند. از نظر فن خطابه همين كافى بود كه آنان را در سكوتى بهت انگيز فرو بَرَد و از هر حركت ناهنجارى باز دارد. | با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه هاى سرى آنان آگاه مى گردند. از نظر فن خطابه همين كافى بود كه آنان را در سكوتى بهت انگيز فرو بَرَد و از هر حركت ناهنجارى باز دارد. | ||
'''حب و بغض على عليه السلام معيار اعمال''' | === '''حب و بغض على عليه السلام معيار اعمال''' === | ||
در ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله ترازوى علوى را براى سنجش اعمال در برابر مردم قرار داد و فرمود: «پس هر كس عمل كند طبق آنچه از حب و بغض نسبت به على در قلب خود مى يابد» . | در ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله ترازوى علوى را براى سنجش اعمال در برابر مردم قرار داد و فرمود: «پس هر كس عمل كند طبق آنچه از حب و بغض نسبت به على در قلب خود مى يابد» . | ||
آنگاه با يادى كه از احقاق حق اهل بيت عليهم السلام توسط حضرت مهدى عليه السلام كرد، انواع ضايع كنندگان حق آل محمدعليهم السلام را به شماره آورد كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين، و جالب بود كه عبارت «من جميع العالمين» را پيوست اين گروه ها قرار داد تا گستره آن همه زمانها و مكان ها را فرا گيرد. | آنگاه با يادى كه از احقاق حق اهل بيت عليهم السلام توسط حضرت مهدى عليه السلام كرد، انواع ضايع كنندگان حق آل محمدعليهم السلام را به شماره آورد كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين، و جالب بود كه عبارت «من جميع العالمين» را پيوست اين گروه ها قرار داد تا گستره آن همه زمانها و مكان ها را فرا گيرد. | ||
'''خطر ارتداد مردم''' | === '''خطر ارتداد مردم''' === | ||
اكنون لازم بود كه مردم بدانند در معرض خطراتى عظيم قرار دارند كه در چند جهت جلوه گر خواهد شد: يكى بازگشت از [[اسلام]] و ديگرى احساس غرور از مسلمانى و سومى امامان ضلالت. | اكنون لازم بود كه مردم بدانند در معرض خطراتى عظيم قرار دارند كه در چند جهت جلوه گر خواهد شد: يكى بازگشت از [[اسلام]] و ديگرى احساس غرور از مسلمانى و سومى امامان ضلالت. | ||
خط ۴۹۱: | خط ۴۴۷: | ||
حضرت اين آيه را در كلام خود تضمين كرده فرمود: »اى مردم، شما را هشدار مى دهم! من رسول خدا هستم كه قبل از من پيامبرانى بوده اند. آيا اگر بميرم يا كشته شوم عقبگرد خواهيد كرد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى زند و به زودى خداوند شاكران و صابران را پاداش مى دهد» . | حضرت اين آيه را در كلام خود تضمين كرده فرمود: »اى مردم، شما را هشدار مى دهم! من رسول خدا هستم كه قبل از من پيامبرانى بوده اند. آيا اگر بميرم يا كشته شوم عقبگرد خواهيد كرد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى زند و به زودى خداوند شاكران و صابران را پاداش مى دهد» . | ||
'''خطر غرور مسلمانان''' | === '''خطر غرور مسلمانان''' === | ||
خطر دوم غرور مسلمانى و منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله براى پذيرش دين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله براى هشدار از اين خصلت شيطانى چهار آيه قرآن را ادغام كرد: يكى آيه ۱۷ سوره حجرات: «يَمُنّونَ عَلَيْكَ اَنْ اَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَىَّ اِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ اَنْ هَداكُمْ لِلايمانِ» . دوم آيه ۲۸ سوره محمدصلى الله عليه وآله: «ذلِكَ بِاَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما اَسْخَطَ اللَّهُ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَاَحْبَطَ اَعْمالَهُمْ» . سوم آيه ۳۵ سوره الرحمن: «يُرْسِلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ» . چهارم آيه ۱۴ سوره فجر: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ» . | خطر دوم غرور مسلمانى و منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله براى پذيرش دين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله براى هشدار از اين خصلت شيطانى چهار آيه قرآن را ادغام كرد: يكى آيه ۱۷ سوره حجرات: «يَمُنّونَ عَلَيْكَ اَنْ اَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَىَّ اِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ اَنْ هَداكُمْ لِلايمانِ» . دوم آيه ۲۸ سوره محمدصلى الله عليه وآله: «ذلِكَ بِاَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما اَسْخَطَ اللَّهُ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَاَحْبَطَ اَعْمالَهُمْ» . سوم آيه ۳۵ سوره الرحمن: «يُرْسِلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ» . چهارم آيه ۱۴ سوره فجر: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ» . | ||
آن حضرت اين چهار آيه را در يک جمله بلند گنجانيده چنين فرمود: «اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا منت مگذاريد كه در نتيجه عمل شما را نابود مى كند و بر شما غضب مى نمايد و شما را به شعله هايى از آتش و مس گداخته مبتلا مى نمايد. پروردگار شما در كمين است» . | آن حضرت اين چهار آيه را در يک جمله بلند گنجانيده چنين فرمود: «اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا منت مگذاريد كه در نتيجه عمل شما را نابود مى كند و بر شما غضب مى نمايد و شما را به شعله هايى از آتش و مس گداخته مبتلا مى نمايد. پروردگار شما در كمين است» . | ||
'''خطر رهبران گمراه''' | === '''خطر رهبران گمراه''' === | ||
خطر سوم رهبران [[ضلالت]] و گمراهى بود. پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۱ سوره قصص را شاهد قرار داد كه مى فرمايد:«وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً يَدْعُونَ اِلَى النّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لايُنْصَرُونَ» ، و با تضمين اين آيه در كلام خود فرمود: «اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى كنند و روز قيامت كمک نمى شوند» . | خطر سوم رهبران [[ضلالت]] و گمراهى بود. پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۱ سوره قصص را شاهد قرار داد كه مى فرمايد:«وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً يَدْعُونَ اِلَى النّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لايُنْصَرُونَ» ، و با تضمين اين آيه در كلام خود فرمود: «اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى كنند و روز قيامت كمک نمى شوند» . | ||
سپس بيزارى خود و خدا را از آنان اعلام كرد و پايين ترين درجه جهنم را به آنان وعده داد. حضرت اين مطلب را با استناد به دو آيه قرآن بيان كرد. يكى آيه ۱۴۵ سوره نساء: «اِنَّ الْمُنافِقينَ فِى الدَّرْكِ الاَسْفَلِ مِنَ النّارِ» ، و ديگرى آيه ۲۹ سوره نحل: «فَادْخُلُوا اَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» . در اين باره فرمود: «امامان ضلالت و ياران و پيروانشان در پايين ترين درجه آتش هستند و چه بد است اقامتگاه متكبرين» . | سپس بيزارى خود و خدا را از آنان اعلام كرد و پايين ترين درجه جهنم را به آنان وعده داد. حضرت اين مطلب را با استناد به دو آيه قرآن بيان كرد. يكى آيه ۱۴۵ سوره نساء: «اِنَّ الْمُنافِقينَ فِى الدَّرْكِ الاَسْفَلِ مِنَ النّارِ» ، و ديگرى آيه ۲۹ سوره نحل: «فَادْخُلُوا اَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» . در اين باره فرمود: «امامان ضلالت و ياران و پيروانشان در پايين ترين درجه آتش هستند و چه بد است اقامتگاه متكبرين» . | ||
'''تصريح به اصحاب صحيفه''' | === '''تصريح به اصحاب صحيفه''' === | ||
عجيب ترين مسئله اى كه در اثناء خطبه غدير اتفاق افتاد ذكر صريح «اصحاب صحيفه» توسط پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه هم خود اصحاب [[صحیفه]] را به شدت تكان داد و هم اكثريت مردم منظور حضرت از اين عبارت را متوجه نشدند و در انديشه ماندند كه مقصود حضرت چه بود. پيامبرصلى الله عليه وآله بلافاصله پس از ذكر امامان ضلالت فرمود: «آگاه باشيد كه آنان اصحاب صحيفه اند، پس هر يك از شما در صحيفه خويش نظر كند». | عجيب ترين مسئله اى كه در اثناء خطبه غدير اتفاق افتاد ذكر صريح «اصحاب صحيفه» توسط پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه هم خود اصحاب [[صحیفه]] را به شدت تكان داد و هم اكثريت مردم منظور حضرت از اين عبارت را متوجه نشدند و در انديشه ماندند كه مقصود حضرت چه بود. پيامبرصلى الله عليه وآله بلافاصله پس از ذكر امامان ضلالت فرمود: «آگاه باشيد كه آنان اصحاب صحيفه اند، پس هر يك از شما در صحيفه خويش نظر كند». | ||
'''امامت در نسل پيامبرصلى الله عليه وآله''' | === '''امامت در نسل پيامبرصلى الله عليه وآله''' === | ||
آنگاه براى آنكه در مقابل امامان ضلالت سخن قاطعى مطرح كرده و راه را به طور كلى بر آنان بسته باشد فرمود:«من خلافت را به عنوان امامت آن هم در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى گذارم» و اين بدان معنى بود كه اميد ديگران را قطع نمايد. | آنگاه براى آنكه در مقابل امامان ضلالت سخن قاطعى مطرح كرده و راه را به طور كلى بر آنان بسته باشد فرمود:«من خلافت را به عنوان امامت آن هم در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى گذارم» و اين بدان معنى بود كه اميد ديگران را قطع نمايد. | ||
'''پيام غدير را تا قيامت برسانيد''' | === '''پيام غدير را تا قيامت برسانيد''' === | ||
از آنجا كه مسائل مطرح شده در اين فرازها بسيار حساس بود، پيامبرصلى الله عليه وآله اتمام حجتى كامل عيار درباره آن نمود و حتى به نسل هاى آينده هشدار و بيدار باش در برابر امامان ضلالت داد و فرمود: «آنچه مأمور به تبليغش بودم ابلاغ كردم تا حجت باشد بر حاضر و غائب، و بر همه كسانى كه در اين مجلس حاضرند يا حضور ندارند، و به دنيا آمده اند يا نيامده اند» . و سپس همه نسل ها را مكلف به ابلاغ پيام هاى غدير نموده فرمود: «پس تا روز قيامت حاضر به غايب و پدر به فرزند برساند» . | از آنجا كه مسائل مطرح شده در اين فرازها بسيار حساس بود، پيامبرصلى الله عليه وآله اتمام حجتى كامل عيار درباره آن نمود و حتى به نسل هاى آينده هشدار و بيدار باش در برابر امامان ضلالت داد و فرمود: «آنچه مأمور به تبليغش بودم ابلاغ كردم تا حجت باشد بر حاضر و غائب، و بر همه كسانى كه در اين مجلس حاضرند يا حضور ندارند، و به دنيا آمده اند يا نيامده اند» . و سپس همه نسل ها را مكلف به ابلاغ پيام هاى غدير نموده فرمود: «پس تا روز قيامت حاضر به غايب و پدر به فرزند برساند» . | ||
'''پيشگويى از غصب خلافت''' | === '''پيشگويى از غصب خلافت''' === | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در فراز بعدى مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: «به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى غصب مى كنند» ، و سپس غاصبين را لعنت كرد. آنگاه با اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود: «در آن هنگام است اى جن و انس كه مى ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى فرستد بر شما شعله اى از آتش و مس گداخته و نمى توانيد آن را از خود دفع كنيد» . | پيامبرصلى الله عليه وآله در فراز بعدى مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: «به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى غصب مى كنند» ، و سپس غاصبين را لعنت كرد. آنگاه با اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود: «در آن هنگام است اى جن و انس كه مى ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى فرستد بر شما شعله اى از آتش و مس گداخته و نمى توانيد آن را از خود دفع كنيد» . | ||
'''جدايى خبيث و طيب''' | === '''جدايى خبيث و طيب''' === | ||
نهيب هاى مقام نبوت لا ينقطع بر سر مردم مى باريد. اين بار پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۱۷۹ سوره آل عمران: «لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى ما اَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ» را مطرح كرد و آن را در كلام خود تضمين كرده به عنوان هشدار فرمود: «خداى عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى كند» . | نهيب هاى مقام نبوت لا ينقطع بر سر مردم مى باريد. اين بار پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۱۷۹ سوره آل عمران: «لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى ما اَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ» را مطرح كرد و آن را در كلام خود تضمين كرده به عنوان هشدار فرمود: «خداى عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى كند» . | ||
'''پيشگويى از حضرت مهدى عليه السلام''' | === '''پيشگويى از حضرت مهدى عليه السلام''' === | ||
آيه ۵۸ سوره اسراء هشدار بعدى بود كه به مناسبت آن نام حضرت مهدى عليه السلام به ميان آمد. خداوند در اين آيه مى فرمايد: «وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلاّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ» ، و پيامبرصلى الله عليه وآله همين آيه را در كلام خويش چنين آورد: «هيچ آبادى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبشان آن را قبل از روز قيامت هلاک مى كند و آن امام هدايت شده را مالک آن قرار مى دهد، و خداوند وعده خود را عملى مى نمايد» . | آيه ۵۸ سوره اسراء هشدار بعدى بود كه به مناسبت آن نام حضرت مهدى عليه السلام به ميان آمد. خداوند در اين آيه مى فرمايد: «وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلاّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ» ، و پيامبرصلى الله عليه وآله همين آيه را در كلام خويش چنين آورد: «هيچ آبادى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبشان آن را قبل از روز قيامت هلاک مى كند و آن امام هدايت شده را مالک آن قرار مى دهد، و خداوند وعده خود را عملى مى نمايد» . | ||
'''فريب اكثريت را نخوريد''' | === '''فريب اكثريت را نخوريد''' === | ||
هشدار بعدى فريب نخوردن از گرايش [[اکثریت]] بود. پيامبرصلى الله عليه وآله ابتدا آيه ۷۱ سوره صافات را قرائت كرد: «قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ» ، و سپس هلاكت آنان در اثر [[مخالفت]] با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى افتند. آنگاه آيات ۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى فرمايد: «اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ» . | هشدار بعدى فريب نخوردن از گرايش [[اکثریت]] بود. پيامبرصلى الله عليه وآله ابتدا آيه ۷۱ سوره صافات را قرائت كرد: «قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ» ، و سپس هلاكت آنان در اثر [[مخالفت]] با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى افتند. آنگاه آيات ۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى فرمايد: «اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ» . | ||
خط ۵۹۴: | خط ۵۴۱: | ||
[[خطابه پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله از نيمه گذشته و آن مجلس با شكوه در كمال نظم گوش به سخنان حضرت فرا داده بودند. مىتوان ادعا كرد تا آن لحظه حضرت مطالب اصلى و لازم را به طور كامل مطرح كرد و جوانب آن را روشن فرمود. از اين مرحله به بعد كه وارد هفتمين بخش سخن خود مى شد، در يک نگاه تبيين كامل درباره ابعاد مسئله ولايت و برخى ناگفته هاى ديگر را آغاز كرد: | [[خطابه پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله از نيمه گذشته و آن مجلس با شكوه در كمال نظم گوش به سخنان حضرت فرا داده بودند. مىتوان ادعا كرد تا آن لحظه حضرت مطالب اصلى و لازم را به طور كامل مطرح كرد و جوانب آن را روشن فرمود. از اين مرحله به بعد كه وارد هفتمين بخش سخن خود مى شد، در يک نگاه تبيين كامل درباره ابعاد مسئله ولايت و برخى ناگفته هاى ديگر را آغاز كرد: | ||
'''معرفى صراط مستقيم''' | === '''معرفى صراط مستقيم''' === | ||
اين بخش سخن با اشاره به آيه ۱۵۳ سوره انعام آغاز شد: «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ» ، كه صراط مستقيم را در برابر همه راه هاى ديگر قرار مى داد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى شد. به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود: «مواظب باشيد كه راه هاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند» . | اين بخش سخن با اشاره به آيه ۱۵۳ سوره انعام آغاز شد: «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ» ، كه صراط مستقيم را در برابر همه راه هاى ديگر قرار مى داد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى شد. به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود: «مواظب باشيد كه راه هاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند» . | ||
آنگاه به صراحت اعلام كرد كه «صراط مستقيم» من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه ۱۸۶ سوره اعراف اشاره كرد كه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» . | آنگاه به صراحت اعلام كرد كه «صراط مستقيم» من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه ۱۸۶ سوره اعراف اشاره كرد كه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» . | ||
'''تفسير سوره حمد''' | === '''تفسير سوره حمد''' === | ||
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله بدون هيچ مقدمه اى سوره حمد را به طور كامل قرائت كرد، و مخاطبين بى اختيار متوجه مطلب جديدى شدند. از آنجا كه در فراز قبلى آيه «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ»تفسير شده بود، اكنون «صراط مستقيم» در سوره حمد نشان داده مى شد كه مسلمانان هر روز حد اقل ده بار در نمازهاى واجب از خدا درخواست هدايت به آن را دارند و اين خواسته را با تفصيل تمام از خدا مى خواهند و مى گويند: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ، صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضّالّينَ» . | در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله بدون هيچ مقدمه اى سوره حمد را به طور كامل قرائت كرد، و مخاطبين بى اختيار متوجه مطلب جديدى شدند. از آنجا كه در فراز قبلى آيه «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ»تفسير شده بود، اكنون «صراط مستقيم» در سوره حمد نشان داده مى شد كه مسلمانان هر روز حد اقل ده بار در نمازهاى واجب از خدا درخواست هدايت به آن را دارند و اين خواسته را با تفصيل تمام از خدا مى خواهند و مى گويند: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ، صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضّالّينَ» . | ||
حضرت پس از قرائت سوره حمد قسم ياد كرد كه اين سوره درباره من و امامان بعد از من نازل شده است، و راه راستى كه هر مسلمان در پى آن است جز پيروى از چهارده معصوم عليهم السلام راه ديگرى نمى تواند باشد. | حضرت پس از قرائت سوره حمد قسم ياد كرد كه اين سوره درباره من و امامان بعد از من نازل شده است، و راه راستى كه هر مسلمان در پى آن است جز پيروى از چهارده معصوم عليهم السلام راه ديگرى نمى تواند باشد. | ||
'''امامان حزب اللَّه اند''' | === '''امامان حزب اللَّه اند''' === | ||
آنگاه آيه۶۲ سوره يونس: «اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» را كنار آيه ۵۶ سوره مائده: «فَاِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» قرار داد و از امامان به عنوان «اولياء اللَّه» و «حزب اللَّه»ياد كرد. | آنگاه آيه۶۲ سوره يونس: «اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» را كنار آيه ۵۶ سوره مائده: «فَاِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» قرار داد و از امامان به عنوان «اولياء اللَّه» و «حزب اللَّه»ياد كرد. | ||
'''دوستان و دشمنان اهلبيت عليهم السلام''' | === '''دوستان و دشمنان اهلبيت عليهم السلام''' === | ||
اكنون كه صراط مستقيم روشن شد سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله در معرفى دو گروه دوست و دشمن آنان ادامه يافت. حضرت يازده جمله در اين باره فرمود كه شش جمله آن در توصيف اولياى اهلبيت عليهم السلام و پنج جمله در وصف اعداء بود. | اكنون كه صراط مستقيم روشن شد سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله در معرفى دو گروه دوست و دشمن آنان ادامه يافت. حضرت يازده جمله در اين باره فرمود كه شش جمله آن در توصيف اولياى اهلبيت عليهم السلام و پنج جمله در وصف اعداء بود. | ||
'''ظاهر فريبى دشمنان''' | === '''ظاهر فريبى دشمنان''' === | ||
در جمله اول آيه۱۱۲ سوره انعام: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» را در كلام خود آورد و فرمود: «دشمنان امامان، سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطينند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى رسانند». | در جمله اول آيه۱۱۲ سوره انعام: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» را در كلام خود آورد و فرمود: «دشمنان امامان، سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطينند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى رسانند». | ||
'''برائت نشان ولايت''' | === '''برائت نشان ولايت''' === | ||
در جمله دوم مستقيماً آيه ۲۲ سوره مجادله را در وصف آنان قرائت كرد كه مى فرمايد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...» و مفهوم آن چنين بود كه دوستى خدا با دوستى دشمنان خدا جمع نمى شود. | در جمله دوم مستقيماً آيه ۲۲ سوره مجادله را در وصف آنان قرائت كرد كه مى فرمايد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...» و مفهوم آن چنين بود كه دوستى خدا با دوستى دشمنان خدا جمع نمى شود. | ||
خط ۶۲۸: | خط ۵۶۹: | ||
در جمله سوم نيز پيامبرصلى الله عليه وآله عيناً آيه ۸۲ سوره انعام را در وصف اولياى اهلبيت عليهم السلام آورد و فرمود: بدانيد دوستان اهلبيت عليهم السلام كسانى اند كه خداوند آنان را توصيف نموده و فرموده است: «كسانى كه ايمان آورده اند و ايمانشان را با ظلم نپوشانده اند، برايشان امن است و آنان هدايت يافتگانند» . | در جمله سوم نيز پيامبرصلى الله عليه وآله عيناً آيه ۸۲ سوره انعام را در وصف اولياى اهلبيت عليهم السلام آورد و فرمود: بدانيد دوستان اهلبيت عليهم السلام كسانى اند كه خداوند آنان را توصيف نموده و فرموده است: «كسانى كه ايمان آورده اند و ايمانشان را با ظلم نپوشانده اند، برايشان امن است و آنان هدايت يافتگانند» . | ||
'''شك در ولايت''' | === '''شك در ولايت''' === | ||
در جمله چهارم آيه ۱۵ سوره حجرات: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» را ضمن كلام خود آورده فرمود: «اولياى اهل بيت كسانى اند كه ايمان آورده و به شک نيفتاده اند» . | در جمله چهارم آيه ۱۵ سوره حجرات: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» را ضمن كلام خود آورده فرمود: «اولياى اهل بيت كسانى اند كه ايمان آورده و به شک نيفتاده اند» . | ||
'''بهشت براى دوستان اهلبيت عليهم السلام''' | === '''بهشت براى دوستان اهلبيت عليهم السلام''' === | ||
جمله پنجم وعده بهشت براى دوستان اهلبيت عليهم السلام بود كه با ادغام آيه ۴۶ سوره حجر: «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنينَ» ، و آيه ۷۳ سوره زمر: «حَتّى اِذا جاؤُوها وَ فُتِحَتْ اَبْوابُها قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ» فرمود:«بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند:«سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد» . | جمله پنجم وعده بهشت براى دوستان اهلبيت عليهم السلام بود كه با ادغام آيه ۴۶ سوره حجر: «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنينَ» ، و آيه ۷۳ سوره زمر: «حَتّى اِذا جاؤُوها وَ فُتِحَتْ اَبْوابُها قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ» فرمود:«بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند:«سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد» . | ||
'''يرزقون فيها بغير حساب''' | === '''يرزقون فيها بغير حساب''' === | ||
جمله ششم ورود بى حساب به بهشت را مژده داد و آيه ۴۰ سوره غافر: «فَاُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ» مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود: «بدانيد كه اولياى اهلبيت كسانى اند كه بهشت براى آنان است و بدون حساب در آن روزى داده مى شوند» . | جمله ششم ورود بى حساب به بهشت را مژده داد و آيه ۴۰ سوره غافر: «فَاُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ» مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود: «بدانيد كه اولياى اهلبيت كسانى اند كه بهشت براى آنان است و بدون حساب در آن روزى داده مى شوند» . | ||
'''آتش براى دشمنان اهلبيت عليهم السلام''' | === '''آتش براى دشمنان اهلبيت عليهم السلام''' === | ||
از جمله هفتم توصيف [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] اهلبيت بود كه به آيه۱۲ سوره انشقاق: «فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعيراً» اشاره كرده فرمود: «بدانيد كه دشمنان امامان كسانىاند كه شعله هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت» . | از جمله هفتم توصيف [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] اهلبيت بود كه به آيه۱۲ سوره انشقاق: «فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعيراً» اشاره كرده فرمود: «بدانيد كه دشمنان امامان كسانىاند كه شعله هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت» . | ||
'''وحشت از جهنم براى دشمنان ولايت''' | === '''وحشت از جهنم براى دشمنان ولايت''' === | ||
جمله هشتم نيز درباره دشمنان بود كه آيه ۷ سوره ملک: «اِذا اُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ« ، و آيه۱۲ سوره فرقان: «اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفيراً» كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود: «بدانيد دشمنان ايشان كسانى اند كه از جهنم در حالى كه مى جوشد صداى وحشتناكى مى شنوند و شعله كشيدن آن را مى بينند» . | جمله هشتم نيز درباره دشمنان بود كه آيه ۷ سوره ملک: «اِذا اُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ« ، و آيه۱۲ سوره فرقان: «اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفيراً» كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود: «بدانيد دشمنان ايشان كسانى اند كه از جهنم در حالى كه مى جوشد صداى وحشتناكى مى شنوند و شعله كشيدن آن را مى بينند» . | ||
'''لعن دشمنان ولايت در جهنم''' | === '''لعن دشمنان ولايت در جهنم''' === | ||
جمله نهم وصف قرآنى [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] اهلبيت عليهم السلام را ادامه داده با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذا ادّارَكُوا فيها جَميعاً ...» ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهلبيت عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان بود. | جمله نهم وصف قرآنى [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] اهلبيت عليهم السلام را ادامه داده با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: «كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذا ادّارَكُوا فيها جَميعاً ...» ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهلبيت عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان بود. | ||
'''اعتراف دشمنان ولايت در جهنم''' | === '''اعتراف دشمنان ولايت در جهنم''' === | ||
جمله دهم درباره دشمنان نيز با آوردن آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک: «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ ...» ادامه يافت. منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهلبيت عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست. | جمله دهم درباره دشمنان نيز با آوردن آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک: «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ ...» ادامه يافت. منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهلبيت عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست. | ||
'''ايمان به غيب در دوستان اهل بيت عليهم السلام''' | === '''ايمان به غيب در دوستان اهل بيت عليهم السلام''' === | ||
آخرين جمله درباره دوستان اهلبيت عليهم السلام بود كه آيه۱۲ سوره ملك: «اِنَّ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ اَجْرٌ كَبيرٌ»مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود: «بدانيد كه اولياء و دوستان امامان معصوم كسانى هستند كه از پروردگارشان مى ترسند (بدون آنكه او را ببينند) به خاطر ايمانى كه به غيب دارند. براى آنان مغفرت و اجر بزرگ است. اى مردم، چقدر فاصله است بين شعله هاى آتش و اجر بزرگ» !! | آخرين جمله درباره دوستان اهلبيت عليهم السلام بود كه آيه۱۲ سوره ملك: «اِنَّ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ اَجْرٌ كَبيرٌ»مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود: «بدانيد كه اولياء و دوستان امامان معصوم كسانى هستند كه از پروردگارشان مى ترسند (بدون آنكه او را ببينند) به خاطر ايمانى كه به غيب دارند. براى آنان مغفرت و اجر بزرگ است. اى مردم، چقدر فاصله است بين شعله هاى آتش و اجر بزرگ» !! | ||
'''مذمت و لعنت خدا بر دشمنان اهلبيت عليهم السلام''' | === '''مذمت و لعنت خدا بر دشمنان اهلبيت عليهم السلام''' === | ||
پس از اين توصيفات درباره دوستان و دشمنان اهلبيت عليهم السلام حضرت سخن را در يك جمله جامع جمع بندى كرده فرمود: «اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و [[لعن]] قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد» . | پس از اين توصيفات درباره دوستان و دشمنان اهلبيت عليهم السلام حضرت سخن را در يك جمله جامع جمع بندى كرده فرمود: «اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و [[لعن]] قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد» . | ||
'''على عليه السلام بشير و هادى و پدر امامان''' | === '''على عليه السلام بشير و هادى و پدر امامان''' === | ||
اكنون سخنرانى به پايان بخش هفتم خود نزديک مى شد و پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت خود را با على عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. ابتدا با اشاره به آيه ۱۸۸ سوره اعراف: «اِنْ اَنَا اِلاّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» فرمود: «بدانيد كه من ترساننده ام و على بشارت دهنده است» . | اكنون سخنرانى به پايان بخش هفتم خود نزديک مى شد و پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت خود را با على عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. ابتدا با اشاره به آيه ۱۸۸ سوره اعراف: «اِنْ اَنَا اِلاّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» فرمود: «بدانيد كه من ترساننده ام و على بشارت دهنده است» . | ||
خط ۷۵۳: | خط ۶۸۴: | ||
مجلس غدير اهميت خود را به همه نشان داده بود و در هر بخش و فراز آن مردم سخنان تازه و مهمى مى شنيدند كه برخى از آنها براى اولين بار به اطلاع آنان مى رسيد. اكثر مخاطبين - به جز منافقين - از حضور در چنين مجلسى خود را سر بلند مى ديدند چرا كه در آينده هاى اسلام از آنان به عنوان اولين پيام رسانان بلندترين خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله ياد مىشد. چنان گوش فرا داده بودند كه حتى صداى نفس ها در سكوت محو مى شد: | مجلس غدير اهميت خود را به همه نشان داده بود و در هر بخش و فراز آن مردم سخنان تازه و مهمى مى شنيدند كه برخى از آنها براى اولين بار به اطلاع آنان مى رسيد. اكثر مخاطبين - به جز منافقين - از حضور در چنين مجلسى خود را سر بلند مى ديدند چرا كه در آينده هاى اسلام از آنان به عنوان اولين پيام رسانان بلندترين خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله ياد مىشد. چنان گوش فرا داده بودند كه حتى صداى نفس ها در سكوت محو مى شد: | ||
'''حل مشكلات جهان به دست حضرت مهدى عليه السلام''' | === '''حل مشكلات جهان به دست حضرت مهدى عليه السلام''' === | ||
در چنين موقعيتى، بخش هشتم خطابه با نام زيباى حضرت قائم آل محمد [[مهدی]] موعودعليه السلام آغاز شد، آن هم براى مردمى كه تا آن روز هيچ توصيف مفصلى درباره آن حضرت نشنيده بودند. | در چنين موقعيتى، بخش هشتم خطابه با نام زيباى حضرت قائم آل محمد [[مهدی]] موعودعليه السلام آغاز شد، آن هم براى مردمى كه تا آن روز هيچ توصيف مفصلى درباره آن حضرت نشنيده بودند. | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله با ۱۸ جمله بلند و ظريف قامت ملكوتى حضرت صاحب الزمان عليه السلام را در آن مجلس حاضر ساخت، و اين گونه بود كه كليد حل مشكلات عالم در آن روز از دست خاتم نبوت به دست خاتم امامت سپرده شد. | پيامبرصلى الله عليه وآله با ۱۸ جمله بلند و ظريف قامت ملكوتى حضرت صاحب الزمان عليه السلام را در آن مجلس حاضر ساخت، و اين گونه بود كه كليد حل مشكلات عالم در آن روز از دست خاتم نبوت به دست خاتم امامت سپرده شد. | ||
'''حضرت مهدى عليه السلام آخرين حجت الهى''' | === '''حضرت مهدى عليه السلام آخرين حجت الهى''' === | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آن موعود امت ها چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت. از يك سو خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد. از سوى ديگر هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده بودن او از بين خلايق را يادآور شد. | پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آن موعود امت ها چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت. از يك سو خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد. از سوى ديگر هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده بودن او از بين خلايق را يادآور شد. | ||
'''قيام و غلبه قائم آل محمدعليهم السلام''' | === '''قيام و غلبه قائم آل محمدعليهم السلام''' === | ||
سپس سخن از قيام آن [[قائم]] آل محمدعليهم السلام به ميان آورد و در اين باره ابعاد مختلف اين قيام را ذكر كرد، كه عبارت بود از غلبه او بر تمامى اديان، فتح و پيروزى او بر همه قدرتمندان جهان، [[انتقام]] او از همه ظالمين، طلب خون هاى به ناحق ريخته اولياى خدا به دست او، و در يک كلمه او را غالب بر همه خواند به گونه اى كه هيچ كس را قدرت اقدام در برابر او نيست. | سپس سخن از قيام آن [[قائم]] آل محمدعليهم السلام به ميان آورد و در اين باره ابعاد مختلف اين قيام را ذكر كرد، كه عبارت بود از غلبه او بر تمامى اديان، فتح و پيروزى او بر همه قدرتمندان جهان، [[انتقام]] او از همه ظالمين، طلب خون هاى به ناحق ريخته اولياى خدا به دست او، و در يک كلمه او را غالب بر همه خواند به گونه اى كه هيچ كس را قدرت اقدام در برابر او نيست. | ||
'''درياى علم الهى نزد حضرت مهدى عليه السلام''' | === '''درياى علم الهى نزد حضرت مهدى عليه السلام''' === | ||
در نگاهى ديگر درياى علم آن حضرت را يادآور شد كه برگرفته از علم بى پايان الهى است، و در اين زمينه آن حضرت را ميراث دار و محيط بر هر علمى معرفى كرد كه هر چه بگويد از پروردگارش خبر مى دهد، و در اين زمينه هر حقى را همراه او و هر نورى را نزد او دانست؛ و از همين نقطه اشاره كرد كه او ارزش علمى آحاد مردم را در حد خودشان مورد توجه قرار خواهد داد. | در نگاهى ديگر درياى علم آن حضرت را يادآور شد كه برگرفته از علم بى پايان الهى است، و در اين زمينه آن حضرت را ميراث دار و محيط بر هر علمى معرفى كرد كه هر چه بگويد از پروردگارش خبر مى دهد، و در اين زمينه هر حقى را همراه او و هر نورى را نزد او دانست؛ و از همين نقطه اشاره كرد كه او ارزش علمى آحاد مردم را در حد خودشان مورد توجه قرار خواهد داد. | ||
'''صاحب اختيار خدا در زمين''' | === '''صاحب اختيار خدا در زمين''' === | ||
سپس به اين جهت اشاره كردند كه او يارى دهنده دين الهى و شكننده جلوه هاى شرک و بالا برنده آيات خداست. | سپس به اين جهت اشاره كردند كه او يارى دهنده دين الهى و شكننده جلوه هاى شرک و بالا برنده آيات خداست. | ||
خط ۷۹۷: | خط ۷۲۳: | ||
بدانيد او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمك نمى شود. اوست ولى خدا در زمين و حكم كننده او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش. | بدانيد او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمك نمى شود. اوست ولى خدا در زمين و حكم كننده او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش. | ||
'''زمينه سازى براى بيعت غدير''' | === '''زمينه سازى براى بيعت غدير''' === | ||
از آنجا كه خطابه غدير متفاوت از هر سخنرانى ديگرى بود در بخش نهم آن مردم با مسئله جديدى رو به رو شدند، و آن مطرح شدن بيعت و پيش بينى آن براى بعد از خطابه بود: | از آنجا كه خطابه غدير متفاوت از هر سخنرانى ديگرى بود در بخش نهم آن مردم با مسئله جديدى رو به رو شدند، و آن مطرح شدن بيعت و پيش بينى آن براى بعد از خطابه بود: | ||
'''تعيين كيفيت بيعت''' | === '''تعيين كيفيت بيعت''' === | ||
در اين فراز پيامبرصلى الله عليه وآله در كوتاه ترين جملات عمق بيعت غدير را با استناد به قرآن معنى كرد. | در اين فراز پيامبرصلى الله عليه وآله در كوتاه ترين جملات عمق بيعت غدير را با استناد به قرآن معنى كرد. | ||
ابتدا نوع [[بیعت]] را تعيين كرد كه اول با من به عنوان [[بیعت]] با على عليه السلام و اقرار به مقامش دست خواهيد داد و سپس با خود او بيعت خواهيد كرد. | ابتدا نوع [[بیعت]] را تعيين كرد كه اول با من به عنوان [[بیعت]] با على عليه السلام و اقرار به مقامش دست خواهيد داد و سپس با خود او بيعت خواهيد كرد. | ||
'''بيعت با خدا''' | === '''بيعت با خدا''' === | ||
سپس نقطه تمايز اين بيعت را خاطر نشان كرد و فرمود: «من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خدا براى او از شما بيعت مى گيرم» . آنگاه حضرت به آيه ۱۰ سوره فتح استناد كرده آن را قرائت كرد: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ ...» . | سپس نقطه تمايز اين بيعت را خاطر نشان كرد و فرمود: «من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خدا براى او از شما بيعت مى گيرم» . آنگاه حضرت به آيه ۱۰ سوره فتح استناد كرده آن را قرائت كرد: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ ...» . | ||
خط ۸۲۸: | خط ۷۵۱: | ||
قبل از آنكه سخن به آخرين بخش خود برسد، بخش دهم خطابه اختصاص به حلال و حرام و واجبات و محرمات يافت، و مقصود حضرت معرفى كسانى بود كه مردم بايد در آينده هاى نزديک و دور در احكامشان به آنان مراجعه كنند: | قبل از آنكه سخن به آخرين بخش خود برسد، بخش دهم خطابه اختصاص به حلال و حرام و واجبات و محرمات يافت، و مقصود حضرت معرفى كسانى بود كه مردم بايد در آينده هاى نزديک و دور در احكامشان به آنان مراجعه كنند: | ||
'''حج و نماز و زكات با كمال دين''' | === '''حج و نماز و زكات با كمال دين''' === | ||
[[پیامبر اسلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله قبل از همه مطالبى درباره حج را با استناد به آيه ۱۵۸ سوره بقره: «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ اَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَاِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» بيان فرمود و از ترك حج بر حذر داشت. | [[پیامبر اسلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله قبل از همه مطالبى درباره حج را با استناد به آيه ۱۵۸ سوره بقره: «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ اَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَاِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» بيان فرمود و از ترك حج بر حذر داشت. | ||
خط ۸۳۶: | خط ۷۵۸: | ||
بعد از [[حجةالوداع|حج]]، نماز و زكات را دو بار مطرح كرد: يک بار با اشاره به آيه ۴۳ سوره بقره: «وَ اَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ» ، و بار ديگر با اشاره به آيه ۴۱ سوره حج: «الَّذينَ اِنْ مَكَّناهُمْ فِى الاَرْضِ اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ» . | بعد از [[حجةالوداع|حج]]، نماز و زكات را دو بار مطرح كرد: يک بار با اشاره به آيه ۴۳ سوره بقره: «وَ اَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ» ، و بار ديگر با اشاره به آيه ۴۱ سوره حج: «الَّذينَ اِنْ مَكَّناهُمْ فِى الاَرْضِ اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ» . | ||
'''امامان مُبيِّن احكام الهى''' | === '''امامان مُبيِّن احكام الهى''' === | ||
پيرو آن نكته اصلى را به ميان آورد كه اگر زمان طويلى بر شما گذشت و كوتاهى نموديد يا فراموش كرديد على صاحب اختيار شماست و براى شما بيان مى كند. | پيرو آن نكته اصلى را به ميان آورد كه اگر زمان طويلى بر شما گذشت و كوتاهى نموديد يا فراموش كرديد على صاحب اختيار شماست و براى شما بيان مى كند. | ||
آنگاه ادامه اين مسير را نشان داده فرمود: «او و آنان كه از نسل من به خلافت مى رسند از آنچه سؤال كنيد به شما خبر مى دهند و آنچه را نمى دانيد برايتان بيان مى كنند» . | آنگاه ادامه اين مسير را نشان داده فرمود: «او و آنان كه از نسل من به خلافت مى رسند از آنچه سؤال كنيد به شما خبر مى دهند و آنچه را نمى دانيد برايتان بيان مى كنند» . | ||
'''لزوم ضابطه براى آينده احكام''' | === '''لزوم ضابطه براى آينده احكام''' === | ||
آنچه حضرت درباره نماز و زكات فرمود آمادگى لازم را براى مطلب اصلى به وجود آورد، كه عبارت بود از آينده نگرى درباره همه حلال ها و حرام هاى خداوند، كه بسيارى از آنها گفته نشده بود و براى برخى از آنها هنوز زمينه اى وجود نداشت. اين فراز يكى از مهمترين قسمت هاى خطبه غدير به شمار مى آيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله ضابطه ابدى درباره حلال و حرام را در اختيار مردم گذاشت و راه هر گونه خود رأيى درباره احكام الهى را مسدود نمود. | آنچه حضرت درباره نماز و زكات فرمود آمادگى لازم را براى مطلب اصلى به وجود آورد، كه عبارت بود از آينده نگرى درباره همه حلال ها و حرام هاى خداوند، كه بسيارى از آنها گفته نشده بود و براى برخى از آنها هنوز زمينه اى وجود نداشت. اين فراز يكى از مهمترين قسمت هاى خطبه غدير به شمار مى آيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله ضابطه ابدى درباره حلال و حرام را در اختيار مردم گذاشت و راه هر گونه خود رأيى درباره احكام الهى را مسدود نمود. | ||
'''دو ضابطه در حلال و حرام''' | === '''دو ضابطه در حلال و حرام''' === | ||
در اين باره حضرت دو ضابطه بسيار مهم براى مردم تعيين كرد: يكى مرجع مردم در حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره ابتدا تصريح كرد كه تعداد حلال و حرام آن قدر زياد است كه نمى توان در يک مجلس همه را بيان كرد. سپس راه حل آن را تعيين جانشينانى دانست كه به [[نیابت]] از پيامبرصلى الله عليه وآله پاسخگوى مردم باشند، و آنان را از اميرالمؤمنين عليه السلام تا حضرت مهدى عليه السلام معرفى كرد. | در اين باره حضرت دو ضابطه بسيار مهم براى مردم تعيين كرد: يكى مرجع مردم در حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره ابتدا تصريح كرد كه تعداد حلال و حرام آن قدر زياد است كه نمى توان در يک مجلس همه را بيان كرد. سپس راه حل آن را تعيين جانشينانى دانست كه به [[نیابت]] از پيامبرصلى الله عليه وآله پاسخگوى مردم باشند، و آنان را از اميرالمؤمنين عليه السلام تا حضرت مهدى عليه السلام معرفى كرد. | ||
ضابطه دوم عدم تغيير حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره حضرت اعلام كرد هيچ حرامى و حلالى را تا كنون تغيير نداده ام و تغييرى هم در آنها به وجود نخواهد آمد. بنا بر اين از مردم نيز خواستند بر اين عدم تغيير پايدار بمانند. | ضابطه دوم عدم تغيير حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره حضرت اعلام كرد هيچ حرامى و حلالى را تا كنون تغيير نداده ام و تغييرى هم در آنها به وجود نخواهد آمد. بنا بر اين از مردم نيز خواستند بر اين عدم تغيير پايدار بمانند. | ||
'''دو ضابطه در امر به معروف و نهى از منكر''' | === '''دو ضابطه در امر به معروف و نهى از منكر''' === | ||
در فراز بعدى پيامبرصلى الله عليه وآله دو نكته بسيار مهم درباره [[امر به معروف]] و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى كرد. يكى اينكه بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است. ديگر اينكه امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند. | در فراز بعدى پيامبرصلى الله عليه وآله دو نكته بسيار مهم درباره [[امر به معروف]] و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى كرد. يكى اينكه بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است. ديگر اينكه امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند. | ||
'''امامت معصومين عليهم السلام در متن قرآن''' | === '''امامت معصومين عليهم السلام در متن قرآن''' === | ||
در اينجا [[پیامبران علیهم السلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم علی عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود: «آنجا كه خدا مى فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم» ، و سپس به [[حدیث ثقلین]] اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما» . | در اينجا [[پیامبران علیهم السلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم علی عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود: «آنجا كه خدا مى فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم» ، و سپس به [[حدیث ثقلین]] اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما» . | ||
'''هشدار از مرگ و معاد و حساب''' | === '''هشدار از مرگ و معاد و حساب''' === | ||
آن حضرت در اواخر بخش دهم خطابه سفارش به تقوى كرد و آيه اول سوره حج را براى ترساندن مردم از روز قيامت قرائت كرد: «اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَىْءٌ عَظيمٌ» و هشدار داد كه مرگ و معاد و حساب و ميزان و حساب در پيشگاه خدا و ثواب و عذاب را به خاطر داشته باشيد كه ترازوى دقيق الهى در برابر شماست. | آن حضرت در اواخر بخش دهم خطابه سفارش به تقوى كرد و آيه اول سوره حج را براى ترساندن مردم از روز قيامت قرائت كرد: «اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَىْءٌ عَظيمٌ» و هشدار داد كه مرگ و معاد و حساب و ميزان و حساب در پيشگاه خدا و ثواب و عذاب را به خاطر داشته باشيد كه ترازوى دقيق الهى در برابر شماست. | ||
خط ۹۲۳: | خط ۸۳۹: | ||
سكوت همچنان بر مجلس حكم فرما بود و [[پیامبراسلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله وارد آخرين بخش سخنرانى خود شده بود. آنچه مخاطبين در اين بخش شنيدند اقدام بى سابقه اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت را به صورت جدى ترى مطرح كرده در يک اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر [[بیعت]] كرد و از همه اقرار گرفت: | سكوت همچنان بر مجلس حكم فرما بود و [[پیامبراسلام|پیامبر]]<nowiki/>صلى الله عليه وآله وارد آخرين بخش سخنرانى خود شده بود. آنچه مخاطبين در اين بخش شنيدند اقدام بى سابقه اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت را به صورت جدى ترى مطرح كرده در يک اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر [[بیعت]] كرد و از همه اقرار گرفت: | ||
'''سه اقدام براى بيعت زبانى''' | === '''سه اقدام براى بيعت زبانى''' === | ||
آن حضرت براى اين كار سه جهت را با هم به اجرا درآورد: از يک سو با مطرح كردن كثرت جمعيت حاضر، اعلام كرد كه خدا دستور داده قبل از بيعت با دست از زبان هاى شما اقرار بگيرم. از سوى ديگر موضوع بيعت را امامت دوازده امام عليهم السلام قرار داد، و در مرحله سوم جملاتى را به عنوان بيعت مطرح كرد و از مردم خواست آنها را تكرار كنند. | آن حضرت براى اين كار سه جهت را با هم به اجرا درآورد: از يک سو با مطرح كردن كثرت جمعيت حاضر، اعلام كرد كه خدا دستور داده قبل از بيعت با دست از زبان هاى شما اقرار بگيرم. از سوى ديگر موضوع بيعت را امامت دوازده امام عليهم السلام قرار داد، و در مرحله سوم جملاتى را به عنوان بيعت مطرح كرد و از مردم خواست آنها را تكرار كنند. | ||
'''متن بيعت نامه''' | === '''متن بيعت نامه''' === | ||
آنگاه براى آنكه مردم در گونه هاى متفاوت بيعت نكرده باشند، از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند. | آنگاه براى آنكه مردم در گونه هاى متفاوت بيعت نكرده باشند، از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند. | ||
خط ۹۳۵: | خط ۸۴۹: | ||
در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى شاهد گرفت. | در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى شاهد گرفت. | ||
'''اى مردم، چه مى گوييد؟''' | === '''اى مردم، چه مى گوييد؟''' === | ||
در فراز بعدى به عنوان كسى كه گفتنى ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى دانيد؟ | در فراز بعدى به عنوان كسى كه گفتنى ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى دانيد؟ | ||
اين برخورد را پيامبرصلى الله عليه وآله با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ...» : «اى مردم چه مى گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى هاى هر نفسى اطلاع دارد». آنگاه با لسان نصيحت گونه اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» : «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است» . | اين برخورد را پيامبرصلى الله عليه وآله با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ...» : «اى مردم چه مى گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى هاى هر نفسى اطلاع دارد». آنگاه با لسان نصيحت گونه اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» : «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است» . | ||
'''آمادگى براى بيعت بعد از خطابه''' | === '''آمادگى براى بيعت بعد از خطابه''' === | ||
از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى آمدند، لذا پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» ، و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يك سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام فرمود. | از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى آمدند، لذا پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» ، و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يك سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام فرمود. | ||
'''سلام به عنوان «اميرالمؤمنين»''' | === '''سلام به عنوان «اميرالمؤمنين»''' === | ||
سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره: «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى خواهيم و بازگشت به سوى توست» . | سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره: «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى خواهيم و بازگشت به سوى توست» . | ||
'''سپاس بر نعمت ولايت''' | === '''سپاس بر نعمت ولايت''' === | ||
آنگاه قدردانى از [[نعمت]] عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» . | آنگاه قدردانى از [[نعمت]] عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» . | ||
'''فضائل بى انتهاى على عليه السلام''' | === '''فضائل بى انتهاى على عليه السلام''' === | ||
[[خطبه غدیر|خطبه]] به پايان خود نزديک مى شد و مردم همچنان تشنه زلال غدير گوش جان به كلام جاودانه محمدى سپرده بودند. | [[خطبه غدیر|خطبه]] به پايان خود نزديک مى شد و مردم همچنان تشنه زلال غدير گوش جان به كلام جاودانه محمدى سپرده بودند. | ||
مسک الختام اين خطابه بلند، جامع الجوامع فضايل على بن ابى طالب عليه السلام بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در يک جمله پر معنى بالاترين فضيلت را براى شخص دوم عالم وجود با ارتباط آن به قرآن بيان كرد. از يک سو نزول [[فضایل]] على عليه السلام در قرآن را به ميان آورد، و از سوى ديگر درياى مناقب آن حضرت را فراتر از آن دانست كه در يک مجلس قابل ذكر باشد. سپس با توجه به گستردگى فضايل على عليه السلام، دستور پذيرفتن آنها را از اصحاب معرفت به ما داد. | مسک الختام اين خطابه بلند، جامع الجوامع فضايل على بن ابى طالب عليه السلام بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در يک جمله پر معنى بالاترين فضيلت را براى شخص دوم عالم وجود با ارتباط آن به قرآن بيان كرد. از يک سو نزول [[فضایل]] على عليه السلام در قرآن را به ميان آورد، و از سوى ديگر درياى مناقب آن حضرت را فراتر از آن دانست كه در يک مجلس قابل ذكر باشد. سپس با توجه به گستردگى فضايل على عليه السلام، دستور پذيرفتن آنها را از اصحاب معرفت به ما داد. | ||
'''نشان بهشت براى اهل ولايت''' | === '''نشان بهشت براى اهل ولايت''' === | ||
بعد از آن بار ديگر با اشاره به آيه ۷۱ سوره احزاب: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً» بر اطاعت و ولايت پذيرى و تسليم در برابر خدا و رسول و على و امامان بعد از او تأكيد كرد. سپس با اشاره به آيه ۲۰ و ۲۱ سوره توبه: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ اُولئِكَ هُمُ الْفائِزونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ» ، به سبقت گيرندگان در امر مهم ولايت نشان بهشت عنايت كرد. | بعد از آن بار ديگر با اشاره به آيه ۷۱ سوره احزاب: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً» بر اطاعت و ولايت پذيرى و تسليم در برابر خدا و رسول و على و امامان بعد از او تأكيد كرد. سپس با اشاره به آيه ۲۰ و ۲۱ سوره توبه: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ اُولئِكَ هُمُ الْفائِزونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ» ، به سبقت گيرندگان در امر مهم ولايت نشان بهشت عنايت كرد. | ||
در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند نمى رسد، و در اين باره به آيه ۸ سوره ابراهيم: «اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ جَميعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَميدٌ» ، و آيه ۱۴۴ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً»اشاره كرد. | در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند نمى رسد، و در اين باره به آيه ۸ سوره ابراهيم: «اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ جَميعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَميدٌ» ، و آيه ۱۴۴ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً»اشاره كرد. | ||
'''دعا و حمد در پايان خطابه''' | === '''دعا و حمد در پايان خطابه''' === | ||
آخرين جمله سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله دعا براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و [[نفرین]] بر [[منکران]] و كافران به اين امر الهى بود، كه فرمود: | آخرين جمله سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله دعا براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و [[نفرین]] بر [[منکران]] و كافران به اين امر الهى بود، كه فرمود: | ||
خط ۱٬۰۲۲: | خط ۹۲۹: | ||
خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر [[منكرین]] كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. | خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر [[منكرین]] كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |