پرش به محتوا

آیه تبلیغ و شبهات: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
پس از اين كلمات، اشک‏ هاى رسول‏خداصلى الله عليه وآله جارى شد و گريه كرد و از جا برخاست. همين كه دور شد، حضرت ابوطالب او را خواند و عرض كرد: پسر برادرم بيا ! وقتى رسول‏خداصلى الله عليه وآله آمد، ابوطالب به او عرض كرد: پسر برادرم، برو و هر چه دلت مى‏ خواهد تبليغ كن. به خدا قسم در برابر هيچ چيزى تو را تسليم نخواهم كرد!<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۲۲۶.</ref>
پس از اين كلمات، اشک‏ هاى رسول‏خداصلى الله عليه وآله جارى شد و گريه كرد و از جا برخاست. همين كه دور شد، حضرت ابوطالب او را خواند و عرض كرد: پسر برادرم بيا ! وقتى رسول‏خداصلى الله عليه وآله آمد، ابوطالب به او عرض كرد: پسر برادرم، برو و هر چه دلت مى‏ خواهد تبليغ كن. به خدا قسم در برابر هيچ چيزى تو را تسليم نخواهم كرد!<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۲۲۶.</ref>


وقتى قريش از مذاكره با جناب ابوطالب براى وادار كردن رسول‏خداصلى الله عليه وآله به توقف تبليغ دين خدا راه به جايى نبردند، در صدد بر آمدند تا جلو تبليغ دين را بگيرند. براى رسيدن به اين هدف، از روش ‏هاى زير استفاده كردند:


====== '''راه اول:''' برخورد مستقيم براى جلوگيرى از تبليغ دين ======
'''يک.''' مذاكره براى كشتن رسول‏خداصلى الله عليه وآله: قريش مى‏ دانست كه راه رهايى از اين مشكل از بين بردن رسول‏خداصلى الله عليه وآله است. ولى از طرفى حمايت جدى ابوطالب و به تبع آن حمايت بنى‏ هاشم -  كه خود از قبائل زيرمجموعه قريش و مورد احترام مردم مكه بودند -  از رسول‏خداصلى الله عليه وآله مانع كشتن آن حضرت مى ‏شد.


وقتى قريش از مذاكره با جناب ابوطالب براى وادار كردن رسول‏خداصلى الله عليه وآله به توقف تبليغ دين خدا راه به جايى نبردند، در صدد بر آمدند تا جلو تبليغ دين را بگيرند. براى رسيدن به اين هدف، از روش‏هاى زير استفاده كردند:
از اين رو خدمت ابوطالب آمدند و به او پيشنهاد كردند كه ما جوانى از جوانان قريش را به تو مى‏ دهيم و تو نيز محمدصلى الله عليه وآله را به ما بده تا او را بكشيم! به اين پيشنهاد توجه كنيد:


وقتى قريش فهميدند كه ابوطالب حاضر نيست دست از حمايت رسول‏خداصلى الله عليه وآله دست بردارد، نزد ابوطالب رفتند و به او گفتند: عمارة بن وليد قوى‏ ترين و زيباترين جوان قريش است. او را به عنوان فرزند به تو مى‏ دهيم كه از فكر و توان جسمى او استفاده كنى، و در برابر آن پسر برادرت را -  كه مخالف دين ماست و بين ما تفرقه ايجاد كرده است و انديشه ما را سفيهانه مى‏ پندارد -  تسليم ما كن تا او را بكشيم. اين يک معامله است؛ مردى در برابر مردى! ابوطالب فرمود: به خدا قسم اين كار هرگز شدنى نيست.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۲۲۶.</ref>


راه اول: برخورد مستقيم براى جلوگيرى از تبليغ دين
'''دو.''' جلوگيرى از ايمان آوردن افراد: مشكل اساسى قريش اسلام بود، و اگر با رسول‏خداصلى الله عليه وآله نيز درگير شدند به خاطر اين بود كه او اسلام را تبليغ مى‏ كرد. پس از شكست طرح‏ هاى ياد شده، به اين طرح رو آوردند كه از ايمان آوردن افراد جلوگيرى كنند، و در اين راه بسيار تلاش كردند تا از اسلام آوردن طفيل بن عمرو<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۳۸۲.</ref>، اعشى بن قيس شاعر معروف<ref>سيره ابن ‏هشام: ج ۱ ص ۳۸۶.</ref> ، عدّاس<ref>سيره ابن ‏هشام: ج ۲ ص ۴۲۱.</ref> ، و از ايمان آوردن قبائل در مناسگ حج<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۲ ص ۴۲۳.</ref>، جلوگيرى نمايند.


يك. مذاكره براى كشتن رسول‏خداصلى الله عليه وآله: قريش مى‏دانست كه راه رهايى از اين مشكل از بين بردن رسول‏خداصلى الله عليه وآله است. ولى از طرفى حمايت جدى ابوطالب و به تبع آن حمايت بنى‏هاشم -  كه خود از قبائل زيرمجموعه قريش و مورد احترام مردم مكه بودند -  از رسول‏خداصلى الله عليه وآله مانع كشتن آن حضرت مى‏شد.
'''سه.''' شكنجه ياران: قريش همزمان با تلاش براى جلوگيرى از ايمان آوردن افراد، به شكنجه ياران رسول‏خداصلى الله عليه وآله رو آورد. اين كار با دو انگيزه انجام مى‏ گرفت: ايمان آورندگان باز گردند، و ديگران نيز تمايل به ايمان آوردن نداشته باشند.
 
 
از اين رو خدمت ابوطالب آمدند و به او پيشنهاد كردند كه ما جوانى از جوانان قريش را به تو مى‏دهيم و تو نيز محمدصلى الله عليه وآله را به ما بده تا او را بكشيم! به اين پيشنهاد توجه كنيد:
 
 
وقتى قريش فهميدند كه ابوطالب حاضر نيست دست از حمايت رسول‏خداصلى الله عليه وآله دست بردارد، نزد ابوطالب رفتند و به او گفتند: عمارة بن وليد قوى‏ترين و زيباترين جوان قريش است. او را به عنوان فرزند به تو مى‏دهيم كه از فكر و توان جسمى او استفاده كنى، و در برابر آن پسر برادرت را -  كه مخالف دين ماست و بين ما تفرقه ايجاد كرده است و انديشه ما را سفيهانه مى‏پندارد -  تسليم ما كن تا او را بكشيم. اين يك معامله است؛ مردى در برابر مردى! ابوطالب فرمود: به خدا قسم اين كار هرگز شدنى نيست.××× ۲ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۲۲۶. ×××
 
دو. جلوگيرى از ايمان آوردن افراد: مشكل اساسى قريش اسلام بود، و اگر با رسول‏خداصلى الله عليه وآله نيز درگير شدند به خاطر اين بود كه او اسلام را تبليغ مى‏كرد. پس از شكست طرح‏هاى ياد شده، به اين طرح رو آوردند كه از ايمان آوردن افراد جلوگيرى كنند، و در اين راه بسيار تلاش كردند تا از اسلام آوردن طفيل بن عمرو××× ۱ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۸۲. ×××، اعشى بن قيس شاعر معروف××× ۲ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۸۶. ×××، عدّاس××× ۳ سيره ابن‏هشام: ج ۲ ص ۴۲۱. ×××، و از ايمان آوردن قبائل در مناسك حج××× ۴ سيره ابن‏هشام: ج ۲ ص ۴۲۳. ×××، جلوگيرى نمايند.
 
 
سه. شكنجه ياران: قريش همزمان با تلاش براى جلوگيرى از ايمان آوردن افراد، به شكنجه ياران رسول‏خداصلى الله عليه وآله رو آورد. اين كار با دو انگيزه انجام مى‏گرفت: ايمان آورندگان باز گردند، و ديگران نيز تمايل به ايمان آوردن نداشته باشند.
 
 
شكنجه مؤمنان توسط قريش به قدرى روشن است كه جاى هيچ شبهه‏اى براى كسى باقى نمى‏گذارد. به اين متن توجه كنيد: قريش با هم توافق كردند تا كسانى را كه به رسول‏خداصلى الله عليه وآله ايمان آورده‏اند شكنجه كنند. بر اين اساس هر قبيله‏اى مسلمانان آن قبيله را شكنجه مى‏كردند.××× ۵ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۲۶۸. ×××


شكنجه مؤمنان توسط قريش به قدرى روشن است كه جاى هيچ شبهه ‏اى براى كسى باقى نمى‏ گذارد. به اين متن توجه كنيد: قريش با هم توافق كردند تا كسانى را كه به رسول‏خداصلى الله عليه وآله ايمان آورده ‏اند شكنجه كنند. بر اين اساس هر قبيله ‏اى مسلمانان آن قبيله را شكنجه مى ‏كردند.<ref>سيره ابن ‏هشام: ج ۱ ص ۲۶۸.</ref>


از ديگر شواهد اين جريان است:
از ديگر شواهد اين جريان است:


كتك خوردن عبداللَّه بن مسعود و مجروح شدن او تنها به خاطر خواندن قرآن.××× ۶ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۱۵. ×××
كتک خوردن عبداللَّه بن مسعود و مجروح شدن او تنها به خاطر خواندن قرآن.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۳۱۵.</ref>


شكنجه بلال با آن وضع فجيع، تنها به جرم گفتن »لا اله الا اللَّه« .××× ۷ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۱۸. ×××
شكنجه بلال با آن وضع فجيع، تنها به جرم گفتن »لا اله الا اللَّه« .××× ۷ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۱۸. ×××