بنی امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
بر اساس روايات، منظور از هزار ماه در سوره مباركه قدر دولت امويان مى‏ باشد.<ref>سنن ترمذى: ج ۵ ص ۲۳۱.</ref> مسعودى در «مروج الذهب» تحقيق گسترده ‏اى كرده و نتيجه گرفته كه كل دولت غاصبانه بنى‏ اميه ۸۳ سال و چهار ماه تمام مى ‏باشد، و آن دقيقاً معادل هزار ماه است.<ref> مروج الذهب: ج ۳ ص ۲۴۵. </ref>
بر اساس روايات، منظور از هزار ماه در سوره مباركه قدر دولت امويان مى‏ باشد.<ref>سنن ترمذى: ج ۵ ص ۲۳۱.</ref> مسعودى در «مروج الذهب» تحقيق گسترده ‏اى كرده و نتيجه گرفته كه كل دولت غاصبانه بنى‏ اميه ۸۳ سال و چهار ماه تمام مى ‏باشد، و آن دقيقاً معادل هزار ماه است.<ref> مروج الذهب: ج ۳ ص ۲۴۵. </ref>


اگر چه دولت [[بنی‏ عباس]] كمتر از آنها ستم نكردند، ولى انقراض دولت بنى‏ اميه فرصتى پيش آورد كه [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق ‏علیه السلام]] معارف حقه را در سطح گسترده‏ اى مطرح نموده، بيش از ۵۰۰۰ نفر شاگرد برجسته تربيت نمايد.
اگر چه دولت [[بنی‏ عباس]] كمتر از آنها ستم نكردند، ولى انقراض دولت بنى‏ اميه فرصتى پيش آورد كه [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق ‏علیه السلام]] معارف حقه را در سطح گسترده‏ اى مطرح نموده، بيش از ۵۰۰۰ نفر شاگرد برجسته تربيت نمايند.


== اولين ياوران صحيفه ملعونه و سقيفه<ref><big>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۷۸.</big></ref>==
== اولين ياوران صحيفه ملعونه و سقيفه<ref><big>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۷۸.</big></ref>==
خط ۲۸: خط ۲۸:


== بنى‏ اميه در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰.</ref>   ==
== بنى‏ اميه در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰.</ref>   ==
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در مورد دوست و دشمن اهل‏ بيت‏ عليهم السلام در قرآن در [[خطبه غدیر]] مى‏ فرمايد:
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در مورد دوست و دشمن اهل‏ بيت‏ عليهم السلام در قرآن در [[خطبه غدیر]] مى‏ فرمايند:


مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و [[لعن]] قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه [[خداوند]] او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref> اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</ref>
مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و [[لعن]] قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه [[خداوند]] او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref> اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</ref>


يكى از مواردى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ [[شجره ملعونه]] در [[قرآن]] است:
يكى از مواردى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارند آيه لعنتِ [[شجره ملعونه]] در [[قرآن]] است:


«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref>اسراء /  ۶۰ .</ref>: «قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن» .
«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref>اسراء /  ۶۰ .</ref>: «قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن» .


بنى‏ اميه كه شاخه‏ هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داده شدند. آن حضرت در تفسير اين آيه فرمود: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى ‏روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى‏ گردانند. دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف [[قریش]] تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاویه و يزيد) از بنی‏ امیه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابی‏ العاص هستند.  
بنى‏ اميه كه شاخه‏ هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داده شدند. آن حضرت در تفسير اين آيه فرمودند: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى ‏روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى‏ گردانند. دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف [[قریش]] تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاویه و يزيد) از بنی‏ امیه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابی‏ العاص هستند.  


== غصب خلافت و خمس<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۵۴ . ژرفاى غدير: ص ۱۳۷.</ref>==
== غصب خلافت و خمس<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۵۴ . ژرفاى غدير: ص ۱۳۷.</ref>==