۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
يكى از سخنان جسارت آميز منافقين كه هنگام معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير از شدت غيظ و غضب بر زبان آورده اند نسبت جنون به ساحت قدس پيامبر صلى الله عليه | يكى از سخنان جسارت آميز منافقين كه هنگام معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير از شدت غيظ و غضب بر زبان آورده اند نسبت جنون به ساحت قدس پيامبر صلى الله عليه و آله است. در پاسخ به اين گفته آنان يكى آيات اول سوره قلم نازل شد كه قبلاً ذكر شد، و ديگرى آيات آخر اين سوره است، كه حتى حركات نامناسب آنان را در برابر منبر غدير ذكر كرده است. | ||
امام صادق | [[امام صادق علیه السلام]] شخصاً در بيابان غدير حاضر شده و جاى جاى وقايع آن روز را نشان داده، و علت نزول اين آيات را بيان فرموده است. حضرت با نگاهى به سمت چپ مسجد غدير (كه در زمان امام صادق عليه السلام وجود داشته) فرمود: | ||
آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه | آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ». | ||
سپس نگاهى به سمت ديگر نموده فرمود: آنجا محل استقرار ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى حذيفه و ابوعبيده جرّاح است. آنگاه كه ديدند حضرت دست على عليه السلام را بالا برد به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى گردد گويا چشمان ديوانه است! | سپس نگاهى به سمت ديگر نموده فرمود: آنجا محل استقرار ابوبكر و عمر و سالم مولى ابى حذيفه و ابوعبيده جرّاح است. آنگاه كه ديدند حضرت دست على عليه السلام را بالا برد به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى گردد گويا چشمان ديوانه است! | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در حديث ديگرى به اين نكته اشاره شده كه منظور منافقين از «مجنون» على بن ابى طالب عليه السلام بوده است، كه خدا اين نسبت را رد كرده و او را ياد و يادگارى براى جهانيان معرفى كرده است. | در حديث ديگرى به اين نكته اشاره شده كه منظور منافقين از «مجنون» على بن ابى طالب عليه السلام بوده است، كه خدا اين نسبت را رد كرده و او را ياد و يادگارى براى جهانيان معرفى كرده است. | ||
حضرت درباره آيه «وَ إِنْ يَكادُ...» فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه | حضرت درباره آيه «وَ إِنْ يَكادُ...» فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله فضيلت و مقام اميرالمؤمنين عليه السلام را به آنان خبر داد گفتند: او ديوانه است! خداوند سبحان فرمود: او - يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام - ديوانه نيست. او نيست مگر ذكرى براى جهانيان.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۹۴. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۸۳.</ref> | ||
تفصيل ماجرا چنين است: | تفصيل ماجرا چنين است: | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
برنامه بيعت همگانى در غدير بعد از خطبه تا غروب ادامه يافت، و پس از اداى نماز تا پاسى از شب طول كشيد و ادامه آن به روز بعد ماند. | برنامه بيعت همگانى در غدير بعد از خطبه تا غروب ادامه يافت، و پس از اداى نماز تا پاسى از شب طول كشيد و ادامه آن به روز بعد ماند. | ||
در فرصتى كه براى پيامبر صلى الله عليه | در فرصتى كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله پيش آمد لازم دانست رفتارهاى منافقين در اثناء خطبه را به آنان گوشزد فرمايد، چه آنكه تمام گفته هايشان را جبرئيل به حضرت خبر داده بود، همان گونه كه عدهاى از مؤمنين سخنان آنان را هنگام خطبه غدير شنيده و به پيامبر صلى الله عليه وآله گزارش داده بودند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۶۳۵ و ج ۳۷ ص ۱۵۴،۱۱۹. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۰،۱۳۴.</ref> | ||
حضرت كسى را فرستاد و ابوبكر و عمر و دار و دسته آنان را فرا خواند و گفته هاى جسارت آميز آنان را برايشان يادآور شد و در اين باره از آنان سؤال فرمود. آنان به شدت انكار كردند و جالب تر اينكه بر انكار خود قسم ياد كردند كه هيچ سخن ناروايى نگفته اند. | حضرت كسى را فرستاد و ابوبكر و عمر و دار و دسته آنان را فرا خواند و گفته هاى جسارت آميز آنان را برايشان يادآور شد و در اين باره از آنان سؤال فرمود. آنان به شدت انكار كردند و جالب تر اينكه بر انكار خود قسم ياد كردند كه هيچ سخن ناروايى نگفته اند. | ||
در اين باره پيامبر صلى الله عليه وآله آيه ۷۴ سوره توبه را قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ ...» : «به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفته اند ... | در اين باره پيامبر صلى الله عليه وآله آيه ۷۴ سوره توبه را قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ ...»: «به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفته اند ...»، و اين گونه حضرت دروغشان را بر آنان ثابت كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۲۰۹، ج ۲۲ ص ۹۶ ح ۴۹، ج ۲۸ ص ۱۲۲، ج ۳۱ ص ۶۳۵،۶۳۳ .</ref> | ||
آنگاه پيامبر صلى الله عليه وآله سخن اصحاب صحيفه يعنى ابوبكر و عمر و سالم و ابوعبيده را يادآور شد كه هنگام بالا بردن اميرالمؤمنين عليه السلام به يكديگر گفته بودند | آنگاه پيامبر صلى الله عليه وآله سخن اصحاب صحيفه يعنى ابوبكر و عمر و سالم و ابوعبيده را يادآور شد كه هنگام بالا بردن اميرالمؤمنين عليه السلام به يكديگر گفته بودند: | ||
«وَ اِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِاَبْصارِهِمْ لَمّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ اِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ» : «كسانى كه كافر شده اند آنگاه كه ذكر را مى شنوند از روى غضب نگاه هاى تندى به تو مى كنند و مى گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۹۴ و ج ۳۷ ص ۲۲۱،۱۷۲،۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۲۲،۱۴۹،۱۴۱،۵۵.</ref> | «چشمانش را بنگريد كه چگونه مى گردد، گويا چشمان ديوانه است»، و نزول آيات ۵۱ و ۵۲ سوره قلم را درباره آنان يادآور شد كه مى فرمايد: | ||
«وَ اِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِاَبْصارِهِمْ لَمّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ اِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ»: | |||
«كسانى كه كافر شده اند آنگاه كه ذكر را مى شنوند از روى غضب نگاه هاى تندى به تو مى كنند و مى گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۹۴ و ج ۳۷ ص ۲۲۱،۱۷۲،۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۲۲،۱۴۹،۱۴۱،۵۵.</ref> | |||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === | ||
در مورد اين آيه دو تحليل اعتقادى | در مورد اين آيه دو تحليل اعتقادى مى توان بيان كرد: | ||
==== تحليل اول | ==== تحليل اول ==== | ||
دو نكته بسيار مهم از ضميمه روايات مذكور در شأن نزول اين آيات استفاده مى شود: | دو نكته بسيار مهم از ضميمه روايات مذكور در شأن نزول اين آيات استفاده مى شود: | ||
خط ۴۸: | خط ۵۲: | ||
از اين سخن سالم مى توان فهميد كه شدت بغض و كينه در دل ابوبكر و عمر تا كجا بوده است. خداوند نقطه اوج اين غيظ و خشم و نفرت آنان از ولايت على عليه السلام را با به كار گرفتن مصدر «زَلَقَ» و آوردن كلمه «لَيُزْلِقُونَكَ» به تصوير كشيده است. اين كلمه در سياقى كه در اينجا به كار رفته حامل معناى ادبىِ بسيار دقيق و پر محتوايى است. | از اين سخن سالم مى توان فهميد كه شدت بغض و كينه در دل ابوبكر و عمر تا كجا بوده است. خداوند نقطه اوج اين غيظ و خشم و نفرت آنان از ولايت على عليه السلام را با به كار گرفتن مصدر «زَلَقَ» و آوردن كلمه «لَيُزْلِقُونَكَ» به تصوير كشيده است. اين كلمه در سياقى كه در اينجا به كار رفته حامل معناى ادبىِ بسيار دقيق و پر محتوايى است. | ||
در كتب لغت «ازْلَقَهُ بِبَصَرِهِ» را چنين معنى كرده اند: «احَدَّ النَّظَرَ الَيْهِ بِسَخَطٍ» : «از روى نارضايتى و غضب به او نگاه تُند و تيز | در كتب لغت «ازْلَقَهُ بِبَصَرِهِ» را چنين معنى كرده اند: «احَدَّ النَّظَرَ الَيْهِ بِسَخَطٍ»: «از روى نارضايتى و غضب به او نگاه تُند و تيز نمود»، و جمله «لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ» را چنين معنى كرده اند: «يُصيبُونَكَ بِأَعْيُنِهِمْ فَيُزيلُونَكَ عَنْ مَقامِكَ الَّذى جَعَلَهُ اللَّه لَكَ»: «تو را با چشمان خود هدف قرار مى دهند، تا تو را از مقامى كه خدا برايت قرار داده زايل كنند» . | ||
آنچه خدا در اين آيه به تصوير مى كشد بدين معنى است كه اصحاب صحيفه با آن بغضى كه از اول نسبت به على بن ابى طالب عليه السلام داشتند، از هنگامى كه متوجه برنامه اعلان ولايت در غدير شدند آتش كينه شان شعله ور شد، و اين آتش همچنان در خروش بود تا هنگام اعلان «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلُىٌّ مَوْلاهُ ...» كه على عليه السلام بر فراز دستان پيامبر صلى الله عليه وآله سر به عرش ساييد و ولايت او بر جهانيان تثبيت شد. | آنچه خدا در اين آيه به تصوير مى كشد بدين معنى است كه اصحاب صحيفه با آن بغضى كه از اول نسبت به على بن ابى طالب عليه السلام داشتند، از هنگامى كه متوجه برنامه اعلان ولايت در غدير شدند آتش كينه شان شعله ور شد، و اين آتش همچنان در خروش بود تا هنگام اعلان «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلُىٌّ مَوْلاهُ ...» كه على عليه السلام بر فراز دستان پيامبر صلى الله عليه وآله سر به عرش ساييد و ولايت او بر جهانيان تثبيت شد. | ||
در چنين شرايطى بود كه كينه آنان به اوج خود رسيد و اگر قادر به عكس العملى بودند از همانجا حمله مى كردند تا على عليه السلام را از فراز دست پيامبر صلى الله عليه | در چنين شرايطى بود كه كينه آنان به اوج خود رسيد و اگر قادر به عكس العملى بودند از همانجا حمله مى كردند تا على عليه السلام را از فراز دست پيامبر صلى الله عليه و آله پايين بكشند. از آنجا كه چنين كارى در آن لحظات امكان پذير نبود او را با چشمان خود هدف قرار دادند، و از همان جايى كه در مقابل منبر نشسته بودند چنان غيظ و كينه از چشمانشان مى باريد و حدقه چشمشان از كينه گشاد شده بود كه هر بيننده اى مى توانست سخن دلشان و جوشش كينه آنان را از چشمانشان بخواند. گويا با چشمانشان براى آينده خط و نشان مى كشيدند و دندان تيز خود را نشان مى دادند، كه خواهيد ديد چه نقشه هايى در سر داريم و چگونه على را از اين مقام عظمى پايين مى آوريم و جاى او را غصب مى كنيم. | ||
===== جهانى بودن ولايت على عليه السلام ===== | ===== جهانى بودن ولايت على عليه السلام ===== | ||
خط ۵۹: | خط ۶۳: | ||
خداوند از يك سو به آنان كه با شنيدن اعلان ولايت به غيظ و غضب در مى آيند و حركات ناشايست از خود بروز مى دهند پاسخ مى دهد، كه شما را چه رسيده كه با يك مسئله جهانى مقابله كنيد و شما چه كسى هستيد كه بخواهيد نارضايتى خود را از ولايت عالم گير على عليه السلام نشان دهيد! | خداوند از يك سو به آنان كه با شنيدن اعلان ولايت به غيظ و غضب در مى آيند و حركات ناشايست از خود بروز مى دهند پاسخ مى دهد، كه شما را چه رسيده كه با يك مسئله جهانى مقابله كنيد و شما چه كسى هستيد كه بخواهيد نارضايتى خود را از ولايت عالم گير على عليه السلام نشان دهيد! | ||
از سوى ديگر به مسلمانان مى فهماند كه ولايت و صاحب اختيارى على عليه السلام به شما اختصاص ندارد، بلكه مربوط به «عالميان» است. كلمه «عالَمينَ» شِبه جمع است و به معناى «الخَلْقُ كُلُّهُ» است، يعنى همه ما سِوَى اللَّه را در بر مى گيرد؛ و اين به معناى صاحب اختيارى امامان عليهم السلام بر همه مخلوقات است، اعم از موجودات زنده يا غير زنده، از | از سوى ديگر به مسلمانان مى فهماند كه ولايت و صاحب اختيارى على عليه السلام به شما اختصاص ندارد، بلكه مربوط به «عالميان» است. كلمه «عالَمينَ» شِبه جمع است و به معناى «الخَلْقُ كُلُّهُ» است، يعنى همه ما سِوَى اللَّه را در بر مى گيرد؛ و اين به معناى صاحب اختيارى امامان عليهم السلام بر همه مخلوقات است، اعم از موجودات زنده يا غير زنده، از انسان ها گرفته تا ملائكه و جن و حيوانات و موجودات ناشناخته كرات ديگر و آنچه غير از ذات الهى وجود دارد. | ||
اين ولايت را خدا به ائمه عليهم السلام عنايت كرده و امر ايشان درباره همه چيز نافذ است، اگر چه فرمان الهى بر ايشان و آنچه تحت امرشان است احاطه دارد. | اين ولايت را خدا به ائمه عليهم السلام عنايت كرده و امر ايشان درباره همه چيز نافذ است، اگر چه فرمان الهى بر ايشان و آنچه تحت امرشان است احاطه دارد. | ||
==== تحليل دوم | ==== تحليل دوم ==== | ||
جا دارد در اينجا براى تبيين كاملِ آيه «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» روايات مربوط به ولايت مطلقه معصومين عليهم السلام و عموميت صاحب اختيارى ايشان نسبت به همه مخلوقات و نيز پذيرش تكوينى مخلوقات نسبت به ولايت ايشان و اقرار بسيارى از آنها به مقام با عظمت ايشان را يادآور شويم. | جا دارد در اينجا براى تبيين كاملِ آيه «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» روايات مربوط به ولايت مطلقه معصومين عليهم السلام و عموميت صاحب اختيارى ايشان نسبت به همه مخلوقات و نيز پذيرش تكوينى مخلوقات نسبت به ولايت ايشان و اقرار بسيارى از آنها به مقام با عظمت ايشان را يادآور شويم. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۸: | ||
يَسيرُ (عالِمُ الْمَدينَةِ) مِنَ النَّهارِ مَسيرَةَ الشَّمْسِ سَنَةً حَتّى يَقْطَعَ اثْنَىْ عَشَرَ الْفَ عالَمٍ مِثْلَ عالَمِكُمْ هذا؛ ما يَعْلَمُونَ انَّ اللَّه خَلَقَ آدَمَ وَ لا ابْليسَ ... . مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ الاّ وِلايَتَنا وَ الْبَراءَةَ مِنْ عَدُوِّنا: | يَسيرُ (عالِمُ الْمَدينَةِ) مِنَ النَّهارِ مَسيرَةَ الشَّمْسِ سَنَةً حَتّى يَقْطَعَ اثْنَىْ عَشَرَ الْفَ عالَمٍ مِثْلَ عالَمِكُمْ هذا؛ ما يَعْلَمُونَ انَّ اللَّه خَلَقَ آدَمَ وَ لا ابْليسَ ... . مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ الاّ وِلايَتَنا وَ الْبَراءَةَ مِنْ عَدُوِّنا: | ||
عالِم مدينه (يعنى امام صادق عليه السلام) در | عالِم مدينه (يعنى امام صادق عليه السلام) در يک روز به اندازه مسير يك سالِ آفتاب سير مى كند، به گونهاى كه دوازده هزار عالَم را - كه مثل اين عالَم شما هستند - طى مى كند. اهل آن دوازده هزار عالَم نمى دانند كه خدا آدم و ابليس را خلق كرده است ... . و با اين همه بر آنان جز ولايت ما و بيزارى از دشمنانمان واجب نشده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۹ ح ۱۴.</ref> | ||
====== ۶_ ولايت بر موجودات بدون استثنا ====== | ====== ۶_ ولايت بر موجودات بدون استثنا ====== | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۹: | ||
انَّ بَيْنَنا وَ بَيْنَ كُلِّ ارْضٍ تُرّاً مِثْلَ تُرِّ الْبَناءِ، فَاذا امِرْنا فِى الارْضِ بِأَمْرٍ جَذَبْنا ذلِكَ التُّرَّ فَأَقْبَلَتِ الارْضُ بِقَليبِها وَ اسْواقِها وَ دُورِها حَتّى تُنْفَذَ فيها ما نُؤْمَرُ بِهِ مِنْ امْرِ اللَّه تَعالى: | انَّ بَيْنَنا وَ بَيْنَ كُلِّ ارْضٍ تُرّاً مِثْلَ تُرِّ الْبَناءِ، فَاذا امِرْنا فِى الارْضِ بِأَمْرٍ جَذَبْنا ذلِكَ التُّرَّ فَأَقْبَلَتِ الارْضُ بِقَليبِها وَ اسْواقِها وَ دُورِها حَتّى تُنْفَذَ فيها ما نُؤْمَرُ بِهِ مِنْ امْرِ اللَّه تَعالى: | ||
بين ما و هر سرزمينى رشته اتصالى است مانند نخى كه بَنّا هنگام بناى ساختمان براى تنظيم به كار مى برد. وقتى درباره سرزمينى دستورى به ما داده شود آن رشته را به سوى خود مى كشيم، و آن سرزمين با چاه ها و بازارها و خانه هايش به ما روى مى كند و تحت تصرف ما قرار مى گيرد به | بين ما و هر سرزمينى رشته اتصالى است مانند نخى كه بَنّا هنگام بناى ساختمان براى تنظيم به كار مى برد. وقتى درباره سرزمينى دستورى به ما داده شود آن رشته را به سوى خود مى كشيم، و آن سرزمين با چاه ها و بازارها و خانه هايش به ما روى مى كند و تحت تصرف ما قرار مى گيرد به گونه اى كه آنچه از امر خداى تعالى به ما دستور داده شده درباره آن اجرا شود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۶.</ref> | ||
====== ۹_ ولايت به معناى حضور در محضر معصوم ====== | ====== ۹_ ولايت به معناى حضور در محضر معصوم ====== | ||
امام صادق عليه السلام حاضر بودن تمام جهان را در محضر امام عليه السلام و سهولت هر گونه تصرفى در آن را در بيانى رسا چنين فرموده است: | امام صادق عليه السلام حاضر بودن تمام جهان را در محضر امام عليه السلام و سهولت هر گونه تصرفى در آن را در بيانى رسا چنين فرموده است: | ||
انَّ الدُّنْيا تَمَثَّلَ لِلامامِ فى مِثْلِ فِلْقَةِ الْجَوْزِ، فَما يَعْرِضُ لِشَىْءٍ مِنْها، وَ انَّهُ لَيَتَناوَلُها مِنْ اطْرافِها كَما يَتَناوَلُ احَدُكُمْ مِنْ فَوْقِ مائِدَتِهِ ما يَشاءُ، فَلا يَعْزُبُ عَنْهُ مِنْها | انَّ الدُّنْيا تَمَثَّلَ لِلامامِ فى مِثْلِ فِلْقَةِ الْجَوْزِ، فَما يَعْرِضُ لِشَىْءٍ مِنْها، وَ انَّهُ لَيَتَناوَلُها مِنْ اطْرافِها كَما يَتَناوَلُ احَدُكُمْ مِنْ فَوْقِ مائِدَتِهِ ما يَشاءُ، فَلا يَعْزُبُ عَنْهُ مِنْها شَىْءٌ: | ||
دنيا براى امام مثل دو نيمه گرد و حاضر است و نيازى نيست كه موجوداتِ آن بر او عرضه شوند، بلكه او در همه جوانب دنيا تصرف مى كند همان گونه كه يكى از شما از سفره غذا هر چه بخواهد بر مى دارد و چيزى از او مخفى نمى ماند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۷ ح ۱۱.</ref> | دنيا براى امام مثل دو نيمه گرد و حاضر است و نيازى نيست كه موجوداتِ آن بر او عرضه شوند، بلكه او در همه جوانب دنيا تصرف مى كند همان گونه كه يكى از شما از سفره غذا هر چه بخواهد بر مى دارد و چيزى از او مخفى نمى ماند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۷ ح ۱۱.</ref> | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۸: | ||
در روايات صريحاً آمده است كه ملائكه با سجده بر آدم در واقع بر انوار معصومين عليهم السلام كه در صلب او بودند سجده كردند و در واقع سر تسليم در برابر ولايتشان فرود آوردند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۰.</ref> | در روايات صريحاً آمده است كه ملائكه با سجده بر آدم در واقع بر انوار معصومين عليهم السلام كه در صلب او بودند سجده كردند و در واقع سر تسليم در برابر ولايتشان فرود آوردند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۰.</ref> | ||
آنان همگى ولايت اهل بيت عليهم السلام را پذيرفته اند، و حتى گرفتارى «فطرس» نيز براى توقف در ولايت بود كه پس از توبه به دست صاحب ولايت شفاى خود را باز يافت. | |||
درباره پذيرش همه جانبه ولايت از سوى ملائكه و فرمان بردارى و خدمتگزارى ايشان در محضر معصومين عليهم السلام چهار روايت به عنوان نمونه ذكر مى شود: | |||
====== ۱_ اعتقاد همه ملائكه به ولايت ====== | ====== ۱_ اعتقاد همه ملائكه به ولايت ====== | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۸: | ||
امام جعفر صادق عليه السلام انجام وظيفه ملائكه در ساحت قدس ولايت را چنين بيان فرمود: | امام جعفر صادق عليه السلام انجام وظيفه ملائكه در ساحت قدس ولايت را چنين بيان فرمود: | ||
ملائكه در كنار اثاث زندگى ما نازل مى شوند و بر | ملائكه در كنار اثاث زندگى ما نازل مى شوند و بر فرش هاى ما از اين سو به آن سو مى روند، و بر سر مردگان ما شاهد و حاضر مى شوند، و اخبار وقايع را قبل از وقوع آن براى ما مى آورند، و با ما نماز مى گزارند و براى ما دعا مى كنند و بر سر ما بال هاى خود را مى گسترانند، و در هر فصلى از گياهان آن فصلِ زمين براى ما مى آورند، و از آب هاى سرزمين هاى مختلف براى ما مى آورند و آن را در ظرف هاى خود مى يابيم... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۷۴.</ref> | ||
===== ج. ولايت بر جنّيان ===== | ===== ج. ولايت بر جنّيان ===== | ||
جنّيان مانند انسانها دو گروه اند: گروهى كه ولايت | جنّيان مانند انسانها دو گروه اند: گروهى كه ولايت اهل بيت عليهم السلام را پذيرفته اند و گروهى كه ولايت را نپذيرفته اند، ولى آنان كه قبول كردند در وفادارى به آن پابرجا ماندند. در اين باره احاديث و داستان هاى مفصلى آمده كه چهار نمونه ذكر مى شود: | ||
====== ۱. پيروان اهلبيت عليهم السلام از جن ====== | ====== ۱. پيروان اهلبيت عليهم السلام از جن ====== | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۷: | ||
====== ۲. اطاعت جنّيان از مقام ولايت ====== | ====== ۲. اطاعت جنّيان از مقام ولايت ====== | ||
امام | [[امام کاظم علیه السلام]] اطاعت جنّيان را از مقام عصمت قوى تر از انسان ها دانسته فرمود: انَّهُمْ (اىِ الْجِنَّ) لاَطْوَعُ لَنا مِنْكُمْ يا مَعْشَرَ الانْسِ: اى انسانها، جنّيان از شما بهتر اطاعت ما را مى نمايند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۲۳.</ref> | ||
====== ۳. سؤال جنّيان از مقام عصمت ====== | ====== ۳. سؤال جنّيان از مقام عصمت ====== |