۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی « ==آيه «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==آيه «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً» <ref>طلاق / ۸ . غدير در قرآن: ج ۲ ص | ==آيه «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً»<ref>طلاق / ۸ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۳۹ - ۳۴۴.</ref>== | ||
بزرگ ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد. | بزرگ ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۸ سوره طلاق و آيه ۲۴ سوره بقره است: | |||
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً» : | «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً» : | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
«و چه بسا آبادى كه از امر پروردگارش و پيامبرانش سرپيچى كرده و ما آنان را مورد حسابرسى شديد قرار داديم و آنان را عذاب سختى نموديم» . | «و چه بسا آبادى كه از امر پروردگارش و پيامبرانش سرپيچى كرده و ما آنان را مورد حسابرسى شديد قرار داديم و آنان را عذاب سختى نموديم» . | ||
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ» <ref>بقره / ۲۴.</ref>: | «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»<ref>بقره / ۲۴.</ref>: | ||
«اگر چنين نكنند و ابداً نخواهند كرد پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگ ها هستند و براى كافران آماده شده است» . | «اگر چنين نكنند و ابداً نخواهند كرد پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگ ها هستند و براى كافران آماده شده است» . | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در قرآن آيه سوره طلاق درباره امت هايى است كه سركشى از امر پروردگار و رسولانش را از حد گذراندند و خداوند با آنان برخورد بسيار شديدى نمود و كيفر سختى در دنيا و آخرت برايشان در نظر گرفت. اما مضمون آيه سوره بقره، در موارد ديگرى از قرآن هم آمده ولى تنها موردى كه متن خطبه به آن نزديک تر است آيه سوره بقره است. | در قرآن آيه سوره طلاق درباره امت هايى است كه سركشى از امر پروردگار و رسولانش را از حد گذراندند و خداوند با آنان برخورد بسيار شديدى نمود و كيفر سختى در دنيا و آخرت برايشان در نظر گرفت. اما مضمون آيه سوره بقره، در موارد ديگرى از قرآن هم آمده ولى تنها موردى كه متن خطبه به آن نزديک تر است آيه سوره بقره است. | ||
اين آيه درباره كسانى است كه در آنچه بر | اين آيه درباره كسانى است كه در آنچه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده شک دارند. خداوند از آنان مىخواهد كه با كمک شريكان خود سوره اى نظير سوره هاى قرآن بياورند، و سپس به اين آيه مى رسد كه هرگز نمى توانيد، و اگر نتوانستيد بترسيد از آتشى كه براى كافران آماده شده و در آن انسان ها و سنگ ها به جاى هيزم سوزانده مى شوند. | ||
'''۴- تحليل اعتقادى''' | '''۴- تحليل اعتقادى''' | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
آنچه از عبارات شديد اين جمله به ضميمه آوردن آيه در پايان اين فراز از خطبه مى آموزيم، كفرِ منكرين ولايت و امامت على عليه السلام و سركش بودن آنان از اوامر الهى به حكم قرآن است. | آنچه از عبارات شديد اين جمله به ضميمه آوردن آيه در پايان اين فراز از خطبه مى آموزيم، كفرِ منكرين ولايت و امامت على عليه السلام و سركش بودن آنان از اوامر الهى به حكم قرآن است. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين قسمت خطابه، ابتدا تابلوى با عظمت غدير را بلند مى كند و مى فرمايد: انَّهُ امامٌ مِنَ اللَّه: على از طرف خدا امام است. آنگاه به عنوان نتيجه گيرى، خدا را در اين اعتقاد طرف پاسخ مردم قرار مى دهد و دو مسئله درباره ولايت مطرح مى نمايد: يكى انكار ولايت و ديگرى مخالفت با على عليه السلام. | |||
بنابراين دو گروه مورد كلام | بنابراين دو گروه مورد كلام پيامبر صلى الله عليه و آله هستند: يكى كسانى كه به امامت على عليه السلام اعتقاد ندارند و اصلاً آن را نپذيرفته اند، و ديگرى كسانى كه عملاً به مخالفت با او برخاسته در مقابل او قد عَلَم كرده اند، اگر چه در دل خلافت او را قبول داشته باشند و به حقانيت او اقرار نمايند مانند كسانى كه به خاطر مسايل مادى دست از آن حضرت كشيدند و به معاويه پيوستند. | ||
آنگاه در بيان سزاى اين دو گروه ۵ تأكيد به كار گرفته است: | آنگاه در بيان سزاى اين دو گروه ۵ تأكيد به كار گرفته است: | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
'''جهت دوم: عذاب شديد براى انكار ولايت''' | '''جهت دوم: عذاب شديد براى انكار ولايت''' | ||
عذابى كه براى انكار ولايت و مخالفت با على عليه السلام در نظر گرفته شده عذاب شديدى است كه خود | عذابى كه براى انكار ولايت و مخالفت با على عليه السلام در نظر گرفته شده عذاب شديدى است كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله از آن به «عذاب نُكْر» ياد مى كند. «نُكْر» به معناى شديد و غير عادى است، و منظور آن است كه نسبت به عذاب ساير اهل جهنم فوق العاده است. | ||
دو جهت غير عادى بودن آن را قرآن تصريح كرده و | دو جهت غير عادى بودن آن را قرآن تصريح كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله هم در خطبه فرموده است: يكى اينكه هيزم آن سنگ است، و مانند آتش هاى معمولى از چوب و روغن و امثال آن نيست. ديگر اينكه خود انسان هاى مستحق آتش هيزم آنند، كه نه فقط در آتش معذب مى شوند بلكه خودشان هيزمى براى عذاب ديگران مى گردند. | ||
'''جهت سوم: انكار ولايت كفر است''' | '''جهت سوم: انكار ولايت كفر است''' | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
انكار ولايت على عليه السلام و مخالفت با آن حضرت فقط گناه نيست، بلكه سركشى از امر پروردگار و تجاوز از حد و مساوى با كفر است، چرا كه صريحاً مى فرمايد: اگر با على مخالفت كنيد با عذابى كه براى كافرين آماده شده معذب خواهيد شد. همچنين آيه «عَذاباً نُكْراً» را مى آورد كه آغاز آن «عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها» است، و اين بدان معنى است كه ضديت با على عليه السلام مساوى با كفر است. | انكار ولايت على عليه السلام و مخالفت با آن حضرت فقط گناه نيست، بلكه سركشى از امر پروردگار و تجاوز از حد و مساوى با كفر است، چرا كه صريحاً مى فرمايد: اگر با على مخالفت كنيد با عذابى كه براى كافرين آماده شده معذب خواهيد شد. همچنين آيه «عَذاباً نُكْراً» را مى آورد كه آغاز آن «عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها» است، و اين بدان معنى است كه ضديت با على عليه السلام مساوى با كفر است. | ||
در اين باره احاديث بسيارى از | در اين باره احاديث بسيارى از پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شده كه اين فراز غدير را تبيين مى نمايد: | ||
۱. از آنجا كه على بن ابى | ۱. از آنجا كه على بن ابى طالب عليه السلام «امامٌ مِنَ اللَّه» است پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى مى فرمايد: ما آمَنَ بِاللَّه مَنْ انْكَرَكَ<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۹. تفسير فرات: ص ۱۸۱. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۳.</ref>: كسى كه تو را انكار كند به خدا ايمان نياورده است. | ||
۲. در حديثى ديگر مى فرمايد: ما آمَنَ بى مَنْ انْكَرَكَ<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۶۴ و ج ۳۵ ص ۲۶. المسترشد: ص ۶۰۷ .</ref>: كسى كه تو را انكار كند به من (يعنى | ۲. در حديثى ديگر مى فرمايد: ما آمَنَ بى مَنْ انْكَرَكَ<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۶۴ و ج ۳۵ ص ۲۶. المسترشد: ص ۶۰۷ .</ref>: كسى كه تو را انكار كند به من (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله) ايمان نياورده است. | ||
۳. در جاى ديگر نه تنها ايمانِ منكرِ على عليه السلام را قبول ندارد، كه او را كافر مى داند و مى فرمايد: كَفَرَ مَنْ انْكَرَكَ <ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۵۱. مزار ابن المشهدى: ص ۳۰۹.</ref>: هر كس تو را انكار كند كافر شده است. | ۳. در جاى ديگر نه تنها ايمانِ منكرِ على عليه السلام را قبول ندارد، كه او را كافر مى داند و مى فرمايد: كَفَرَ مَنْ انْكَرَكَ <ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۵۱. مزار ابن المشهدى: ص ۳۰۹.</ref>: هر كس تو را انكار كند كافر شده است. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
۴. حديث جامعترى چنين مى فرمايد: مَنْ انْكَرَ امامَةَ عَلِىٍّ بَعْدى كانَ كَمَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى فى حَياتى، وَ مَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى كانَ كَمَنْ انْكَرَ رُبُوبِيَّةَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ <ref>أمالى الصدوق: ص ۶۵۶ .</ref> : هر كس امامت على را بعد از من انكار كند مانند كسى است كه نبوت مرا در زمان حياتم انكار كرده باشد، و هر كس نبوت مرا انكار كند مانند كسى است كه ربوبيّت پروردگارش را منكر شود. | ۴. حديث جامعترى چنين مى فرمايد: مَنْ انْكَرَ امامَةَ عَلِىٍّ بَعْدى كانَ كَمَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى فى حَياتى، وَ مَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى كانَ كَمَنْ انْكَرَ رُبُوبِيَّةَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ <ref>أمالى الصدوق: ص ۶۵۶ .</ref> : هر كس امامت على را بعد از من انكار كند مانند كسى است كه نبوت مرا در زمان حياتم انكار كرده باشد، و هر كس نبوت مرا انكار كند مانند كسى است كه ربوبيّت پروردگارش را منكر شود. | ||
۵ . حديث ديگرى ولايت على عليه السلام را سرمايه مؤمن معرفى مى كند و مى فرمايد: مَنْ لَمْ يَلْقَ اللَّه بِوِلايَتِكَ لَمْ يَلْقَهُ بِشَىْءٍ<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۱۵۹.</ref>: هر كس خدا را با ولايت تو ملاقات نكند، چيزى همراه خود براى ملاقات خدا نبرده است. | ۵ . حديث ديگرى ولايت على عليه السلام را سرمايه مؤمن معرفى مى كند و مى فرمايد: مَنْ لَمْ يَلْقَ اللَّه بِوِلايَتِكَ لَمْ يَلْقَهُ بِشَىْءٍ<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۱۵۹.</ref>:هر كس خدا را با ولايت تو ملاقات نكند، چيزى همراه خود براى ملاقات خدا نبرده است. | ||
۶ . در حديث ديگرى به اين مطلب تصريح شده كه انكار ولايت على عليه السلام اثر دو جانبه دارد و در روز قيامت هر كس على عليه السلام را نشناسد آن حضرت هم او را نمى شناسد: لا يَدْخُلُ النّارَ الاّ مَنْ انْكَرَكَ وَ انْكَرْتَهُ <ref>امالى المفيد: ص ۲۱۳.</ref>: داخل آتش نمى شود مگر كسى كه تو را انكار كند و تو او را انكار نمايى. اين انكار حاكى از قطع رابطه است. | ۶ . در حديث ديگرى به اين مطلب تصريح شده كه انكار ولايت على عليه السلام اثر دو جانبه دارد و در روز قيامت هر كس على عليه السلام را نشناسد آن حضرت هم او را نمى شناسد: لا يَدْخُلُ النّارَ الاّ مَنْ انْكَرَكَ وَ انْكَرْتَهُ <ref>امالى المفيد: ص ۲۱۳.</ref>: داخل آتش نمى شود مگر كسى كه تو را انكار كند و تو او را انكار نمايى. اين انكار حاكى از قطع رابطه است. |