ائمه ضلال: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:


==آيه «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»<ref>قصص/۴۱، ۴۲. غدیر در قرآن: ج۲ ص۱۲۰-۱۳۶ و ج۳ ص۳۷۲، ۳۷۳.</ref>==
==آيه «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»<ref>قصص/۴۱، ۴۲. غدیر در قرآن: ج۲ ص۱۲۰-۱۳۶ و ج۳ ص۳۷۲، ۳۷۳.</ref>==
با در نظر گرفتن اينكه [[غدیر]] مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در [[تفسیر]] ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۴۱سوره قصص است:
با در نظر گرفتن اينكه [[غدیر]] مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در [[تفسیر]] ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۴۱ سوره قصص است:


«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»:
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»:
خط ۶۸: خط ۶۸:


=== موقعیّت تاریخی ===
=== موقعیّت تاریخی ===
همان گونه كه خطابه غدير در معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقطه اوجى دارد و آن هنگامى است كه آن حضرت بر فراز دست پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى ‏گيرد و جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» را اعلام مى ‏فرمايد، در معرفى دشمنان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و خلفاى غاصب نيز نقطه اوجى دارد كه كار به صراحت مى‏ رسد، و آن نقطه همين جمله ‏اى است كه در اين فراز از خطبه آمده و پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب صحيفه را به صراحت نام مى‏ برد. مقدمه اين تصريح، [[اقتباس]] آيه ۴۱ سوره قصص در قرآن درباره غاصبين است كه با كلام حضرت تركيب شده است.
همان گونه كه خطابه غدير در معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقطه اوجى دارد و آن هنگامى است كه آن حضرت بر فراز دست پيامبر صلى الله عليه و آله قرار مى ‏گيرد و جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» را اعلام مى ‏فرمايد، در معرفى دشمنان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و خلفاى غاصب نيز نقطه اوجى دارد كه كار به صراحت مى‏ رسد، و آن نقطه همين جمله ‏اى است كه در اين فراز از خطبه آمده و پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب صحيفه را به صراحت نام مى‏ برد. مقدمه اين تصريح، [[اقتباس]] آيه ۴۱ سوره قصص در قرآن درباره غاصبين است كه با كلام حضرت تركيب شده است.


=== موقعیّت قرآنی ===
=== موقعیّت قرآنی ===
خط ۹۵: خط ۹۵:
آن دو نفر مخفيانه ارتباط خود را با منافقين قوى كردند و بدين گونه در موارد متعددى در فرامين پيامبر صلى الله عليه و آله و نظام جامعه ‏اى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ساخته بود كارشكنى مى‏ كردند.
آن دو نفر مخفيانه ارتباط خود را با منافقين قوى كردند و بدين گونه در موارد متعددى در فرامين پيامبر صلى الله عليه و آله و نظام جامعه ‏اى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ساخته بود كارشكنى مى‏ كردند.


هر چه به سال‏ هاى آخر عمر حضرت نزديک ‏تر مى‏ شد عده منافقين بيشتر و اقدامات آنان علنى ‏تر مى‏ گشت و خطر آنان جدى ‏تر احساس مى ‏شد، تا آنجا كه اكثر آيات مربوط به منافقين در سال‏ هاى اخير حيات حضرت نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲، و نيز به سوره‏هاى آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، محمدصلى الله عليه وآله، فتح، مجادله، حديد، منافقين، و حشر مراجعه شود.</ref>
هر چه به سال‏ هاى آخر عمر حضرت نزديک ‏تر مى‏ شد عده منافقين بيشتر و اقدامات آنان علنى ‏تر مى‏ گشت و خطر آنان جدى ‏تر احساس مى ‏شد، تا آنجا كه اكثر آيات مربوط به منافقين در سال‏ هاى اخير حيات حضرت نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲، و نيز به سوره ‏هاى آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، محمد صلى الله عليه و آله، فتح، مجادله، حديد، منافقين، و حشر مراجعه شود.</ref>


==== ب) اوج نفاق در حجةالوداع ====
==== ب) اوج نفاق در حجةالوداع ====
خط ۳۲۱: خط ۳۲۱:
دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاويه و يزيد) از بنى‏اميه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابى‏ العاص هستند.
دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاويه و يزيد) از بنى‏اميه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابى‏ العاص هستند.


== پيشگويى پيامبر صلى الله عليه وآله از ائمه ضلال در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶. ژرفای غدیر: ص۵۶، ۵۷. اسرار غدیر: ص۵۰، ۹۷. واقعه قرآنی غدیر: ص۹۶، ۹۷.</ref>==
== پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله از ائمه ضلال در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶. ژرفای غدیر: ص۵۶، ۵۷. اسرار غدیر: ص۵۰، ۹۷. واقعه قرآنی غدیر: ص۹۶، ۹۷.</ref>==
شكى نيست كه آينده‏ نگرى يك دين و فرستنده آن، دليل بر ژرف‏نگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى‏ رود نشانه سطحى‏ نگرى تلقى مى‏ شود.  
شكى نيست كه آينده‏ نگرى يك دين و فرستنده آن، دليل بر ژرف‏نگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى‏ رود نشانه سطحى‏ نگرى تلقى مى‏ شود.  


خط ۳۲۷: خط ۳۲۷:


=== پيشگويى از امامان ضلالت ===
=== پيشگويى از امامان ضلالت ===
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله و مقابله آنان با امامان معرفى شده در غدير و حتى غلبه آنان، مردم را متوجه خطر جدى مى‏ نمود.
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و مقابله آنان با امامان معرفى شده در غدير و حتى غلبه آنان، مردم را متوجه خطر جدى مى‏ نمود.


==== پيشگويى از نفاق و ضعف ايمان مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله ====
==== پيشگويى از نفاق و ضعف ايمان مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله ====
خط ۳۳۶: خط ۳۳۶:
پيامبرصلى الله عليه وآله لازم ديد كه مردم بدانند در معرض خطراتى عظيم قرار دارند كه در چند جهت جلوه‏گر خواهد شد: يكى بازگشت از اسلام و ديگرى احساس غرور از مسلمانى و سومى امامان ضلالت.
پيامبرصلى الله عليه وآله لازم ديد كه مردم بدانند در معرض خطراتى عظيم قرار دارند كه در چند جهت جلوه‏گر خواهد شد: يكى بازگشت از اسلام و ديگرى احساس غرور از مسلمانى و سومى امامان ضلالت.


خطر سوم رهبران ضلالت و گمراهى بود. پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۱سوره قصص را شاهد قرار داد كه مى ‏فرمايد: «وَ جَعَلْناهُمْ اَئَمَّةً يَدْعُونَ اِلَى النّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لايُنْصَرُونَ»، و با تضمين اين آيه در كلام خود فرمود: «اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى‏ كنند و روز قيامت كمک نمى‏ شوند».
خطر سوم رهبران ضلالت و گمراهى بود. پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۴۱ سوره قصص را شاهد قرار داد كه مى ‏فرمايد: «وَ جَعَلْناهُمْ اَئَمَّةً يَدْعُونَ اِلَى النّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لايُنْصَرُونَ»، و با تضمين اين آيه در كلام خود فرمود: «اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى‏ كنند و روز قيامت كمک نمى‏ شوند».


سپس بيزارى خود و خدا را از آنان اعلام كرد و پايين‏ ترين درجه جهنم را به آنان وعده داد.
سپس بيزارى خود و خدا را از آنان اعلام كرد و پايين‏ ترين درجه جهنم را به آنان وعده داد.
خط ۳۴۸: خط ۳۴۸:
يكى از آن اقدامات اين بود:
يكى از آن اقدامات اين بود:


ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام در غدير به گونه ‏اى مطرح شد كه به جز اصحاب صحيفه ملعونه كه در فكر غصب خلافت بودند، بقيه منافقين و فتنه‏ گران حداكثر فكرشان نپذيرفتن آن بود تا در روزى كه پس از پيامبرصلى الله عليه وآله مقام ولايت به آنان نياز پيدا مى‏ كند او را تنها گذارند، اما كسى به غصب خلافت فكر نمى‏ كرد.
ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام در غدير به گونه ‏اى مطرح شد كه به جز اصحاب صحيفه ملعونه كه در فكر غصب خلافت بودند، بقيه منافقين و فتنه‏ گران حداكثر فكرشان نپذيرفتن آن بود تا در روزى كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله مقام ولايت به آنان نياز پيدا مى‏ كند او را تنها گذارند، اما كسى به غصب خلافت فكر نمى‏ كرد.


پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.
پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.
خط ۳۶۴: خط ۳۶۴:
بزودى خلافت را به عنوان پادشاهى غصب مى‏ كنند. خداوند غاصبين را لعنت كند.
بزودى خلافت را به عنوان پادشاهى غصب مى‏ كنند. خداوند غاصبين را لعنت كند.


از منظرى ديگر: در حالى كه مردم منصوب شدن على ‏عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله طى خطابه غدير مى‏ شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!!
از منظرى ديگر: در حالى كه مردم منصوب شدن على ‏عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله طى خطابه غدير مى‏ شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!!


بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه‏ اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى‏ شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى‏ كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.
بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه‏ اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى‏ شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى‏ كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.
خط ۳۷۶: خط ۳۷۶:
و به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى‏ گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است‏ اى جن و انس ‏كه مى‏ ريزد براى شما آنكه بايد بريزد و مى ‏فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى ‏توانيد آن را از خود دفع كنيد.
و به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى‏ گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است‏ اى جن و انس ‏كه مى‏ ريزد براى شما آنكه بايد بريزد و مى ‏فرستد بر شما شعله ‏اى از آتش و مس گداخته و نمى ‏توانيد آن را از خود دفع كنيد.


در واقع پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: «به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى و غاصبانه قرار مى‏ دهند».
در واقع پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: «به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى و غاصبانه قرار مى‏ دهند».


سپس غاصبين را لعنت كردند و با اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود: «در آن هنگام است اى جن و انس كه مى‏ ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى‏ فرستد بر شما شعله‏ اى از آتش و مس گداخته و نمى‏ توانيد آن را از خود دفع كنيد».
سپس غاصبين را لعنت كردند و با اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن، شومى امامان ضلالت را براى مردم بيان كرد و فرمود: «در آن هنگام است اى جن و انس كه مى‏ ريزد بر شما آنكه بايد بريزد و مى‏ فرستد بر شما شعله‏ اى از آتش و مس گداخته و نمى‏ توانيد آن را از خود دفع كنيد».
خط ۳۸۲: خط ۳۸۲:
نهيب ‏هاى مقام نبوت لا ينقطع بر سر مردم مى‏ باريد. اين بار آيه ۱۷۹سوره آل عمران «لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى ما اَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ» را مطرح كرد و آن را در كلام خود تضمين كرده به عنوان هشدار فرمود: «خداى عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند».
نهيب ‏هاى مقام نبوت لا ينقطع بر سر مردم مى‏ باريد. اين بار آيه ۱۷۹سوره آل عمران «لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى ما اَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ» را مطرح كرد و آن را در كلام خود تضمين كرده به عنوان هشدار فرمود: «خداى عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند».


آيه ۵۸ سوره اسراء هشدار بعدى بود كه به مناسبت آن نام حضرت مهدى ‏عليه السلام به ميان آمد. خداوند در آن آيه مى ‏فرمايد: «وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلاّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ»، و پيامبرصلى الله عليه وآله همين آيه را در كلام خويش چنين آورد: «هيچ آبادى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبشان آن را قبل از روز قيامت هلاک مى‏ كند و آن امام هدايت شده را مالک آن قرار مى دهد، و خداوند وعده خود را عملى مى‏ نمايد».
آيه ۵۸ سوره اسراء هشدار بعدى بود كه به مناسبت آن نام حضرت مهدى ‏عليه السلام به ميان آمد. خداوند در آن آيه مى ‏فرمايد: «وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلاّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ»، و پيامبر صلى الله عليه و آله همين آيه را در كلام خويش چنين آورد: «هيچ آبادى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبشان آن را قبل از روز قيامت هلاک مى‏ كند و آن امام هدايت شده را مالک آن قرار مى دهد، و خداوند وعده خود را عملى مى‏ نمايد».


هشدار بعدى گول نخوردن از گرايش اكثريت بود. پيامبر صلى الله عليه وآله ابتدا آيه ۷۱سوره صافات را قرائت كرد: «قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ» و سپس هلاكت آنان در اثر مخالفت با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل‏ هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى ‏افتند. آنگاه آيات ۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى ‏فرمايد: «اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ».
هشدار بعدى گول نخوردن از گرايش اكثريت بود. پيامبر صلى الله عليه و آله ابتدا آيه ۷۱سوره صافات را قرائت كرد: «قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ» و سپس هلاكت آنان در اثر مخالفت با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل‏ هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى ‏افتند. آنگاه آيات ۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى ‏فرمايد: «اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ».


در فرازى ديگر از بخش ششم خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره به رهبران ضلالت و گمراهى داشت.
در فرازى ديگر از بخش ششم خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره به رهبران ضلالت و گمراهى داشت.
خط ۴۰۵: خط ۴۰۵:


== شناخت رؤساى ضلالت<ref>اسرار غدیر: ص۲۱۶. ژرفای غدیر: ص۱۰۶.</ref>==
== شناخت رؤساى ضلالت<ref>اسرار غدیر: ص۲۱۶. ژرفای غدیر: ص۱۰۶.</ref>==
از آنجا كه شناخت دشمنان ولايت از راه شناختن رؤساى آنان براى يافتن راه هدايت بسيار مؤثر است، پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير مردم را به آينده‏ اى آرام و بى‏خطر دلخوش ننموده است، بلكه خطرات و موانعى را كه بر سر راه مسلمين قرار خواهد گرفت به آنان گوشزد فرموده تا مبادا با صحنه ‏هاى مزوِّرانه ‏اى مواجه شوند كه نتوانند حق را از باطل تشخيص دهند و فريبِ گمراهان را بخورند. حضرت سه پيش ‏بينى اساسى در اين زمينه انجام داده ‏اند:
از آنجا كه شناخت دشمنان ولايت از راه شناختن رؤساى آنان براى يافتن راه هدايت بسيار مؤثر است، پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير مردم را به آينده‏ اى آرام و بى‏خطر دلخوش ننموده است، بلكه خطرات و موانعى را كه بر سر راه مسلمين قرار خواهد گرفت به آنان گوشزد فرموده تا مبادا با صحنه ‏هاى مزوِّرانه ‏اى مواجه شوند كه نتوانند حق را از باطل تشخيص دهند و فريبِ گمراهان را بخورند. حضرت سه پيش ‏بينى اساسى در اين زمينه انجام داده ‏اند:


۱. به عموم مردم متذكر شدند كه از خود مطمئن نباشيد و از هواى نفس و فريب شيطان بر حذر باشيد، و بدانيد كه اگر من از دنيا رفتم يا كشته شدم اين احتمال وجود دارد كه نه تنها گمراه شويد بلكه عقبگرد كنيد و به جاهليت برگرديد.
۱. به عموم مردم متذكر شدند كه از خود مطمئن نباشيد و از هواى نفس و فريب شيطان بر حذر باشيد، و بدانيد كه اگر من از دنيا رفتم يا كشته شدم اين احتمال وجود دارد كه نه تنها گمراه شويد بلكه عقبگرد كنيد و به جاهليت برگرديد.
خط ۴۱۸: خط ۴۱۸:


== غدیر روز شناسایی امامان آتش<ref>غدیر در قرآن: ج۳ ص۳۰۸.</ref>==
== غدیر روز شناسایی امامان آتش<ref>غدیر در قرآن: ج۳ ص۳۰۸.</ref>==
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده‏اند، و پيامبرصلى الله عليه وآله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى‏توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز شناسايى امامان آتش» است:
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده‏اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز شناسايى امامان آتش» است:


غدير آن روزى است كه در كنار معرفى امامان جنّت، سوق دهندگان مردم به سوى دوزخ نيز به مردم معرفى شدند؛ تا با چشمانى باز به آينده خود بنگرند، و از كنار حوادث دينشان بى ‏تفاوت نگذرند.
غدير آن روزى است كه در كنار معرفى امامان جنّت، سوق دهندگان مردم به سوى دوزخ نيز به مردم معرفى شدند؛ تا با چشمانى باز به آينده خود بنگرند، و از كنار حوادث دينشان بى ‏تفاوت نگذرند.
خط ۴۲۷: خط ۴۲۷:
يكى از افرادى كه در مورد اهانت‏ هاى منافقين در غدير افشاگرى نمود ابوذر است. جريان از اين قرار است:
يكى از افرادى كه در مورد اهانت‏ هاى منافقين در غدير افشاگرى نمود ابوذر است. جريان از اين قرار است:


منافقين در خلوت خود اقرار به شكست خود و عظمت ماجراى غدير مى‏ نمودند. اين شكست آتش كينه آنان را شعله ‏ور مى‏ كرد، ولى چون خود را از هر تلاشى عاجز مى‏ ديدند براى خالى كردن غيظ خود دست به كارهاى احمقانه ‏اى مى‏زدند و در دنياى كفرآميز خود به استهزاء مى ‏پرداختند.
منافقين در خلوت خود اقرار به شكست خود و عظمت ماجراى غدير مى‏ نمودند. اين شكست آتش كينه آنان را شعله ‏ور مى‏ كرد، ولى چون خود را از هر تلاشى عاجز مى‏ ديدند براى خالى كردن غيظ خود دست به كارهاى احمقانه ‏اى مى ‏زدند و در دنياى كفرآميز خود به استهزاء مى ‏پرداختند.


نمونه ‏اى از كارهاى حماقت‏ آميز آنان ماجراى سوسمار است كه ابوذر آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله اطلاع داد: آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از منصوب كردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در غدير فراغت يافت و مردم از مجلس سخنرانى متفرق شدند، عده ‏اى از قريش گرد يكديگر جمع شده بودند و از آنچه اتفاق افتاد تأسف مى‏ خوردند. در اين ميان سوسمارى از كنار آنان عبور كرد. يكى از آنان گفت: اى كاش محمد اين سوسمار رابه جاى على امير ما قرار مى ‏داد!
نمونه ‏اى از كارهاى حماقت‏ آميز آنان ماجراى سوسمار است كه ابوذر آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله اطلاع داد:
 
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از منصوب كردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در غدير فراغت يافت و مردم از مجلس سخنرانى متفرق شدند، عده ‏اى از قريش گرد يكديگر جمع شده بودند و از آنچه اتفاق افتاد تأسف مى‏ خوردند. در اين ميان سوسمارى از كنار آنان عبور كرد. يكى از آنان گفت: اى كاش محمد اين سوسمار رابه جاى على امير ما قرار مى ‏داد!


ابوذر سخن آنان را شنيد و براى پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرد. حضرت سراغ آنان فرستاد و آنان را احضار نمود و گفته آنان را بر خودشان عرضه كرد! آنان انكار كردند و بر اين انكار قسم ياد كردند.
ابوذر سخن آنان را شنيد و براى پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرد. حضرت سراغ آنان فرستاد و آنان را احضار نمود و گفته آنان را بر خودشان عرضه كرد! آنان انكار كردند و بر اين انكار قسم ياد كردند.
خط ۴۳۷: خط ۴۳۹:
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آسمان سايه نينداخته و زمين بر خود حمل نكرده راستگوتر از ابوذر».<ref>عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۶۳. بحارالانوار: ج۳۷ ص۱۶۳. مناقبت ابن شهر آشوب: ج۲ ص۲۴۲ و ج۳ ص۴۰.</ref> بعد از آن فرمود: جبرئيل برايم خبر آورده كه روز قيامت قومى را مى ‏آورند كه امام آنان سوسمار است. مواظب باشيد كه شما نباشيد، چرا كه خداى تعالى مى ‏فرمايد: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»<ref>اسراء/۷۱.</ref>: «روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان فرا مى‏ خوانيم».<ref>بحارالانوار: ج۳۷ ص۱۶۳. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۶۳. مناقب ابن شهر آشوب: ج۲ ص۲۴۲.</ref>
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آسمان سايه نينداخته و زمين بر خود حمل نكرده راستگوتر از ابوذر».<ref>عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۶۳. بحارالانوار: ج۳۷ ص۱۶۳. مناقبت ابن شهر آشوب: ج۲ ص۲۴۲ و ج۳ ص۴۰.</ref> بعد از آن فرمود: جبرئيل برايم خبر آورده كه روز قيامت قومى را مى ‏آورند كه امام آنان سوسمار است. مواظب باشيد كه شما نباشيد، چرا كه خداى تعالى مى ‏فرمايد: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»<ref>اسراء/۷۱.</ref>: «روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان فرا مى‏ خوانيم».<ref>بحارالانوار: ج۳۷ ص۱۶۳. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۶۳. مناقب ابن شهر آشوب: ج۲ ص۲۴۲.</ref>


قابل دقت است كه در اين ماجرا پاى ابوذر در ميان است، و او كسى است كه شهادت صدق پيامبرصلى الله عليه وآله را بر پيشانى دارد. استشهاد به آيه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» نيز معناى عظيمى را در بر دارد، و آن اينكه اعراض كنندگان از امامِ حق نه تنها خيالشان راحت نيست، بلكه چه بخواهند و چه نخواهند در روز قيامت با امامى كه براى خود بر گزيده ‏اند محشور خواهند شد.
قابل دقت است كه در اين ماجرا پاى ابوذر در ميان است، و او كسى است كه شهادت صدق پيامبر صلى الله عليه و آله را بر پيشانى دارد. استشهاد به آيه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» نيز معناى عظيمى را در بر دارد، و آن اينكه اعراض كنندگان از امامِ حق نه تنها خيالشان راحت نيست، بلكه چه بخواهند و چه نخواهند در روز قيامت با امامى كه براى خود بر گزيده ‏اند محشور خواهند شد.


==ولایت باطل و ائمه ضلال<ref>اسرار غدیر: ص۱۱۱.</ref>==
==ولایت باطل و ائمه ضلال<ref>اسرار غدیر: ص۱۱۱.</ref>==
پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه و حديث غدير نمى‏ خواهد فقط امامت يا خلافت يا وصايت حضرت را بيان كند، بلكه مى‏ خواهد اولى به نفس بودن و صاحب اختيار تام بر جان و مال و عرض و دين مردم بودن و به عبارت واضح‏ تر «ولايت مطلقه الهيه» را كه به معناى نيابت تامه از طرف پروردگار است بيان كند، و براى اين منظور هيچ لفظى فصيح‏ تر و گوياتر از «مولى» پيدا نمى ‏شود.
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه و حديث غدير نمى‏ خواهد فقط امامت يا خلافت يا وصايت حضرت را بيان كند، بلكه مى‏ خواهد اولى به نفس بودن و صاحب اختيار تام بر جان و مال و عرض و دين مردم بودن و به عبارت واضح‏ تر «ولايت مطلقه الهيه» را كه به معناى نيابت تامه از طرف پروردگار است بيان كند، و براى اين منظور هيچ لفظى فصيح‏ تر و گوياتر از «مولى» پيدا نمى ‏شود.


ما هم بايد بر سر همين معنى پافشارى كنيم، و از خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله تشكر كنيم كه با به كار بردن چنين كلمه ‏اى در تركيب خاص جمله، بنيادى محكم در فرهنگ اعتقادى ما بر جاى گذاشته ‏اند.
ما هم بايد بر سر همين معنى پافشارى كنيم، و از خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله تشكر كنيم كه با به كار بردن چنين كلمه ‏اى در تركيب خاص جمله، بنيادى محكم در فرهنگ اعتقادى ما بر جاى گذاشته ‏اند.


يكى از نتايج آن بلكه از همه مهم‏تر اين است كه لازمه اثبات چنين محتواى بلندى، عدم مشروعيت هر ولايتى بدون اذن پروردگار متعال و با انتخاب غير خداوند است كه خط بطلان بر هر دين و مذهبى مى‏ كشد كه غير از ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را پذيرفته باشند.
يكى از نتايج آن بلكه از همه مهم‏تر اين است كه لازمه اثبات چنين محتواى بلندى، عدم مشروعيت هر ولايتى بدون اذن پروردگار متعال و با انتخاب غير خداوند است كه خط بطلان بر هر دين و مذهبى مى‏ كشد كه غير از ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را پذيرفته باشند.


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==