آیات آزمون الهی در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
غدير آن آزمون الهى است كه در بستر آزادى و انتخاب انسان شكل گرفت، و همان شاهراه [[هدایت]] است كه:
غدير آن آزمون الهى است كه در بستر آزادى و انتخاب انسان شكل گرفت، و همان شاهراه [[هدایت]] است كه:


«انا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفوراً»<ref>انسان/۳.</ref> را معنى بخشيد، تا انسان با كمالِ آزادى در انتخاب راه مستقيم و سعادت، غدير را برگزيند يا راه [[سقیفه]] و گمراهى و [[شقاوت]] و بدبختى را.
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»<ref>انسان/۳.</ref> را معنى بخشيد، تا انسان با كمالِ آزادى در انتخاب راه مستقيم و سعادت، غدير را برگزيند يا راه [[سقیفه]] و گمراهى و [[شقاوت]] و بدبختى را.


پيمان غدير در شرايطى بسته شد كه شياطين و منافقانى به كمين نشسته بودند كه همچون خفاشان شب‏ پرست منتظر غروب آفتاب رسالت بودند؛ تا عرصه را از دست آفتاب ولايت بربايند و دنيا را در ظلمت جهل و عناد و گمراهى خويش فرو برند، و دوران تاريک غيبت و حرمان از مولاى مهربان را شكل دهند.
پيمان غدير در شرايطى بسته شد كه شياطين و منافقانى به كمين نشسته بودند كه همچون خفاشان شب‏ پرست منتظر غروب آفتاب رسالت بودند؛ تا عرصه را از دست آفتاب ولايت بربايند و دنيا را در ظلمت جهل و عناد و گمراهى خويش فرو برند، و دوران تاريک غيبت و حرمان از مولاى مهربان را شكل دهند.


اما پديد آورنده غدیر خداى مهربان در آن روز، كفرورزان را از دين حق -  كه همان ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است -  نااميد و مأیوس كرد و فرمود: «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم»<ref>مائده/۳.</ref>: امروز آنان كه كفر ورزيدند از دين شما مأيوس گشتند.
اما پديد آورنده غدیر خداى مهربان در آن روز، كفرورزان را از دين حق -  كه همان ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است -  نااميد و مأیوس كرد و فرمود:
 
«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ»<ref>مائده/۳.</ref>: امروز آنان كه كفر ورزيدند از دين شما مأيوس گشتند.


در آن روز خداى متعال رهپويان غدير را با پنج مژده مسرور ساخت: [[اکمال دین]]، اتمام نعمت، رضا و خشنودى خداى رحمن، اهانت به [[شیطان]]، نااميدى و يأس منكران.
در آن روز خداى متعال رهپويان غدير را با پنج مژده مسرور ساخت: [[اکمال دین]]، اتمام نعمت، رضا و خشنودى خداى رحمن، اهانت به [[شیطان]]، نااميدى و يأس منكران.


البته حقيقتِ يأس كفرورزان در عصر ظهور تحقق خواهد يافت. جابر مى‏ گويد: امام باقر عليه السلام در ذيل اين آيه شريفه فرمود: يوم يقوم القائم ‏عليه السلام يئس بنوامية. فهم الذين كفروا يئسوا من آل‏ محمد عليهم السلام<ref>بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۵۴ ح ۳۹. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۹۲ ح ۱۹. </ref>: آن روز روز ظهور قائم (آل ‏محمد) عليه السلام است و بنى ‏اميه نوميد مى ‏شوند. آنها هستند كه كفر ورزيدند و از آل‏ محمد عليهم السلام نوميد مى ‏گردند.
البته حقيقتِ يأس كفرورزان در عصر ظهور تحقق خواهد يافت. جابر مى‏ گويد: امام باقر عليه السلام در ذيل اين آيه شريفه فرمود:
 
یَوْمَ یَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَیْأَسُ بَنُو أُمَیَّهَ ، فَهُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یَئِسُوا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ<ref>بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۵۴ ح ۳۹. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۹۲ ح ۱۹. </ref>:
 
آن روز روز ظهور قائم (آل ‏محمد) عليه السلام است و بنى ‏اميه نوميد مى ‏شوند. آنها هستند كه كفر ورزيدند و از آل‏ محمد عليهم السلام نوميد مى ‏گردند.


بنا بر آنچه گفته شد، غدير همان آغاز يک راه است كه پايان آن ظهور خواهد بود، و اسلام بدون غدير بى‏ محتوى خواهد بود، و غدير بدون ظهور تجلی گاه جهانى و آرمانى نخواهد داشت.
بنا بر آنچه گفته شد، غدير همان آغاز يک راه است كه پايان آن ظهور خواهد بود، و اسلام بدون غدير بى‏ محتوى خواهد بود، و غدير بدون ظهور تجلی گاه جهانى و آرمانى نخواهد داشت.
خط ۱۹: خط ۲۵:
در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه می‏ توانست انگيزه شیطانی براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ های مختلف به ميان آمد.
در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه می‏ توانست انگيزه شیطانی براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ های مختلف به ميان آمد.


پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. جا داشت هنگام امتحان -  كه آغازش رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود -  كسى سقوط نكند، و همه پيروزمندانه و سرفراز در پيشگاه خداوند و در برابر قضاوت آينده تاريخ از آن بيرون آيند، ولى امت اسلام شكستى تأسف ‏انگيز در اين آزمايش الهى از خود به يادگار گذاشتند كه سرافكندگى آن پس از هزار و چهارصد سال هنوز رنگ نباخته است.
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند.


مسلمانان به گونه ‏اى امتحان دادند كه جا دارد عنوان آن را به امتحانِ دشمنى با على‏ عليه السلام تغيير دهيم و بگوييم: با بالاترين نمره ‏اى از آن بيرون آمدند كه ما فوقش فرض نمى ‏شود. به گونه ‏اى امتحان دادند كه گويا اصلاً غدير اتفاق نيفتاده و كمتر از ۸۰ روز از خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله نگذشته است!
جا داشت هنگام امتحان -  كه آغازش رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود -  كسى سقوط نكند، و همه پيروزمندانه و سرفراز در پيشگاه خداوند و در برابر قضاوت آينده تاريخ از آن بيرون آيند، ولى امت اسلام شكستى تأسف ‏انگيز در اين آزمايش الهى از خود به يادگار گذاشتند كه سرافكندگى آن پس از هزار و چهارصد سال هنوز رنگ نباخته است.
 
مسلمانان به گونه ‏اى امتحان دادند كه جا دارد عنوان آن را به امتحانِ دشمنى با على‏ عليه السلام تغيير دهيم و بگوييم:
 
با بالاترين نمره ‏اى از آن بيرون آمدند كه ما فوقش فرض نمى ‏شود. به گونه ‏اى امتحان دادند كه گويا اصلاً غدير اتفاق نيفتاده و كمتر از ۸۰ روز از خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله نگذشته است!


اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش‏ بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به آيات قرآن اين گونه ترسيم فرمود:
اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش‏ بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به آيات قرآن اين گونه ترسيم فرمود:


ابتدا يادآور شد كه خداوند بندگان را رها نمى‏ كند، و نتيجه عمر هر كس را بدون امتحان نمى ‏گويد. سپس تصريح فرمود كه امتحان بر سر ولايت على‏ عليه السلام وعده الهى است، و اين امتحانى است كه قبل از روز قيامت در برابر آن قرار خواهند گرفت.
ابتدا يادآور شد كه خداوند بندگان را رها نمى‏ كند، و نتيجه عمر هر كس را بدون امتحان نمى ‏گويد.


سپس ضابطه ‏اى روشن براى پيروزى در چنين امتحانى به مردم ارائه فرمود و آن اينكه مخالفت با دستورات انبياى الهى به هر گونه ‏اى باشد مخالفت با خداوند و سقوط در امتحان است. آنگاه سقوط در چنين امتحانى را هلاكت و جهنم و كفر خواند.
سپس تصريح فرمود كه امتحان بر سر ولايت على‏ عليه السلام وعده الهى است، و اين امتحانى است كه قبل از روز قيامت در برابر آن قرار خواهند گرفت.
 
سپس ضابطه ‏اى روشن براى پيروزى در چنين امتحانى به مردم ارائه فرمود و آن اينكه مخالفت با دستورات انبياى الهى به هر گونه ‏اى باشد مخالفت با خداوند و سقوط در امتحان است.
 
آنگاه سقوط در چنين امتحانى را هلاكت و جهنم و كفر خواند.


سپس تأكيد كرد كه خداوند در امتحان ولايت از كسى نمى‏ گذرد و با شكست خوردگان اين امتحان قاطعانه برخورد مى ‏نمايد. در موردى فرصت طلبان را نشانه گرفت كه گويا منتظر تغيير شرايطى هستند تا بر ضد ولايت على‏ عليه السلام اقدام كنند، غافل از اينكه همه اين تحولات بسترى براى امتحان است.
سپس تأكيد كرد كه خداوند در امتحان ولايت از كسى نمى‏ گذرد و با شكست خوردگان اين امتحان قاطعانه برخورد مى ‏نمايد. در موردى فرصت طلبان را نشانه گرفت كه گويا منتظر تغيير شرايطى هستند تا بر ضد ولايت على‏ عليه السلام اقدام كنند، غافل از اينكه همه اين تحولات بسترى براى امتحان است.
خط ۵۲: خط ۶۶:
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز امتحان نهايى مردم» است:
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز امتحان نهايى مردم» است:


غدير روز سخت‏ ترين امتحان مردمان بود، كه با عبور از باب حطه و سوار شدن بر كشتی نجات بايد فكر رسيدن به بهشت را به نتيجه مى ‏رساندند. دو ضربه هشدار دهنده مراحلِ غدير براى بيدار باش مردم كافى بود، كه در متن قرآن براى بيدارى نسل ‏ها باقى ماند:
غدير روز سخت‏ ترين امتحان مردمان بود، كه با عبور از باب حطه و سوار شدن بر كشتی نجات بايد فكر رسيدن به بهشت را به نتيجه مى ‏رساندند.
 
دو ضربه هشدار دهنده مراحلِ غدير براى بيدار باش مردم كافى بود، كه در متن قرآن براى بيدارى نسل ‏ها باقى ماند:


از يک سو با «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»<ref>عنكبوت:۱-۴.</ref>شروع امتحان اعلام شد؛ و از سوى ديگر با «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً»<ref>توبه/۱۶.</ref>جهت‏ گيرى اين امتحان و كارنامه ‏اى كه به قبول شدگان آن اعطا خواهد شد، تبيين گرديد.
از يک سو با «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»<ref>عنكبوت:۱-۴.</ref>شروع امتحان اعلام شد؛ و از سوى ديگر با «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً»<ref>توبه/۱۶.</ref>جهت‏ گيرى اين امتحان و كارنامه ‏اى كه به قبول شدگان آن اعطا خواهد شد، تبيين گرديد.
خط ۵۸: خط ۷۴:
و لذا از جمله آياتى كه پس از انجام [[حجةالوداع]] و پيش از غدير در مكه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيات بود:
و لذا از جمله آياتى كه پس از انجام [[حجةالوداع]] و پيش از غدير در مكه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيات بود:


«بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ . الم . أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ . وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّه الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ . أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ»:
«بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. الم. أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّه الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ»:


«به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كرده ‏اند كه رها مى ‏شوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى‏گويند و كسانى را كه دروغ مى ‏گويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى ‏دهند گمان كرده ‏اند كه از دست ما پيشى مى ‏گيرند (و دست ما به آنان نمى ‏رسد)؟ چه بد حكم مى‏ كنند».
«به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كرده ‏اند كه رها مى ‏شوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى‏گويند و كسانى را كه دروغ مى ‏گويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى ‏دهند گمان كرده ‏اند كه از دست ما پيشى مى ‏گيرند (و دست ما به آنان نمى ‏رسد)؟ چه بد حكم مى‏ كنند».
خط ۷۱: خط ۸۷:
اين پيش بينى به محض بازگشت از مِنا به مكه با نزول چهار آيه قرآن آغاز شد.
اين پيش بينى به محض بازگشت از مِنا به مكه با نزول چهار آيه قرآن آغاز شد.


آياتى كه خبر از امتحان الهى مى‏داد و مَحَك اين امتحان ولايت على ‏عليه السلام بود، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى»: «اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى ‏شدند».
آياتى كه خبر از امتحان الهى مى‏داد و مَحَك اين امتحان ولايت على ‏عليه السلام بود، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
 
«لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى»: «اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى ‏شدند».


با نزول اين آيات در مكه و پرسش پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل درباره آن، شش مطلب اساسى روشن شد:  
با نزول اين آيات در مكه و پرسش پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل درباره آن، شش مطلب اساسى روشن شد:  
خط ۸۴: خط ۱۰۲:
متن [[حدیث]] را كه گوياى همه اين جوانب است، مى‏ خوانيم:
متن [[حدیث]] را كه گوياى همه اين جوانب است، مى‏ خوانيم:


پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و يك روز در آن اقامت گزيد. اينجا بود كه جبرئیل اول سوره عنكبوت را آورد و فرمود: اى محمد، بخوان: «بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ . الم . أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ . وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّه الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ . أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ»:
پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و ي; روز در آن اقامت گزيد. اينجا بود كه جبرئیل اول سوره عنكبوت را آورد و فرمود: اى محمد، بخوان: «بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. الم. أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّه الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ . أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ»:


«به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كرده ‏اند كه رها مى‏ شوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى‏ گويند و كسانى را كه دروغ مى‏ گويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى ‏دهند گمان كرده ‏اند كه از دست ما پيشى مى‏ گيرند (و دست ما به آنان نمى ‏رسد)؟ چه بد حكم مى‏ كنند».
«به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كرده ‏اند كه رها مى‏ شوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى‏ گويند و كسانى را كه دروغ مى‏ گويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى ‏دهند گمان كرده ‏اند كه از دست ما پيشى مى‏ گيرند (و دست ما به آنان نمى ‏رسد)؟ چه بد حكم مى‏ كنند».


پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: اى جبرئيل، اين فتنه كدام است؟ جبرئيل گفت: اى محمد، خداوند سلامت مى‏ رساند و مى ‏فرمايد: من قبل از تو پيامبرى نفرستاده ‏ام مگر آنكه هنگام سر آمدن روزگارش به او امر كرده ‏ام كسى را بر امتش خليفه قرار دهد كه قائم مقام او باشد و سنت و احكامش را براى آنان احيا كند.
پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: اى جبرئيل، اين فتنه كدام است؟ جبرئيل گفت: اى محمد، خداوند سلامت مى‏ رساند و مى ‏فرمايد:
 
من قبل از تو پيامبرى نفرستاده ‏ام مگر آنكه هنگام سر آمدن روزگارش به او امر كرده ‏ام كسى را بر امتش خليفه قرار دهد كه قائم مقام او باشد و سنت و احكامش را براى آنان احيا كند.


كسانى كه مطيع خدا باشند در آنچه پيامبر به آنان امر مى ‏كند صادقين و راستگويانند، و كسانى كه مخالف امر او (و بر ضد او) باشند كاذبين و دروغگويانند.
كسانى كه مطيع خدا باشند در آنچه پيامبر به آنان امر مى ‏كند صادقين و راستگويانند، و كسانى كه مخالف امر او (و بر ضد او) باشند كاذبين و دروغگويانند.
خط ۹۶: خط ۱۱۶:
خداوند عزوجل به تو دستور مى ‏دهد كه به او بياموزى همه آنچه به تو تعليم داده و به او سفارش كنى كه حفظ كند همه آنچه خدا در حفظ تو قرار داده و به عنوان امانت به تو سپرده است، كه اوست امين و مورد اعتماد. اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۵، ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶. ارشاد القلوب: ج ۲ ص۱۱۲-۱۳۵. كشف اليقين: ص ۱۳۷.</ref>
خداوند عزوجل به تو دستور مى ‏دهد كه به او بياموزى همه آنچه به تو تعليم داده و به او سفارش كنى كه حفظ كند همه آنچه خدا در حفظ تو قرار داده و به عنوان امانت به تو سپرده است، كه اوست امين و مورد اعتماد. اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۵، ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶. ارشاد القلوب: ج ۲ ص۱۱۲-۱۳۵. كشف اليقين: ص ۱۳۷.</ref>


همچنين به آن حضرت از طرف خداوند چنين دستور داده شد: نبوت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبياء را به على بن ابى‏ طالب بسپار كه اولين مؤمن است. من زمين را بدون عالمى كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجت بعد از پيامبرم باشد رها نخواهم كرد.
همچنين به آن حضرت از طرف خداوند چنين دستور داده شد: نبوت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است.
 
اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبياء را به على بن ابى‏ طالب بسپار كه اولين مؤمن است. من زمين را بدون عالمى كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجت بعد از پيامبرم باشد رها نخواهم كرد.
 
در حديث ديگرى به پيامبر صلى الله عليه و آله چنين دستور داده شد:
 
آنچه نزد تو از علم و ميراث علوم انبياى قبل از تو و اسلحه و تابوت و آنچه از نشانه‏ هاى پيامبران نزد توست، آنها را به وصى و خليفه بعد از خود تسليم نما.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۶.</ref>


در حديث ديگرى به پيامبر صلى الله عليه و آله چنين دستور داده شد: آنچه نزد تو از علم و ميراث علوم انبياى قبل از تو و اسلحه و تابوت و آنچه از نشانه‏ هاى پيامبران نزد توست، آنها را به وصى و خليفه بعد از خود تسليم نما.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۶.</ref>
يادگارهاى انبياء عليهم السلام : صحف آدم و نوح و ابراهیم ‏علیهم السلام و تورات و انجيل و عصاى موسى‏ عليه السلام و انگشتر سليمان‏ عليه السلام و ساير ميراث‏ هاى ارجمندى است كه فقط بايد در اختيار حجج الهى باشد. تا آن روز خاتم انبياء صلى الله عليه و آله حافظ اين ميراث‏ هاى الهى بود و اين به دستور الهى به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام منتقل مى‏ شد.


يادگارهاى انبياء عليهم السلام : صحف آدم و نوح و ابراهیم ‏علیهم السلام و تورات و انجيل و عصاى موسى‏ عليه السلام و انگشتر سليمان‏ عليه السلام و ساير ميراث‏ هاى ارجمندى است كه فقط بايد در اختيار حجج الهى باشد. تا آن روز خاتم انبياء صلى الله عليه و آله حافظ اين ميراث‏ هاى الهى بود و اين به دستور الهى به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام منتقل مى‏ شد. اين ودايع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به امامان بعد منتقل شده تاكنون كه در دست مبارک حضرت بقية اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه است.
اين ودايع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به امامان بعد منتقل شده تاكنون كه در دست مبارک حضرت بقية اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه است.


پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواند و جلسه خصوصى تشكيل دادند و بقيه روز سيزدهم ذى‏ الحجة و شب آن صرف برنامه سپردن ودايع الهى شد، و پيامبر صلى الله عليه و آله اسم اعظم و علم و حكمت و كتب انبياء عليهم السلام و ساير يادگارهاى آنان را به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سپرد، و گفته‏ هاى جبرئيل را به آن حضرت ابلاغ فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواند و جلسه خصوصى تشكيل دادند و بقيه روز سيزدهم ذى‏ الحجة و شب آن صرف برنامه سپردن ودايع الهى شد، و پيامبر صلى الله عليه و آله اسم اعظم و علم و حكمت و كتب انبياء عليهم السلام و ساير يادگارهاى آنان را به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سپرد، و گفته‏ هاى جبرئيل را به آن حضرت ابلاغ فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.</ref>