۲۲٬۵۷۲
ویرایش
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
لحظاتى است كه | لحظاتى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در [[اثناء]] خطبه غدير مى خواهد على عليه السلام را بر سر دست بلند كند. قبل از اين اقدام، با صداى بلند على عليه السلام را با قرآن و با سِمَت [[مفسر]] آن معرفى مى كند، و آنگاه او را به عنوان ثقل اصغر در كنار ثقل اكبر - كه قرآن است - قرار مى دهد. | ||
=== تحليل اعتقادى اول === | === تحليل اعتقادى اول === | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
اين بدان معناست كه در برابر دشمنان خارجى و داخلى اسلام مراجعه به قرآن و استناد به آن پاسخ قاطعى به كارشكنان و منافقان است، و در واقع قرآن تابلوى بلند و هميشگى اسلام است كه با تكيه بر آن ابديت اسلام تضمين شده است. حتى در روزگارانى كه دشمنان داخلى دين دست به تحريف معارف از يك سو و سركوب طرفداران دين از سوى ديگر زده اند، اين سند زنده اسلام [[مصون]] مانده و قابل [[استناد]] بوده است. | اين بدان معناست كه در برابر دشمنان خارجى و داخلى اسلام مراجعه به قرآن و استناد به آن پاسخ قاطعى به كارشكنان و منافقان است، و در واقع قرآن تابلوى بلند و هميشگى اسلام است كه با تكيه بر آن ابديت اسلام تضمين شده است. حتى در روزگارانى كه دشمنان داخلى دين دست به تحريف معارف از يك سو و سركوب طرفداران دين از سوى ديگر زده اند، اين سند زنده اسلام [[مصون]] مانده و قابل [[استناد]] بوده است. | ||
البته اين به معناى [[استغنا]] | البته اين به معناى [[استغنا]] از مفسر آن يعنى اهل بيت عليهم السلام نيست، بلكه منظور ثقل اكبر بودن قرآن به عنوان تاج سر مسلمين و افتخار ابدى آنان است. | ||
در جايى ديگر فرمود: | در جايى ديگر فرمود: | ||
« أَلَا إِنَ تَنْزِيلَ الْقُرْآنِ عَلَيَّ»<ref>الیقین : ص۳۵۲.</ref> :بدانيد كه نازل كردن قرآن بر عهده من بود. | |||
«إِنِّي أُخَلِّفُ فِيكُمُ الْقُرْآنَ» <ref>الیقین : ص ۳۵۹.</ref>: من قرآن را به يادگار در بين شما مى گذارم. | |||
«إنّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ ،كِتابَ اللَّه وَ عِتْرَتى»: من دو [[يادگار]] گرانقدر در ميان شما مى گذارم: كتاب خداوند و عترتم.<ref>احتجاج : ج ۱ ، ص۱۴۹ . عوالم العلوم : ج ۳ / ۱۵ ، ص ۲۳۹. </ref>. | |||
«الْقُرآنُ فيكُمْ»: قرآن در ميان شماست.<ref>العدد القوية لدفع المخاوف اليومية: ص۱۸۰ . </ref> | |||
=== '''تحليل اعتقادى دوم''' === | === '''تحليل اعتقادى دوم''' === | ||
در شرايطى كه خطابه | در شرايطى كه خطابه پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير به اواخر خود رسيده ، آن حضرت رابطه عاطفى مسلمانان را با قرآن از ديدگاه يادگار بودن آن از پيامبرشان مطرح مى فرمايد. [[وديعه]] اى كه در طول ۲۳ سال از لحظه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ ...»<ref>علق / ۱</ref>آغاز شد و نزول آن تا آخرين لحظه حيات پيامبر صلى الله عليه وآله ادامه يافت. اكنون صاحب اختيار آن با يك دنيا سفارش و با اميد به حفظ آن از سوى پروردگار چشم از جهان فرو مى بندد. | ||
به تعبيرى قرآن را [[خليفه]] خود ياد مى كند. يعنى هر كس قرآن را مى خواند، چنين انگارد كه آن را از دو لب من مى شنود. در عبارتى ديگر قرآن را امانت خود در دست مسلمانان مى خواند كه همراه عترت به آنان سپرده شده است. | به تعبيرى قرآن را [[خليفه]] خود ياد مى كند. يعنى هر كس قرآن را مى خواند، چنين انگارد كه آن را از دو لب من مى شنود. در عبارتى ديگر قرآن را امانت خود در دست مسلمانان مى خواند كه همراه عترت به آنان سپرده شده است. | ||
نگاه پر عاطفه پيامبرى مهربان كه | نگاه پر عاطفه پيامبرى مهربان كه ۲۳ سال تمام وجودش را براى دين خداوند تقديم كرد، از ما مى طلبد در حفظ و [[پرداختن]] به محتواى اين يادگار [[ذى قيمت]] به گونه اى باشيم كه لبخند رضايت بر لبان مباركش جاى گيرد، و اين آن چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله از ما مى خواهد. | ||
همچنين | همچنين پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم خطبه غدير [[تأكيد]] خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف آن جا كه خدا مى فرمايد :«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِه»:« امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم»،را شاهد آن قرار داده و سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».«تا زمانی که به این دو چیز گرانبها تمسک کنید گمراه نخواهید شد». | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اَنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: | مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اَنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: « وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»، و قُلْتُ: لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما : | ||
اى مردم، قرآن به شما مى شناساند كه امامان بعد از على فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم كه آنان از نسل من و از نسل اويند. | اى مردم، قرآن به شما مى شناساند كه امامان بعد از على فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم كه آنان از نسل من و از نسل اويند. آن جا كه خداوند در كتابش مى فرمايد: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»:«آن امامت را به عنوان كلمه باقى در [[نسل]] او قرار داد»، و من نيز به شما گفتم: اگر به آن دو(قرآن و اهل بيت)[[تمسک]] كنيد هرگز گمراه نمى شويد. | ||
== حديث ثقلين در روزهاى آخر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۴. </ref> == | == حديث ثقلين در روزهاى آخر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۴. </ref> == |