پرش به محتوا

ابن غالیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>مناظره ابن‏ غاليه در مورد غدير</big><ref>غدير بهترين روز خدا: ص69-82.</ref> ==
== <big>مناظره ابن‏ غاليه در مورد غدير</big><ref>غدير بهترين روز خدا: ص۶۹-۸۲.</ref> ==
<big>همانگونه كه در موضوعات مختلف دينى مناظره و مباحثه صورت گرفته، در موضوع غدير نيز چندين مناظره رخ داده، كه يكى از آنها داستان ابن‏ غاليه و فقيه حنبلى در [[زيارت عيد غدير]] است:</big>
<big>همانگونه كه در موضوعات مختلف دينى مناظره و مباحثه صورت گرفته، در موضوع غدير نيز چندين مناظره رخ داده، كه يكى از آنها داستان ابن‏ غاليه و فقيه حنبلى در [[زيارت عيد غدير]] است:</big>


<big>[[ابن‏ ابى ‏الحديد]] در شرح «[[نهج البلاغه]]» مى‏ گويد: يحيى بن سعيد بن على حنبلى كه معروف به ابن‏ غاليه است، و در قطيفا كه در جانب غرب بغداد است سكنى دارد. از كثرت وثوق و اعتماد، او يكى از شهودى است كه شهادت او نزد قاضى محكمه مسموع است. وى براى من گفت:</big>
<big>[[ابن‏ ابى ‏الحديد]] در شرح «[[نهج البلاغه]]» مى‏ گويد: يحيى بن سعيد بن على حنبلى كه معروف به ابن‏ غاليه است، و در قطيفا كه در جانب غرب بغداد است سكنى دارد. از كثرت وثوق و اعتماد، او يكى از شهودى است كه شهادت او نزد قاضى محكمه مسموع است. وى براى من گفت:</big>


<big>من در نزد فخر اسماعيل بن على حنبلى فقيه معروف به غلام ابن المثنى حاضر بودم، و فخر اسماعيل از پيشوايان حنبلى‏ها در بغداد بود و در فقه و مسائل خلاف يد طولايى داشت و تدريس علم منطق مى‏كرد و مجلسى خوش و شيرين عبارت داشت. من او را ديده‏ ام و سخن او را شنيده ‏ام و در سنه ششصد و ده از دنيا رفت.</big>  
<big>من در نزد فخر اسماعيل بن على حنبلى فقيه معروف به غلام ابن المثنى حاضر بودم، و فخر اسماعيل از پيشوايان حنبلیها در بغداد بود و در فقه و مسائل خلاف يد طولايى داشت و تدريس علم منطق میكرد و مجلسى خوش و شيرين عبارت داشت. من او را ديده‏ ام و سخن او را شنيده ‏ام و در سنه ششصد و ده از دنيا رفت.</big>  


<big>ابن‏ غاليه مى‏ گويد: ما روزى در نزد او به گفتگو مشغول بوديم كه يک نفر از [[حنبلى]] ‏ها وارد شد، و داستانى داشت به اين شرح:</big>
<big>ابن‏ غاليه مى‏ گويد: ما روزى در نزد او به گفتگو مشغول بوديم كه يک نفر از [[حنبلى]] ‏ها وارد شد، و داستانى داشت به اين شرح:</big>