۲۳٬۲۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==شعر غديرِ اميرالمؤمنين عليه السلام<ref>اسرار غدير ص ۳۲۰،۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۸۸ - ۴۹۱.</ref>== | ==شعر غديرِ اميرالمؤمنين عليه السلام<ref>اسرار غدير ص ۳۲۰،۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۸۸ - ۴۹۱.</ref>== | ||
چه كسى باور مى كند كه صاحب غدير شخصاً درباره غدير شعر گفته باشد! و چه كسى احتمال مىدهد كه اين شعر در برابر دشمن غدير سروده شده باشد! و چه كسى مى تواند صفين را بنگرد كه اين شعر غديرى توسط نامه براى نماينده سقيفه فرستاده | چه كسى باور مى كند كه صاحب غدير شخصاً درباره غدير شعر گفته باشد! و چه كسى احتمال مىدهد كه اين شعر در برابر دشمن غدير سروده شده باشد! و چه كسى مى تواند صفين را بنگرد كه اين شعر غديرى توسط نامه براى نماينده سقيفه فرستاده مى شود؟ | ||
اگر صاحب غدير درباره بزرگترين فضيلت خود شعر گفته همه شاعران غديرى به او اقتدا كرده زيباترينها را تقديم او خواهند كرد و گوش اجتماع را از نواى غدير پر خواهند ساخت. | |||
اگر معاويه كه نَه نسبى و نَه سابقه اى و نَه آبرويى دارد، به خود جرئت دهد كه بر درياى فضائل يعنى على بن ابى طالب عليه السلام فخرفروشى كند، بايد اذعان كرد كه شرايط حساسى در [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE تاریخ] [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسلام] پيش آمده كه بايد با آن مقابله كرد. | اگر معاويه كه نَه نسبى و نَه سابقه اى و نَه آبرويى دارد، به خود جرئت دهد كه بر درياى فضائل يعنى على بن ابى طالب عليه السلام فخرفروشى كند، بايد اذعان كرد كه شرايط حساسى در [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE تاریخ] [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسلام] پيش آمده كه بايد با آن مقابله كرد. | ||
با در نظر گرفتن اين حساسيت، اميرالمؤمنين عليه السلام هم كارى كه تا آن روز براى غدير نكرده بود انجام داد. شعرى سرود و براى معاويه فرستاد كه يک بيت آن درباره غدير بود. يک معارضه در قالب ادبى بين چهارمين غاصب حق غدير از يک سو و صاحب غدير از سوى ديگر به وقوع پيوست، كه دفاع نوشتارى از غدير پاسخنامه قطعى آن شد. | با در نظر گرفتن اين حساسيت، اميرالمؤمنين عليه السلام هم كارى كه تا آن روز براى غدير نكرده بود انجام داد. شعرى سرود و براى معاويه فرستاد كه يک بيت آن | ||
درباره غدير بود. يک معارضه در قالب ادبى بين چهارمين غاصب حق غدير از يک سو و صاحب غدير از سوى ديگر به وقوع پيوست، كه دفاع نوشتارى از غدير پاسخنامه قطعى آن شد. | |||
چه زيباست كه صاحب غدير درباره غديرش بسرايد و ما گوش به نواى جانفزاى او بسپاريم. اما جالب تر آن است كه بدانيم اين اشعار در پاسخ به نماينده سقيفه است | |||
كه خواست فخرى بفروشد و سَرى بلند كند. | |||
ماجرا از اين قرار بود كه [https://wikighadir.com/index.php/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%A9_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86 معاویه] در نامه اى به اميرالمؤمنين عليه السلام نوشت: اى ابا الحسن، من فضايل بسيارى دارم: پدرم در [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AC%D8%A7%D9%87%D9%84%DB%8C%D8%AA جاهلیت] آقا بود! من در [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسلام] | |||
پادشاه شده ام! من دايى مؤمنين و كاتب وحى هستم! | |||
وقتى حضرت نامه او را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار فضايل خود را به رخ من مىكشد؟ در پاسخ او اين اشعار را بنويسيد. سپس حضرت اشعارى سرودند كه وجوب ولايت در غدير را در آن بيان كردند، و رضايت امت در امر ولايت را گوشزد كردند، و با خطابى قاطع در آخر آن اشاره كردند كه هر كس نمىپذيرد جا دارد از غصه بميرد! | وقتى حضرت نامه او را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار فضايل خود را به رخ من مىكشد؟ در پاسخ او اين اشعار را بنويسيد. سپس حضرت اشعارى سرودند كه وجوب | ||
ولايت در غدير را در آن بيان كردند، و رضايت امت در امر ولايت را گوشزد كردند، و با خطابى قاطع در آخر آن اشاره كردند كه هر كس نمىپذيرد جا دارد از غصه بميرد! | |||
مُحَمّد النَبىّ اَخى وَ صِنوى | مُحَمّد النَبىّ اَخى وَ صِنوى | ||
خط ۴۵: | خط ۵۵: | ||
و لم أرَ مثله حقاً أُضيعا | و لم أرَ مثله حقاً أُضيعا | ||
يكى از ادلّه و براهين روشن بر [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AA_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%B1 دلالت حدیث غدیر] به [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA امامت] اميرالمؤمنين عليه السلام سخن خود حضرت در اشعارش است. اميرالمؤمنين عليه السلام اين اشعار سروده است: | يكى از ادلّه و براهين روشن بر [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AA_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%B1 دلالت حدیث غدیر] به [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA امامت] اميرالمؤمنين عليه السلام سخن خود حضرت در اشعارش است. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام اين اشعار سروده است: | |||
لِذاكَ أقامَنى لَهُم إماماً | لِذاكَ أقامَنى لَهُم إماماً | ||
خط ۵۳: | خط ۶۵: | ||
از اين رو است كه پيامبر صلى الله عليه و آله مرا پيشواى مردم گرداند، و در غدير خم آنان را از اين امر آگاه ساخت. | از اين رو است كه پيامبر صلى الله عليه و آله مرا پيشواى مردم گرداند، و در غدير خم آنان را از اين امر آگاه ساخت. | ||
همچنين اميرالمؤمنين عليه السلام در اشعارى ديگر از حديث غدير و دلالت آن بر امامتش سخن گفته، و در كنار اين گزيده هايى از فضائل و نمونه هايى از مناقب ويژه خود را نيز آورده و به آنها بر مردم فخر و مباهات كرده است. به عنوان مثال: | همچنين اميرالمؤمنين عليه السلام در اشعارى ديگر از حديث غدير و دلالت آن بر امامتش سخن گفته، و در كنار اين گزيده هايى از فضائل و نمونه هايى از مناقب ويژه | ||
خود را نيز آورده و به آنها بر مردم فخر و مباهات كرده است. | |||
به عنوان مثال: | |||
لَقَد عَلِمَ الأُناسُ بِأنَّ سَهمى | لَقَد عَلِمَ الأُناسُ بِأنَّ سَهمى | ||
خط ۹۹: | خط ۱۱۵: | ||
يُريدُ عَداوَتى مِن غَيرِ جُرمى | يُريدُ عَداوَتى مِن غَيرِ جُرمى | ||
مردم همه مى دانند كه بهره من از اسلام از هر بهرهاى افزون است. احمد پيامبر صلى الله عليه و آله برادر و پسرعمو و پدر همسر من است. بى گمان، من راهنماى همه مردم از عرب و عجم به سوى [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسلام] هستم. و بزرگان و سران و سركشان و گردنكشان كافر را به كام مرگ كشاندم. خدا در قرآن ولايت مرا بر مردم لازم كرد و اطاعت از مرا به وجوبى قطعى واجب گرداند. | مردم همه مى دانند كه بهره من از اسلام از هر بهرهاى افزون است. احمد پيامبر صلى الله عليه و آله برادر و پسرعمو و پدر همسر من است. بى گمان، من راهنماى | ||
همه مردم از عرب و عجم به سوى [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسلام] هستم. و بزرگان و سران و سركشان و گردنكشان كافر را به كام مرگ كشاندم. خدا در قرآن ولايت مرا بر مردم لازم كرد و | |||
اطاعت از مرا به وجوبى قطعى واجب گرداند. | |||
همان جايگاهى كه هارون نسبت به برادرش موسى داشت، من نيز نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله دارم و برادر او هستم و اين نام من است. به سبب همين | |||
ويژگى هاست كه حضرتش مرا پيشواى مردم گرداند، و در غدير خم آنان را از اين امر آگاه ساخت. از ميان شما كيست كه با بهره من از [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86 ایمان] و با اسلام و پيشتازى و | |||
خويشاوندى من برابرى كند؟ | |||
واى واى واى بر كسى كه فردا خدا را در حالى ديدار كند كه نسبت به من ستمكار است. واى واى واى بر كسى كه منكر طاعت من باشد و شكست مرا بخواهد. واى بر كسى كه از سر بى خردى به شقاوت افتد و بى هيچ جرمى از سوى من با من دشمنى كند. | واى واى واى بر كسى كه فردا خدا را در حالى ديدار كند كه نسبت به من ستمكار است. واى واى واى بر كسى كه منكر طاعت من باشد و شكست مرا بخواهد. واى بر كسى كه از سر بى خردى به شقاوت افتد و بى هيچ جرمى از سوى من با من دشمنى كند. | ||
حسين بن معين الدين ميبدى در شرحش بر ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام به نام «الفواتح» اين اشعار را شرح و معانى آن را روشن كرده است. وى در شرح بيتى كه امام عليه السلام در آن به حديث غدير اشاره فرموده، حديث غدير را به [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA روایت] [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D9%86%D8%A8%D9%84 احمد بن حنبل] نقل كرده و خبر نزول آيه تبليغ<ref>مائده / ۶۷ .</ref> در روز غدير را از ثعلبى نقل كرده است. | حسين بن معين الدين ميبدى در شرحش بر ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام به نام «الفواتح» اين اشعار را شرح و معانى آن را روشن كرده است. وى در شرح بيتى كه | ||
امام عليه السلام در آن به حديث غدير اشاره فرموده، حديث غدير را به [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA روایت] [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D9%86%D8%A8%D9%84 احمد بن حنبل] نقل كرده و خبر نزول آيه تبليغ<ref>مائده / ۶۷ .</ref> در روز غدير را از ثعلبى نقل كرده | |||
است. | |||
همچنين تصريح كرده كه آيه «إنَّما وَليُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَذينَ آمَنُوا الَذينَ يُقيمُونَ الصَلاةَ وَ يُؤتُونَ الزكاةَ وَ هُم راكِعُون»<ref>مائده / ۵۵ .</ref>: ولىّ شما تنها خداست و فرستاده اش و | |||
كسانى كه [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86 ایمان] آوردند همانان كه نماز مى گزارند و ركوعكنان [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B2%DA%A9%D8%A7%D8%AA زکات] مى دهند، به اتفاق مفسّران درباره اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شده است.<ref>مائده / ۵۵ .</ref> | |||
ميبدى در پايان شرحش بر اشعار يادشده از امام على بن احمد واحدى از [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%B1%D9%87 ابوهریره] نقل كرده كه اميرالمؤمنين عليه السلام اين اشعار را در حضور [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A8%DA%A9%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D9%82%D8%AD%D8%A7%D9%81%D9%87 ابوبکر] و [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%81%D9%91%D8%A7%D9%86 عثمان] و [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B7%D9%84%D8%AD%D8%A9_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AA%D9%85%DB%8C%D9%85%DB%8C طلحه] و [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B2%D8%A8%DB%8C%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85_%D9%82%D8%B1%D8%B4%DB%8C زبیر] و فضل بن عباس و عمّار و عبدالرحمن و ابوذر و مقداد و سلمان و عبداللَّه بن مسعود خوانده است.<ref>الفواتح فى شرح ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۴۰۶،۴۰۵.</ref> | ميبدى در پايان شرحش بر اشعار يادشده از امام على بن احمد واحدى از [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%B1%D9%87 ابوهریره] نقل كرده كه اميرالمؤمنين عليه السلام اين اشعار را در حضور [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A8%DA%A9%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D9%82%D8%AD%D8%A7%D9%81%D9%87 ابوبکر] و [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%81%D9%91%D8%A7%D9%86 عثمان] و | ||
[https://wikighadir.com/index.php/%D8%B7%D9%84%D8%AD%D8%A9_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AA%D9%85%DB%8C%D9%85%DB%8C طلحه] و [https://wikighadir.com/index.php/%D8%B2%D8%A8%DB%8C%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85_%D9%82%D8%B1%D8%B4%DB%8C زبیر] و فضل بن عباس و عمّار و عبدالرحمن و ابوذر و مقداد و سلمان و عبداللَّه بن مسعود خوانده است.<ref>الفواتح فى شرح ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۴۰۶،۴۰۵.</ref> | |||
همچنين اين ابيات از وجوه ديگرى نيز بر [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA امامت] امام اميرالمؤمنين عليه السلام دلالت مى كنند: | همچنين اين ابيات از وجوه ديگرى نيز بر [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA امامت] امام اميرالمؤمنين عليه السلام دلالت مى كنند: | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۵۱: | ||
۳. بيت «و بزرگان و سران و سركشان و گردنكشان [https://wikighadir.com/index.php/%DA%A9%D9%81%D9%91%D8%A7%D8%B1 کافر] را به كام مرگ كشاندم» آشكارا دالّ بر افضليت امام عليه السلام است، زيرا از عمده ترين اسباب استوارى دين و قتل دشمنان است، و به اعتراف جميع مخالفين حضرتش بود كه آنان را به كام مرگ كشاند. | ۳. بيت «و بزرگان و سران و سركشان و گردنكشان [https://wikighadir.com/index.php/%DA%A9%D9%81%D9%91%D8%A7%D8%B1 کافر] را به كام مرگ كشاندم» آشكارا دالّ بر افضليت امام عليه السلام است، زيرا از عمده ترين اسباب استوارى دين و قتل دشمنان است، و به اعتراف جميع مخالفين حضرتش بود كه آنان را به كام مرگ كشاند. | ||
۴. بيت «خدا در قرآن ولايت مرا بر مردم لازم كرد و اطاعت از مرا به وجوبى قطعى واجب | ۴. بيت «خدا در قرآن ولايت مرا بر مردم لازم كرد و اطاعت از مرا به وجوبى قطعى واجب گرداند» به صراحت به وجوب اطاعت امام عليه السلام دلالت مى كند. | ||
بنابراين حضرتش پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله به امر خداى تعالى در قرآن کریم امام امت خواهد بود، چرا كه هر كس طاعتش واجب باشد او امام است. | |||
دهلوى خود به اين نكته اعتراف كرده است. | |||
۵. بيت «از ميان شما كيست كه با بهره من از ايمان و با اسلام و پيشتازى و خويشاوندى من برابرى كند؟» آشكارا دليل افضليت امام عليه السلام است. | ۵. بيت «از ميان شما كيست كه با بهره من از ايمان و با اسلام و پيشتازى و خويشاوندى من برابرى كند؟» آشكارا دليل افضليت امام عليه السلام است. | ||
افزون بر اينها، اينكه صحابه بزرگ مذكور در روايت واحدى اين اشعار را شنيدند و سخنان امام عليه السلام را تقرير كردند، از استوارترين شواهد بر دلالت حديث غدير به امامت است. | افزون بر اينها، اينكه صحابه بزرگ مذكور در روايت واحدى اين اشعار را شنيدند و سخنان امام عليه السلام را تقرير كردند، از استوارترين شواهد بر دلالت حديث غدير به | ||
امامت است. | |||
و اما حسين ميبدى كه شارح ديوان امام اميرالمؤمنين عليه السلام است و اين اشعار را نقل كرده است، از دانشمندان نامدار [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D9%87%D9%84_%D8%B3%D9%86%D8%AA اهل سنت] است. | |||
بزرگان عامه در كتابهايشان او را ثناى بليغ گفته و ستوده اند. اين براى هر كس به آن كتابها مراجعه كرده باشد روشن است. از ستايندگان ميبدى يكى غياث الدين | |||
خواندمير در تاريخش «حبيب السير» است. | |||
محمود بن سليمان كفوى نيز در طبقات حنفيه به نام «كتائب أعلام الأخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار» از شرح ميبدى مطالبى را نقل كرده است | |||
. همچنين كاتب چَلَبى در «كشف الظنون» نوشته است: ديوان على بن ابى طالب عليه السلام را حسين بن معين الدين ميبدى يزدى (م ۸۷۰ ق) به زبان فارسى شرح كرده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |