۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== ثمره غصب خلافت و ترک غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۰.</ref> == | == ثمره غصب خلافت و ترک غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۰.</ref> == | ||
غصب [[خلافت]] در | غصب [[خلافت]] در سقیفه بنی ساعده دست بردار نبود، و در طول [[تاریخ]] با قيافه هاى ظاهر فريب و شكننده اى آمد، كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد. | ||
[[ | تا آنجا كه شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلايى از اسم [[اسلام]] بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر مى آمد. | ||
معاویه، اين باقيمانده سقيفه در طول بيست سال مذبح بزرگى براى غدير آماده كرد و هزاران نفر از غديريان را در آن سر بريد، و خونشان را با لشكر سقيفه سركشيد تا براى [[کربلا]] قوى تر شوند و شدند. | |||
با مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد، اين مذبح بزرگ آماده سر بريدن غدير بود، و اين سان شد كه غدير را به مسلخ كربلا كشاندند و مى رفت تا خواب هاى رؤساى سقيفه تعبير شود. | |||
اين بار غدير با همه وجود و به همراه تنى چند از فداكارترين نيروهايش به ميدان سقيفه آمد. اكنون غدير «حسين عليه السلام» بود كه همراه گروهى آماده شهادت و قطعه قطعه شدن و فدا شدن و اسير شدن و اشک ريختن براى غديرِ سر بريده، و معرفى غدير به بى خبران شام به مصاف سقيفه رفت. | [[امام صادق علیه السلام]] ارتباط مذبح كربلا به بازوى سياه سقيفه را چنين بيان مى فرمايد: | ||
«اِذا كُتِبَ الْكِتابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عليه السلام» : «آنگاه كه [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه ملعونه]] امضا شد [[امام حسین علیه السلام]] به شهادت رسيد»!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳.</ref> | |||
اين بار غدير با همه وجود و به همراه تنى چند از فداكارترين نيروهايش به ميدان سقيفه آمد. | |||
اكنون غدير «حسين عليه السلام» بود كه همراه گروهى آماده شهادت و قطعه قطعه شدن و فدا شدن و اسير شدن و اشک ريختن براى غديرِ سر بريده، و معرفى غدير به بى خبران شام به مصاف سقيفه رفت. | |||
آرى، غدير را با ياران باوفايش سربريدند، و خيمه هاى آن را غارت كردند و آتش زدند، و عزيزان غدير را به اسيرى بردند تا در شهرهاى سقيفه به آن افتخار كنند و به همه اعلام كنند كه كار غدير پايان يافت؛ اما ...!<ref>بحار الانوار: ج ۸ قديم ص ۲۸.</ref> | آرى، غدير را با ياران باوفايش سربريدند، و خيمه هاى آن را غارت كردند و آتش زدند، و عزيزان غدير را به اسيرى بردند تا در شهرهاى سقيفه به آن افتخار كنند و به همه اعلام كنند كه كار غدير پايان يافت؛ اما ...!<ref>بحار الانوار: ج ۸ قديم ص ۲۸.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |