پرش به محتوا

آيات ۲۲ تا ۲۸ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
آنان به بنى ‏اميه گفتند: اگر خمس را به اهل ‏بيت بدهيم نياز به چيزى پيدا نمى ‏كنند، و برايشان مهم نخواهد بود كه خلافت در آنان نباشد!
آنان به بنى ‏اميه گفتند: اگر خمس را به اهل ‏بيت بدهيم نياز به چيزى پيدا نمى ‏كنند، و برايشان مهم نخواهد بود كه خلافت در آنان نباشد!


بنى ‏اميه در پاسخ گفتند: «سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ»: «ما از شما اطاعت مى ‏كنيم در بخشى از مسئله‏ اى كه ما را بدان دعوت كرديد، و آن خمس است كه چيزى از آن به اهل بيت ندهيم» .
بنى ‏اميه در پاسخ گفتند:
 
«سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ»: «ما از شما اطاعت مى ‏كنيم در بخشى از مسئله‏ اى كه ما را بدان دعوت كرديد، و آن خمس است كه چيزى از آن به اهل بيت ندهيم».


قول خداوند كه مى‏ فرمايد: «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه»:
قول خداوند كه مى‏ فرمايد: «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه»:
خط ۱۳۷: خط ۱۳۹:


==== اول: فساد در زمين و دشمنى با آل محمد عليهم السلام از آثار صحيفه ====
==== اول: فساد در زمين و دشمنى با آل محمد عليهم السلام از آثار صحيفه ====
«فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ» اصحاب صحيفه با روى گرداندن از ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و پشت كردن به غدير، دو پايه اساسى جهنم را در زمين بر قرار كردند: يكى فساد در زمين و ديگرى قطع رحم با پيامبر صلى الله عليه و آله و دشمنى با اهل‏بيت او. اين را آيه ذكر شده به صراحت بيان مى‏ كند كه پس از انطباق آن بر اصحاب صحيفه ارتباط آن روشن مى‏ شود.
«فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ» اصحاب صحيفه با روى گرداندن از ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و پشت كردن به غدير، دو پايه اساسى جهنم را در زمين بر قرار كردند:
 
يكى فساد در زمين و ديگرى قطع رحم با پيامبر صلى الله عليه و آله و دشمنى با اهل ‏بيت او.
 
اين را آيه ذكر شده به صراحت بيان مى‏ كند كه پس از انطباق آن بر اصحاب صحيفه ارتباط آن روشن مى‏ شود.


بايد گفت: وقتى هدف خدا و رسول از برنامه غدير و منصوب كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اصلاح زمين و محبت آل محمد عليهم السلام است، بدون شک راه بازگشت و ارتداد از چنين برنامه‏ اى مساوى با فساد در زمين و دشمنى آل محمد عليهم السلام خواهد بود.
بايد گفت: وقتى هدف خدا و رسول از برنامه غدير و منصوب كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اصلاح زمين و محبت آل محمد عليهم السلام است، بدون شک راه بازگشت و ارتداد از چنين برنامه‏ اى مساوى با فساد در زمين و دشمنى آل محمد عليهم السلام خواهد بود.
خط ۱۵۴: خط ۱۶۰:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از عمق قلبى سوخته براى امت اين مطلب را چنين بيان فرموده است: لَوْ انَّ هذِهِ الامَّةِ قامَتْ عَلى ارْجُلِها عَلَى التُّرابِ وَ وَضَعَتِ الرِّمادَ عَلى رُؤُوسِها وَ تَضَرَّعَتْ الَى اللَّه وَ دَعَتْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ عَلى مَن اضَلَّهُمْ وَ صَدَّهُمْ عَنْ سَبيلِ اللَّه وَ دَعاهُمْ الَى النّارِ وَ عَرَضَهُمْ لِسَخَطِ رَبِّهِمْ وَ اوْجَبَ عَلَيْهِمْ عَذابَهُ بِما اجْرَمُوا الَيْهِمْ لَكانُوا مُقَصِّرينَ فى ذلِك:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از عمق قلبى سوخته براى امت اين مطلب را چنين بيان فرموده است: لَوْ انَّ هذِهِ الامَّةِ قامَتْ عَلى ارْجُلِها عَلَى التُّرابِ وَ وَضَعَتِ الرِّمادَ عَلى رُؤُوسِها وَ تَضَرَّعَتْ الَى اللَّه وَ دَعَتْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ عَلى مَن اضَلَّهُمْ وَ صَدَّهُمْ عَنْ سَبيلِ اللَّه وَ دَعاهُمْ الَى النّارِ وَ عَرَضَهُمْ لِسَخَطِ رَبِّهِمْ وَ اوْجَبَ عَلَيْهِمْ عَذابَهُ بِما اجْرَمُوا الَيْهِمْ لَكانُوا مُقَصِّرينَ فى ذلِك:


اگر اين امت تا روز قيامت سر پا روى خاك بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خدا زارى كنند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و آنان را به سوى آتش كشانيدند و در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و عذاب خدا را بر آنان واجب كردند -  به خاطر جرم‏هايى كه نسبت به آنان روا داشتند -  با اين همه در نفرين خود كوتاهى كرده‏ اند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۵۰.</ref>
اگر اين امت تا روز قيامت سر پا روى خاک بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خدا زارى كنند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و آنان را به سوى آتش كشانيدند و در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و عذاب خدا را بر آنان واجب كردند -  به خاطر جرم ‏هايى كه نسبت به آنان روا داشتند -  با اين همه در نفرين خود كوتاهى كرده‏ اند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۵۰.</ref>


==== سوم: ياران صحيفه كوردل اند ====
==== سوم: ياران صحيفه كوردل اند ====
خط ۱۶۱: خط ۱۶۷:
همان گونه كه وقتى فاطمه زهرا عليها السلام آن خطابه بلند را بر مردم خواند، نه تنها فدک را پس نداند و تغييرى در روش خود ايجاد نكردند، كه در برابر حضرت به حاضر جوابى و مقابله پرداختند. آن همه سخنان و خطابه‏ هاى دُرر بار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فقط مظلوميت او را بيشتر كرد و گوش‏ه اى ياران [[سقیفه]] همچنان كر و چشم‏هايشان كور بود.
همان گونه كه وقتى فاطمه زهرا عليها السلام آن خطابه بلند را بر مردم خواند، نه تنها فدک را پس نداند و تغييرى در روش خود ايجاد نكردند، كه در برابر حضرت به حاضر جوابى و مقابله پرداختند. آن همه سخنان و خطابه‏ هاى دُرر بار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فقط مظلوميت او را بيشتر كرد و گوش‏ه اى ياران [[سقیفه]] همچنان كر و چشم‏هايشان كور بود.


امام حسين‏ عليه السلام هم در كربلا در مقابل ياران سقيفه قرار گرفت و از هر جهت حجت را بر آنان تمام كرد، اما باز هم تصميم خود بر قتل او را تكرار كردند. آنجا بود كه از كرى و كورى دلشان چنين ياد كرد: اِسْتَحْوَذَ عَلَيكُم الشَيطانُ فَاَنْساكُم ذِكرَ اللَّهِ: شيطان بال خود را بر سر شما گسترده و ياد خدا را از خاطرتان برده است.<ref>بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۶ .</ref>
امام حسين‏ عليه السلام هم در كربلا در مقابل ياران سقيفه قرار گرفت و از هر جهت حجت را بر آنان تمام كرد، اما باز هم تصميم خود بر قتل او را تكرار كردند.
 
آنجا بود كه از كرى و كورى دلشان چنين ياد كرد: اِسْتَحْوَذَ عَلَيكُم الشَيطانُ فَاَنْساكُم ذِكرَ اللَّهِ: شيطان بال خود را بر سر شما گسترده و ياد خدا را از خاطرتان برده است.<ref>بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۶ .</ref>


تعبير ديگرى كه از اين كوردلى در آيه آمده «عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» است، يعنى بر قلب‏هاى آنان قفل زده شده است.
تعبير ديگرى كه از اين كوردلى در آيه آمده «عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» است، يعنى بر قلب‏ هاى آنان قفل زده شده است.


==== چهارم: ارتداد اهل صحيفه از اسلام ====
==== چهارم: ارتداد اهل صحيفه از اسلام ====
«إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده ‏اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند.
«إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده ‏اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند.


در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده ‏اند، يعنى جاهليت!
در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده ‏اند، يعنى [[جاهلیت]]!


نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] را پيش گرفته ‏اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى كفر است.
نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] را پيش گرفته ‏اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى كفر است.
خط ۱۸۵: خط ۱۹۳:
'''نكته دوم:''' او بود كه بقيه اهل صحيفه و سقيفه را به سوى هدف ضد اسلام و ضد ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام سوق مى‏ داد، و در واقع محور امور او بود و بنيانگذار نيز همو بود، كما اينكه از اين فراز آيه نيز استفاده مى‏ شود.
'''نكته دوم:''' او بود كه بقيه اهل صحيفه و سقيفه را به سوى هدف ضد اسلام و ضد ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام سوق مى‏ داد، و در واقع محور امور او بود و بنيانگذار نيز همو بود، كما اينكه از اين فراز آيه نيز استفاده مى‏ شود.


'''نكته سوم:''' او نقش اساسى در تسريع اجراى صحيفه ايفا مى‏ كرد كه به خوبى محور بودن او را روشن مى‏ كند: يكى «سَوَّلَ لَهُمْ» و ديگرى «أَمْلى لَهُمْ» . «سَوَّلَ» يعنى كار را به گونه ‏اى زينت دادن و زيبا جلوه دادن كه انسان راغب به انجام آن شود، و «أَمْلى» يعنى زمينه را براى كارى آماده كردن به طورى كه انسان مانعى بر سر راه خود نبيند و جرئت انجام آن را پيدا كند.
'''نكته سوم:''' او نقش اساسى در تسريع اجراى صحيفه ايفا مى‏ كرد كه به خوبى محور بودن او را روشن مى‏ كند:
 
يكى «سَوَّلَ لَهُمْ» و ديگرى «أَمْلى لَهُمْ». «سَوَّلَ» يعنى كار را به گونه ‏اى زينت دادن و زيبا جلوه دادن كه انسان راغب به انجام آن شود، و «أَمْلى» يعنى زمينه را براى كارى آماده كردن به طورى كه انسان مانعى بر سر راه خود نبيند و جرئت انجام آن را پيدا كند.


حقيقتاً وقتى به نقش عمر در هر كدام از قضاياى غصب خلافت مى ‏نگريم، مى‏ بينيم در همه موارد آن دو نقش را در حد اعلا بازى كرده، و هر بدعت و جنايتى را به گونه‏ اى حق به جانب و زيبا جلوه داده كه به جاى مؤاخذه خود، از مردم طلبكار هم شده و همه را به اين باور رسانده كه من در صدد برنامه‏ اى مثبت و پر بار هستم و لازم است كه همه مرا تأييد كنند!!
حقيقتاً وقتى به نقش عمر در هر كدام از قضاياى غصب خلافت مى ‏نگريم، مى‏ بينيم در همه موارد آن دو نقش را در حد اعلا بازى كرده، و هر بدعت و جنايتى را به گونه‏ اى حق به جانب و زيبا جلوه داده كه به جاى مؤاخذه خود، از مردم طلبكار هم شده و همه را به اين باور رسانده كه من در صدد برنامه‏ اى مثبت و پر بار هستم و لازم است كه همه مرا تأييد كنند!!


از آغاز صحيفه يا سخنانش در برابر منبر غدير و هنگام بيعت و نقش او در شب عقبه هرشى و روزهاى بعد از آن تا ورود به مدينه و گفتار او هنگام درخواست كتف و دوات از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله كه گفت: «انَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ»، و روزهاى سقيفه بنى‏ ساعده و روز حمله به خانه فاطمه ‏عليها السلام و آتش زدن آن، و يا نقش او در غصب فدک، و ماجراى عيادت از حضرت زهرا عليها السلام و قصد نبش قبر آن حضرت و همه روزهاى دشمنى‏اش با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام،
از آغاز صحيفه يا سخنانش در برابر منبر غدير و هنگام بيعت و نقش او در شب عقبه هرشى و روزهاى بعد از آن تا ورود به مدينه و گفتار او هنگام درخواست كتف و دوات از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله كه گفت:
 
«انَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ»، و روزهاى سقيفه بنى‏ ساعده و روز حمله به خانه فاطمه ‏عليها السلام و آتش زدن آن، و يا نقش او در غصب فدک، و ماجراى عيادت از حضرت زهرا عليها السلام و قصد نبش قبر آن حضرت و همه روزهاى دشمنى‏اش با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام،


از سوى ديگر با جسارت و جرى بودن خود و هتاكى و بى ‏مبالاتى به راحتى رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله سخن ناروا گفته و به ديگران جرأت داده است، يا بر در خانه وحى آتش آورده و آتشگيره ‏اش را خود روشن كرده است، و يا درِ خانه بانوى بهشت را شكسته و خود پيش از همه هجوم آورده...
از سوى ديگر با جسارت و جرى بودن خود و هتاكى و بى ‏مبالاتى به راحتى رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله سخن ناروا گفته و به ديگران جرأت داده است، يا بر در خانه وحى آتش آورده و آتشگيره ‏اش را خود روشن كرده است، و يا درِ خانه بانوى بهشت را شكسته و خود پيش از همه هجوم آورده...