۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است: | اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است: | ||
=== | === موقعيت تاريخى === | ||
يكى از اقدامات ننگين منافقين در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله ماجراى صحيفه ملعونه است | يكى از اقدامات ننگين منافقين در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله ماجراى صحيفه ملعونه است. | ||
خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد. آيه چهارم و پنجم و ششم در بُعدى از اين ماجرا نازل شد كه ديگر خداوند اعلام داشت كه در برابر مكر و حيله آنان دستگاه الهى هم برنامه دارد و بايد عاقبت را ديد و نتايج را بر شمرد. آيه ۵۰ - ۵۲ سوره نمل در اين باره نازل شد: | ماجرا اين گونه بود كه پس از حجةالوداع و پيش از غدير، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[معاذ بن جبل]] و [[سالم مولی ابی حذیفه]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]] صحيفه اى نوشتند كه نگذارند [[جانشین|خلافت]] به [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] برسد. | ||
در آن لحظات عظيم ترين پيمان نامه بر ضد دين الهى در تاريخ بشريت به امضا رسيد كه آينده تلخ و تاريكى را براى انسان ها در نظر گرفته بود. | |||
خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد. | |||
آيه چهارم و پنجم و ششم در بُعدى از اين ماجرا نازل شد كه ديگر خداوند اعلام داشت كه در برابر مكر و حيله آنان دستگاه الهى هم برنامه دارد و بايد عاقبت را ديد و نتايج را بر شمرد. | |||
آيه ۵۰ - ۵۲ سوره نمل در اين باره نازل شد: | |||
«وَ مَكَرُوا مَكَراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ. فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ، فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» : | «وَ مَكَرُوا مَكَراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ. فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ، فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» : | ||
«آنان حيله اى به كار بستند و ما هم مكرى به كار گرفتيم در حالى كه آنان نمى فهميدند. بنگر كه عاقبت مكر آنان چگونه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است، و اين نشانه اى بر كسانى است كه مى | «آنان حيله اى به كار بستند و ما هم مكرى به كار گرفتيم در حالى كه آنان نمى فهميدند. | ||
بنگر كه عاقبت مكر آنان چگونه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است، و اين نشانه اى بر كسانى است كه مى دانند»، و اين قسمت از آيه اشاره به آن بود كه خلافت به نسل هيچ كدام از آنان نخواهد رسيد.<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۹۳.</ref> | |||
از منظرى ديگر مى توان چنين گفت: | از منظرى ديگر مى توان چنين گفت: | ||
صحيفه ملعونه جلوه هاى ضد الهى بسيارى در درون داشت. | صحيفه ملعونه جلوه هاى ضد الهى بسيارى در درون داشت. يک جهت آن مكر با خدا و حيله بر عليه دين خدا بود. خداوند در قرآن مواردى از مكر مردم در برابر خود را ياد مى كند و اعلام مى دارد كه خدا هم در برابر حيله آنان مكر مى كند؛ و آنگاه مردم را به مقايسه دو مكر دعوت مى نمايد. متن روايتى كه نزول آيات فوق را در مسئله صحيفه ملعونه دانسته چنين است: | ||
لَمّا تَعاقَدُوا عَلَيْها نَزَلَتْ: «وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ ...»: | |||
هنگامى كه بر صحيفه ملعونه پيمان بستند اين آيه نازل شد: | |||
«آنان مكرى به كار بستند و ما هم مكرى نموديم در حالى كه آنان متوجه نبودند. بنگر عاقبت مكر آنان چه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۱ ص ۶۳۴ . الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۵۳.</ref> | |||
حديث ديگرى كه نزول آيات فوق را در مسئله صحيفه ملعونه با تفصيل بيشترى بيان فرموده از ابوذر است كه چنين مى گويد: | حديث ديگرى كه نزول آيات فوق را در مسئله صحيفه ملعونه با تفصيل بيشترى بيان فرموده از ابوذر است كه چنين مى گويد: | ||
گروهى گرد هم آمدند و گفتند: ما دائماً از پيامبر ياد على و ذكر فضائلش را مى شنويم، و پيداست كه قصد دارد اين حكومت از | گروهى گرد هم آمدند و گفتند: | ||
ما دائماً از پيامبر ياد على و ذكر فضائلش را مى شنويم، و پيداست كه قصد دارد اين حكومت از اهل بيتش خارج نشود. بياييد در برابر اين مسئله با يكديگر هم پيمان شويم. آنگاه آنان همپيمان شدند. | |||
در اينجا بود كه اين آيه نازل شد: | |||
«وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً ...»: «آنان حيله اى به كار بستند و ما هم حيلهاى به كار بستيم در حالى كه آنان نمى فهميدند. | |||
بنگر عاقبت مكر آنان چه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است» . | |||
راوى از ابوذر مى پرسد: آنان كه پيمان بستند چه كسانى بودند؟ | راوى از ابوذر مى پرسد: آنان كه پيمان بستند چه كسانى بودند؟ | ||
او در پاسخ گفت: ابوبكر، عمر، ابوعبيدة، فعلة، فعيل، | او در پاسخ گفت: ابوبكر، عمر، ابوعبيدة، فعلة، فعيل، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]]، [[عمرو بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبه|مغیره]]، كه نام دو نفر را رمزى با كلمه «فعلة و فعيل» ذكر كرد. | ||
سپس ابوذر گفت: | |||
خداوند خاندان آنان را از خلافت و حكومت خالى نمود به خاطر ظلمى كه در پيمان خود نمودند. | |||
خانواده آنان خالى ماند از حكومتى كه در طلب آن بودند و حرص و طمع آن را داشتند، و هرگز به خاندان آنان باز نخواهد گشت. آنگاه ابوذر قسم ياد كرد كه اين آيات درباره آنان نازل شده است.<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب) نسخه خطى: ص ۹۳.</ref> | |||
=== | === تحليل اعتقادى === | ||
اصحاب | اصحاب [[صحیفه ملعونه]] با پيماننامه خود بر عليه خدا مكر و حيله به كار بستند و آن را پيگيرى كردند تا ريشه اسلام را بكَنند، غافل از آنكه خداوند براى امتحان مردم مانع آنان نشد، و اين مكر الهى بود كه زمينه امتحان آنان و همه مردم فراهم شود. | ||
چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام با همان قدرت الهى، در ماجراى هجوم به خانه وحى عمر را با يک دست گرفت و بر زمين زد، و به همه نشان داد كه اگر بخواهد مى تواند سر او را از تن جدا سازد، ولى وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله را خاطر نشان ساخت و او را رها كرد.<ref>كتاب سليم: ص ۱۵۰.</ref> | چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام با همان قدرت الهى، در ماجراى هجوم به خانه وحى عمر را با يک دست گرفت و بر زمين زد، و به همه نشان داد كه اگر بخواهد مى تواند سر او را از تن جدا سازد، ولى وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله را خاطر نشان ساخت و او را رها كرد.<ref>كتاب سليم: ص ۱۵۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |