آیات ۵۰ تا ۵۲ نمل و غدیر
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| نام سوره | نمل |
| شماره آیه | ۵۰ تا ۵۲ |
| جزء | ۱۹ |
| محتوای آیه | |
| مکان نزول | مکه |
| موضوع | مکر خداوند علیه مکر اصحاب صحیفه ملعونه |
آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل آیاتی نازلشده در مورد صحیفه ملعونه اول که نشان میدهد که خداوند علیه مکر اصحاب صحیفه مکری الهی و بزرگتر بهکار بسته است.
آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل از جمله آیاتی دانسته شده که در حجةالوداع (پس اتمام مراسم حج و پیش از غدیر) در مورد صحیفه ملعونه اول بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. این آیات درباره وجهی از این ماجرا نازل شد که دیگر خداوند اعلام داشت که در برابر مکر و حیله اصحاب صحیفه دستگاه الهی هم برنامه دارد و باید عاقبت را دید. صحیفه ملعونه جلوههای ضد الهی بسیاری در درون داشت. یک جهت آن مکر با خدا و حیله علیه دین خدا بود. خداوند در قرآن مواردی از مکر مردم در برابر خود را یاد میکند و اعلام میدارد که خدا هم در برابر حیله آنان مکر میکند. آنگاه مردم را به مقایسه دو مکر دعوت مینماید.
آیاتی درباره اقدامات منافقان در غدیر
آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل از جمله آیاتی دانسته شده که در حجةالوداع (پس اتمام مراسم حج و پیش از غدیر) در مورد صحیفه ملعونه اول بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد:[۱]
وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ. فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ آنان مکری بهکار بستند و ما هم مکری نمودیم، در حالی که آنان متوجه نبودند. بنگر عاقبت مکر آنان چه شد که ما آنان و قومشان را همگی نابود کردیم. این است خانههای آنان که به خاطر ظلمشان خالی مانده است. در این ماجرا آیتی است برای قومی که بدانند
موقعیت تاریخی نزول آیات
بستر نزول آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: یکی از اقدامات منافقین در سال آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله ماجرای نگارش صحیفه ملعونه است. پس از حجةالوداع و پیش از غدیر، ابوبکر، عمر، معاذ بن جبل، سالم مولی ابیحذیفه و ابوعبیده جراح صحیفهای نوشتند که نگذارند خلافت به اهل بیت علیهم السلام برسد. صحیفهای که اقدامی علیه دین الهی و رستگاری بشر بود. خداوند با نزول ۹ آیه پیدرپی جوانب مختلف این توطئه را مورد نکوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت کرد.
از میان این آیات، آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل درباره وجهی از این ماجرا نازل شد که دیگر خداوند اعلام داشت که در برابر مکر و حیله اصحاب صحیفه دستگاه الهی هم برنامه دارد و باید عاقبت را دید و نتایج را برشمرد. صحیفه ملعونه جلوههای ضد الهی بسیاری در درون داشت. یک جهت آن مکر با خدا و حیله علیه دین خدا بود. خداوند در قرآن مواردی از مکر مردم در برابر خود را یاد میکند و اعلام میدارد که خدا هم در برابر حیله آنان مکر میکند. آنگاه مردم را به مقایسه دو مکر دعوت مینماید.[۲]
روایاتی درباره موقعیت تاریخی نزول آیات
در برخی منابع متن روایاتی که نزول آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل را مربوط به جریان صحیفه ملعونه دانسته چنین است:
- لَمّا تَعاقَدُوا عَلَيْها نَزَلَتْ: «وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ…؛ هنگامى كه بر صحيفه ملعونه پيمان بستند اين آيه نازل شد: آنان مكرى بهكار بستند و ما هم مكرى نموديم، در حالى كه آنان متوجه نبودند.[۳]
- از ابوذر غفاری چنین نقل شده است: گروهی گرد هم آمدند و گفتند: ما دائماً از پیامبر یاد علی و ذکر فضائلش را میشنویم و پیداست که قصد دارد این حکومت از اهل بیتش خارج نشود. بیایید در برابر این مسئله با یکدیگر همپیمان شویم. آنگاه آنان همپیمان شدند. در اینجا بود که این آیه نازل شد: «آنان حیلهای بهکار بستند و ما هم حیلهای بهکار بستیم در حالی که آنان نمیفهمیدند. بنگر عاقبت مکر آنان چه شد که ما آنان و قومشان را همگی نابود کردیم. این است خانههای آنان که بهخاطر ظلمشان خالی مانده است». راوی از ابوذر میپرسد: آنان که پیمان بستند چه کسانی بودند؟ او در پاسخ میگوید: ابوبکر، عمر، ابوعبیده جراح، فعلة، فعیل (دونام رمزی)، عبدالرحمن، سعد بن ابی وقاص، عمرو بن عاص و مغیره. سپس ابوذر گفت: خداوند خاندان آنان را از خلافت و حکومت خالی نمود بهخاطر ظلمی که در پیمان خود نمودند. خانواده آنان خالی ماند از حکومتی که در طلب آن بودند و طمع آن را داشتند و هرگز به خاندان آنان باز نخواهد گشت. آنگاه ابوذر قسم یاد کرد که این آیات درباره آنان نازل شده است.[۴]
تحلیل اعتقادی آیات
از سوی برخی محققان درباره تحلیل اعتقادی نزول آیات ۵۰ تا ۵۲ سوره نمل در مورد اصحاب صحیفه ملعونه اول چنین گفته شده است: اصحاب صحیفه ملعونه با پیماننامه خود علیه خدا مکر و حیله بهکار بستند. آنها آن پیماننامه را پیگیری کردند تا ریشه اسلام را بکَنند، غافل از آنکه خداوند برای امتحان مردم مانع آنان نشد و این مکر الهی بود که زمینه امتحان آنان و همه مردم فراهم شود.
چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام با قدرت الهی، در ماجرای هجوم به خانه وحی، عمر بن خطاب را با یک دست گرفت و بر زمین زد، و به همه نشان داد که اگر بخواهد میتواند سر او را از تن جدا سازد، ولی وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله را به خاطر آورد و او را رها کرد.[۵]
پانویس
منابع
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم؛ علی بن محمد نباطی عاملی، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران: مکتبة المرتضویة، ۱۳۸۴ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامیة)، ۱۴۰۷ق.
- واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یکماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.