۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «»خليفة« در خطبه غدير××× 1 پيام غدير )برگزيدهاى از مجموعه مقالات، پيامها،...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== «خليفة» در خطبه غدير<ref>پيام غدير (برگزيده اى از مجموعه مقالات، پيام ها، و ديدارها) : ص ۴۳ - ۴۸.</ref> == | |||
يكى از شبهاتى كه مخالفين مطرح مى كنند اين است كه: چرا در حديث شريف غدير، خلافت و جانشينى اميرالمؤمنين على عليه السلام به لفظ «خليفة» عنوان نشده است، تا ايراداتى كه در دلالت ولىّ و مولى بر ولايت، زعامت و زمامدارى امور شده است مطرح نشود. | |||
يكى از شبهاتى كه مخالفين مطرح | |||
و اما پاسخ به اين شبهه: | و اما پاسخ به اين شبهه: | ||
۱. غرض ورزى هميشگى مخالفان | |||
وقتى اغراض نفسانى، سياسى و دنيوى در بين باشد، با هر شكل و هر لفظى اين مطلب يا هر مطلب ديگرى ادا و بيان شود، صاحبان اغراض ايراد مى گيرند. اگر در موقف عظيم غدير، به جاى ولىّ و مولى، هر كلمه ديگرى همانند همين لفظ«خليفه»گفته مى شد، مثل ولىّ و مولى به آن ايراد مى گرفتند. مثلاً در اطلاق متعلق آن حرفى مى زدند، يا مثلاً «انت الخليفة بعدى» را به بعد از سه نفر معنى مى كردند. | |||
وقتى اغراض نفسانى، سياسى و دنيوى در بين باشد، با هر شكل و هر لفظى اين مطلب يا هر مطلب ديگرى ادا و بيان شود، صاحبان اغراض ايراد | |||
بالاخره اگر هر تأكيد و تصريحى | بالاخره اگر هر تأكيد و تصريحى مى شد، اصل مسئله نظام و حكومت را خارج از محدوده رسالت مى شمردند و آن را یک رأى شخصى رسول اكرم صلى الله عليه و آله معرفى مى كردند و اجتهاد خود را حاكم بر آن قرار مى دادند. | ||
اهل نظر و تحقيق با اين كه مى بينند وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله دوات و قلم و كاغذ مى خواهد تا آن وصيتى را كه كلا مش در نهايت صراحت بود و هيچ گونه توجيه و تأويل بر نمى داشت و ردّ آن ممكن نمى نمود، با آن گونه القاى شبهه روبرو گرديد كه «قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ » يا «اِنّ الرَّجلَ لَیَهجُر »<ref>اشاره به روايت «لمّا احتضر النبى صلى الله عليه و آله و فى بيته رجال فيهم عمر بن الخطاب فقال النبى صلى الله عليه و آله: هلمّوا اكتب لكم لن تضلّوا بعده ابداً. فقال عمر بن الخطاب: إن النبى صلى الله عليه و آله قد غلب عليه الوجع و عندكم القرآن حسبكم كتاب ربكم. و قال عمر: ان الرجل ليهجر. صحيح مسلم: ج ۳ كتاب الوصية ح ۱۲۵۷ - ۱۲۵۹. صحيح بخارى: ج ۵ ص ۱۲۷، و ديگر مصادر شيعه و اهل سنت.</ref> گفتند، و با اين بيان در كمال وقاحت بدان حضرت اعلام كردند كه اگر هم بنويسى و وصيت نمايى ما با شبهه هذيان گويى آن را رد مى كنيم. پس اگر بعد از اين شبهه هم وصيت خود را مى نوشت، آن را معتبر نمى شمردند. | |||