پرش به محتوا

خلیفه در خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
بالاخره اگر هر تأكيد و تصريحى مى‏ شد، اصل مسئله نظام و حكومت را خارج از محدوده رسالت مى ‏شمردند و آن را یک رأى شخصى رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله معرفى مى ‏كردند و اجتهاد خود را حاكم بر آن قرار مى‏ دادند.
بالاخره اگر هر تأكيد و تصريحى مى‏ شد، اصل مسئله نظام و حكومت را خارج از محدوده رسالت مى ‏شمردند و آن را یک رأى شخصى رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله معرفى مى ‏كردند و اجتهاد خود را حاكم بر آن قرار مى‏ دادند.


اهل نظر و تحقيق با اين كه مى ‏بينند وقتى رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله دوات و قلم و كاغذ مى ‏خواهد تا آن وصيتى را كه كلا مش در نهايت صراحت بود و هيچ گونه توجيه و تأويل بر نمى ‏داشت و ردّ آن ممكن نمى‏ نمود، با آن گونه القاى شبهه روبرو گرديد كه «قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ » يا «اِنّ الرَّجلَ لَیَهجُر »<ref>اشاره به روايت «لمّا احتضر النبى ‏صلى الله عليه و آله و فى بيته رجال فيهم عمر بن الخطاب فقال النبى‏ صلى الله عليه و آله: هلمّوا اكتب لكم لن تضلّوا بعده ابداً. فقال عمر بن الخطاب: إن النبى ‏صلى الله عليه و آله قد غلب عليه الوجع و عندكم القرآن حسبكم كتاب ربكم. و قال عمر: ان الرجل ليهجر. صحيح مسلم: ج ۳ كتاب الوصية ح ۱۲۵۷  - ۱۲۵۹. صحيح بخارى: ج ۵ ص ۱۲۷، و ديگر مصادر شيعه و اهل‏ سنت.</ref> گفتند، و با اين بيان در كمال وقاحت بدان حضرت اعلام كردند كه اگر هم بنويسى و وصيت نمايى ما با شبهه هذيان‏ گويى آن را رد مى‏ كنيم. پس اگر بعد از اين شبهه هم وصيت خود را مى‏ نوشت، آن را معتبر نمى‏ شمردند.
اهل نظر و تحقيق با اين كه مى ‏بينند وقتى رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله دوات و قلم و كاغذ مى ‏خواهد تا آن وصيتى را كه كلا مش در نهايت صراحت بود و هيچ گونه توجيه و تأويل بر نمى ‏داشت و ردّ آن ممكن نمى‏ نمود، با آن گونه القاى شبهه روبرو گرديد كه «قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ » يا «اِنّ الرَّجلَ لَیَهجُر »<ref>اشاره به روايت «لمّا احتضر النبى ‏صلى الله عليه و آله و فى بيته رجال فيهم عمر بن الخطاب فقال النبى‏ صلى الله عليه و آله: هلمّوا اكتب لكم لن تضلّوا بعده ابداً. فقال عمر بن الخطاب: إن النبى ‏صلى الله عليه و آله قد غلب عليه الوجع و عندكم القرآن حسبكم كتاب ربكم. و قال عمر: ان الرجل ليهجر. صحيح مسلم: ج ۳ كتاب الوصية ح ۱۲۵۷  - ۱۲۵۹. صحيح بخارى: ج ۵ ص ۱۲۷، و ديگر مصادر شيعه و اهل‏ سنت.</ref> گفتند، و با اين بيان در كمال وقاحت بدان حضرت اعلام كردند كه اگر هم بنويسى و وصيت نمايى ما با شبهه هذيان‏ گويى آن را رد مى‏ كنيم.


پس اگر بعد از اين شبهه هم وصيت خود را مى‏ نوشت، آن را معتبر نمى‏ شمردند.از اين رو، ديگر نبايد انتظار داشت كه اهل هواهاى نفسانى و جاه‏ طلبان مغرض و دنيا پرست با الفاظ و كلمات بازى نكنند و ظاهر و صريح آن ها را مورد شبهه و ايراد قرار ندهند.


چنان چه كسى گمان كند كه اگر به اين لفظ يا لفظ ديگرى مى ‏فرمود، مورد شبهه اهل هوى نمى‏ شد اشتباه است. حتى مثلاً آيات قرآن مجيد كه در كمال صراحت بر توحيد -  كه اساس دعوت قرآن كريم است -  تأكيد دارد، اشخاصى آن ها را به معناى شرک ‏آميز و موافق با آراء باطله خود معنى مى‏ كنند.


از اين رو، ديگر نبايد انتظار داشت كه اهل هواهاى نفسانى و جاه‏طلبان مغرض و دنياپرست با الفاظ و كلمات بازى نكنند و ظاهر و صريح آنها را مورد شبهه و ايراد قرار ندهند.
ميزان و حاكم در استفاده و بهره ‏بردارى از كلام اشخاص، قرآن و حديث و عقل مستقيم و انصاف است، كه شخص بايد حقايق را بر اساس آن از نصوص موجود استخراج نمايد.


۲- استعمال لفظ «خليفه» در بعضى روايات


چنانچه كسى گمان كند كه اگر به اين لفظ يا لفظ ديگرى مى‏فرمود، مورد شبهه اهل هوى نمى‏شد اشتباه است. حتى مثلاً آيات قرآن مجيد كه در كمال صراحت بر توحيد -  كه اساس دعوت قرآن كريم است -  تأكيد دارد، اشخاصى آنها را به معناى شرك‏آميز و موافق با آراء باطله خود معنى مى‏كنند.
در روايات صحيحه متعدد از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تعبير به «خليفه» شده است. از نخستين موارد آن اوائل بعثت، هنگام نزول آيه كريمه«وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ »<ref>شعراء / ۲۱۴.</ref> است.


در حديث متواتر ثقلين -  كه بر وجوب ارجاع امت به عترت پيامبر صلى الله عليه و آله صراحت دارد و امان از ضلالت و گمراهى، منحصر به آن اعلام شده -  در بعضى الفاظ آن صريحاً حضرت رسول ‏صلى الله عليه و آله فرمود:انی تَارِکٌ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ.<ref>امان الامة من الضلال و الاختلاف: ص ۱۲۸.</ref>


ميزان و حاكم در استفاده و بهره‏بردارى از كلام اشخاص، قرآن و حديث و عقل مستقيم و انصاف است، كه شخص بايد حقايق را بر اساس آن از نصوص موجود استخراج نمايد.
با اين همه، شخصى كه در تاريخ، حديث، جوامع، سنن و صحاح اهل‏ سنت تخصص دارد، در مى‏يابد از موضوعاتى كه به طور شايسته مورد اعتنا قرار نگرفته و از اشخاصى كه كم تر از آن ها كسب علم دين شده است، اهل‏ بيت‏ عليهم السلام هستند.
 
2-  استعمال لفظ »خليفه« در بعضى روايات
 
در روايات صحيحه متعدد از اميرالمؤمنين‏عليه السلام تعبير به »خليفه« شده است. از نخستين موارد آن اوائل بعثت، هنگام نزول آيه كريمه »انذر عشيرتك الاقربين«××× 1 شعراء / 214. ××× است.
 
 
در حديث متواتر ثقلين -  كه بر وجوب ارجاع امت به عترت پيامبرصلى الله عليه وآله صراحت دارد و امان از ضلالت و گمراهى، منحصر به آن اعلام شده -  در بعضى الفاظ آن صريحاً حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله فرمود: انى تارك فيكم خليفتين.××× 2 امان الامة من الضلال و الاختلاف: ص 128. ×××
 
 
با اين همه، شخصى كه در تاريخ، حديث، جوامع، سنن و صحاح اهل‏سنت تخصص دارد، در مى‏يابد از موضوعاتى كه به طور شايسته مورد اعتنا قرار نگرفته و از اشخاصى كه كمتر از آنها كسب علم دين شده است، اهل‏بيت‏عليهم السلام هستند.


حتى كسانى چون بخارى در صحيح خود، روايات بسيارى از فسّاق و فجره و افراد فاسد العقيده ذكر كرده است، و از ائمه اهل‏بيت‏عليهم السلام و به خصوص شخصيتى مانند حضرت امام جعفر صادق‏عليه السلام حتى يك روايت نيز نقل ننموده است!


حتى كسانى چون بخارى در صحيح خود، روايات بسيارى از فسّاق و فجره و افراد فاسد العقيده ذكر كرده است، و از ائمه اهل‏بيت‏عليهم السلام و به خصوص شخصيتى مانند حضرت امام جعفر صادق‏عليه السلام حتى يك روايت نيز نقل ننموده است!