۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۴۲۲: | خط ۴۲۲: | ||
وقتى به آيات | <big>وقتى به آيات ۶۶ و ۶۷ و ۶۸ سوره مائده باز مى گرديم، در مى يابيم كه در آيه ۶۶ و ۶۸ از بر پا داشتن تورات و انجيل پس از آنكه نزول آنها از طريق وحى بر حضرت موسى و عيسى عليهما السلام به پايان رسيد سخن مى گويند. سپس اين دو آيه اشاره دارد كه امر ديگرى همراه تورات و انجيل نازل شده است، و اين مطلب به وضوح در اين دو آبه ديده مى شود. اين امر ديگر نزول جداگانه اى دارد.</big> | ||
هر چند كه مبلغ اين آيات كتاب الهى است، اما اهميت بسيار بالايى در بر پا داشتن تورات و انجيل دارد. قرآن كريم در آيه | <big>هر چند كه مبلغ اين آيات كتاب الهى است، اما اهميت بسيار بالايى در بر پا داشتن تورات و انجيل دارد. قرآن كريم در آيه ۶۶ بعد از ذكر تورات و انجيل بدان اشاره كرده و فرموده است: «و ما انزل اليهم من ربهم» . اين يعنى نزول تورات و انجيل و نزول امر ديگرى به همراه آن دو كتاب آسمان.</big> | ||
<big>اما در آيه ۶۷ كه مخصوص پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است، حضرت را به ابلاغ اين امرى كه پيش از كامل شدن وحى نازل گرديده امر مى كند، و آن را داراى اهميتى بسيار زياد در بر پا داشتن قرآن و تبليغ رسالت مى داند. اگر اين مطلب - كه امر به تبليغ آن شده - پس از كامل شدن نزول قرآن نازل مى شد، نسق و شكل آيه همچون آيه قبل مى بود. در حالى كه قرآن كامل نشده بود، و صرفاً بعد از نزول آيه كمال - كه بعد از نزول آيه بلاغ نازل شد - وحى و نزول قرآن كامل گرديد.</big> | |||
<big>همچنين در نيمه دوم آيه ۶۸ سرّى نهفته است؛ آنجا كه آيه از اين امر نازل شده و اهميت بالاى آن در بر پا داشتن و اقامه كتاب اللَّه المجيد سخن مى گويد. ولى بسيارى از اهل كتاب آن را نمى پذيرند، و اين امر نازل شده طغيان و سركشى و كفر ايشان را مى افزايد! خداوند مى فرمايد:</big> | |||
<big>«قل يا اهل الكتاب لستم على شىء حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم و ليزيدنَّ كثيراً منهم ما انزل اليك من ربك طغياناً و كفراً فلا تأس على القوم الكافرين» <ref>مائده / ۶۸ .</ref> : بگو اى اهل كتاب تا هنگامى كه به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نكرده ايد بر هيچ (آئين بر حقى) نيستيد.</big> | |||
<big>چون به خوبى در ماهيت اين امرى كه بر اين سه پيامبر؛ يعنى حضرت موسى و عيسى عليهما السلام و پيامبر ما [[حضرت محمد صلى الله عليه وآله]] نازل شد بيانديشيم، مى بينيم همان امرى كه امت هاى آن انبياء عليهم السلام از ايشان نپذيرفتند و در مورد آن توطئه كردند و سركشى و كفرشان افزون شد، در امت اسلام هم رخ داده است. اين امر چيزى غير از خلافت و وصايت پس از پيامبر صلى الله عليه وآله نيست. سرّ قضيه در همين نكته پنهان است، و اين چيزى است كه وحى الهى در مورد آن با تو همگان مى گويد.</big> | |||
چون به خوبى در ماهيت اين امرى كه بر اين سه پيامبر؛ يعنى حضرت موسى و | |||
<big>آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى گردد:</big> | |||
الف. امت حضرت موسىعليه السلام كه خليفه و جانشين آن حضرت يعنى حضرت هارونعليه السلام را نمىپذيرند و كنار مىزنند. خداوند متعال مىفرمايد: »و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر فتمَّ ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسى لاخيه هارون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتَّبع سبيل المفسدين«××× 1 اعراف / 142. ×××: و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى )هنگام رفتن به كوه طور( به برادرش هارون گفت در ميان قوم من جانشينم باش و )كار آنان را( اصلاح كن و راه فسادگران را پيروى مكن. | |||