ویژگی های اولیاء خدا

یکی از سوره‌هایی که در خطبهٔ غدیر به صورت کامل آمده است سوره حمد می‌باشد. پیامبر صلی الله علیه وآله خود را صراط مستقیم دانسته و اطاعت خویش را بر مردم واجب می‌داند آنگاه امیرمؤمنین علیه السلام را بعد از خویش صراط مستقیم و همچنین فرزندان آن حضرت از صلب ایشان را ائمهٔ هدی علیهم السلام و صراط مستقیم معرفی می‌نماید. سپس با عبارت: وَ قالَ: فِیَّ نَزَلَتْ وَ فِیهِمْ وَ اللهُ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ وَ إیَّاهُمْ خَصَّتْ؛ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: این سوره دربارهٔ من نازل شده و به خدا سوگند شامل امامان است و به آنان اختصاص دارد.

قسم یاد می‌کنند که این سوره در مورد من و اوصیاء من نازل گشته و آنها اولیاء خدا هستند و همچنین حزب‌الله ایشانند که بیان خویش را علاوه برآوردن سوره کامل حمد به دو آیه سوره یونس آیه ۶۲ و سوره مائده ۵۶ کامل می‌نمایند.

آیه اول: أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ اولیای خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی‌شوند.[۱]

در قرآن این آیه پس از آیه ۶۱ آمده که ثبت دقیق دستگاه الهی نسبت به اعمال بندگان را بیان می‌کند، که در همه اعمال شاهد مردم است و مثقال ذره‌ای از نظر خداوند پنهان نمی‌ماند. پس از این ترساندنِ بندگان از عاقبتِ اعمال و کردارشان، اولیای خود را مستثنی می‌داند و می‌فرماید: «بر آنان ترسی نیست»، و در پی آن محزون نشدنشان را مطرح می‌نماید. قبلًا نیز آیه‌ای به این مضمون مطرح شد که مربوط به مقامات بهشت برای مؤمنین بود.

البته احتمالی مطرح است که اولئِکَ اوْلِیاءُ اللَّهِ … به شیعیان اهل بیت علیهم السلام بازگردد، چرا که پس از ذکر تفسیر سوره حمد این آیه را فرموده است. در سوره حمد کسانی مطرح می‌شوند که می‌گویند: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ... اگر خود صراط مستقیم را در نظر بگیریم که امامان هستند در نتیجه اولئِکَ اوْلِیاءُ اللَّهِ … نیز به ائمه علیهم السلام بازمی‌گردد؛ ولی اگر طالبین صراط مستقیم را در نظر بگیریم که الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ نیز در دنباله آن شیعیان خواهند بود، در این صورت «اولئِکَ اوْلِیاءُ اللَّهِ …» به شیعیان باز خواهد گشت.

با اینکه هر دو احتمال به قوت خود باقی است، ولی سیاق ادبی کلام احتمال بازگشت ضمیر به شیعیان را تضعیف می‌کند و اجازه نمی‌دهد، به خصوص بعد از عبارات فیهِمْ وَاللَّهِ نَزَلَتْ وَ لَهُمْ عَمَّتْ وَ ایّاهُمْ خَصَّتْ که قبل از جمله اولئِکَ اوْلِیاءُ اللَّهِ … است. ضمیر «هُم» در این سه جمله قطعاً به امامان بازمی‌گردد، و از نظر ادبی اسم اشاره «اولئک» به همان مرجع ضمیر «هُم» باز خواهد گشت. در نتیجه تفسیر آیه در این جمله خطبه غدیر چنین است که «امامان اولیای خدا هستند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی‌شوند». این بدان معناست که عالی‌ترین فرد اولیای خدا امامان هستند، و به دنبال آنان پیروانشان نیز چنین مقامی را دارا بوده و ترسی بر آنان نیست.[۲]

آیه دوم: وَ مَنْ یتولی اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ هرکس ولایت خدا و رسولش و ایمان آورندگان را بپذیرد، حزب اللَّه غالب هستند.[۳]

در قرآن این آیه بعد از آیهٔ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ … قرار گرفته و به عنوان نتیجه آن است. پس از آنکه ولیّ و صاحب اختیار مردم را خدا و پیامبر و علی علیه السلام معرفی می‌کند، نتیجه می‌گیرد که هرکس ولایت آنان را بپذیرد از حزب اللَّه است.

بنابراین حضور این آیه در این مقطع حساس خطابه غدیر، تفسیر آن را از دو سو در اختیار ما گذاشته است. از یک طرف متن آیه دقیقاً درباره ولایت امامان علیهم السلام است و آیهٔ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ … به روایات متعدد شیعه و اهل تسنن درباره ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است و «حزب اللَّه» با دقت ادبی تمام و بدون نیاز به هیچ توجیهی به نص قرآن پذیرندگان ولایتند. در این فراز خطبه غدیر هم پیامبر صلی الله علیه وآله پس از ترسیم کامل و دقیق شخص امامان و پیروانشان، آنان را «حزب اللَّه غالب» معرفی می‌فرماید.[۴]

تعبیر پیامبر صلی الله علیه وآله از «الا انَّ حِزْبَ اللَّهِ …»

نکته‌ای که جنبه ادبی می‌تواند داشته باشد تعبیر پیامبر صلی الله علیه وآله است که می‌فرماید: اِلا انَّ حِزْبَ اللَّهِ …، و این بعد از چندین جمله در معرفی امامان صراط مستقیم و پویندگان چنین صراط مستقیمی است. از این تعبیر که به صورت ختم کلام در این فراز است و با کلمه «اَلا» یعنی: «آگاه باشید» آمده می‌توان استفاده کرد که مجموعه امامان و پیروانشان «حزب اللَّه» را تشکیل می‌دهند، وَ شیعَتُنا حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛[۵]ما و شیعیانمان، حزب خداییم و حزب خدا، پیروز است.

چنان‌که امام صادق علیه السلام «ما و شیعیانمان» تعبیر فرمود. در حاشیه این نکته ادبی نوبت این می‌رسد که این حزب خدا چگونه غالبند در حالی که سقیفه آنان را مغلوب ساخت و در بند کشید و وادار به بیعت با خویش نمود؟

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: در غدیر دوازده هزار نفر بودند که به نفع علی بن ابی طالب علیه السلام شهادت و گواهی می‌دادند، و با این همه آن حضرت نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که هر یک از شما اموال خود را با دو شاهد می‌گیرد»! سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «حزب اللَّه درباره علی علیه السلام غالب شوندگانند».[۶]

معنای کلام امام علیه السلام این است که با این همه که حضرت نتوانست حق خود را بگیرد ولی باز هم حزب اللَّه اینها هستند و باز هم اینان غالب هستند. شکی نیست که این غلبه چه در قرآن و چه در کلام پیامبر صلی الله علیه وآله و چه در کلام امام صادق علیه السلام به معنای غلبه ظاهری نخواهد بود، چرا که هم خدا می‌داند و چنین مقدر کرده و هم عملًا چنین است و بارها پیامبر صلی الله علیه وآله درباره آینده علی علیه السلام خبر داده که آینده امامان اهل بیت علیهم السلام مظلومیت و شهادت و غصب حقوقشان است. امام صادق علیه السلام نیز دقیقاً همین نکته را تأکید فرموده، چرا که پس از بیان مظلومیت علی علیه السلام و اینکه نتوانسته مسلّم‌ترین حق خود را بگیرد و می‌فرماید:

باز هم حزب اللَّه درباره علی علیه السلام غالب‌اند. اکنون بار دیگر این سؤال مطرح می‌شود که چگونه حزب اللَّه غالب‌اند؟[۷]

جلوه‌های غلبهٔ تشیّع

جلوه اول: کثرت روزافزون شیعیان

حزب اللَّهِ غدیر با مظلومیت همیشگی خود، هر روز جمعیت بیشتری را بر گِرد محور خویش جمع نموده و این نشان غلبه الهی این حزب خدایی است. سقیفه به خیال خود چراغراه ابدی اسلام را در آغاز راه خاموش کرد تا برای همیشه خیالش راحت باشد، حتی اجازه نداد بدن پیامبر صلی الله علیه وآله غسل داده و دفن شود و بدین سرعت راه خود را جایگزین راه غدیر نمود. سقیفه برای فرداهای خود نیز فکرهای لازم را کرده بود و ادامه دهندگان آن خط و توسعه دهندگان آن برنامه را نیز پیش‌بینی کرده بود.

سقیفه به خیال خود چنان موفق پیش می‌رفت که وقتی علی بن ابی طالب علیه السلام به همراه همسر و فرزندانش چند شب شخصاً بر در خانه مهاجرین و انصار رفتند تا برای احیای غدیر اقدامی کنند، فقط چهل نفر پاسخ مثبت دادند، و از آن چهل نفر در روز موعود فقط چهار نفر آمدند،[۸]و عملًا نشان داده شد که ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الّا ارْبَعَةٌ تحقق یافته،[۹] و این منتهی آرزوی سقیفه بود.

از آن روز سقیفه با نشاط بیشتری آینده‌ها را تخمین می‌زد و برایش برنامه‌ریزی می‌کرد. از یک سو برای انزوای بیشتر اهل بیت علیهم السلام اموال ایشان از فدک و غیر آن را به تصرف خود درآورد.[۱۰] از سوی دیگر اقدام به بدعت گذاری در دین و محو آثار آن دینی نمود که به سوی اهل بیت علیهم السلام سوق می‌داد. در مرحله بعد عمر و عثمان و معاویه را به نوبت در صف خلافت قرار داد و راه را بر علی علیه السلام بست.[۱۱]

آنگاه اهانت و ناسزاگویی و لعنت نسبت به صاحب غدیر یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام و خاندانش را آغاز کرد و در صدر خطبه‌های نماز جمعه در کشوری به وسعت ثُلث کره زمین این برنامه را توسعه داد!![۱۲]

در کنار این برنامه‌ها، به قتل اهل بیت علیهم السلام آسان‌تر از آنچه احتمال می‌رفت دست یازید و این مهم را از خود پیامبر صلی الله علیه وآله آغاز کرد. ابتدا آن حضرت را توسط عایشه و حفصه مسموم کرد.[۱۳] آنگاه با ضرب و جرحی که مخصوص میدان‌های نبرد است، بانوی هجده ساله اهل بیت علیهم السلام را- که بانوی دو جهان بود- با تازیانه و غلاف شمشیر چنان مجروح نمود که منجر به قتل آن حضرت شد و با گذشت نود و پنج روز با تن خونین و کبود به شهادت رسید.[۱۴] صد روز فاصله و اقدام به دو قتل از اهل بیت غدیر نشانه برنامه‌ای پیچیده بود که به سرعت و بر وفق مرادشان پیش می‌رفت.

آنگاه نقشه قتل علی علیه السلام را به دست خالد طرح کردند و اجرای آن را به وقت نماز موکول کردند، ولی خدا نقشه آنان را بر ملا کرد و این توطئه خنثی شد.[۱۵] گذشته از روزهایی که با برپا کردن آتش بر در خانه فریادِ احْرِقُوا عَلَیهِمُ الْبَیْتَ بِاهْلِها سر داده بودند،[۱۶] و روزهایی که با شمشیرهای آخته به خانه هجوم آوردند و به علی علیه السلام حمله کردند و در حالی که شمشیرها بر سر او گرفته بودند فریاد می‌زدند: «اگر بیعت نکنی تو را می‌کشیم» !![۱۷]

آنگاه علی بن ابی طالب علیه السلام را چنان خانه نشین کردند که می‌رفت شیعه و نام تشیع برای همیشه از صفحه تاریخ محو شود. حتی روزی که پس از قتل عثمان بر در خانه آن حضرت ریختند هنوز او را با آرمان‌های سقیفه می‌خواستند و علناً سنت ابوبکر و عمر را به وی پیشنهاد می‌کردند![۱۸]

در آن پنج سال هم سقیفه از دروازه‌های مختلف با صاحب غدیر جنگید، تا روزی که او را به شهادت رساند و کار علی بن ابی طالب علیه السلام بدانجا رسید که از ترس جسارت به آن پیکر پاک و مقدس در شهر خود او را شبانه به خاک سپردند![۱۹] سقیفه دورنمای تحقق یافته اهداف خود را بیش از آنچه پیش‌بینی می‌کرد یافته بود. این از قتل غدیر بالاتر است که جنازه‌اش مخفیانه دفن شود. آیا این به معنای محو کامل غدیر نبود؟

یک پله دیگر آن بود که یاران ظاهری غدیر بخواهند امام مجتبی علیه السلام را به عنوان خلیفه غدیر اسیر کنند و به دست نماینده سقیفه معاویه بسپارند، که این توطئه نیز با صلح آن حضرت خنثی شد.[۲۰]

سقیفه هنوز در جستجوی روزی بود که کاملًا خیالش از غدیر راحت شود. بیست سال تلاش کرد تا مردمی بسازد که به قصد قربت غدیر را سر بِبُرند و این هدف نیز بالاتر از آنچه انتظار می‌رفت تحقق یافت! حسین بن علی علیه السلام تنها یادگار غدیر را در حضور ده‌ها هزار نفر سر بریدند و بر کار خود تکبیر هم گفتند و بدن مطهر او را زیر سم اسبان قرار دادند و خاندان غدیر را اسیر کردند و در شهرهای اسلامی به عنوان اسیران دست سقیفه معرفی کرده و بدان افتخار کردند، و به زعم خود خط پایانی غدیر و شیعه را ترسیم نمودند.[۲۱]

لحظه‌ای بیندیشیم و با مروری بر این مسیر سیاه و خونین ببینیم آیا جایی برای تشیع باقی ماند؟ آیا احتمال می‌رفت که روزی شیعه‌ای روی کره زمین گام بردارد؟ آیا تصور می‌شد طرفداران غدیر در چهره پنهان تاریخ باشند. اگر اهالی سقیفه سر بردارند عدد میلیاردی شیعیان علی علیه السلام را در طول تاریخ می‌نگرند که در هر عصر و زمانی با آن همه تبلیغات بر ضد خاندان علی علیه السلام، میلیون‌ها طرفدار علی علیه السلام در سراسر جهان، در دور دست‌هایی که سقیفه حتی نامش را نمی‌دانست، حضور داشته‌اند و با دلی سرشار از ایمان فقط امامان غدیر را پذیرفته‌اند و خلفای سقیفه را از صفحه اعتقاد خود خارج ساخته‌اند.

آیا حزب علی علیه السلام که حزب خدایند غالب نبوده‌اند؟ آیا غلبه به این وسعت زمانی و مکانی در موردی دیگر می‌توان یافت؟ آیا این غلبه جز با عنایت پروردگار ممکن است؟ آیا مصداق آیه  الا ان حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ؛ جز شیعیان علی علیه السلام می‌توانند باشند؟

آیا «حِزْبَ» و «اللَّهَ» و «غالب» زیباتر از این کنار هم جمع می‌شوند؟[۲۲]

جلوه دوم: غلبه علمی تشیّع

اتصال غدیر به امامان الهی که منبع علم پروردگار و مخزن حکمت اویند، این حزب اللَّه فداکار را در میدان بحث‌های علمی بر سر اعتقاد خود همیشه غالب و سربلند نموده است. سرآغاز این احتجاجات روزهای سقیفه است که امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیه السلام با سخنان الهی خود سقیفه و طرفدارانشان را محکوم نمودند و محتوای علمی بلند غدیر را به جهانیان نشان دادند. سقیفه در برابر چنین اتمام حجت‌های علمی تیزی، شمشیر و ضربات تازیانه و شعله آتش را نشان داد و با طناب سیاه بر گلوی صاحب غدیر در صدد خاموش کردن صدای غالب علمِ غدیر برآمد!!

این روند همچنان ادامه یافت و در هر زمان طرفداران غدیر صندوق علم آن را بر دوش کشیده به هر سو بردند و سقیفه را مغلوب ساختند، و صاحبان عقل و فهم و ادراک در هر سوی جهان معارف بلند آن را دیدند و با آغوش باز به استقبالش آمدند.

حتی بسیاری از طرفداران سقیفه دست از کفه بی‌مایه علمی سقیفه کشیدند و خود را در دریای علم علوی غوطه‌ور ساختند.

این غلبه علمی حزب اللَّه غدیر فقط یک برتری نیست؛ بلکه علم در برابر جهل و غلبه همه چیز بر هیچ است.

بنابراین غلبه علمی شیعه در همیشه تاریخ، به تنهایی می‌تواند مصداق اتمّ  الا ان حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ  باشد، و این افتخار ابدی تشیع فقط در سایه اتصال به معادن وحی الهی است.[۲۳]

جلوه سوم: امام زمان علیه السلام مظهر غلبه مطلق تشیّع

خداوند برای حزب اللَّهِ شیعه غلبه مطلق بر همه جهان را پیش‌بینی کرده است، و آن روزی است که حضرت بقیة اللَّه الاعظم ارواحنا فداه قیام کند. چنین غلبه‌ای را هیچ حزب و گروهی تا کنون برای خود ننموده و جرئت آن را هم نداشته است. ما معتقدیم با ظهور او نه تنها حزب سقیفه مغلوب می‌شوند، بلکه تمام ادیان، مرام‌ها، مذاهب و احزاب جهان در برابر او مغلوب خواهند شد، و او یگانه غالب روی زمین خواهد بود.

در متن خطبه غدیر این غلبه قطعی حزب اللَّهِ غدیر بر آنچه غیر غدیر است اعلام شده، آنجا که می‌فرماید: اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ … اَلا انَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْکِ وَ هادیها … اَلا اِنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَیْهِ؛ اوست غالب بر ادیان، اوست غالب بر هر قبیله‌ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان، او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمی‌شود؛[۲۴]

و یا در فرازی دیگر می‌فرماید: اِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ اِلّا وَ اللَّهُ مُهْلِکُها بِتَکْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَ مُمَلِّکُهَا اْلِامامَ الْمَهْدِیَّ وَ اللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.

هیچ سرزمینی نیست مگر آنکه در اثر تکذیب اهل آن آیات الهی را، خداوند قبل از روز قیامت آنان را هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت حضرت مهدی علیه السلام خواهد آورد و خداوند وعده خود را عملی می‌نماید.[۲۵]

آیا این مظهر غلبه کامل عیار حزب اللَّه علوی نیست؟ غلبه‌ای که پشتیبانش خداست و وعده‌اش را همو داده و به دست یداللهی حضرت مهدی علیه السلام جهان خواهد دانست که حزب خدا کدام است و چگونه غالب و پیروز خواهد شد.[۲۶]

پانویس

  1. یونس / ۶۲.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۱۸۹.
  3. مائده /۵۶.
  4. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۱۸۹.
  5. بحار الانوار، ج ۴، ص ۲۵، ح ۳.
  6. عوالم العلوم، ج ۱۵/ ۳، ص ۱۳۹؛ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۳۸، ح ۳۰؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۳۲۹، ح ۱۴۳.
  7. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۱۹۱.
  8. کتاب سلیم، ص ۱۴۸.
  9. کتاب سلیم، ص ۱۶۲؛ بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۲۵۹–۲۵۷.
  10. بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۴۱۵–۱۰۶.
  11. بحار الانوار، ج ۳۰، ص ۵۱۸، ج ۳۱، ص ۶۰–۸۷، ص ۱۶۱–۱۴۹.
  12. شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۴۴؛ کتاب سلیم، ص ۳۱۴.
  13. بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۱۶، ۵۱۴، ۲۴۶، ۲۳۹.
  14. همان، ج ۴۳، ص ۱۵۵–۲۱۸.
  15. همان، ج ۲۹، ص ۱۲۵، ۱۳۲، ۱۳۶، ۱۵۹.
  16. همان، ج ۲۸، ص ۲۶۹.
  17. همان، ج ۲۸، ص ۲۷۱.
  18. بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۴۹۷–۵۴۹؛ ج ۳۴، ص ۱۶۷–۱۸۲.
  19. همان، ج ۴۲، ص ۲۹۴.
  20. همان، ج ۴۴، ص ۲۰، ح ۴.
  21. همان، ج ۴۵ ص ۱۰۷.
  22. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۱۹۴.
  23. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۱۹۵.
  24. اسرار غدیر، ص ۱۵۴–۱۵۳ بخش ۸.
  25. اسرار غدیر، ص ۱۵۰ بخش ۶.
  26. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۱۹۷.