آیه ۱ تا ۳ نبا و غدیر
«عَمَّ يَتَسائلونَ . عَنِ النَّبَأ العَظيمِ . الَّذى هُم فيهِ مُختَلِفونَ ...»[۱]
على عليه السلام نعمت اعظم خداوند است كه وقتى ولايت او را به مردم عنايت نمود «أتممت نعمتى» فرمود.
اين همان نبأ عظيم و مهم ترين خبرِ تاریخ بشريت بود كه قبلاً ذكر آن آمده بود كه «عمَّ يتسائلون، عن النبأ العظيم»، و در غدير تفسیر شد كه ولايت على بن ابى طالب عليه السلام خبر بزرگ است.
خود نبأ عظيم، اين گونه مى فرمايد: من آن نعمت خداى تعالى هستم كه بر خلقش عنايت فرموده است.
منم آن كسى كه خداوند تعالى در حق من فرموده:
«اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الإسلام ديناً». پس هر كس مرا دوست بدارد مسلمان مؤمن است و دينش كامل است... .
من نبأ عظيمى هستم كه خداوند در روز غدير خم دين را با او كامل نمود. منم آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره ام فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه».[۲]
اگر على بن ابى طالب عليه السلام نبأ عظيم است چگونه درباره آن اختلاف كرده اند؟
نكته اينجاست كه معناى ولايت او مورد اختلاف نبود، بلكه براى به چنگ آوردن منصب او دندان به هم نشان دادند، و در حالى كه جنازه مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله روى زمين بود از هيچ جدال و نزاعى در غصب مقام او كوتاه نيامدند.
ولايت پذيرفته شده على عليه السلام را كنار گذاشتند و صاحب ولايت را - كه هميشه اسلام مديون او بود - كنار زدند.
آرى اين نبأ عظيمى بود كه خبرهاى عظيمى را به دنبال داشت و دامنه اختلاف آن طولانى شد و ادامه يافت.
خداوند «نَبَأ عَظيم» را در آغاز جزء سى ام كتابش آورده، آن گونه سؤال برانگيز كه خود خدا هم پرسشى در كنارش آورده: «عَمَّ يَتَسائلونَ؟»!!
اكنون لشكر معاویه مى خواهد از اين آيه براى رجزخوانى در جنگ استفاده كند. مظلوم ترين مرد جهان با نگاهى به آنچه بر سر غدير آمد چنين بيان فرمود؛ در روز جنگ صفين مردى از لشكر معاويه به ميدان آمد در حالى كه از يک سو غرق اسلحه بود و از سوى ديگر قرآنى را جلوى اسلحه اش گرفته بود و اين آيه را مى خواند: «عَمَّ يَتَسائلونَ، عَنِ النَّبَأ العَظيمِ، الَّذى هُم فيهِ مُختَلِفونَ ...»![۳]
علقمه مى گويد: من خواستم به مبارزه او بروم ولى اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بر سر جايت باش! و خود حضرت به جنگ او رفتند.
ابتدا به او فرمودند: آيا مى شناسى نبأ عظيم را كه مردم بر سر آن اختلاف دارند؟
آن مرد گفت: نه!
حضرت فرمود: به خدا قسم مَنَم نبأ عظيم كه بر سر آن «اختلاف» دارند. بر سر «ولايت من» نزاع كرديد و از ولايت من بازگشتيد پس از آنكه آن را پذيرفتيد، و پس از آنكه به شمشير من نجات يافتيد با ظلم خود هلاک شديد.
در روز غدير دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست كه چه كرديد. سپس حضرت شمشير كشيده سر از تنش جدا كردند.[۴]