پرش به محتوا

مفسّرین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۱۰: خط ۹۱۰:


==غدير روز تفسير قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۹۹. </ref> ==
==غدير روز تفسير قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۹۹. </ref> ==
عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و [[خطبه غدیر]] و كلمات معصومين‏ عليهم السلام، ۲۲عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى‏ شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها ‹‹روز تفسير قرآنى›› است:
عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و [[خطبه غدیر]] و كلمات معصومين‏ عليهم السلام، ۲۲ عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى‏ شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها «روز تفسير قرآنى» است:


غدير آن روزى بود كه در يک ۲۴ ساعت، انواع تفسير قرآن از دو لب مبارک آورنده قرآن يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده شد. پنج آيه قرآن به طور كلى در سراسر قرآن تفسير شد:
غدير آن روزى بود كه در يک ۲۴ ساعت، انواع [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] قرآن از دو لب مبارک آورنده قرآن يعنى [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] شنيده شد.
 
پنج آيه قرآن به طور كلى در سراسر [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] تفسير شد:


سه سوره كامل از قرآن در قسمتى ديگر تفسير شد.
سه سوره كامل از قرآن در قسمتى ديگر تفسير شد.
خط ۹۲۳: خط ۹۲۵:


==مدح اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ==
==مدح اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ==
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، همه گونه ستايش خدايى از بندگانش را كه در [[قرآن]] آمده متعلق به على ‏عليه السلام دانست و فرمود: ‹‹هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او››.
پیامبر صلی الله علیه و آله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، همه گونه ستايش خدايى از بندگانش را كه در [[قرآن]] آمده متعلق به على ‏عليه السلام دانست و فرمود:
 
«هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او».


وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ اِلاّ فيهِ:
وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ اِلاّ فيهِ:
خط ۹۲۹: خط ۹۳۳:
و هيچ آيه مدحى در قرآن نيست مگر درباره او.
و هيچ آيه مدحى در قرآن نيست مگر درباره او.


==مراحل حضور قرآن در غدير <ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۲ ۱۱. </ref> ==
==مراحل حضور قرآن در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۲،۱۱. </ref> ==
يكى از معارف قرآنى و تفسيرى غدير، مسير نزول آيات قرآن در غدير است. ضرورت اين مبحث از آن جهت است كه ذهنيتى از مسير قرآنى ماجراى غدير پيدا شود و يک جمع‏ بندى از مجموع آن را در نظر گرفته شود.
يكى از معارف قرآنى و تفسيرى غدير، مسير نزول آيات قرآن در غدير است.
 
ضرورت اين مبحث از آن جهت است كه ذهنيتى از مسير قرآنى ماجراى غدير پيدا شود و يک جمع‏ بندى از مجموع آن را در نظر گرفته شود.
 
در اين باره بايد بدانيم كه واقعه غدير با مقدماتى حساب شده از [[مدینه]] آغاز شد و در طول سفر حج آماده ‏سازى فكرى و عملى براى آن ادامه يافت، تا در روز چهاردهم ذى ‏الحجة سال دهم هجرى رسماً فرمان اجراى آن صادر شد.


در اين باره بايد بدانيم كه واقعه غدير با مقدماتى حساب شده از مدينه آغاز شد و در طول سفر حج آماده ‏سازى فكرى و عملى براى آن ادامه يافت، تا در روز چهاردهم ذى ‏الحجة سال دهم هجرى رسماً فرمان اجراى آن صادر شد.
در همه اين مراحل آنچه به عنوان پيش‏ بينى يک برنامه كامل عيار درباره اعلام ولايت لازم بود، در نظر گرفته شد.


در همه اين مراحل آنچه به عنوان پيش‏ بينى يک برنامه كامل عيار درباره اعلام ولايت لازم بود، در نظر گرفته شد. اعجاب برانگيزتر از همه، نزول آيات قرآنى در رابطه با غدير بود كه خداوند آن را در متن قرآن جاى داد، و پيامبرصلى الله عليه وآله در سايه تفسير همان آيات مقدمه ‏چينى لازم براى برنامه عظيم غدير را تدارک ديد.
اعجاب برانگيزتر از همه، نزول آيات قرآنى در رابطه با غدير بود كه خداوند آن را در متن قرآن جاى داد، و پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه تفسير همان آيات مقدمه ‏چينى لازم براى برنامه عظيم غدير را تدارک ديد.


بنابراين مسير نزول آيات غدير از مدينه آغاز مى ‏شود و تا مكه مى ‏رود و از آنجا با مراسم حج همراه مى شود. با پايان حج حركت به سوى غدير خم آغاز مى‏ شود و با رسيدن به سرزمين خم، پيامبرصلى الله عليه وآله سخنرانى مفصل خود را برگزار مى‏ كند و سپس مراسم سه روزه غدير آغاز مى‏ شود.
بنابراين مسير نزول [[آیات غدیر]] از مدينه آغاز مى ‏شود و تا مكه مى ‏رود و از آنجا با مراسم حج همراه مى شود. با پايان حج حركت به سوى غدير خم آغاز مى‏ شود و با رسيدن به سرزمين خم، پيامبرصلى الله عليه وآله سخنرانى مفصل خود را برگزار مى‏ كند و سپس مراسم سه روزه غدير آغاز مى‏ شود.


وقايع متعددى در ارتباط با غدير در اين ايام رخ مى‏ دهد تا هنگام خروج از غدير فرا مى‏ رسد.
وقايع متعددى در ارتباط با غدير در اين ايام رخ مى‏ دهد تا هنگام خروج از غدير فرا مى‏ رسد.


از غدير تا مدينه وقايعى اتفاق مى‏ افتد و با وصول به مدينه ماجرا پايان نمى ‏يابد، و تا روز رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله هنوز غدير در جريان است و آيات قرآن آن را پشتيبانى مى‏ كند.
از غدير تا مدينه وقايعى اتفاق مى‏ افتد و با وصول به مدينه ماجرا پايان نمى ‏يابد، و تا روز رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله هنوز غدير در جريان است و آيات قرآن آن را پشتيبانى مى‏ كند.


فهرستى از مراحل نزول آيات قرآن در غدير از اين قرار است، كه البته هر كدام در عنوان خود آمده است:
فهرستى از مراحل نزول آيات قرآن در غدير از اين قرار است، كه البته هر كدام در عنوان خود آمده است:
خط ۹۴۸: خط ۹۵۶:
۲. نزول آيات قرآن در ايام حج.
۲. نزول آيات قرآن در ايام حج.


۳. نزول آيات قرآن در مكه پس از حج.
۳. نزول آيات قرآن در [[مکّه]] پس از حج.


۴. نزول آيات قرآن از مكه تا [[غدیر]].
۴. نزول آيات قرآن از مكه تا [[غدیر]].
خط ۹۶۳: خط ۹۷۱:
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از [[خطبه غدیر]]، سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على ‏عليه السلام را به عنوان [[جانشین]] خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على‏ عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى ‏تواند به قرآن دعوت كند.
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از [[خطبه غدیر]]، سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على ‏عليه السلام را به عنوان [[جانشین]] خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على‏ عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى ‏تواند به قرآن دعوت كند.


در همين باره پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير دو نكته درباره تفسير قرآن بيان فرمود:
در همين باره پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير دو نكته درباره تفسير قرآن بيان فرمود:
 
مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط [[معصومین علیهم السلام|اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] هستند.
 
[[اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] خليفه و جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن و كسانى هستند كه به امضاى آن حضرت چنين حقى دارند.


مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط اهل‏بيت‏ عليهم السلام هستند.
در ادامه و در اثناء خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله دو اقدام عملى بر فراز [[سخنرانی|منبر]] انجام دادند كه تا آن روز سابقه نداشت و بسيار جالب توجه بود؛ همچنان كه حضرت وارد قسمت اصلى سخن -  يعنى معرفى دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام -  شده بود و مقام با عظمت على‏ عليه السلام و جانشينان او را بيان مى‏ كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق‏ العاده‏ اى مى‏ دهد كه مى‏ خواهد بر فراز منبر انجام دهد.


[[اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] خليفه و جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله در تفسير قرآن و كسانى هستند كه به امضاى آن حضرت چنين حقى دارند.
در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبر صلى الله عليه و آله اذهان را آماده ديدن آن مى‏ نمود.


در ادامه و در اثناء خطبه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله دو اقدام عملى بر فراز منبر انجام دادند كه تا آن روز سابقه نداشت و بسيار جالب توجه بود؛ همچنان كه حضرت وارد قسمت اصلى سخن -  يعنى معرفى دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام -  شده بود و مقام با عظمت على‏ عليه السلام و جانشينان او را بيان مى‏ كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق‏ العاده‏ اى مى‏ دهد كه مى‏ خواهد بر فراز منبر انجام دهد. در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبرصلى الله عليه وآله اذهان را آماده ديدن آن مى‏ نمود.
به تعبير ديگر:


به تعبير ديگر: پيامبرصلى الله عليه وآله پس از مقدمه چينى و ذكر مقام خلافت و ولايتِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، براى آنكه تا آخر روزگار راه هر گونه شك و شبهه بسته باشد و هر تلاشى در اين راه خنثى شود، ابتدا مطلب را بطور لسانى اشاره كردند، و سپس به صورت عملى براى مردم بيان كردند.
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از مقدمه چينى و ذكر مقام خلافت و ولايتِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، براى آنكه تا آخر روزگار راه هر گونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشى در اين راه خنثى شود، ابتدا مطلب را بطور لسانى اشاره كردند، و سپس به صورت عملى براى مردم بيان كردند.


براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود: ‹‹قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سمت خود بالا مى ‏برم، و بازوانش را بلند مى‏ كنم و با دو دست آنها را بالا مى‏ برم، و به شما اعلام مى‏ كنم كه: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ››
براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود: ‹‹قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سمت خود بالا مى ‏برم، و بازوانش را بلند مى‏ كنم و با دو دست آنها را بالا مى‏ برم، و به شما اعلام مى‏ كنم كه: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ››


سپس آن حضرت گفته خود را عملى كردند و با بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام جمله ‹‹من كنت مولاه›› را فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۹ ۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۷. كتاب سليم: ص ۸۸۸ ح ۵۵ .</ref>
سپس آن حضرت گفته خود را عملى كردند و با بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام جمله ‹‹من كنت مولاه›› را فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۹،۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۷. كتاب سليم: ص ۸۸۸ ح ۵۵ .</ref>


با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق‏ العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند.
با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق‏ العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند.


در فرازى از بخش سوم خطبه غدير، پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله وجوب اطاعت ائمه‏ عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه‏ گيرى رسمى از اين اتصال حجت‏ هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: ‹‹هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند››، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده‏ ام و هيچ كس را در اين باره شريك آنان قرار نداده ‏ام.
در فرازى از بخش سوم خطبه غدير، پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله وجوب اطاعت ائمه‏ عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه‏ گيرى رسمى از اين اتصال حجت‏ هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود:
 
«هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده‏ ام و هيچ كس را در اين باره شريك آنان قرار نداده ‏ام.


همچنين در اواسط بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان توازن مقام نبوت و [[امامت]]، خطبه به اوج خود نزديک مى ‏شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبرصلى الله عليه وآله ايستاده است
همچنين در اواسط بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان توازن مقام نبوت و [[امامت]]، خطبه به اوج خود نزديک مى ‏شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده است.


بايد گفته مى‏ شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى‏ گيرد و به گونه‏ اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد. براى اعلان اين مهم پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى ثقل اكبر را تابلو قرار داده، على‏ عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد
بايد گفته مى‏ شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى‏ گيرد و به گونه‏ اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد.
 
براى اعلان اين مهم پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى ثقل اكبر را تابلو قرار داده، على‏ عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد.


در اين فراز از خطبه غدير، حضرت دو نكته درباره محكم و متشابه بيان فرمود:
در اين فراز از خطبه غدير، حضرت دو نكته درباره محكم و متشابه بيان فرمود:
خط ۹۹۱: خط ۱٬۰۰۷:
در محكمات قرآن نظر كنيد و متشابهات آن را ترک نماييد
در محكمات قرآن نظر كنيد و متشابهات آن را ترک نماييد


به تعبير ديگر: ابتدا امر به تدبر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كرد و آيه ۸۲ سوره نساء: ‹‹اَفَلا يَتَدَّبَّرُونَ الْقُرْآنَ ...آيه ۷سوره آل عمران: ‹‹هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ، فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلاَّ اللَّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ ...›› را با كلام خود آميخت و مردم را آماده معرفى ‹‹راسخان در علم›› نمود.
به تعبير ديگر: ابتدا امر به تدبر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كرد و آيه ۸۲ سوره نساء:
 
«اَفَلا يَتَدَّبَّرُونَ الْقُرْآنَ...» آيه ۷سوره آل عمران: «هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ، فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلاَّ اللَّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ ...» را با كلام خود آميخت و مردم را آماده معرفى «راسخان در علم» نمود.


سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى‏ كند مگر اين كسى كه مى‏ خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من [[صاحب اختیار]] او بوده‏ ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است.
سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى‏ كند مگر اين كسى كه مى‏ خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من [[صاحب اختیار]] او بوده‏ ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است.
خط ۹۹۹: خط ۱٬۰۱۷:
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ، وَ انْظُرُوا اِلى مُحْكَماتِهِ وَ لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ اِلاَّ الَّذى اَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَى وَ مُعْلِمُكُمْ: اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَها عَلَىَّ:
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ، وَ انْظُرُوا اِلى مُحْكَماتِهِ وَ لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ اِلاَّ الَّذى اَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَى وَ مُعْلِمُكُمْ: اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَها عَلَىَّ:


حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده‏ ام... .
حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند.
 
خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده‏ ام... .


اى مردم، قرآن را تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد. به خدا قسم، باطن آن را براى شما بيان نمى كند و تفسيرش را برايتان روشن نمى ‏كند مگر اين شخصى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سوى خود بالا مى‏ برم و بازوى او را مى‏ گيرم و با دستم او را بلند مى‏ كنم و به شما مى‏ فهمانم كه: ‹‹هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست›› ، و او على بن ابى‏ طالب برادر و [[جانشین]] من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است.
اى مردم، قرآن را تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد. به خدا قسم، باطن آن را براى شما بيان نمى كند و تفسيرش را برايتان روشن نمى ‏كند مگر اين شخصى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سوى خود بالا مى‏ برم و بازوى او را مى‏ گيرم و با دستم او را بلند مى‏ كنم و به شما مى‏ فهمانم كه:


پس از آن و در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على ‏عليه السلام را به عنوان جانشين خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على ‏عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى ‏تواند به قرآن دعوت كند:
«هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست»، و او على بن ابى‏ طالب برادر و [[جانشین]] من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است.
 
پس از آن و در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على ‏عليه السلام را به عنوان جانشين خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على ‏عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى ‏تواند به قرآن دعوت كند:


مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ اَخى وَ وَصِيّى وَ واعى عِلْمى، وَ خَليفَتى فى اُمَّتى عَلى مَنْ آمَنَ بى وَ عَلى تَفْسيرِ كِتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدّاعى اِلَيْهِ وَ الْعامِلُ بِما يَرْضاهُ وَ الْمُحارِبُ لاَعْدائِهِ وَ الْمُوالى عَلى طاعَتِهِ وَ النّاهى عَنْ مَعْصِيَتِهِ:
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ اَخى وَ وَصِيّى وَ واعى عِلْمى، وَ خَليفَتى فى اُمَّتى عَلى مَنْ آمَنَ بى وَ عَلى تَفْسيرِ كِتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدّاعى اِلَيْهِ وَ الْعامِلُ بِما يَرْضاهُ وَ الْمُحارِبُ لاَعْدائِهِ وَ الْمُوالى عَلى طاعَتِهِ وَ النّاهى عَنْ مَعْصِيَتِهِ:


اى مردم، اين على است برادر من و وصى من و جامع علم من، و جانشين من در امتم بر آنان كه به من ايمان آورده ‏اند، و جانشين من در تفسير كتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل كننده به آنچه او را راضى مى ‏كند، و جنگ كننده با دشمنان خدا و دوستى كننده بر اطاعت او و نهى كننده از معصيت او.
اى مردم، اين على است برادر من و وصى من و جامع علم من، و جانشين من در امتم بر آنان كه به من [[ایمان]] آورده ‏اند، و جانشين من در تفسير كتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل كننده به آنچه او را راضى مى ‏كند، و جنگ كننده با دشمنان خدا و دوستى كننده بر اطاعت او و نهى كننده از معصيت او.


  عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و [[خطبه غدیر]] و كلمات معصومين‏ عليهم السلام، ۲۲ عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى‏ شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها ‹‹روز فرهنگ بانان قرآن›› است:
  عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و [[خطبه غدیر]] و كلمات معصومين‏ عليهم السلام، ۲۲ عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى‏ شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها ‹‹روز فرهنگ بانان قرآن›› است:


غدير روزى بود كه در آن مفسرين [[قرآن]] و تبيين كنندگان فرهنگ قرآنى غدير به طور كامل معرفى شدند، به گونه ‏اى كه در برابر فرهنگ جاهلى سقيفه هيچ ابهامى براى هدايت خواهان باقى نماند.
غدير روزى بود كه در آن مفسرين [[قرآن]] و تبيين كنندگان فرهنگ قرآنى غدير به طور كامل معرفى شدند، به گونه ‏اى كه در برابر فرهنگ جاهلى [[سقیفه]] هيچ ابهامى براى هدايت خواهان باقى نماند.


==مفسرين و غدير خم<ref>ترجمه الغدير )امينى -  واحدى( : ص ۷۱  - ۶۵. </ref> ==
==مفسرين و غدير خم<ref>ترجمه الغدير )امينى -  واحدى( : ص ۷۱  - ۶۵. </ref> ==
بر هيچ خردمندى پوشيده نيست كه شرف و برترى هر چيزى بسته به فايده و نتيجه آن است. بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، نخستين امرى كه مهم‏ترين فوايد و نتايج را داراست، موضوعى است كه بر اساس آن دينى پايه‏ گذارى شده، يا كيش و آئينى استوار گشته باشد، و نيز زيربناى مذهبى بوده است كه امت‏ هايى بدان گرويده‏ اند و دولت‏ هايى به خاطر آن شكل گرفته‏ اند، و سرانجام نامى جادوان از آن بر جاى مانده است.
بر هيچ خردمندى پوشيده نيست كه شرف و برترى هر چيزى بسته به فايده و نتيجه آن است.
 
بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، نخستين امرى كه مهم‏ترين فوايد و نتايج را داراست، موضوعى است كه بر اساس آن دينى پايه‏ گذارى شده، يا كيش و آئينى استوار گشته باشد، و نيز زيربناى مذهبى بوده است كه امت‏ هايى بدان گرويده‏ اند و دولت‏ هايى به خاطر آن شكل گرفته‏ اند، و سرانجام نامى جادوان از آن بر جاى مانده است.


بر همين منوال است حال و شأن علماى تفسير، زيرا آياتى از [[قرآن|قرآن کریم]] كه بدين قضيه اشاره دارد در برابر ديدگان مفسر نمايان مى‏ شود<ref>آل‏ عمران /  ۶۷ ۳ . معارج /  ۷۰. </ref>و مفسر خود را ملزم مى ‏بيند كه آنچه از مصدر وحى درباره نزول اين گونه آيات و تفسير آنها رسيده بيان كند، و هرگز روا نمى‏داند كه كارش نارسا و جهدش ناقص باشد.
بر همين منوال است حال و شأن علماى تفسير، زيرا آياتى از [[قرآن|قرآن کریم]] كه بدين قضيه اشاره دارد در برابر ديدگان مفسر نمايان مى‏ شود<ref>آل‏ عمران /  ۶۷،۳ . معارج /  ۷۰. </ref>و مفسر خود را ملزم مى ‏بيند كه آنچه از مصدر وحى درباره نزول اين گونه آيات و تفسير آنها رسيده بيان كند، و هرگز روا نمى‏داند كه كارش نارسا و جهدش ناقص باشد.


اينك نام شمارى از مفسران سرشناس را كه در تفسير خود به ذكر اين واقعه پرداخته‏ اند از نظر مى گذرانيم:
اينك نام شمارى از مفسران سرشناس را كه در تفسير خود به ذكر اين واقعه پرداخته‏ اند از نظر مى گذرانيم:


۱. طبرى (م ۳۱۰ ق)در ‹‹جامع البيان عن تأويل آى القرآن›› .
۱. طبرى (م ۳۱۰ ق)در «جامع البيان عن تأويل آى القرآن».


۲. ثعلبى(م ۴۲۷ق)در ‹‹الكشف و البيان فى تفسير القرآن›› .
۲. ثعلبى(م ۴۲۷ق)در «الكشف و البيان فى تفسير القرآن».


۳. واحدى(م ۴۶۸ق) در ‹‹اسباب النزول›› .
۳. واحدى(م ۴۶۸ق) در «اسباب النزول».


۴. ابومحمد بغوى (م ۵۱۶ق)در تفسير خود.
۴. ابومحمد بغوى (م ۵۱۶ق) در تفسير خود.


۵ . قرطبى (م ۵۶۷ق)در تفسير خود.
۵ . قرطبى (م ۵۶۷ق) در تفسير خود.


۶ . فخر رازى (م ۶۰۶ق)در ‹‹مفاتيح الغيب››.
۶ . فخر رازی (م ۶۰۶ق) در «مفاتيح الغيب».


۷. قاضى بيضاوى (م ۶۸۵ق) در ‹‹انوار التنزيل و اسرار التأويل›› .
۷. قاضى بيضاوى (م ۶۸۵ق) در «انوار التنزيل و اسرار التأويل».


۸ . ابن ‏كثير شامى (م ۷۷۴ ق)در تفسير خود.
۸ . [[ابن کثیر|ابن ‏کثیر شامی]] (م ۷۷۴ ق)در تفسير خود.


۹. نيشابورى (م بعد از ۷۲۸ق) در تفسير خود.
۹. نيشابورى (م بعد از ۷۲۸ق) در تفسير خود.


۱۰. جلال‏ الدين سيوطى (م ۹۱۱ق)در تفسير خود.
۱۰. [[جلال‏ الدین سیوطی]] (م ۹۱۱ق)در تفسير خود.


۱۱. ابوالسعود العمادى (م ۹۸۲ق)در ‹‹ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم››.
۱۱. ابوالسعود العمادى (م ۹۸۲ق) در «ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم».


۱۲. خطيب شربينى (م ۹۷۷ق) در تفسير خود.
۱۲. خطيب شربينى (م ۹۷۷ق) در تفسير خود.
خط ۱٬۰۴۶: خط ۱٬۰۷۰:
۱۳. قاضى شوكانى (م ۱۲۵۰ق).
۱۳. قاضى شوكانى (م ۱۲۵۰ق).


۱۴. آلوسى بغدادى (م ۱۲۷۰ق)در ‹‹روح المعانى فى تفسير القرآن و السبع المثانى››.<big><ref>چند تن از اين مفسران را مترجم محترم در ترجمه استدراک و اضافه كرده است كه در اصل نيست.</ref></big>
۱۴. آلوسى بغدادى (م ۱۲۷۰ق)در «روح المعانى فى تفسير القرآن و السبع المثانى».<ref>چند تن از اين مفسران را مترجم محترم در ترجمه استدراک و اضافه كرده است كه در اصل نيست.</ref>


== <big>پانويس</big> ==
== <big>پانويس</big> ==