پرش به محتوا

جهت گیری های تبليغی غدیر توسط معصومین علیهم السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
اينجاست كه محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير به خوبى احساس مى ‏شود كه دسترنج خود را رها نساخته تا بازيگران [[سقیفه]] آن گونه كه مى ‏خواهند آن را به نفع خود تحريف كنند.
اينجاست كه محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير به خوبى احساس مى ‏شود كه دسترنج خود را رها نساخته تا بازيگران [[سقیفه]] آن گونه كه مى ‏خواهند آن را به نفع خود تحريف كنند.


روزى كه ابوبکر به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى‏گويد: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏ سپارم!!
روزى كه ابوبکر به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى‏گويد: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به [[جانشین|خلافت]] از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏ سپارم!!


حضرت به او فهمانيد كه مسئله فراتر از آن است كه كسى مثل تو اطمينان پيدا كند. آن گونه محكم ‏كارى شده كه راهى جز اعتراف ندارى! پاسخ حضرت به او چنين بود:
حضرت به او فهمانيد كه مسئله فراتر از آن است كه كسى مثل تو اطمينان پيدا كند. آن گونه محكم ‏كارى شده كه راهى جز اعتراف ندارى! پاسخ حضرت به او چنين بود:
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن ‏تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و عده ‏اى از همراهيانت بيعت گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از [[حجةالوداع]] بود.
اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن ‏تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و عده ‏اى از همراهيانت بيعت گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از [[حجةالوداع]] بود.


آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى، شاهد باشند. حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول‏ اللَّه!
آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى، شاهد باشند.


سپس همگى برخاستيد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من به خاطر اين كرامت خداوند [[تبریک]] گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!
حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده ‏اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول‏ اللَّه!
 
سپس همگى برخاستيد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من به خاطر اين كرامت خداوند [[تبریک]] گفتيد.
 
عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!


==== مورد پنجم: پيامبر صلى الله عليه و آله شخصاً غدير را تفسير كرد<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰-۴۱۲.</ref> ====
==== مورد پنجم: پيامبر صلى الله عليه و آله شخصاً غدير را تفسير كرد<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰-۴۱۲.</ref> ====
ولايتى كه در غدير براى على ‏عليه السلام اعلام شد فقط يک اطلاع رسانى ساده نبود؛ بلكه چون محور اين انتصاب الهى پيامبر صلى الله عليه و آله بود و مسئوليت اين امر عظيم را آن حضرت بر عهده داشت، در تبيين آن هم سنگ تمام گذاشت؛ و از سه جهت آن را تفسير كرد:
ولايتى كه در غدير براى على ‏عليه السلام اعلام شد فقط يک اطلاع رسانى ساده نبود؛ بلكه چون محور اين انتصاب الهى پيامبر صلى الله عليه و آله بود و مسئوليت اين امر عظيم را آن حضرت بر عهده داشت، در تبيين آن هم سنگ تمام گذاشت؛ و از سه جهت آن را تفسير كرد:


اولاً خودِ ولايت را به امامان معصوم بعد از خود [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] كرد. ثانياً محدوده ولايت را به همان محدوده صاحب اختيارى خود تفسير فرمود. ثالثاً «اَكمَلتُ» و «اَتمَمتُ» را به كمال دين خدا و تمام نبوت خود با ولايت على‏ عليه السلام تفسير كرد.
اولاً خودِ ولايت را به امامان معصوم بعد از خود [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] كرد. ثانياً محدوده ولايت را به همان محدوده صاحب اختيارى خود تفسير فرمود.
 
ثالثاً «اَكمَلتُ» و «اَتمَمتُ» را به كمال دين خدا و تمام نبوت خود با ولايت على‏ عليه السلام تفسير كرد.


بنابراين در تبيين و تشريح و تفسير آنچه در غدير مطرح شد پيامبر صلى الله عليه و آله محور بود و شخصاً اين بيان‏ها را بر عهده گرفت تا كسى دخالت بى‏ جا نكند.
بنابراين در تبيين و تشريح و تفسير آنچه در غدير مطرح شد پيامبر صلى الله عليه و آله محور بود و شخصاً اين بيان‏ها را بر عهده گرفت تا كسى دخالت بى‏ جا نكند.
خط ۲۴۸: خط ۲۵۴:
اين به معناى محوريت تمام عيار پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير حتى در دورانى است كه خودش حضور نداشته باشد. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد:
اين به معناى محوريت تمام عيار پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير حتى در دورانى است كه خودش حضور نداشته باشد. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد:


پيامبر صلى الله عليه و آله به من وصيت كرد و فرمود: يا على، اگر گروهى يافتى كه به كمک آنان بجنگى حق خود را طلب كن، و گرنه در خانه ‏ات بنشين؛ چرا كه من پيمان تو را در روز غدير خم گرفته ‏ام كه تو وصى و خليفه من و صاحب اختيار مردم نسبت به خودشان هستى. مَثَل تو مثل بيت‏ الله الحرام است. مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى.
پيامبر صلى الله عليه و آله به من وصيت كرد و فرمود:
 
يا على، اگر گروهى يافتى كه به كمک آنان بجنگى حق خود را طلب كن، و گرنه در خانه ‏ات بنشين؛ چرا كه من پيمان تو را در روز غدير خم گرفته ‏ام كه تو وصى و خليفه من و صاحب اختيار مردم نسبت به خودشان هستى. مَثَل تو مثل بيت‏ الله الحرام است. مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى.


==== مورد هفتم: محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير يعنى مخالفت ممنوع!!<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> ====
==== مورد هفتم: محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير يعنى مخالفت ممنوع!!<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> ====
خط ۲۶۲: خط ۲۷۰:
خدا در قرآن كلياتى را گفته و تفسير آنها را بر عهده پيامبرش قرار داده است. غدير يكى از موضوعاتى است كه خدا بيان همه جانبه آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله سپرده است.
خدا در قرآن كلياتى را گفته و تفسير آنها را بر عهده پيامبرش قرار داده است. غدير يكى از موضوعاتى است كه خدا بيان همه جانبه آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله سپرده است.


[[امام باقر علیه السلام]] با تأكيد بر اين محوريت مقام نبوت در تبيين ولايت، آيه «اولو الامر» را مطرح مى‏ فرمايد كه عهده ‏دار تفسيرش پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير بود؛ و اگر اقدامات آن حضرت در اين راستا نبود گذشته از غاصبين سقيفه، گروه‏ هاى ديگرى هم در آن طمع مى‏ كردند و آيات را به نفع خود تفسير مى‏ نمودند.
[[امام باقر علیه السلام]] با تأكيد بر اين محوريت مقام [[رسالت|نبوت]] در تبيين ولايت، آيه «اولو الامر» را مطرح مى‏ فرمايد كه عهده ‏دار تفسيرش پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير بود؛ و اگر اقدامات آن حضرت در اين راستا نبود گذشته از غاصبين سقيفه، گروه‏ هاى ديگرى هم در آن طمع مى‏ كردند و آيات را به نفع خود تفسير مى‏ نمودند.


آن حضرت در اين باره مى‏ فرمايد:
آن حضرت در اين باره مى‏ فرمايد:


به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است.
به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] آن را براى مردم تفسير نموده است.


(و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم» كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است.
(و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم» كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است.


(در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على ‏عليه السلام فرموده: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى‏ كنم ... .
(در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على ‏عليه السلام فرموده: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى‏ كنم ... .
خط ۲۹۵: خط ۳۰۳:


==== مورد يازدهم: پيامبر صلى الله عليه و آله بين ولاية الله و ولايت امام<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref>====
==== مورد يازدهم: پيامبر صلى الله عليه و آله بين ولاية الله و ولايت امام<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۶ ص ۵۳۵ .</ref>====
صاحب اختيارى خدا مُسلَّم است. صاحب اختيارى رسول بر گرفته از ولايت اللَّه بر مردم است. صاحب اختيارى امام ادامه ولايت نبى است. در واقع براى اثبات ولايت الهى براى امام صاحب اختيارى پيامبر صلى الله عليه و آله محوريت دارد. پيامبر صلى الله عليه و آله با ظرافتِ تمام ارتباط اين مراحل سه گانه ولايت را تشريح نموده مى ‏فرمايد:
صاحب اختيارى خدا مُسلَّم است. صاحب اختيارى رسول بر گرفته از ولايت اللَّه بر مردم است. صاحب اختيارى امام ادامه ولايت نبى است.
 
در واقع براى اثبات ولايت الهى براى امام صاحب اختيارى پيامبر صلى الله عليه و آله محوريت دارد. پيامبر صلى الله عليه و آله با ظرافتِ تمام ارتباط اين مراحل سه گانه ولايت را تشريح نموده مى ‏فرمايد:
 
خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛


خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است و در برابر دستورات او مرا امرى نيست؛ و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست؛ و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى‏ طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.
و هر كس من صاحب اختيار اويم و نسبت به از او خودش صاحب اختيارترم على بن ابى‏ طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.


==== مورد دوازدهم: مستند ولايت كلام پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۴۸ ص ۱۴۷.</ref> ====
==== مورد دوازدهم: مستند ولايت كلام پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۴۸ ص ۱۴۷.</ref> ====
خط ۳۰۷: خط ۳۱۹:


==== مورد سيزدهم: غدير، قدردانى از پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>غيبت نعمانى: ص ۲۱۸ ح ۶ .</ref> ====
==== مورد سيزدهم: غدير، قدردانى از پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>غيبت نعمانى: ص ۲۱۸ ح ۶ .</ref> ====
كسانى كه بر سر مسئله امامت و ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به بحث و جدل مى‏ پردازند و از پيش خود شرايط سبک و سنگين براى آن تعيين مى‏ كنند، از اين غافل هستند كه خدا همه جوانبش را توسط پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله اعلام فرموده و نيازى به فكر بشر در اين باره نيست.
كسانى كه بر سر مسئله [[امامت]] و [[ولایت]] اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به بحث و جدل مى‏ پردازند و از پيش خود شرايط سبک و سنگين براى آن تعيين مى‏ كنند، از اين غافل هستند كه خدا همه جوانبش را توسط پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله اعلام فرموده و نيازى به فكر بشر در اين باره نيست.


در روزهاى اول ورود امام رضا عليه السلام به شهر مرو، در روز جمعه مردم در مسجد جامع شهر جمع شده بودند و درباره مسئله امامت و اختلافاتى كه درباره آن مطرح است سخن مى‏ گفتند. حضرت با شنيدن اين خبر تبسمى كرد و فرمود:
در روزهاى اول ورود [[امام رضا علیه السلام]] به شهر مرو، در روز جمعه مردم در مسجد جامع شهر جمع شده بودند و درباره مسئله امامت و اختلافاتى كه درباره آن مطرح است سخن مى‏ گفتند. حضرت با شنيدن اين خبر تبسمى كرد و فرمود:


خداوند تبارک و تعالى پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود. از يک سو قرآن را بر او نازل كرد ... ، و از سوى ديگر در حجةالوداع كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاِسْلامَ ديناً».
خداوند تبارک و تعالى پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود. از يک سو قرآن را بر او نازل كرد ... ، و از سوى ديگر در حجةالوداع كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاِسْلامَ ديناً».
خط ۳۱۶: خط ۳۲۸:


==== مورد چهاردهم: پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير زحمت كشيد<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref> ====
==== مورد چهاردهم: پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير زحمت كشيد<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref> ====
پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله همه زحمت‏ها را براى ولايت كشيد و آنچه خدا امر كرده بود با دقت در غدير به انجام رساند. ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبر مكرم ‏صلى الله عليه وآله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه ندانند.
پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله همه زحمت‏ها را براى ولايت كشيد و آنچه خدا امر كرده بود با دقت در غدير به انجام رساند. ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبر مكرم ‏صلى الله عليه و آله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه ندانند.


امام هادى‏ عليه السلام در زيارتنامه روز غدير اين فرهنگ را به ما آموخته، آنجا كه مى‏ فرمايد:
امام هادى‏ عليه السلام در زيارتنامه روز غدير اين فرهنگ را به ما آموخته، آنجا كه مى‏ فرمايد:


من شهادت مى ‏دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان بيعت گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود.
من شهادت مى ‏دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود.


سپس خدا را بر اين مطلب شاهد گرفت و فرمود: آيا فرمان الهى را به شما رساندم؟ گفتند: آرى رساندى. فرمود: خدايا شاهد باش و تو براى شاهد بودن و قضاوت بين بندگان كافى هستى.
سپس خدا را بر اين مطلب شاهد گرفت و فرمود: آيا فرمان الهى را به شما رساندم؟ گفتند: آرى رساندى. فرمود: خدايا شاهد باش و تو براى شاهد بودن و قضاوت بين بندگان كافى هستى.
خط ۳۲۶: خط ۳۳۸:
... شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.
... شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.


آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد: «يا  اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد:


اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.
«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».
 
اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟
 
گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى.
 
پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.


ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... .
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... .


=== ايجاد زمينه شهرت غدير ===
=== ايجاد زمينه شهرت غدير ===
ايجاد شرايط اشتهار براى غدير از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله از زاويه‏ هاى متفاوتى صورت گرفت: اعلان عمومى براى حضور در غدير، كيفيت حركت به سوى غدير، تعيين محل غدير براى اجراى مراسم، حضور صد و بيست هزار مخاطب، سه روزه بودنِ مراسم، تلاش فرهنگى در زمان امامان‏ عليهم السلام براى حفظ اشتهار و معروفيت غدير.
ايجاد شرايط اشتهار براى غدير از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله از زاويه‏ هاى متفاوتى صورت گرفت:
 
اعلان عمومى براى حضور در غدير، كيفيت حركت به سوى غدير، تعيين محل غدير براى اجراى مراسم، حضور صد و بيست هزار مخاطب، سه روزه بودنِ مراسم، تلاش فرهنگى در زمان امامان‏ عليهم السلام براى حفظ اشتهار و معروفيت غدير.


اگر دقت كنيم خواهيم ديد كه هر يک از اين موارد جداگانه بر اشتهار غدير در گستره زمان و مكان و در صفحات تاريخ تأثير به سزايى داشت.
اگر دقت كنيم خواهيم ديد كه هر يک از اين موارد جداگانه بر اشتهار غدير در گستره زمان و مكان و در صفحات تاريخ تأثير به سزايى داشت.
خط ۳۴۲: خط ۳۶۲:
اولين سفر حج پيامبر صلى الله عليه و آله زمينه خوبى بود تا بسيارى از مسلمانانى كه تا آن روز پيامبرشان را نديده بودند و يا فرصت پرسش سؤالات خود را از آن حضرت نداشتند، در آن شرايط در محضر ايشان حاضر شوند و آموختنى ‏هاى دينشان را بياموزند.
اولين سفر حج پيامبر صلى الله عليه و آله زمينه خوبى بود تا بسيارى از مسلمانانى كه تا آن روز پيامبرشان را نديده بودند و يا فرصت پرسش سؤالات خود را از آن حضرت نداشتند، در آن شرايط در محضر ايشان حاضر شوند و آموختنى ‏هاى دينشان را بياموزند.


از سوى ديگر، اجتماع صد و بيست هزار نفرى حجاج فرصت مناسبى بود تا پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله با سخنرانى ‏هاى متعدد در موضوعات متفاوت آگاهى ‏هاى لازم را به مخاطبانى دهد كه هر يک نيز مى‏ توانست آن مطالب را به صدها مخاطب ديگر منتقل كند.
از سوى ديگر، اجتماع صد و بيست هزار نفرى حجاج فرصت مناسبى بود تا پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله با سخنرانى ‏هاى متعدد در موضوعات متفاوت آگاهى ‏هاى لازم را به مخاطبانى دهد كه هر يک نيز مى‏ توانست آن مطالب را به صدها مخاطب ديگر منتقل كند.


شهر مكه وطن پيامبر صلى الله عليه و آله بود و حضرت با آسايش بيشتر و زمان وسيع ‏ترى مى ‏توانست به نشر اسلام و ارتباط مسلمانان با يكديگر بپردازد.
شهر مكه وطن پيامبر صلى الله عليه و آله بود و حضرت با آسايش بيشتر و زمان وسيع ‏ترى مى ‏توانست به نشر اسلام و ارتباط مسلمانان با يكديگر بپردازد.


با در نظر گرفتن همه اين شرايط ويژه، انتظار مى ‏رفت پيامبر خدا در اين اولين و آخرين سفر حج خود مدتى در مكه بماند، ولى بلافاصله پس از اتمام حج حركت به سوى غدير را اعلام كرد، با عجله ‏اى كه بيش از يك روز به حاجيان اجازه توقف در مكه نمى ‏داد؛ و اين براى همه عجيب بود. حضرت به منادىِ خود بلال دستور داد تا به مردم اعلان كند:
با در نظر گرفتن همه اين شرايط ويژه، انتظار مى ‏رفت پيامبر خدا در اين اولين و آخرين سفر حج خود مدتى در مكه بماند، ولى بلافاصله پس از اتمام حج حركت به سوى غدير را اعلام كرد، با عجله ‏اى كه بيش از يک روز به حاجيان اجازه توقف در مكه نمى ‏داد؛ و اين براى همه عجيب بود. حضرت به منادىِ خود بلال دستور داد تا به مردم اعلان كند:


فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد حركت كنند تا در وقت معين در [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AE%D9%8F%D9%85%D9%91 غدیر خم] حاضر باشند.
فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد حركت كنند تا در وقت معين در غدیر خم حاضر باشند.


اين عجله براى رسيدن به غدير، در حساس‏ترين شرايطى كه مكه به خود ديده، از به ياد ماندنى ‏ترين قسمت ‏هاى اين سفر ربّانى است. نتيجه اين اعلام فورى اشتهار غدير در آن روزگار و آينده‏ هاى تاريخ شد؛ چون همگى در جستجوى پاسخ اين سؤال بودند كه:
اين عجله براى رسيدن به غدير، در حساس‏ترين شرايطى كه مكه به خود ديده، از به ياد ماندنى ‏ترين قسمت ‏هاى اين سفر ربّانى است.
 
نتيجه اين اعلام فورى اشتهار غدير در آن روزگار و آينده‏ هاى تاريخ شد؛ چون همگى در جستجوى پاسخ اين سؤال بودند كه:


چرا خروج از مكه به اين سرعت؟!
چرا خروج از مكه به اين سرعت؟!
خط ۳۷۱: خط ۳۹۳:
«غدير» كمى قبل از «جحفه»، بيابانى وسيع و آبگيرى براى جمع شدن آب سيل‏ ها و همچنين آب چشمه ‏اى كه از سمت شمال غربى به آن مى ‏ريزد و چند درخت كهنسال تنومند بوده، كه براى برنامه سه روزه پيامبر صلى الله عليه و آله و ايراد خطبه براى آن جمعيت انبوه بسيار مناسب بوده است.
«غدير» كمى قبل از «جحفه»، بيابانى وسيع و آبگيرى براى جمع شدن آب سيل‏ ها و همچنين آب چشمه ‏اى كه از سمت شمال غربى به آن مى ‏ريزد و چند درخت كهنسال تنومند بوده، كه براى برنامه سه روزه پيامبر صلى الله عليه و آله و ايراد خطبه براى آن جمعيت انبوه بسيار مناسب بوده است.


موقعيت حساس اين بِركه از آن جهت است كه جاده بعد از آن در سمت مدينه، به جُحفِه مى‏ رسد كه تقاطع راه ‏هاست. جاده‏اى كه از مكه تا غدير را از كنار دريا پيموده در جحفه تقسيم مى‏ شود. راهى به سوى مدينه به شرق مايل مى‏ شود و به سمت عراق نيز مى‏ رود. راهى به سمت شمال از كنار دريا تا شام مى ‏رود. راه ديگرى از غرب به دريا مى ‏رسد تا با كشتى به مصر و ساير مناطق آفريقا برود. از سمت جنوب هم به شهر مكه منتهى مى ‏شود و بعد از آن هم به يمن مى ‏رسد.
موقعيت حساس اين بِركه از آن جهت است كه جاده بعد از آن در سمت [[مدینه]]، به جُحفِه مى‏ رسد كه تقاطع راه ‏هاست. جاده‏اى كه از مكه تا غدير را از كنار دريا پيموده در جحفه تقسيم مى‏ شود.


اگر چه مسلمانان آن روز اكثراً از سوى مدينه آمده بودند، ولى انتخاب غدير قبل از اين تقاطع حساس، در آينده ‏هاى تاريخ كه كاروان ‏ها در رفت و برگشت از حج و عمره همين مسير را طى مى ‏كردند، براى هميشه يادآور مراسمى بود كه در هيجدهم ذى‏ الحجه در آنجا انجام گرفت. يعنى قبل آنكه كاروان‏ ها متفرق شوند غدير را -  كه يادآور آن روز مقدس بود -  زيارت مى‏ كردند و با نماز در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير، با اين زيربناى اعتقادى خود هم تجديد خاطره و هم تجديد بيعت مى ‏نمودند.
راهى به سوى مدينه به شرق مايل مى‏ شود و به سمت عراق نيز مى‏ رود. راهى به سمت شمال از كنار دريا تا شام مى ‏رود. راه ديگرى از غرب به دريا مى ‏رسد تا با كشتى به مصر و ساير مناطق آفريقا برود.
 
از سمت جنوب هم به شهر مكه منتهى مى ‏شود و بعد از آن هم به يمن مى ‏رسد.
 
اگر چه مسلمانان آن روز اكثراً از سوى مدينه آمده بودند، ولى انتخاب غدير قبل از اين تقاطع حساس، در آينده ‏هاى [[تاریخ]] كه كاروان ‏ها در رفت و برگشت از حج و عمره همين مسير را طى مى ‏كردند، براى هميشه يادآور مراسمى بود كه در هيجدهم ذى‏ الحجه در آنجا انجام گرفت. يعنى قبل آنكه كاروان‏ ها متفرق شوند غدير را -  كه يادآور آن روز مقدس بود -  زيارت مى‏ كردند و با نماز در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير، با اين زيربناى اعتقادى خود هم تجديد خاطره و هم تجديد بيعت مى ‏نمودند.


اين يک پيش‏ زمينه حساب شده درباره غدير بود كه اشتهار آن را رقم زد و چنان سوزشى در دل دشمنانش داشته و هنوز هم دارد كه بارها دست به تخريب مسجد آن زده ‏اند. براى دوستان غدير نيز آن قدر دل ‏انگيز بوده كه در طول چهارده قرن، پس از هر ويرانىِ دشمن اقدام به بازسازى آن كرده‏ اند، و پرچم غدير را كنار بركه خم در اهتزاز نگه داشته ‏اند.
اين يک پيش‏ زمينه حساب شده درباره غدير بود كه اشتهار آن را رقم زد و چنان سوزشى در دل دشمنانش داشته و هنوز هم دارد كه بارها دست به تخريب مسجد آن زده ‏اند. براى دوستان غدير نيز آن قدر دل ‏انگيز بوده كه در طول چهارده قرن، پس از هر ويرانىِ دشمن اقدام به بازسازى آن كرده‏ اند، و پرچم غدير را كنار بركه خم در اهتزاز نگه داشته ‏اند.


==== ج) اشتهار غدير به خاطر خطبه يک ساعته<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۲۰۱ - ۲۰۷. اثبات الهداة: ج۲ ص۱۱۴ و ج۳ ص۵۵۸.</ref> ====
==== ج) اشتهار غدير به خاطر خطبه يک ساعته<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۲۰۱ - ۲۰۷. اثبات الهداة: ج۲ ص۱۱۴ و ج۳ ص۵۵۸.</ref> ====
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيده از استثنائى‏ ترين خطبه‏ هاى جهان به شمار مى ‏آيد؛ و همين خطبه باعث اشتهار غدير شده است. در اين خطابه كه با مخاطبانى به وسعت كره زمين تا روز قيامت ايراد شده، مراحل سخن به قدرى حساب شده و دقيق پيش مى‏ رود و به هدف اصلى مى‏ رسد و سپس به تشريح آن مى‏ پردازد، كه تاكنون شرح ‏هايى بر اين خطبه نوشته شده و فصاحت و بلاغت آن سخن گفته شده است.
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيده از استثنائى‏ ترين خطبه‏ هاى جهان به شمار مى ‏آيد؛ و همين خطبه باعث اشتهار غدير شده است.


دو اقدام عملى پيامبر صلى الله عليه و آله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد: يكى بر سر دست بلند كردن على‏ عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»، و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد.
در اين خطابه كه با مخاطبانى به وسعت كره زمين تا روز قيامت ايراد شده، مراحل سخن به قدرى حساب شده و دقيق پيش مى‏ رود و به هدف اصلى مى‏ رسد و سپس به تشريح آن مى‏ پردازد، كه تاكنون شرح ‏هايى بر اين خطبه نوشته شده و فصاحت و بلاغت آن سخن گفته شده است.
 
دو اقدام عملى پيامبر صلى الله عليه و آله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد:
 
يكى بر سر دست بلند كردن على‏ عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»، و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد.


==== د) اشتهار غدير به خاطر مراسم سه روزه بيعت<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۴۲، ۶۰، ۶۵، ۱۳۴، ۱۳۶، ۱۹۴، ۱۹۵، ۲۰۳، ۲۰۵، ۳۰۹. بحارالانوار: ج۲۱ ص۳۸۷، ۳۸۸ و ج۲۸ ص۹۰ و ج۳۷ ص۱۶۶، ۱۲۷. الغدیر: ج۱ ص۵۸، ۲۷۱، ۲۷۴.</ref> ====
==== د) اشتهار غدير به خاطر مراسم سه روزه بيعت<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۴۲، ۶۰، ۶۵، ۱۳۴، ۱۳۶، ۱۹۴، ۱۹۵، ۲۰۳، ۲۰۵، ۳۰۹. بحارالانوار: ج۲۱ ص۳۸۷، ۳۸۸ و ج۲۸ ص۹۰ و ج۳۷ ص۱۶۶، ۱۲۷. الغدیر: ج۱ ص۵۸، ۲۷۱، ۲۷۴.</ref> ====
مراسم غدير كه نه يک ساعت و نه نيمروز و نه يک روز، بلكه سه روز به طول انجاميده و اين طولانى شدن هيچ دليلى جز بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى نداشته، آن را به صورت يكى از مشهورترين وقايع تاريخ در آورده است. با در نظر گرفتن اينكه بدون [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA بیعت] هم مى‏ شد به اين مراسم خاتمه داد، ولى اين تأكيد بر بيعت هم با پيامبر صلى الله عليه و آله و هم با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و توقف در بيابان در آن شرايط گرم و طاقت فرسا براى هر شنونده ‏اى تعجب برانگيز و به ياد ماندنى است و از نگاهى ديگر اشتهار واقعه غدير را رقم می‏زند.
مراسم غدير كه نه يک ساعت و نه نيمروز و نه يک روز، بلكه سه روز به طول انجاميده و اين طولانى شدن هيچ دليلى جز بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى نداشته، آن را به صورت يكى از مشهورترين وقايع تاريخ در آورده است. با در نظر گرفتن اينكه بدون بیعت هم مى‏ شد به اين مراسم خاتمه داد، ولى اين تأكيد بر بيعت هم با پيامبر صلى الله عليه و آله و هم با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و توقف در بيابان در آن شرايط گرم و طاقت فرسا براى هر شنونده ‏اى تعجب برانگيز و به ياد ماندنى است و از نگاهى ديگر اشتهار واقعه غدير را رقم می‏زند.


اگر بقيه وقايعى را كه در اين سه روز اتفاق افتاده به ماجراى بيعت اضافه كنيم اين معروفيت چند برابر مى‏ شود. برنامه [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9 تبریک] مردم كه حتى عمر بن خطاب «بَخٍ بَخٍ لَكَ يا  عَلى» گفت<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷. امالى شيخ مفيد: ص ۵۷ .</ref> و بستن عمامه پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۹۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۱۹ ح ۱۰۲.</ref>و شعر حَسّان بن ثابت<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص۱۱۲، ۱۶۶، ۱۹۵. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۴۱، ۹۸، ۱۴۴، ۲۰۱. کفایة الطالب: ص۶۴. کتاب سلیم: ص۸۲۸.</ref> و ظهور جبرئيل در غدير<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۲۰، ۱۶۱. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۸۵، ۱۳۶.</ref>و نوشتن سند مكتوب غدير به امر پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref> و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير<ref>بحار الانوار: ج ۸ ص ۶ ح ۱۰ و ج ۱۵ ص ۶ ح ۶ و ج ۳۵ ص۳۲۰-۳۲۳ ح۲۲ و ج۳۷ ص۱۶۲، ۱۶۶، ۱۷۳، ۱۷۶ و ج۴۲ ص۴۰-۴۲ ح۱۴ و ج۹۴ ص۱۳ ح۲۲. تفسیر القمی: ص۶۹۵. الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . تفسير فرات: ص۱۹۰، ۵۰۵ ح ۶۶۳. مناقب ابن شهرآشوب: ص۳ ح ۴۰. اربعین منتجب الدین: ص۸۳. العمدة (ابن بطریق): ص۱۰۱. الاقبال: ص۴۵۳-۴۵۹. حلیة الابرار: ج۲ ص۱۲۵. مدینة المعاجز: ج۲ ص۲۶۷-۲۷۶. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۵۶ ح۲۲، ص۶۸ ح۴۵، ص۱۳۰ ح۱۸۵ ص۳۰۶. تفسیر الثعالبی: ج۳ ص۲۳۹. تفسیر القرطبی: ج۸ ص۳۱۵، ۳۱۶ و ج۱۰ ص۲۲۵. زاد المسیر (ابن جوزی): ج۴ ص۱۰. الکافی: ج۱ ص۴۲۲ ح۴۷ و ج۸ (الروضة) ص۵۷ ح۱۸.</ref>، همه اينها مسائلى است كه در هيچ مراسمى كنار هم جمع نشده و اجتماع آنها نتيجه‏ اى جز اشتهار استثنائى براى غدير نداشته است.
اگر بقيه وقايعى را كه در اين سه روز اتفاق افتاده به ماجراى بيعت اضافه كنيم اين معروفيت چند برابر مى‏ شود.
 
برنامه تبریک مردم كه حتى عمر بن خطاب «بَخٍ بَخٍ لَكَ يا  عَلى» گفت<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷. امالى شيخ مفيد: ص ۵۷ .</ref> و بستن عمامه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] بر سر [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]]<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۹۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۱۹ ح ۱۰۲.</ref>و شعر [[حسان بن ثابت|حَسّان بن ثابت]]<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص۱۱۲، ۱۶۶، ۱۹۵. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۴۱، ۹۸، ۱۴۴، ۲۰۱. کفایة الطالب: ص۶۴. کتاب سلیم: ص۸۲۸.</ref> و ظهور [[جبرئیل]] در غدير<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۲۰، ۱۶۱. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۸۵، ۱۳۶.</ref>و نوشتن سند مكتوب غدير به امر پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref> و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير<ref>بحار الانوار: ج ۸ ص ۶ ح ۱۰ و ج ۱۵ ص ۶ ح ۶ و ج ۳۵ ص۳۲۰-۳۲۳ ح۲۲ و ج۳۷ ص۱۶۲، ۱۶۶، ۱۷۳، ۱۷۶ و ج۴۲ ص۴۰-۴۲ ح۱۴ و ج۹۴ ص۱۳ ح۲۲. تفسیر القمی: ص۶۹۵. الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . تفسير فرات: ص۱۹۰، ۵۰۵ ح ۶۶۳. مناقب ابن شهرآشوب: ص۳ ح ۴۰. اربعین منتجب الدین: ص۸۳. العمدة (ابن بطریق): ص۱۰۱. الاقبال: ص۴۵۳-۴۵۹. حلیة الابرار: ج۲ ص۱۲۵. مدینة المعاجز: ج۲ ص۲۶۷-۲۷۶. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۵۶ ح۲۲، ص۶۸ ح۴۵، ص۱۳۰ ح۱۸۵ ص۳۰۶. تفسیر الثعالبی: ج۳ ص۲۳۹. تفسیر القرطبی: ج۸ ص۳۱۵، ۳۱۶ و ج۱۰ ص۲۲۵. زاد المسیر (ابن جوزی): ج۴ ص۱۰. الکافی: ج۱ ص۴۲۲ ح۴۷ و ج۸ (الروضة) ص۵۷ ح۱۸.</ref>، همه اينها مسائلى است كه در هيچ مراسمى كنار هم جمع نشده و اجتماع آنها نتيجه‏ اى جز اشتهار استثنائى براى غدير نداشته است.


==== هـ) تابلوى اشتهار بر پيشانى غدير<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۲.</ref> ====
==== هـ) تابلوى اشتهار بر پيشانى غدير<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۲.</ref> ====
ثمره شيرين اين همه زمينه ‏سازى براى اشتهار غدير را در آينده ‏هاى تاريخ مى‏ بينيم كه در هر زمان و مكانى تابلوى شهرت و معروفيت بر دروازه غدير نصب شده و در دوردست‏ هاى زمان و مكان همه آن را با اين پرچم جهانى مى‏ شناسند.
ثمره شيرين اين همه زمينه ‏سازى براى اشتهار غدير را در آينده ‏هاى [[تاریخ]] مى‏ بينيم كه در هر زمان و مكانى تابلوى شهرت و معروفيت بر دروازه غدير نصب شده و در دوردست‏ هاى زمان و مكان همه آن را با اين پرچم جهانى مى‏ شناسند.
 
به عنوان نمونه كلام [[امام کاظم علیه السلام|امام هفتم‏ عليه السلام]] است كه وقتى غدير را ياد مى‏ كند قبل از هر سخنى عَلَم بلندِ اشتهار آن را نشان مى‏ دهد و مى‏ فرمايد:
 
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را در آن ماجراى معروف و مشهور روز غدير معرفى كرد، فرمود:


به عنوان نمونه كلام امام هفتم‏ عليه السلام است كه وقتى غدير را ياد مى‏ كند قبل از هر سخنى عَلَم بلندِ اشتهار آن را نشان مى‏ دهد و مى‏ فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را در آن ماجراى معروف و مشهور روز غدير معرفى كرد، فرمود: بدانيد كه هر كس من مولاى او و صاحب اختيارتر نسبت به او هستم اين على مولاى او و صاحب اختيار اوست. اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.
بدانيد كه هر كس من مولاى او و صاحب اختيارتر نسبت به او هستم اين على مولاى او و صاحب اختيار اوست. اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.


=== فرمان ابلاغ عمومى غدير ===
=== فرمان ابلاغ عمومى غدير ===
خط ۳۹۶: خط ۴۳۲:


=== معرفى پيام‏رسانان غدير با رساندن پيام غدير<ref>كتاب سليم: حديث ۱۱.</ref> ===
=== معرفى پيام‏رسانان غدير با رساندن پيام غدير<ref>كتاب سليم: حديث ۱۱.</ref> ===
غدير معرفى كسانى بود كه مى‏ توانند همه پيام‏ هاى رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله را از طرف او برسانند، چه از نظر علم به آن پيام ‏ها و چه از نظر عصمت و مصونيت از اشتباه. بنابراين رساندن پيام غدير تبليغ همه دين و ابلاغ مجموعه اهداف نبوت است؛ آن هم به دست كسانى كه جز ايشان هيچ شخص ديگرى نَه مى‏ تواند و نَه اجازه دارد چنين ابلاغى را انجام دهد؛ و هر كس تبليغ دين مى‏ كند از ايشان آموخته و در واقع كلام ايشان را بازگو مى‏ كند.
غدير معرفى كسانى بود كه مى‏ توانند همه پيام‏ هاى رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله را از طرف او برسانند، چه از نظر علم به آن پيام ‏ها و چه از نظر عصمت و مصونيت از اشتباه.


از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پرسيدند: چطور كسى جز تو نمى ‏تواند از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله پيامى را برساند در حالى كه در مواردى به ما فرموده: «فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب» ؟ حضرت فرمود:
بنابراين رساندن پيام غدير تبليغ همه دين و ابلاغ مجموعه اهداف [[رسالت|نبوّت]] است؛ آن هم به دست كسانى كه جز ايشان هيچ شخص ديگرى نَه مى‏ تواند و نَه اجازه دارد چنين ابلاغى را انجام دهد؛ و هر كس تبليغ دين مى‏ كند از ايشان آموخته و در واقع كلام ايشان را بازگو مى‏ كند.
 
از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پرسيدند: چطور كسى جز تو نمى ‏تواند از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله پيامى را برساند در حالى كه در مواردى به ما فرموده: «فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب»؟ حضرت فرمود:


پيامبر صلى الله عليه و آله اين جمله را فقط در روز غدیر خم و در روز عرفه و در روز رحلتش فرموده ... ، و به عموم مردم دستور داده كه هر كس را ديدند واجب بودن اطاعت از امامان آل محمد عليه السلام و واجب بودن حقشان را برسانند و اين وظيفه ابلاغ را در هيچ مطلبى غير از اين موضوع نفرموده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله اين جمله را فقط در روز غدیر خم و در روز عرفه و در روز رحلتش فرموده ... ، و به عموم مردم دستور داده كه هر كس را ديدند واجب بودن اطاعت از امامان آل محمد عليه السلام و واجب بودن حقشان را برسانند و اين وظيفه ابلاغ را در هيچ مطلبى غير از اين موضوع نفرموده است.
خط ۴۰۵: خط ۴۴۳:


=== رسميت غدير در تقويم اسلام ===
=== رسميت غدير در تقويم اسلام ===
رسميت دادن ابدى به غدير با اعلان «عيد بودن» آن بلكه اعلام «اعظم الاعياد» بودن آن<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۰۸.</ref>، و نيز نامگذارى آن به «يوم الولاية»<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۶ و ج ۳۹ ص ۳۳۶ و ج ۴۱ ص ۲۲۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۶۸ . كشف المهم: ص ۱۰۹.</ref>و اجراى عملى اين عيد در زمان اميرالمؤمنين و امام رضا عليهما السلام<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۲۲۱-۲۲۴. بحار الانوار: ج ۹۴ ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref>، و [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9 تبریک] و تهنیت گفتن به مناسبت اين عيد بزرگ، همه اينها به معناى جايگاه ويژه غدير در تقويم رسمى اسلام و بزرگداشت عمومى آن است.
رسميت دادن ابدى به غدير با اعلان «عيد بودن» آن بلكه اعلام «اعظم الاعياد» بودن آن<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۰۸.</ref>، و نيز نامگذارى آن به «يوم الولاية»<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۶ و ج ۳۹ ص ۳۳۶ و ج ۴۱ ص ۲۲۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۶۸ . كشف المهم: ص ۱۰۹.</ref>و اجراى عملى اين عيد در زمان اميرالمؤمنين و [[امام رضا علیه السلام|امام رضا عليهما السلام]]<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۲۲۱-۲۲۴. بحار الانوار: ج ۹۴ ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref>، و تبریک و تهنیت گفتن به مناسبت اين عيد بزرگ، همه اينها به معناى جايگاه ويژه غدير در [[تقویم]] رسمى اسلام و بزرگداشت عمومى آن است.


به عنوان نتيجه اين رسميت، تأثير آن در جاودان‏سازى فرهنگ ابلاغ پيام غدير به نسل‏ هاى بعد و دعوت ابدى به ولايت امامان غدير جاى انكار نيست. با مرورى بر زحمات معصومين‏ عليهم السلام براى رسميت دادن به عيد غدير، آشنايى با نُه مورد از اين تلاش الهى درسى براى ما خواهد بود تا گام ‏هاى جديد و فراخور روز براى بزرگداشت و رسميت گسترده ‏تر عيد غدير را با نشاط و دقت بيشترى برداريم:
به عنوان نتيجه اين رسميت، تأثير آن در جاودان‏ سازى فرهنگ ابلاغ پيام غدير به نسل‏ هاى بعد و دعوت ابدى به ولايت امامان غدير جاى [[انکار]] نيست.
 
با مرورى بر زحمات معصومين‏ عليهم السلام براى رسميت دادن به عيد غدير، آشنايى با نُه مورد از اين تلاش الهى درسى براى ما خواهد بود تا گام ‏هاى جديد و فراخور روز براى بزرگداشت و رسميت گسترده ‏تر عيد غدير را با نشاط و دقت بيشترى برداريم:


==== الف) تبريک رسمى در غدير خم<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷. امالى شيخ مفيد: ص ۵۷ .</ref> ====
==== الف) تبريک رسمى در غدير خم<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷. امالى شيخ مفيد: ص ۵۷ .</ref> ====
اولين رسميتِ عرض تبريک و تهنيت به مناسبت غدير را، از يک سو شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و از سوى ديگر مخاطبانِ غدير از همان كنار بركه پايه‏ گذارى كردند. آن حضرت رسماً دستور تبريک گفتن را داد كه چنين دستورى در تمام عمر پيامبر صلى الله عليه و آله در هيچ اتفاق مسرور كننده ‏اى رخ نداده و براى اولين و آخرين بار به مناسبت غدير از سوى حضرت دستور داده شده است. همان گونه كه پس از خطابه، مردم نيز با درکِ عظمت واقعه بى‏اختيار و قبل از دستور پيامبر صلى الله عليه و آله صدايشان به تبريک بلند شد.
اولين رسميتِ عرض تبريک و تهنيت به مناسبت غدير را، از يک سو شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و از سوى ديگر مخاطبانِ غدير از همان كنار بركه پايه‏ گذارى كردند.


پس از خطبه، مردم از هر سو به سمت منبر مى‏ آمدند و خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏رساندند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مى‏دادند، و هم به پيامبر صلى الله عليه و آله و هم به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تبريک و تهنيت مى‏ گفتند. پيامبر صلى الله عليه و آله هم مى‏ فرمود: الحَمدُ للَّهِ الَّذى فَضَّلَنا عَلى جَميعِ العالَمينَ: سپاس خدايى را كه ما را بر همه اهل عالم فضيلت داد.
آن حضرت رسماً دستور [[تبریک]] گفتن را داد كه چنين دستورى در تمام عمر پيامبر صلى الله عليه و آله در هيچ اتفاق مسرور كننده ‏اى رخ نداده و براى اولين و آخرين بار به مناسبت غدير از سوى حضرت دستور داده شده است.
 
همان گونه كه پس از خطابه، مردم نيز با درکِ عظمت واقعه بى‏اختيار و قبل از دستور پيامبر صلى الله عليه و آله صدايشان به تبريک بلند شد.
 
پس از خطبه، مردم از هر سو به سمت منبر مى‏ آمدند و خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏رساندند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مى‏ دادند، و هم به پيامبر صلى الله عليه و آله و هم به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تبريک و تهنيت مى‏ گفتند. پيامبر صلى الله عليه و آله هم مى‏ فرمود:
 
الحَمدُ للَّهِ الَّذى فَضَّلَنا عَلى جَميعِ العالَمينَ: سپاس خدايى را كه ما را بر همه اهل عالم فضيلت داد.


در اين حال مردم مى‏ گفتند: آرى، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت مى‏ كنيم. بعد به سوى پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام ازدحام كردند و از يكديگر سبقت مى‏ گرفتند و با ايشان دست مى ‏دادند.
در اين حال مردم مى‏ گفتند: آرى، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت مى‏ كنيم. بعد به سوى پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام ازدحام كردند و از يكديگر سبقت مى‏ گرفتند و با ايشان دست مى ‏دادند.


اين ابراز احساسات و فريادهاى شعفى كه از جمعيت بر می‏خاست، شكوه و ابهت بى ‏مانندى به آن اجتماع بزرگ مى‏ بخشيد. در اين حال حضرت فرمود: به من تبريک بگوييد، به من تهنيت بگوييد، زيرا خداوند مرا به نبوّت و اهل بيتم را به امامت اختصاص داده است.
اين ابراز احساسات و فريادهاى شعفى كه از [[جمعیّت|جمعیت]] بر می‏خاست، شكوه و ابهت بى ‏مانندى به آن اجتماع بزرگ مى‏ بخشيد. در اين حال حضرت فرمود:
 
به من [[تبریک]] بگوييد، به من [[تبریک|تهنیت]] بگوييد، زيرا خداوند مرا به [[رسالت|نبوّت]] و اهل بيتم را به [[امامت]] اختصاص داده است.


==== ب) آموزش تبريک غدير از امام صادق‏ عليه السلام ====
==== ب) آموزش تبريک غدير از امام صادق‏ عليه السلام ====
جالب است كه نه فقط دستور تبريک در روز غدير به ما داده شده بلكه كيفيت آن را هم به ما ياد داده ‏اند، تا ابعاد اعتقادى اين روز بزرگ را در تهنيت ‏گويى آن به كار بريم. در اين باره امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هر گاه در اين روز برادر مؤمن خود را ملاقات كردى بگو:
جالب است كه نه فقط دستور تبريک در روز غدير به ما داده شده بلكه كيفيت آن را هم به ما ياد داده ‏اند، تا ابعاد اعتقادى اين روز بزرگ را در تهنيت ‏گويى آن به كار بريم. در اين باره [[امام صادق‏ علیه السلام]] مى ‏فرمايد: هر گاه در اين روز برادر مؤمن خود را ملاقات كردى بگو:


الحَمدُ للَّهِ الَّذى اَكرَمَنا بِهذَا اليَومِ وَ جَعَلَنا مِنَ المُؤمِنينَ، وَ جَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ الَّذى عَهِدَهُ اِلَينا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ وَ القُوّامِ بِقِسطِهِ وَ لَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَ المُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّينِ:
الحَمدُ للَّهِ الَّذى اَكرَمَنا بِهذَا اليَومِ وَ جَعَلَنا مِنَ المُؤمِنينَ، وَ جَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ الَّذى عَهِدَهُ اِلَينا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ وَ القُوّامِ بِقِسطِهِ وَ لَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَ المُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّينِ:
خط ۴۳۳: خط ۴۸۱:
پس از بازگشت به مدينه، پيامبر صلى الله عليه و آله نه فقط روز غدير را «عيد رسمى» اعلام كرد كه آن را «اعظم اعياد» ناميد، بدين معنى كه در طول سال اسلامى هيچ مناسبت فرخنده و شادى آورى بالاتر از آن نيست. در اين باره فرمود:
پس از بازگشت به مدينه، پيامبر صلى الله عليه و آله نه فقط روز غدير را «عيد رسمى» اعلام كرد كه آن را «اعظم اعياد» ناميد، بدين معنى كه در طول سال اسلامى هيچ مناسبت فرخنده و شادى آورى بالاتر از آن نيست. در اين باره فرمود:


روز غدير بهترين اعياد امت من است و آن همان روزى است كه خداوند تعالى به من دستور داد برادرم على بن ابى‏ طالب را براى امتم منصوب نمايم تا بعد از من به وسيله او [https://wikighadir.com/index.php/%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%AA هدایت] شوند. غدير روزى است كه خدا دين را در آن كامل كرد و نعمت را در آن بر امتم به كمال رساند و اسلام را به عنوان دين آنان راضى شد.
روز غدير بهترين اعياد امت من است و آن همان روزى است كه خداوند تعالى به من دستور داد برادرم على بن ابى‏ طالب را براى امتم منصوب نمايم تا بعد از من به وسيله او هدایت شوند.
 
غدير روزى است كه خدا دين را در آن كامل كرد و نعمت را در آن بر امتم به كمال رساند و اسلام را به عنوان دين آنان راضى شد.


من على را عَلَم و علامت براى امتم در زمين منصوب نكردم مگر بعد از آنكه خداوند نام او را در آسمان ‏ها مشهور كرد و ولايت او را بر ملائكه‏ اش واجب فرمود.
من على را عَلَم و علامت براى امتم در زمين منصوب نكردم مگر بعد از آنكه خداوند نام او را در آسمان ‏ها مشهور كرد و ولايت او را بر ملائكه‏ اش واجب فرمود.


==== هـ) دستور عيد گرفتن غدير به على‏ عليه السلام<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref> ====
==== هـ) دستور عيد گرفتن غدير به على‏ عليه السلام<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref> ====
پيامبر صلى الله عليه و آله نه تنها عيد بودن غدير را رسماً اعلام كرد، بلكه به طور خاص دستور عيد گرفتن اين روز را براى بعد از خود به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وصيت فرمود، و جالب‏ تر اينكه سابقه اين عيد را قبل از وقوع آن در زمان نمايندگان و حجج الهى خبر داد كه به امر خدا به بزرگداشت اين روز اقدام مى‏ كردند. آن حضرت در اين باره فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله نه تنها عيد بودن غدير را رسماً اعلام كرد، بلكه به طور خاص دستور عيد گرفتن اين روز را براى بعد از خود به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام وصیت فرمود، و جالب‏ تر اينكه سابقه اين عيد را قبل از وقوع آن در زمان نمايندگان و حجج الهى خبر داد كه به امر خدا به بزرگداشت اين روز اقدام مى‏ كردند. آن حضرت در اين باره فرمود:


انبياء هم چنين مى‏ كردند و به جانشينان خود [https://wikighadir.com/index.php/%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA وصیت] مى ‏كردند كه اين روز را عيد بگيرند.
انبياء هم چنين مى‏ كردند و به جانشينان خود وصیت مى ‏كردند كه اين روز را عيد بگيرند.


==== و) نام‏گذارى رسمى غدير به «يوم الولاية» ====
==== و) نام‏گذارى رسمى غدير به «يوم الولاية» ====
گذشته از «عيد» قرار دادن و «افضل اعياد» ناميدنِ غدير، سه روز گرامى داشتن غدير و رسميت نام «ايام الولاية» براى آن، جهت ديگرى است كه در تاريخ اسلام میدرخشد. اين عنوان در لسان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمده كه فرمود:
گذشته از «عيد» قرار دادن و «افضل اعياد» ناميدنِ غدير، سه روز گرامى داشتن غدير و رسميت نام «ايام الولاية» براى آن، جهت ديگرى است كه در [[تاریخ]] [[اسلام]] میدرخشد.
 
اين عنوان در لسان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمده كه فرمود:


خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت ‏ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در «يوم الولاية» به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۳۳۶ ح ۵ .</ref>
خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت ‏ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در «يوم الولاية» به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۳۳۶ ح ۵ .</ref>
خط ۴۵۰: خط ۵۰۲:


==== ز) جشن رسمى غدير توسط اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> ====
==== ز) جشن رسمى غدير توسط اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> ====
اجراى رسمى جشن غدير به صورت حكومتى اولين بار در خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دقيقاً ۲۵ سال بعد از غدير اتفاق افتاد. در واقع سفارشى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره عيد گرفتن غدير به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرموده بود در طول ربع قرن با حكومت سقيفه امكان اجرا نداشت. روزگارى كه آن حضرت به خلافت ظاهرى رسيد، به بهانه جمعه توانست عزت غدير را با خطبه نماز جمعه از زير خاک هاى سياه سقيفه بيرون كشد و مطالب مفصلى درباره آن بيان كند كه بسيارى از مردم آن را متعجبانه مى‏ شنيدند.
اجراى رسمى جشن غدير به صورت حكومتى اولين بار در خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دقيقاً ۲۵ سال بعد از غدير اتفاق افتاد.
 
در واقع سفارشى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره عيد گرفتن غدير به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرموده بود در طول ربع قرن با حكومت سقيفه امكان اجرا نداشت.
 
روزگارى كه آن حضرت به [[جانشین|خلافت]] ظاهرى رسيد، به بهانه [[جمعه]] توانست عزت غدير را با خطبه نماز جمعه از زير خاک هاى سياه [[سقیفه]] بيرون كشد و مطالب مفصلى درباره آن بيان كند كه بسيارى از مردم آن را متعجبانه مى‏ شنيدند.


ماجرا هنگامى رخ داد كه يک سال روز غدير مقارن روز جمعه شد. در آن روز اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خطبه نماز جمعه را به مسئله غدير اختصاص داد و به خصوص درباره رسميت آن سخن گفت و و با اشاره به جمع شدن دو عيد رسمى اسلام در تقويم آن روز، فرمود:
ماجرا هنگامى رخ داد كه يک سال روز غدير مقارن روز جمعه شد. در آن روز اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خطبه نماز جمعه را به مسئله غدير اختصاص داد و به خصوص درباره رسميت آن سخن گفت و با اشاره به جمع شدن دو عيد رسمى اسلام در [[تقویم]] آن روز، فرمود:


خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع كرده است... . خداوند دينى را قبول نمى ‏كند مگر با ولايت آنكه به ولايتش دستور داده و اسباب اطاعتش با تمسک به دستاويزهاى او و اهل ولايتش نظام مى ‏يابد.
خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع كرده است... . خداوند دينى را قبول نمى ‏كند مگر با ولايت آنكه به ولايتش دستور داده و اسباب اطاعتش با تمسک به دستاويزهاى او و اهل ولايتش نظام مى ‏يابد.
خط ۴۶۵: خط ۵۲۱:


==== ح) افضليت غدير بين سه عيد رسمى ====
==== ح) افضليت غدير بين سه عيد رسمى ====
در زمان‏ هاى بعد از غدير كه دوران سياه معاويه و بنى ‏اميه پيش آمد، رسميت عيد غدير زير خاک هاى سقيفه دفن شد، تا روزگار امام صادق‏ عليه السلام كه با انقراض بنى ‏اميه و قبل از قدرت گرفتن بنى‏ عباس حضرت توانست بار ديگر به احياى رسميت غدير بپردازد.
در زمان‏ هاى بعد از غدير كه دوران سياه معاويه و بنى ‏اميه پيش آمد، رسميت عيد غدير زير خاک هاى سقيفه دفن شد، تا روزگار [[امام صادق‏ علیه السلام]] كه با انقراض بنى ‏اميه و قبل از قدرت گرفتن بنى‏ عباس حضرت توانست بار ديگر به احياى رسميت غدير بپردازد.


آن حضرت از يک سو [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA اهمیت] سُرور در اين روز را مطرح كرد و فرمود: روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳. اليقين: ص ۳۷۲ باب ۱۳۲.</ref>
آن حضرت از يک سو [[اهمیت]] سُرور در اين روز را مطرح كرد و فرمود: روز [[غدیر]]، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳. اليقين: ص ۳۷۲ باب ۱۳۲.</ref>


از سوى ديگر عيد الهى بودن اين روز را بيان كرده فرمود: روز [https://wikighadir.com/index.php/%D8%AE%D9%8F%D9%85%D9%91 غدیر خم] روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبين ما عيد قرار داده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref>
از سوى ديگر عيد الهى بودن اين روز را بيان كرده فرمود: روز [[غدیر خم (کتاب)|غدیر خم]] روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبين ما عيد قرار داده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref>


سپس عنوانِ بزرگ‏ترين عيد الهى را براى غدير به ميان آورد و فرمود: عيد غدير عيد اللَّه اكبر (يعنى عيد بزرگ خداوند) است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref>
سپس عنوانِ بزرگ‏ترين عيد الهى را براى غدير به ميان آورد و فرمود: عيد غدير عيد الله اكبر (يعنى عيد بزرگ خداوند) است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref>


نهايتاً افضليت غدير را بر ساير اعياد رسمى اسلام مطرح كرده فرمود: عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۲۱۰، ۲۱۱، ۲۱۲.</ref>
نهايتاً افضليت غدير را بر ساير اعياد رسمى اسلام مطرح كرده فرمود: عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۲۱۰، ۲۱۱، ۲۱۲.</ref>
خط ۴۷۸: خط ۵۳۴:
اگر همه مسلمانان به رسميت عيد غدير و اهميت آن كه توسط شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بيان شده توجه ندارند، لااقل دوستان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بايد بدانند كه غدير روز جشن رسمى آل محمد عليهم السلام است.
اگر همه مسلمانان به رسميت عيد غدير و اهميت آن كه توسط شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بيان شده توجه ندارند، لااقل دوستان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بايد بدانند كه غدير روز جشن رسمى آل محمد عليهم السلام است.


امام رضا عليه السلام با تأكيد بر اين مسئله فرمود: اين روز، روز عيدِ اهل ‏بيت محمد عليهم السلام است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۳.</ref>
[[امام رضا علیه السلام]] با تأكيد بر اين مسئله فرمود: اين روز، روز عيدِ اهل ‏بيت محمد عليهم السلام است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۳.</ref>


امام هادى‏ عليه السلام نيز در اين باره فرمود: روزِ غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل‏ بيت و محبّان ايشان به شمار مى‏ آيد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۶.</ref>
[[امام هادی‏ علیه السلام]] نيز در اين باره فرمود: روزِ غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل‏ بيت و محبّان ايشان به شمار مى‏ آيد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۶.</ref>


ثامن الائمه‏ عليه السلام گذشته از آن اعلام رسمى، شخصاً جشن غدير را در جمع دوستان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام برپا ساخت. اين رسميت هم با دعوت و پذيرائى دوستان تحقق يافت، و هم با فرستادن هدايا به منازل آنان در محيط خانواده ‏ها رسميت غدير احيا شد.
ثامن الائمه‏ عليه السلام گذشته از آن اعلام رسمى، شخصاً جشن غدير را در جمع دوستان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام برپا ساخت. اين رسميت هم با دعوت و پذيرائى دوستان تحقق يافت، و هم با فرستادن هدايا به منازل آنان در محيط خانواده ‏ها رسميت غدير احيا شد.
خط ۴۸۹: خط ۵۴۵:
اما شيوه معصومين‏ عليهم السلام در تبليغ غدير نشان مى ‏دهد كه در پيچيده ‏ترين شرايط و در اوج غلبه و قدرت نمايىِ دشمن، دست از تبليغ غدير برنداشته ‏اند. در واقع اگر از اجراى عملىِ غدير باز مانده ‏اند لااقل فرهنگ آن را منتقل كرده ‏اند، حتى اگر توسط دشمن يا ناظرين بى‏ تفاوت ماجراها بوده است.
اما شيوه معصومين‏ عليهم السلام در تبليغ غدير نشان مى ‏دهد كه در پيچيده ‏ترين شرايط و در اوج غلبه و قدرت نمايىِ دشمن، دست از تبليغ غدير برنداشته ‏اند. در واقع اگر از اجراى عملىِ غدير باز مانده ‏اند لااقل فرهنگ آن را منتقل كرده ‏اند، حتى اگر توسط دشمن يا ناظرين بى‏ تفاوت ماجراها بوده است.


اين روش [https://wikighadir.com/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1 ابلاغ غدیر] توسط مقام عصمت، موقعيت ‏هاى فوق حساسى را نشان مى ‏دهد كه فراتر از باور است! چه كسى باور مى ‏كند كه از پشت در آتش زده صداى فاطمى به تبليغ غدير بلند باشد؟
اين روش ابلاغ غدیر توسط مقام عصمت، موقعيت ‏هاى فوق حساسى را نشان مى ‏دهد كه فراتر از باور است! چه كسى باور مى ‏كند كه از پشت در آتش زده صداى فاطمى به تبليغ غدير بلند باشد؟


آيا در باور مى‏ گنجد كه پس از ضرب و جرح زهرا عليها السلام و آوردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با طنابى در گردن براى بيعت اجبارى، در حالى كه شمشيرها بر سر آن حضرت بالا رفته و فرياد اوباش سقيفه بلند است، كلمه غدير بر زبان على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام جارى شود؟
آيا در باور مى‏ گنجد كه پس از ضرب و جرح زهرا عليها السلام و آوردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با طنابى در گردن براى بيعت اجبارى، در حالى كه شمشيرها بر سر آن حضرت بالا رفته و فرياد اوباش سقيفه بلند است، كلمه غدير بر زبان على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام جارى شود؟


چگونه مى‏ توان باور كرد روزى را كه معاويه فاتحانه وارد كوفه شده و غوغاى صلح برپاست، امام مجتبى‏ عليه السلام در برابر او و بر فراز منبر مسجد كوفه فرياد غدير سر دهد؟
چگونه مى‏ توان باور كرد روزى را كه معاويه فاتحانه وارد كوفه شده و غوغاى صلح برپاست، [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام مجتبی‏ علیه السلام]] در برابر او و بر فراز منبر [[مسجد]] كوفه فرياد غدير سر دهد؟


آيا باور داريد كه امام كاظم‏ عليه السلام در زندان هارون وقتى در برابر او قرار مى ‏گيرد سخن از غدير به ميان مى ‏آورد؟
آيا باور داريد كه امام كاظم‏ عليه السلام در زندان هارون وقتى در برابر او قرار مى ‏گيرد سخن از غدير به ميان مى ‏آورد؟


در نگاهى ديگر در مجلسى كه مردان سقيفه ‏نما با گذشت سه ماه به عيادت پهلوى شكسته فاطمه ‏عليها السلام آمده‏ اند، و يا در شورايى كه پنج نماينده سقيفه براى تعيين خليفه جمع شده ‏اند، و يا اجتماعى كه گروهى از ياران داغ صحيفه براى ناسزا گفتن به صاحب غدير نزد معاويه جمع شده ‏اند، نام زيباى غدير گوش‏ ها را پر مى‏ كند و حضرت زهرا و اميرالمؤمنين و امام حسن‏ عليهم السلام غدير را به عنوان بزرگ‏ترين حجت در برابر آنان قرار مى‏ دهند.
در نگاهى ديگر در مجلسى كه مردان [[سقیفه]] ‏نما با گذشت سه ماه به عيادت پهلوى شكسته فاطمه ‏عليها السلام آمده‏ اند، و يا در شورايى كه پنج نماينده سقيفه براى تعيين خليفه جمع شده ‏اند، و يا اجتماعى كه گروهى از ياران داغ صحيفه براى ناسزا گفتن به صاحب غدير نزد [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] جمع شده ‏اند، نام زيباى غدير گوش‏ ها را پر مى‏ كند و حضرت زهرا و اميرالمؤمنين و امام حسن‏ عليهم السلام غدير را به عنوان بزرگ‏ترين حجت در برابر آنان قرار مى‏ دهند.


ابلاغ غدير در ميدان‏ هاى جنگ جمل و صفين<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ . بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۳۸۸ و ج  ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref>، و نيز به صورت نامه به دشمن<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref>، و همچنين در ميدان بزرگ كوفه براى مردمى خو گرفته با سقيفه و انحراف، جلوه ‏هاى ديگرى از اين زمان‏ ها و مكان‏ هاى حساس است كه از تبليغ غدير در آنها فروگذار نشده است.
ابلاغ غدير در ميدان‏ هاى [[جمل|جنگ جمل]] و [[صفین]]<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ . بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۳۸۸ و ج  ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref>، و نيز به صورت نامه به دشمن<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref>، و همچنين در ميدان بزرگ كوفه براى مردمى خو گرفته با سقيفه و انحراف، جلوه ‏هاى ديگرى از اين زمان‏ ها و مكان‏ هاى حساس است كه از تبليغ غدير در آنها فروگذار نشده است.


همه اينها شرايط ويژه و حساسى است كه تبليغ غدير در آنها از شيوه ‏هاى مؤثر و ماندگار در اين انجام وظيفه مهم است، و به ما -  كه هرگز در موقعيت‏ هايى بدان حساسيت قرار نخواهيم گرفت -  مى ‏آموزد كه حداكثر استفاده را از فرصت‏ ها به خصوص موقعيت‏ هاى حساس براى ابلاغ غدير بنماييم؛ و هرگز منتظر آماده شدن تمام شرايط و زمينه‏ ها براى تبليغ آن نباشيم.
همه اينها شرايط ويژه و حساسى است كه تبليغ غدير در آنها از شيوه ‏هاى مؤثر و ماندگار در اين انجام وظيفه مهم است، و به ما -  كه هرگز در موقعيت‏ هايى بدان حساسيت قرار نخواهيم گرفت -  مى ‏آموزد كه حداكثر استفاده را از فرصت‏ ها به خصوص موقعيت‏ هاى حساس براى ابلاغ غدير بنماييم؛ و هرگز منتظر آماده شدن تمام شرايط و زمينه‏ ها براى تبليغ آن نباشيم.
خط ۵۰۶: خط ۵۶۲:


==== الف) از پشت در آتش زده<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref> ====
==== الف) از پشت در آتش زده<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref> ====
در شرايط بسيار حساسِ حمله به خانه حضرت زهرا عليها السلام، آمدن حضرت براى پاسخ آتش افروزان عجيب بود. در چنين موقعيتى فاطمه‏ عليها السلام اين برخورد دردمنشانه سقيفه را عكس ‏العملى در مقابل غدير دانست، و شكستى كه از اميدهاى نااميد شده آنان چشيده ‏اند. در اين باره فرمود:
در شرايط بسيار حساسِ حمله به خانه حضرت زهرا عليها السلام، آمدن حضرت براى پاسخ آتش افروزان عجيب بود.
 
در چنين موقعيتى فاطمه‏ عليها السلام اين برخورد دردمنشانه سقيفه را عكس ‏العملى در مقابل غدير دانست، و شكستى كه از اميدهاى نااميد شده آنان چشيده ‏اند. در اين باره فرمود:


گويا شما نمى ‏دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم چه فرمود؟! به خدا قسم در آن روز براى على بن ابى‏ طالب پيمان ولايت را بست تا بدان وسيله اميد شما را از آن قطع كند.
گويا شما نمى ‏دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم چه فرمود؟! به خدا قسم در آن روز براى على بن ابى‏ طالب پيمان ولايت را بست تا بدان وسيله اميد شما را از آن قطع كند.


==== ب) در حال بيعت به زور طناب و شمشير<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> ====
==== ب) در حال بيعت به زور طناب و شمشير<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> ====
شايد براى هيچ يک از انبيا و اوصيا شرايط حساسى مانند ساعات طناب بر گردن على‏ عليه السلام انداختن و براى بيعت اجبارى آوردن پيش نيامده باشد. شكستن شجاعتِ تصنّعىِ سقيفه شمشيرى به تيزى غدير مى‏خواهد تا عربده «بيعت كن وگرنه تو را میكشيم» را خفه كند و صداى مظلوميت را به گوش ناشنوايان ضد غدير برساند و بگويد:
شايد براى هيچ يک از انبيا و اوصيا شرايط حساسى مانند ساعات طناب بر گردن على‏ عليه السلام انداختن و براى بيعت اجبارى آوردن پيش نيامده باشد.


اى مسلمانان، اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى ‏دهم آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى‏ فرمود؟!!
شكستن شجاعتِ تصنّعىِ سقيفه شمشيرى به تيزى غدير مى‏خواهد تا عربده «بيعت كن وگرنه تو را میكشيم» را خفه كند و صداى مظلوميت را به گوش ناشنوايان ضد غدير برساند و بگويد:
 
اى مسلمانان، اى [[مهاجرین]] و [[انصار]]، شما را به خدا قسم مى ‏دهم آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى‏ فرمود؟!!


==== ج) در عيادت غير مترقبه نمايندگان سقيفه<ref>دلائل الامامة: ص ۳۸. خصال: ص ۱۷۳. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۶۱.</ref> ====
==== ج) در عيادت غير مترقبه نمايندگان سقيفه<ref>دلائل الامامة: ص ۳۸. خصال: ص ۱۷۳. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۶۱.</ref> ====
روزهاى غربتِ غريب مدينه كه هيچ كس به عيادت فاطمه‏ عليها السلام نمى‏ آمد با يک ماجراى غير مترقبه رو به رو شد. عده‏اى از زنان اهل سقيفه و به دنبال آن گروهى از مردانشان به عيادت آمدند در حالى كه عدم اطلاع از حجت‏ هاى على‏ عليه السلام را بهانه آورده بودند.
روزهاى غربتِ غريب مدينه كه هيچ كس به عيادت فاطمه‏ عليها السلام نمى‏ آمد با يک ماجراى غير مترقبه رو به رو شد.


حضرت در آن مجلس حساس كه ياران دشمن براى سرپوش گذاشتن بر بيعت خود با دشمن غدير آمده بودند، مُهر بطلان بر هر گونه عذرى زد و فرمود: آيا پدرم در روز غدير خم براى احدى عذرى باقى گذاشت؟!
عده ‏اى از زنان اهل سقيفه و به دنبال آن گروهى از مردانشان به عيادت آمدند در حالى كه عدم اطلاع از حجت‏ هاى على‏ عليه السلام را بهانه آورده بودند.
 
حضرت در آن مجلس حساس كه ياران دشمن براى سرپوش گذاشتن بر بيعت خود با دشمن غدير آمده بودند، مُهر بطلان بر هر گونه عذرى زد و فرمود:
 
آيا پدرم در روز غدير خم براى احدى عذرى باقى گذاشت؟!


==== د) در شوراى فرمايشى عمر براى ادامه غصب خلافت<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص۳۳۲، ۳۵۱، ۳۷۳، ۳۸۱.</ref> ====
==== د) در شوراى فرمايشى عمر براى ادامه غصب خلافت<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص۳۳۲، ۳۵۱، ۳۷۳، ۳۸۱.</ref> ====
نقشه عمر براى خلافتِ عثمان از قبل تنظيم شده بود. در شوراى طرفدارانِ غصبِ خلافت، موقعيتى بسيار حساس پيش آمد كه باطل بودن چنين شورايى را براى تعيين خليفه با استدلال به غدير به همه اعلام كرد. قسم دادن در چنين شرايطى به اين مهم كمک كرد، به خصوص پس از اقرار اهل شورايى كه از سوى عمر بن خطاب تعيين شده بودند. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آنان فرمود:
نقشه عمر براى خلافتِ عثمان از قبل تنظيم شده بود. در شوراى طرفدارانِ غصبِ خلافت، موقعيتى بسيار حساس پيش آمد كه باطل بودن چنين شورايى را براى تعيين خليفه با استدلال به غدير به همه اعلام كرد.
 
قسم دادن در چنين شرايطى به اين مهم كمک كرد، به خصوص پس از اقرار اهل شورايى كه از سوى عمر بن خطاب تعيين شده بودند. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آنان فرمود:


شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا در بين شما غير از من كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم او را به امر خداوند منصوب كرده و فرموده باشد: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب؟
شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا در بين شما غير از من كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم او را به امر خداوند منصوب كرده و فرموده باشد: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب؟
خط ۵۲۹: خط ۵۹۵:
به اقتضاى حساسيت آن لحظات، حضرت بُعد ديگرى از غدير را مطرح كرده در ادامه قسم دادنش فرمود:
به اقتضاى حساسيت آن لحظات، حضرت بُعد ديگرى از غدير را مطرح كرده در ادامه قسم دادنش فرمود:


آيا كسى غير از من در بين شما هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در جحفه، كنار درختان غدير خم به او فرموده باشد: هر كس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است؛ و  هر كس از تو سرپيچى كند مرا عصيان نموده و هر كس از من سرپيچى كند از خداى تعالى سرپيچى كرده است؟
آيا كسى غير از من در بين شما هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در جحفه، كنار درختان غدير خم به او فرموده باشد:
 
هر كس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است؛ و  هر كس از تو سرپيچى كند مرا عصيان نموده و هر كس از من سرپيچى كند از خداى تعالى سرپيچى كرده است؟


همه در پاسخ به قسم دادن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند و گفتند: كسى جز تو صاحب اين مقام نيست.
همه در پاسخ به قسم دادن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند و گفتند: كسى جز تو صاحب اين مقام نيست.


==== هـ) در جنگ با همسر پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۸۶.</ref> ====
==== هـ) در جنگ با همسر پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۸۶.</ref> ====
در جنگ جمل كه طلحه و زبير همسران خود را در خانه گذاشته و همسر پيامبر صلى الله عليه و آله را در ميان ۱۲۰۰۰۰ نامحرم وسط نيزه‏ها و شمشيرهاى ميدان جنگ آورده بودند، موقعيت حساسى براى معرفى صاحب ولايت با حجت غدير بود.
در جنگ جمل كه طلحه و زبير همسران خود را در خانه گذاشته و همسر پيامبر صلى الله عليه و آله را در ميان ۱۲۰۰۰۰ نامحرم وسط نيزه ها و شمشيرهاى ميدان جنگ آورده بودند، موقعيت حساسى براى معرفى صاحب ولايت با حجت غدير بود.
 
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شرايط را حساس‏تر كرد و طلحه را به وسط ميدان جنگ فراخواند. او را پيش چشم همه محاكمه كرد و فرمود:
 
تو را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ؟ طلحه گفت: آرى.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شرايط را حساس‏تر كرد و طلحه را به وسط ميدان جنگ فراخواند. او را پيش چشم همه محاكمه كرد و فرمود: تو را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه مى‏فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ؟ طلحه گفت: آرى. حضرت فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‏ اى؟! گفت: در خاطرم نبود!! سپس طلحه به لشكر خود بازگشت!!!
حضرت فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‏ اى؟! گفت: در خاطرم نبود!! سپس [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] به لشكر خود بازگشت!!!


==== و) در حركت براى جنگ با معاويه<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۳۸۸.</ref> ====
==== و) در حركت براى جنگ با معاويه<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۳۸۸.</ref> ====
سقيفه كارى كرد كه مردم وجوب اطاعت از على‏عليه السلام را فراموش كردند. اكنون روزى بود كه بايد اين اصل اعتقادى به مردم تفهيم مى‏ شد تا در مقابل معاويه از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اطاعت كنند. حركت براى صفين با خطابه ‏اى لايق اين موقعيت حساس آغاز شد:
سقيفه كارى كرد كه مردم وجوب اطاعت از على ‏عليه السلام را فراموش كردند. اكنون روزى بود كه بايد اين اصل اعتقادى به مردم تفهيم مى‏ شد تا در مقابل معاويه از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اطاعت كنند. حركت براى صفين با خطابه ‏اى لايق اين موقعيت حساس آغاز شد:


اى مهاجرين و انصار ! ... آيا بر شما واجب نيست كه مرا يارى كنيد؟ آيا امر من بر شما واجب نيست؟ آيا نمى‏ دانيد كه بيعت من بر حاضر و غايب شما لازم شده است؟ پس چرا معاويه و اصحابش در بيعت من خلل وارد مى‏ كنند؟ ... آيا سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را نشنيديد كه در روز غدير درباره ولايت و صاحب اختيارى من مى‏ فرمود؟!
اى مهاجرين و انصار ! ... آيا بر شما واجب نيست كه مرا يارى كنيد؟ آيا امر من بر شما واجب نيست؟ آيا نمى‏ دانيد كه بيعت من بر حاضر و غايب شما لازم شده است؟ پس چرا معاويه و اصحابش در بيعت من خلل وارد مى‏ كنند؟ ... آيا سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را نشنيديد كه در روز غدير درباره ولايت و صاحب اختيارى من مى‏ فرمود؟!


==== ز) بر منبر در ميدان جنگ صفين<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> ====
==== ز) بر منبر در ميدان جنگ صفين<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> ====
آن سوى ميدان جنگ معاويه با پرچم ضد غدير و اين سو على‏ عليه السلام با عَلَم ولايتِ الهى. شرايط حساسى براى يک خطابه غديرى پيش آمده كه بايد غير منتظره آن را ايراد كرد، در حالى كه مهاجرين و انصار و نيز فرستادگان معاويه حضور داشته باشند، تا خبرها را براى آن سوى ميدان ببرند. اينک بر فراز منبر اميرِ غدير قرار دارد كه مردم را قسم مى ‏دهد و مى‏ گويد:
آن سوى ميدان جنگ معاويه با پرچم ضد غدير و اين سو على‏ عليه السلام با عَلَم ولايتِ الهى. شرايط حساسى براى يک خطابه غديرى پيش آمده كه بايد غير منتظره آن را ايراد كرد، در حالى كه [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نيز فرستادگان معاويه حضور داشته باشند، تا خبرها را براى آن سوى ميدان ببرند.
 
اينک بر فراز منبر اميرِ غدير قرار دارد كه مردم را قسم مى ‏دهد و مى‏ گويد:


شما را به خدا قسم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...»<ref>نساء /  ۵۹ .</ref>و آيه «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...»<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>... كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .
شما را به خدا قسم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...»<ref>نساء /  ۵۹ .</ref>و آيه «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ...»<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>... كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .


آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ... .
آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ... .
خط ۵۶۶: خط ۶۴۰:
شايد فرصت ديگرى پيش نيايد كه يک اتمام حجت كامل عيار عمومى براى غدير در جمع حاضران انجام شود. پس تا صاحب غدير زنده است و قدرت را در دست دارد حساس‏ ترين زمان براى اجراى اين هدف است، كه يک روز هم نبايد آن را به تأخير انداخت. بايد مجلسى لايق اين هدف و اين موقعيت پر حساسيت تنظيم كرد، كه از نظر مكان و افراد پاسخگو باشد همان گونه كه گفته‏ هاى چنين مجلسى بايد با اهداف آن تطابق كامل داشته باشد.
شايد فرصت ديگرى پيش نيايد كه يک اتمام حجت كامل عيار عمومى براى غدير در جمع حاضران انجام شود. پس تا صاحب غدير زنده است و قدرت را در دست دارد حساس‏ ترين زمان براى اجراى اين هدف است، كه يک روز هم نبايد آن را به تأخير انداخت. بايد مجلسى لايق اين هدف و اين موقعيت پر حساسيت تنظيم كرد، كه از نظر مكان و افراد پاسخگو باشد همان گونه كه گفته‏ هاى چنين مجلسى بايد با اهداف آن تطابق كامل داشته باشد.


به دليل همين حساسيت، مكان چنين مجلسى ميدان بزرگ كوفه در فضاى باز تعيين شد، كه از نظر موقعيت جغرافيايى مركزى‏ترين نقطه پايتخت كشور پهناور اسلام بود، كه شامل حجاز و عراق و شام و ايران مى‏ شد. ميدانى كه دقيقاً كنار مسجد كوفه و دار الاماره قرار داشت و جايى وسيع ‏تر و همگانى ‏تر و حساس ‏تر از آن وجود نداشت.
به دليل همين حساسيت، مكان چنين مجلسى ميدان بزرگ [[کوفه]] در فضاى باز تعيين شد، كه از نظر موقعيت جغرافيايى مركزى‏ترين نقطه پايتخت كشور پهناور اسلام بود، كه شامل حجاز و عراق و شام و ايران مى‏ شد. ميدانى كه دقيقاً كنار مسجد كوفه و دار الاماره قرار داشت و جايى وسيع ‏تر و همگانى ‏تر و حساس ‏تر از آن وجود نداشت.


از نظر افراد صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله كه در غدير حاضر بودند، چه از دوستان غدير و چه از مخالفين آن به مجلس دعوت شدند، تا گذشته از حضور در مجلس درباره آن شهادت دهند، و بايد پيش بينى مى‏ شد كه اگر به نيت تخريب غدير درباره آن شهادت ندادند چه عكس ‏العملى انجام شود.
از نظر افراد صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله كه در غدير حاضر بودند، چه از دوستان غدير و چه از مخالفين آن به مجلس دعوت شدند، تا گذشته از حضور در مجلس درباره آن شهادت دهند، و بايد پيش بينى مى‏ شد كه اگر به نيت تخريب غدير درباره آن شهادت ندادند چه عكس ‏العملى انجام شود.