پرش به محتوا

دلالت حدیث وصایت بر امامت و ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «سفارش پیامبر گرامی اسلام به ولایت و سرپرستی حضرت امیرالمومنین تنها درخطبه غدیر خلاصه نمی شود بلکه حضرت رسول بارها و بارها به این مهم پرداخته اند و به بیانها وطرق مختلف آن را فرموده اند. به عنوان مثال درحدیثی که راوی آن جناب عماریاسر است (که ای...» ایجاد کرد)
 
خط ۳: خط ۳:
به عنوان مثال درحدیثی که راوی آن جناب عماریاسر است (که این حدیث هم منقول از کتب شیعی و هم سنی است) <ref>منابع سنی: تاریخ دمشق، ابن عساکر ج۵۲ ص۷ وج۴۲ ص۲۳۹ - مجمع الزوائد ومنبع الوائد، هیثمی ج۹ ص۱۰۸ - کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال ، متقی هندی ج۱۱ ص۶۱۰ - ینابیع الموده ، قندوزی ص۲۸۲.
به عنوان مثال درحدیثی که راوی آن جناب عماریاسر است (که این حدیث هم منقول از کتب شیعی و هم سنی است) <ref>منابع سنی: تاریخ دمشق، ابن عساکر ج۵۲ ص۷ وج۴۲ ص۲۳۹ - مجمع الزوائد ومنبع الوائد، هیثمی ج۹ ص۱۰۸ - کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال ، متقی هندی ج۱۱ ص۶۱۰ - ینابیع الموده ، قندوزی ص۲۸۲.


  منابع شیعی: امالی شیخ طوسی ص۲۴۸ -   شرح الاخبارفی فضائل الائمه الاطهار، نعمان بن محمد ابن حیون ج۱ ص۲۲۱-              الروضه فی فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب، ابن شاذان قمی ص۹۸- کشف الغمه فی معرفه الائمه ج۱ ص ۱۰۸.</ref>
  منابع شیعی: امالی شیخ طوسی ص۲۴۸ -   شرح الاخبارفی فضائل الائمه الاطهار، نعمان بن محمد ابن حیون ج۱ ص۲۲۱- الروضه فی فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب، ابن شاذان قمی ص۹۸- کشف الغمه فی معرفه الائمه ج۱ ص ۱۰۸.</ref>


پیامبراکرم سفارش به ولایت و سرپرستی حضرت امیر نموده اند.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله سفارش به ولایت و سرپرستی حضرت امیر علیه السلام نموده اند.


=== متن حدیث: ===
=== متن حدیث: ===
أُوصِي‏ مَنْ‏ آمَنَ‏ بِي‏ وَ صَدَّقَنِي‏ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ تَوَلَّانِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فَقَدْ تَوَلَّى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏
أُوصِي‏ مَنْ‏ آمَنَ‏ بِي‏ وَ صَدَّقَنِي‏ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ تَوَلَّانِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فَقَدْ تَوَلَّى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏
ترجمه حدیث:


هرکسی که به من ایمان آورده و مرا تصدیق می کند را به ولایت علی بن ابی طالب سفارش می کنم. هرکس ولایت او را داشته باشد ولایت مرا دارد و هرکس ولایت مرا دارد، ولایت خدا را خواهد داشت. وهرکس اورا دوست بدارد مرا دوست دارد و هرکس مرا دوست بدارد اورا دوست خواهد داشت. و هرکس اورا دشمن خود بدارد مرا دشمن دانسته و هرکس مرا دشمن بدارد خدا را دشمن دانسته است.
هرکسی که به من ایمان آورده و مرا تصدیق می کند را به ولایت علی بن ابی طالب سفارش می کنم. هرکس ولایت او را داشته باشد ولایت مرا دارد و هرکس ولایت مرا دارد، ولایت خدا را خواهد داشت. وهرکس اورا دوست بدارد مرا دوست دارد و هرکس مرا دوست بدارد اورا دوست خواهد داشت. و هرکس اورا دشمن خود بدارد مرا دشمن دانسته و هرکس مرا دشمن بدارد خدا را دشمن دانسته است.
خط ۲۱: خط ۱۹:
'''اولا''') کلمه «اوصی» از ریشه ی «وصی» وبه معنای متصل کردن وارتباط دادن بین دو شیئ است.<ref>لسان العرب ج۱۵ ص۳۹۴ – المصباح المنیر ج۲ ص۶۶۲.</ref>
'''اولا''') کلمه «اوصی» از ریشه ی «وصی» وبه معنای متصل کردن وارتباط دادن بین دو شیئ است.<ref>لسان العرب ج۱۵ ص۳۹۴ – المصباح المنیر ج۲ ص۶۶۲.</ref>


واتصال دادن بین دو شیئ فرع برعدم اتصال بین آن دو است. یعنی بین دو شیئ ای که ارتباط نیست ارتباط می دهند والا اگر دو شیئ با هم پیوند داشته باشند، ارتباط دادن بین آن دو معنا نخواهد داشت وبه تعبیرعلمی لغواست و تحصیل حاصل.
واتصال دادن بین دو شیئ فرع برعدم اتصال بین آن دو است. یعنی بین دو شیئ ای که ارتباط نیست ارتباط می دهند و الا اگر دو شیئ با هم پیوند داشته باشند، ارتباط دادن بین آن دو معنا نخواهد داشت وبه تعبیرعلمی لغواست و تحصیل حاصل.


حال با توجه به این مقدمه مهم عرض می شود که حضرت رسول اکرم می خواهند بین ایمان آورندگان (من آمن بی وصدقنی) و ولایت علی بن ابی طالب (بولایه علی بن ابی طالب) وصلت برقرار نمایند.
حال با توجه به این مقدمه مهم عرض می شود که حضرت رسول اکرم می خواهند بین ایمان آورندگان (من آمن بی وصدقنی) و ولایت علی بن ابی طالب (بوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ) وصلت برقرار نمایند.


نتیجتا مراد از ولایت باید معنایی باشد که آن معنا با ایمان آورندگان ارتباطی نداشته باشد و آن معنا نمیتواند «دوستی» باشد چراکه این معنا، معنایی است که اصحاب رسول الله به آن اذعان و اعتراف داشته واساسا دوستی امری است بدیهی و ضروری دین مبین اسلام بلکه اصلا اختصاصی حضرت امیر نمی باشد.
نتیجتا مراد از ولایت باید معنایی باشد که آن معنا با ایمان آورندگان ارتباطی نداشته باشد و آن معنا نمی تواند «دوستی» باشد چراکه این معنا، معنایی است که اصحاب رسول الله به آن اذعان و اعتراف داشته واساسا دوستی امری است بدیهی و ضروری دین مبین اسلام بلکه اصلا اختصاصی حضرت امیر نمی باشد.


قهرا تنها مراد معنای «سرپرستی» خواهد بود، که از قبل ارتباطی بین سرپرستی حضرت امیر و ایمان آورندگان نبوده و نتیجتا پیامبر به این نکته سفارش می فرمایند.
قهرا تنها مراد معنای «سرپرستی» خواهد بود، که از قبل ارتباطی بین سرپرستی حضرت امیر و ایمان آورندگان نبوده و نتیجتا پیامبر به این نکته سفارش می فرمایند.
خط ۳۵: خط ۳۳:
« مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل» پس برای صیانت کلام از تکرار باید مراد حضرت از ولایت در « بوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ تَوَلَّانِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فَقَدْ تَوَلَّى اللَّهَ» معنایی غیر از دوستی باشد چرا که تکرار خلاف اصل در ظهور کلام است و احتیاج به دلیل دارد. ومعلوم است که آن معنا چیزی نخواهد بود جز سرپرستی.
« مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل» پس برای صیانت کلام از تکرار باید مراد حضرت از ولایت در « بوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ تَوَلَّانِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فَقَدْ تَوَلَّى اللَّهَ» معنایی غیر از دوستی باشد چرا که تکرار خلاف اصل در ظهور کلام است و احتیاج به دلیل دارد. ومعلوم است که آن معنا چیزی نخواهد بود جز سرپرستی.


----[1]  منابع سنی: تاریخ دمشق، ابن عساکر ج52 ص7 وج42 ص239 - مجمع الزوائد ومنبع الوائد، هیثمی ج9 ص108 -
== پانویس ==
 
کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال ، متقی هندی ج11 ص610 - ینابیع الموده ، قندوزی ص282 
 
منابع شیعی: امالی شیخ طوسی ص248 -  شرح الاخبارفی فضائل الائمه الاطهار، نعمان بن محمد ابن حیون ج1 ص221-
 
الروضه فی فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب، ابن شاذان قمی ص98- کشف الغمه فی معرفه الائمه ج1 ص 108   
 
[2] لسان العرب ج15 ص394 – المصباح المنیر ج2 ص662