۵۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
«مولى» كلمه كليدى غدير در نقطه پايانى رسالت | «مولى» كلمه كليدى غدير در نقطه پايانى رسالت | ||
انگلستـان | == انگلستـان == | ||
مارتيناحمدآرمسترانگ | مارتيناحمدآرمسترانگ | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
اگر در غدير نرساندن پيام الهى مساوى با نرساندن رسالت است، | اگر در غدير نرساندن پيام الهى مساوى با نرساندن رسالت است، | ||
و اگر رساندن اين پيام خطرى براى رسول اللّه | و اگر رساندن اين پيام خطرى براى رسول اللّه صلى الله عليه وآله دارد، همه به | ||
خاطر ولايت است. | خاطر ولايت است. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
است. | است. | ||
اين منطقى است كه آن حضرت | اين منطقى است كه آن حضرت مى خواست از اين فرصت بزرگ | ||
و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات | و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات | ||
خط ۴۱: | خط ۴۰: | ||
لذا همه كسانى كه در آن وقت حضور داشتند، اهميت اعلان | لذا همه كسانى كه در آن وقت حضور داشتند، اهميت اعلان | ||
پيامبر اسلام | پيامبر اسلام صلىالله عليه وآله را درك كردند و هيچ كس فكر نكرد كه «مولى» | ||
به معناى «دوست» بكار برده مىشود. | به معناى «دوست» بكار برده مىشود. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
قوم يا يك زمان يا مكان محدود نمىشود، بلكه همانطور كه | قوم يا يك زمان يا مكان محدود نمىشود، بلكه همانطور كه | ||
رسول گرامى | رسول گرامى صلى الله عليه وآله فرمودند حاضرين بايد به غايبين و والدين بايد | ||
به فرزندان تا روز قيامت خبر دهند. | به فرزندان تا روز قيامت خبر دهند. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» در واقع عصاره خطبه بسيار مهم و | جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» در واقع عصاره خطبه بسيار مهم و | ||
تاريخى غدير است ـ كه رسول خدا | تاريخى غدير است ـ كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در هيجدهم ذى الحجه سال دهم هجرى ارائه | ||
فرمودند. گر چه اين خطبه معتبر به همه ابعاد عمده دين اسلام مىپردازد، ولى شبهات | فرمودند. گر چه اين خطبه معتبر به همه ابعاد عمده دين اسلام مىپردازد، ولى شبهات | ||
خط ۷۳: | خط ۷۲: | ||
علماى شيعه مىگويند: تحليل صحيح از اين جمله و از قرائنى كه وجود دارد، | علماى شيعه مىگويند: تحليل صحيح از اين جمله و از قرائنى كه وجود دارد، | ||
بدون شك اثبات مىكند كه پيامبر خدا | بدون شك اثبات مىكند كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله قصد داشته حضرت على عليهالسلام را به عنوان | ||
جانشين خود منصوب نمايد. در مقابل علماى سنى مذهب اين مطلب را انكار | جانشين خود منصوب نمايد. در مقابل علماى سنى مذهب اين مطلب را انكار | ||
مىكنند و ادعا | مىكنند و ادعا مى كنند كلمه «مولى» در اين جمله به معناى «دوست» است، و رسول | ||
گرامى | گرامى صلى الله عليه وآله مىخواسته اعلان كند كه «هر كس كه من دوست اويم على دوست اوست». | ||
در اين مقاله بعضى از ادله عمده كه ديدگاه شيعى بر آن بنا شده، مورد بررسى قرار | در اين مقاله بعضى از ادله عمده كه ديدگاه شيعى بر آن بنا شده، مورد بررسى قرار | ||
خط ۸۹: | خط ۸۸: | ||
الف. رويدادهاى قبل از خطبه. | الف. رويدادهاى قبل از خطبه. | ||
ب. معناى «مولى» با توجه به | ب. معناى «مولى» با توجه به قرينه هاى موجود در خطبه. | ||
ج. | ج. حادثه هاى بعد از خطبه. | ||
الف. رويدادهاى قبل از خطبه | الف. رويدادهاى قبل از خطبه | ||
نكات زير به طور روشن نشان مىدهد كه پيامبر اسلام | نكات زير به طور روشن نشان مىدهد كه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله مىخواست يك چيز | ||
فوق العاده مهم را در غدير اعلان كند، نه فقط آنچه كه دانشمندان سنى ادعا دارند. اين | فوق العاده مهم را در غدير اعلان كند، نه فقط آنچه كه دانشمندان سنى ادعا دارند. اين | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۰: | ||
قرائن چنين است: | قرائن چنين است: | ||
اولاً: انتظار مىرفت رسول خدا | اولاً: انتظار مىرفت رسول خدا صلى الله عليه وآله بعد از مراسم حج در مكه بماند، مخصوصا با | ||
توجه به اينكه آنحضرت بعد از ده سال به آن شهر بازگشته بود. ولى آنحضرت | توجه به اينكه آنحضرت بعد از ده سال به آن شهر بازگشته بود. ولى آنحضرت | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۰: | ||
يابند. | يابند. | ||
ثانيا: پيامبر گرامى | ثانيا: پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله دستور داد همه كسانى كه جلو رفته بودند بازگردند، و همه | ||
كسانى كه عقب مانده بودند برسند، و آن جمعيت انبوه آن همه وقت را در صحراى | كسانى كه عقب مانده بودند برسند، و آن جمعيت انبوه آن همه وقت را در صحراى | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۰: | ||
پروردگارت بر تو نازل شده كاملاً به مردم برسان؛ و اگر نكنى رسالت او را انجام | پروردگارت بر تو نازل شده كاملاً به مردم برسان؛ و اگر نكنى رسالت او را انجام | ||
نداده اى. خداوند تو را از خطرات احتمالىِ مردم نگاه مى دارد». | |||
آيا منطقى است كه ادعا شود اگر پيامبر خدا | آيا منطقى است كه ادعا شود اگر پيامبر خدا صلى الله عليه وآله اعلان پيام دوستى با على را | ||
نمى كردند مثل اين بود كه ايشان اصلاً رسالت خود را نرسانده بودند؟ علاوه بر اين | |||
اگر پيامبر | اگر پيامبر صلى الله عليه وآله قصد اعلان چنين پيام ساده اى را داشتند، پس چرا آيه به يك خطر محتملى | ||
اشاره مىكند و | اشاره مىكند و مى خواهد به فكر رسول اللّه صلى الله عليه وآله آرامش ببخشد؟ | ||
بنابراين واضح است كه هدف واقعى از اجتماع و ارائه خطبه در غدير بيان يك | بنابراين واضح است كه هدف واقعى از اجتماع و ارائه خطبه در غدير بيان يك | ||
مسئله بسيار مهم يعنى مسئله ولايت است، و هدف از آن نصب جانشين بعد از پيامبر | مسئله بسيار مهم يعنى مسئله ولايت است، و هدف از آن نصب جانشين بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله | ||
بوده است. | بوده است. | ||
همچنين بايد گفت: تقريبا مضحك است كه باور شود رسول اللّه | همچنين بايد گفت: تقريبا مضحك است كه باور شود رسول اللّه صلى الله عليه وآله ـ آن بزرگترين | ||
انسان و كاملترين خلق خداوند ـ بعد از اتمام تنها حجى كه انجام داد، فورا در حضور | انسان و كاملترين خلق خداوند ـ بعد از اتمام تنها حجى كه انجام داد، فورا در حضور | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
«دوست» است. هرگاه يك كلمه بيش از يك معنى داشته باشد، بهترين راه براى پى | «دوست» است. هرگاه يك كلمه بيش از يك معنى داشته باشد، بهترين راه براى پى | ||
بردن به معناى حقيقى آن در هر موقعيتى اين است كه | بردن به معناى حقيقى آن در هر موقعيتى اين است كه قرينه هاى همراه با آن كلمه | ||
مورد بررسى قرار داده شود. در مورد اين حديث | مورد بررسى قرار داده شود. در مورد اين حديث اشاره هاى زيادى وجود دارد كه | ||
نشان | نشان مى دهد كلمه «مولى» در اينجا به معناى كسى است كه اختيار تام و ولايت مطلق بر | ||
مردم دارد، و اين اختيار و ولايت تا حدى است كه از ولايت مردم بر خودشان بيشتر | مردم دارد، و اين اختيار و ولايت تا حدى است كه از ولايت مردم بر خودشان بيشتر | ||
است. اين مطلب با در نظر گرفتن نكات زير تأييد | است. اين مطلب با در نظر گرفتن نكات زير تأييد مى شود: | ||
اولاً: خطبه غدير به اساسىترين و مهمترين مسائل اسلام با تأكيد ويژهاى بر مسئله | اولاً: خطبه غدير به اساسىترين و مهمترين مسائل اسلام با تأكيد ويژهاى بر مسئله | ||
ولايت پرداخته است. پس اينكه پيامبر | ولايت پرداخته است. پس اينكه پيامبر صلى الله عليه وآله معناى امامت و حد اختيارات امام را بيان | ||
مىكند و جانشين خود را ـ كه مقام رفيع پيامبر | مىكند و جانشين خود را ـ كه مقام رفيع پيامبر صلى الله عليه وآله جز مقام نبوت را دارد ـ منصوب | ||
مى نمايد، با مضمون بقيه خطبه كاملاً هماهنگ است. بنابراين تقريبا مسخره آميز است | |||
كه اعلان پيامبر | كه اعلان پيامبر صلى الله عليه وآله به اعلانى مربوط به دوستى حضرت على عليه السلام تفسير شود. | ||
ثانيا: حداقل شصت و چهار راوى سنى، من جمله احمد بن حنبل، نسائى و | ثانيا: حداقل شصت و چهار راوى سنى، من جمله احمد بن حنبل، نسائى و | ||
ترمذى نقل | ترمذى نقل كرده اند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله كمى قبل از اعلان معروف ولايت از مخاطبان | ||
خود سؤال كرد: «آيا من به شما از خود شمابيشتر اختيار ندارم»؟ وقتى همگان جواب | خود سؤال كرد: «آيا من به شما از خود شمابيشتر اختيار ندارم»؟ وقتى همگان جواب | ||
مثبت دادند پيامبر | مثبت دادند پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه». با اين سابقه سخن بى ترديد | ||
كلمه «مولى» در اين جمله بايد همان معنايى كه «اولى» دارد، يعنى «اختيار بيشتر» را | كلمه «مولى» در اين جمله بايد همان معنايى كه «اولى» دارد، يعنى «اختيار بيشتر» را | ||
داشته باشد. در غير اين صورت سؤال پيامبر | داشته باشد. در غير اين صورت سؤال پيامبر صلى الله عليه وآله غير منطقى و لغو خواهد بود. البته محال | ||
است كه ايشان جز وحى بگويد، به دليل آيه قرآن كه مىفرمايد: «هرگز از روى هواى | است كه ايشان جز وحى بگويد، به دليل آيه قرآن كه مىفرمايد: «هرگز از روى هواى | ||
نفس سخن | نفس سخن نمى گويد. آنچه مىگويد جز وحى كه بر او نازل شده چيز ديگرى نيست». | ||
بسيارى از علماى قرآن و ادبيات عرب كلمه «مولى» را به معناى «اولى» تفسير كردهاند | بسيارى از علماى قرآن و ادبيات عرب كلمه «مولى» را به معناى «اولى» تفسير كردهاند | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
من جمله: بخارى در «صحيح»: ج 7 ص 240، طبرى در «تفسير»: ج 9 ص 117، | من جمله: بخارى در «صحيح»: ج 7 ص 240، طبرى در «تفسير»: ج 9 ص 117، | ||
زمخشرى در «الكشاف»: ج 2 ص 435، ثعلبى در «الكشف و البيان»، | زمخشرى در «الكشاف»: ج 2 ص 435، ثعلبى در «الكشف و البيان»، ابن قتيبه در | ||
«القُرطين»: ج 2 ص 164، رازى در «التفسير الكبير»: ج 8 ص 93، واحدى در | «القُرطين»: ج 2 ص 164، رازى در «التفسير الكبير»: ج 8 ص 93، واحدى در | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
رازى در «نهاية العقول». | رازى در «نهاية العقول». | ||
بنابراين همانطور كه خداوند در قرآن | بنابراين همانطور كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «پيامبر نسبت به مؤمنان از | ||
خودشان سزاوارتر است». پيامبر | خودشان سزاوارتر است». پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير اعلان كردند كه همين شأن و وصف ـ به | ||
استثناى نبوت ـ به اميرالمؤمنين | استثناى نبوت ـ به اميرالمؤمنين عليه السلام نيز اطلاق مىشود. بنابراين در سوره مائده مى بينيم | ||
خداوند مىفرمايد: «سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان | خداوند مىفرمايد: «سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان | ||
آوردهاند؛ | آوردهاند؛ همان ها كه نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مى دهند». همه | ||
علماى سنى و شيعه اتفاق دارند كه علاوه بر اينكه كلمه «ولى» بر خدا و پيامبرش | علماى سنى و شيعه اتفاق دارند كه علاوه بر اينكه كلمه «ولى» بر خدا و پيامبرش | ||
صدق مىكند، بر يك نفر ديگر نيز صدق | صدق مىكند، بر يك نفر ديگر نيز صدق مى كند، و آن حضرت على عليهالسلام است. | ||
ثالثا: پيامبر اكرم | ثالثا: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در خطبه خود به مردم اعلام كرد كه به زودى اين دنيا را ترك | ||
خواهد كرد. بنابراين يك فرض منطقى است كه آن حضرت | خواهد كرد. بنابراين يك فرض منطقى است كه آن حضرت مى خواست از اين | ||
فرصت بزرگ و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات خود | فرصت بزرگ و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات خود | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
استفاده كند. | استفاده كند. | ||
رابعا: دو اقدام | رابعا: دو اقدام بى نظير عملى توسط پيامبر صلى الله عليه وآله بر فراز منبر انجام شد، كه اين كارهاى | ||
حضرت هيچ شكى درباره قصدش باقى | حضرت هيچ شكى درباره قصدش باقى نمى گذارد: | ||
1 . امام على عليهالسلام را بلند كرد و در حالى كه دست او را گرفته بود بالايش برد و به | 1 . امام على عليهالسلام را بلند كرد و در حالى كه دست او را گرفته بود بالايش برد و به | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
بود. | بود. | ||
ج: | ج: حادثه هاى بعد از خطبه | ||
همه كسانى كه در آن وقت حضور داشتند، اهميت اعلان پيامبر اسلام | همه كسانى كه در آن وقت حضور داشتند، اهميت اعلان پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله را درك | ||
كردند و هيچ كس فكر نكرد كه «مولى» به معناى «دوست» بكار برده | كردند و هيچ كس فكر نكرد كه «مولى» به معناى «دوست» بكار برده مى شود. اين | ||
مطلب در رويدادهاى زير ديده مىشود: | مطلب در رويدادهاى زير ديده مىشود: | ||
اولاً: شاعر مشهور پيامبر | اولاً: شاعر مشهور پيامبر صلى الله عليه وآله حسان بن ثابت شعرى را تنظيم كرد و در محضر | ||
حضرت سرود و در آن گفت: «سپس پيامبر | حضرت سرود و در آن گفت: «سپس پيامبر صلى الله عليه وآله به او گفت: بايست اى على! كه من | ||
راضى هستم تو را امام و هادى بعد از خود قرار دهم. | راضى هستم تو را امام و هادى بعد از خود قرار دهم. | ||
ثانيا: بعد از خطبه فورا مردم به سوى پيامبر | ثانيا: بعد از خطبه فورا مردم به سوى پيامبر صلى الله عليه وآله و حضرت على عليه السلام شتافتند تا به | ||
ايشان تبريك بگويند و با آنها بيعت كنند. از كسانى كه اين كار را انجام دادند ابوبكر، | ايشان تبريك بگويند و با آنها بيعت كنند. از كسانى كه اين كار را انجام دادند ابوبكر، | ||
عمر، عثمان، طلحه و زبير بودند. عمر از اولين كسانى بود كه اميرالمؤمنين | عمر، عثمان، طلحه و زبير بودند. عمر از اولين كسانى بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام را مورد | ||
خطاب قرار داد و به ايشان گفت: «آفرين! آفرين! اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر مرد | خطاب قرار داد و به ايشان گفت: «آفرين! آفرين! اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر مرد | ||
و زن مؤمنى | و زن مؤمنى شده اى». | ||
ثالثا: بعد از اعلان پيامبر اكرم | ثالثا: بعد از اعلان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آيه ذيل نازل شد: «امروز دين شما را كامل كردم؛ و | ||
نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». | نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». | ||
اين آيه اهميت آنچه اتفاق افتاد را | اين آيه اهميت آنچه اتفاق افتاد را مى رساند. بايد يك مسئله بسيار عظيمى رخ داده باشد | ||
تا خداوند اعلام كند كه الان دين را كامل كرده و نعمتش را تمام كرده و اسلام را به عنوان | تا خداوند اعلام كند كه الان دين را كامل كرده و نعمتش را تمام كرده و اسلام را به عنوان | ||
آيين برگزيده است. اگر پيامبر | آيين برگزيده است. اگر پيامبر صلى الله عليه وآله فقط مىخواست به حضار خبر دهد كه «هر كس من | ||
دوست اويم على دوست اوست»، آيا منطقى بود قرآن چنين تعبيراتى را استعمال | دوست اويم على دوست اوست»، آيا منطقى بود قرآن چنين تعبيراتى را استعمال | ||
كند؟ اگر اعلان «دوستى» بود پس چرا آن همه تبريك گويى؟ حضرت على | كند؟ اگر اعلان «دوستى» بود پس چرا آن همه تبريك گويى؟ حضرت على عليه السلام از قبل | ||
نزد مردم بسيار مورد احترام بود و معروف بود كه با پيامبر اكرم | نزد مردم بسيار مورد احترام بود و معروف بود كه با پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ارتباط نزديك دارد. | ||
بنابراين معقول نبود پيامبر | بنابراين معقول نبود پيامبر صلى الله عليه وآله آنچه را كه علماى سنى ادعا مى كنند در محضر چنين | ||
جماعت عظيم و عمومى با آن شرائط آزمونى اعلان كنند. | جماعت عظيم و عمومى با آن شرائط آزمونى اعلان كنند. |
ویرایش