پرش به محتوا

ابلیس و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ دسامبر ۲۰۲۳
خط ۴۵: خط ۴۵:


==== الف) ياران سفيه و گمراه شيطان در اين امت ====
==== الف) ياران سفيه و گمراه شيطان در اين امت ====
دشمنان اهل‏بيت ‏عليهم السلام سفيهان گمراه هستند كه برادران شياطين‏ اند. در قرآن خداوند به شيطان خطاب مى‏ كند: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» : «تو بر بندگان من سلطه ‏اى ندارى مگر كسانى از گمراهان كه از تو پيروى مى ‏كنند» .<ref>حجر /  ۴۲.</ref> بنابراين كسانى كه خلافت اهل‏بيت‏ عليهم السلام را گرفتند، ياران شيطان و متصف به سفاهت و گمراهى ‏اند.
دشمنان اهل‏بيت ‏عليهم السلام سفيهان گمراه هستند كه برادران شياطين‏ اند. در قرآن خداوند به شيطان خطاب مى‏ كند: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»: «تو بر بندگان من سلطه ‏اى ندارى مگر كسانى از گمراهان كه از تو پيروى مى ‏كنند» .<ref>حجر /  ۴۲.</ref> بنابراين كسانى كه خلافت اهل‏بيت‏ عليهم السلام را گرفتند، ياران شيطان و متصف به سفاهت و گمراهى ‏اند.


شايد نسبت سفاهت به كسانى كه با فكر خود توانسته ‏اند خلافت را به چنگ آورند بدون آنكه كمترين لياقتى درباره آن داشته باشند تعجب‏ آور باشد، ولى اگر معتقد باشيم انسان‏هايى كه اهداف شوم را برگزيده ‏اند بارزترين نشانه ‏هاى سفاهت و جهالت را با خود حمل مى‏ كنند و هر حركتى در راه آن انجام مى‏ دهند مظهر ديگرى از سفاهتشان است، آنگاه است كه بر هم زنندگان نظامِ سراسر مصلحتِ الهى را بى عقل‏ ترين و سفيه ‏ترين مردم خواهيم دانست.
شايد نسبت سفاهت به كسانى كه با فكر خود توانسته ‏اند خلافت را به چنگ آورند بدون آنكه كمترين لياقتى درباره آن داشته باشند تعجب‏ آور باشد، ولى اگر معتقد باشيم انسان‏هايى كه اهداف شوم را برگزيده ‏اند بارزترين نشانه ‏هاى سفاهت و جهالت را با خود حمل مى‏ كنند و هر حركتى در راه آن انجام مى‏ دهند مظهر ديگرى از سفاهتشان است، آنگاه است كه بر هم زنندگان نظامِ سراسر مصلحتِ الهى را بى عقل‏ ترين و سفيه ‏ترين مردم خواهيم دانست.
خط ۵۸: خط ۵۸:


==== '''ب. دشمن شيطانى پيامبرصلى الله عليه وآله و امتش''' ====
==== '''ب. دشمن شيطانى پيامبرصلى الله عليه وآله و امتش''' ====
پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير دشمنان و امامانشان را «اخوان الشياطين» نام نهاده و با ملاحظه دنباله كلام (يُوحِى بَعْضُهُمْ ...) اقتباس آن از آيه روشن است، چرا كه در آيه عبارت چنين است: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» : «و اين گونه ما قرار داديم براى هر پيامبرى دشمنى كه شياطين جن و انس هستند» . نتيجه اين اقتباس آن است كه دشمن پيامبرصلى الله عليه وآله از انسان‏ها همين دشمنان امامانند كه با آن شياطين برادر و متحدند.
پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير دشمنان و امامانشان را «اخوان الشياطين» نام نهاده و با ملاحظه دنباله كلام (يُوحِى بَعْضُهُمْ ...) اقتباس آن از آيه روشن است، چرا كه در آيه عبارت چنين است: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ»: «و اين گونه ما قرار داديم براى هر پيامبرى دشمنى كه شياطين جن و انس هستند» . نتيجه اين اقتباس آن است كه دشمن پيامبرصلى الله عليه وآله از انسان‏ها همين دشمنان امامانند كه با آن شياطين برادر و متحدند.


حديثى از امام صادق‏ عليه السلام در اين باره پرده از همه ابهامات بر مى‏دارد و اين دشمنان پيامبرصلى الله عليه وآله را معرفى مى‏ كند، آنجا كه فرمود: ما بَعَثَ اللَّه رَسُولاً الاّ وَ فى وَقْتِهِ شَيْطانانِ يُؤْذِيانِهِ وَ يَفْتِنانِهِ وَ يُضِلانِ النّاسَ بَعْدَهُ ... . وَ امّا صاحِبا مُحَمَّدٍصلى الله عليه وآله فَحَبْتَرُ وَ زَريقُ: خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه در زمان او دو شيطان بوده اند كه او را اذيت كرده ‏اند و براى او فتنه ايجاد كرده ‏اند و مردم را بعد از او گمراه كرده ‏اند ... . و دو شيطان زمان حضرت محمدصلى الله عليه وآله ابوبكر و عمر بودند.<ref>بحار الانوار: ج ۱۳ ص ۲۱۲ ح ۵ و ج ۳۰ ص ۱۸۶ ح ۴۵ و ج ۳۱ ص ۶۰۱ ح ۴۱. در روايات بسيارى «حَبْتَر» كنايه از ابوبكر و «زَريق» كنايه از عمر آمده است.</ref>
حديثى از امام صادق‏ عليه السلام در اين باره پرده از همه ابهامات بر مى‏دارد و اين دشمنان پيامبرصلى الله عليه وآله را معرفى مى‏ كند، آنجا كه فرمود: ما بَعَثَ اللَّه رَسُولاً الاّ وَ فى وَقْتِهِ شَيْطانانِ يُؤْذِيانِهِ وَ يَفْتِنانِهِ وَ يُضِلانِ النّاسَ بَعْدَهُ ... . وَ امّا صاحِبا مُحَمَّدٍصلى الله عليه وآله فَحَبْتَرُ وَ زَريقُ: خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه در زمان او دو شيطان بوده اند كه او را اذيت كرده ‏اند و براى او فتنه ايجاد كرده ‏اند و مردم را بعد از او گمراه كرده ‏اند ... . و دو شيطان زمان حضرت محمدصلى الله عليه وآله ابوبكر و عمر بودند.<ref>بحار الانوار: ج ۱۳ ص ۲۱۲ ح ۵ و ج ۳۰ ص ۱۸۶ ح ۴۵ و ج ۳۱ ص ۶۰۱ ح ۴۱. در روايات بسيارى «حَبْتَر» كنايه از ابوبكر و «زَريق» كنايه از عمر آمده است.</ref>
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند.
با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند.


اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» : «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند» .
اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»: «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند» .


با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟!
با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟!


او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيه ‏اى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...« . بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند.
او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيه ‏اى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: ‹‹وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...›› . بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند.


ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنين ‏عليه السلام گروهى از آنان گفتند: از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.
ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنين ‏عليه السلام گروهى از آنان گفتند: از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
ابليس كه از نقل سخن خود در آيه‏ اى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد!
ابليس كه از نقل سخن خود در آيه‏ اى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد!


در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...» : «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست...» .
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...»: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست...» .


پس از اين ماجراها دار و دسته ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! او گفت: به خدا قسم، به خاطر اصحاب على! آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم.
پس از اين ماجراها دار و دسته ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! او گفت: به خدا قسم، به خاطر اصحاب على! آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم.
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يك شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى ‏كنند.
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يك شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى ‏كنند.


به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يك برنامه بنيادين و ريشه‏ اى به انجام رسيد، و با »اسَّسَ اساسَ ذلِكَ« مرحله »بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ« به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان »جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ« اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يك برنامه بنيادين و ريشه‏ اى به انجام رسيد، و با ‹‹اسَّسَ اساسَ ذلِكَ››مرحله ‹‹بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ››به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان ‹‹جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ››اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.


جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم‏ عليه السلام نمى‏داند و در اين باره مى ‏گويد: آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ: آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند!
جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم‏ عليه السلام نمى‏داند و در اين باره مى ‏گويد: آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ: آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند!
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:


==== نكته سوم: راهكارهاى شيطان در برابر غدير ====
==== نكته سوم: راهكارهاى شيطان در برابر غدير ====
دو آيه درباره حضور شيطان در غدير و تصميم  ‏هاى او مطرح شده كه با توجه به موقعيت نزول آن ضابطه‏ هاى لازم را براى گريز از سقيفه و بقا بر عهد غدير به ما نشان مى‏ دهد: يكى آيه »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ...« و ديگرى آيه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ...« .
دو آيه درباره حضور شيطان در غدير و تصميم  ‏هاى او مطرح شده كه با توجه به موقعيت نزول آن ضابطه‏ هاى لازم را براى گريز از سقيفه و بقا بر عهد غدير به ما نشان مى‏ دهد: يكى آيه »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ...«و ديگرى آيه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ...«.


===== آيه اول =====
===== آيه اول =====
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:


====== فراز اول ======
====== فراز اول ======
»وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ« : »ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود« .
‹‹وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ››: ‹‹ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود››.


اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: »پيامبر از هواى نفس سخن مى‏ گويد« ، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند.
اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: »پيامبر از هواى نفس سخن مى‏ گويد«، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند.


وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت كردند )آنگاه كه سقيفه را بر پا كردند و صاحب غدير را از مقام خود كنار زدند( .××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 256 ح 40. تأويل الآيات: ج 2 ص 474. الكافى: ج 8 ص 345. ×××
وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت كردند )آنگاه كه سقيفه را بر پا كردند و صاحب غدير را از مقام خود كنار زدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵.</ref>


====== فراز دوم ======
====== فراز دوم ======
»فَاتَّبَعُوهُ« : »آنان پيرو شيطان شدند« .
‹‹فَاتَّبَعُوهُ››:‹‹آنان پيرو شيطان شدند››.


اين يك تابلوى بلند بر پيشانى سقيفه است كه سقيفه مساوى است با پيروىِ شيطان« ، و طبق صريح اين آيه هيچ راه فرارى براى آنان از اين علامت منحوس نيست.
اين يك تابلوى بلند بر پيشانى سقيفه است كه سقيفه مساوى است با پيروىِ شيطان، و طبق صريح اين آيه هيچ راه فرارى براى آنان از اين علامت منحوس نيست.


شيطان هم موجود سابقه‏دارى است كه نجاست او با آب درياهاى عالم پاك نمى‏شود. بايد هم چنين باشد چرا كه راه سقيفه بر ضد راه الهى غدير است، و طبعاً شيطان هميشه در برابر صراط مستقيم و راه خدا قرار دارد.
شيطان هم موجود سابقه‏دارى است كه نجاست او با آب درياهاى عالم پاك نمى‏شود. بايد هم چنين باشد چرا كه راه سقيفه بر ضد راه الهى غدير است، و طبعاً شيطان هميشه در برابر صراط مستقيم و راه خدا قرار دارد.


====== فراز سوم ======
====== فراز سوم ======
»إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« : »مگر گروهى از مؤمنان« .
‹‹إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ››:‹‹مگر گروهى از مؤمنان››.


از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليت‏اند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود. حتى خود ابليس در روز غدير با مشاهده آن بيعت يكصد و بيست هزار نفرى، به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت: »ما اقَلَّ مَنْ يُبايِعُكَ عَلى ما تَقُولُ فِى ابْنِ عَمِّكَ« : »چقدر كم هستند كسانى كه طبق گفته هايت درباره پسر عمويت با تو بيعت مى‏كنند« !
از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليت‏اند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود. حتى خود ابليس در روز غدير با مشاهده آن بيعت يكصد و بيست هزار نفرى، به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت:‹‹ما اقَلَّ مَنْ يُبايِعُكَ عَلى ما تَقُولُ فِى ابْنِ عَمِّكَ››:‹‹چقدر كم هستند كسانى كه طبق گفته هايت درباره پسر عمويت با تو بيعت مى‏ كنند››!


امام باقرعليه السلام در بيان »فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« در اين آيه مى‏فرمايد: »يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَ‏عليه السلام«××× 1 بحار الانوار: ج 60 ص 185 و ج 37 ص 168 ح 45. ×××: »منظور شيعيان اميرالمؤمنين‏عليه السلام هستند« كه پيرو شيطان نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.
امام باقرعليه السلام در بيان‹‹فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ››در اين آيه مى ‏فرمايد:‹‹يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَ‏عليه السلام››<ref>بحار الانوار: ج ۶۰ ص ۱۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ح ۴۵.</ref>‹‹منظور شيعيان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام هستند››كه پيرو شيطان نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.


===== آيه دوم =====
===== آيه دوم =====
آيه دوم »إِنَّ عِبادِى  لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« را پيامبرصلى الله عليه وآله هنگامى تلاوت فرمود كه شيطان با شنيدن »إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« در آيه اول، به فكر بقيه افتاد. او با خود تصميم گرفت كه اگر چه اكثريت خلق با سقيفه به گمراهى كشيده مى‏شوند، ولى بايد به هر قيمتى شده اقليت مؤمن را هم به مخالفت خداوند وادار كرد.
آيه دوم‹‹إِنَّ عِبادِى  لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ››را پيامبرصلى الله عليه وآله هنگامى تلاوت فرمود كه شيطان با شنيدن‹‹إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ››در آيه اول، به فكر بقيه افتاد. او با خود تصميم گرفت كه اگر چه اكثريت خلق با سقيفه به گمراهى كشيده مى‏ شوند، ولى بايد به هر قيمتى شده اقليت مؤمن را هم به مخالفت خداوند وادار كرد.


اينجا بود كه به عزت و جلال خداوند قسم ياد كرد كه »لاَلْحِقَنَّ الْفَريقَ بِالْجَميعِ« : »اين گروه مؤمنين را هم به اكثريت ملحق مى‏كنم« .
اينجا بود كه به عزت و جلال خداوند قسم ياد كرد كه‹‹لاَلْحِقَنَّ الْفَريقَ بِالْجَميعِ››:‹‹اين گروه مؤمنين را هم به اكثريت ملحق مى‏ كنم››.


در پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود كه »تو را بر بندگان من راهى نيست مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند« .
در پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود كه‹‹تو را بر بندگان من راهى نيست مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند››.


اين آيه دو فراز دارد كه هر كدام از آنها بُعدى از مسئله را روشن مى‏نمايد:
اين آيه دو فراز دارد كه هر كدام از آنها بُعدى از مسئله را روشن مى‏ نمايد:


====== فراز اول ======
====== فراز اول ======
»إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« : »تو را بر بندگان من راهى نيست« .
‹‹إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ››:‹‹تو را بر بندگان من راهى نيست››.


منظور آن است كه در مسئله ولايت، شيطان نمى‏تواند مؤمن را منحرف سازد. آنان محكم‏تر از آن هستند كه با حيله شيطان دست از ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام بردارند.
منظور آن است كه در مسئله ولايت، شيطان نمى‏ تواند مؤمن را منحرف سازد. آنان محكم‏ تر از آن هستند كه با حيله شيطان دست از ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام بردارند.


امام صادق‏عليه السلام در بيان اين مطلب مى‏فرمايد: قسم به خدايى كه محمدصلى الله عليه وآله را به حق مبعوث كرد، شياطين بزرگ و كوچك بر سر مؤمنين بيش از زنبوران بر گوشت هستند. از سوى ديگر مؤمن محكم‏تر از كوه است چرا كه از كوه با تبر مى‏توان قطعه‏اى جدا كرد، ولى از دين مؤمن چيزى نمى‏توان جدا كرد.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 164 ح 41 و ج 63 ص 256 ح 125. ×××
امام صادق ‏عليه السلام در بيان اين مطلب مى‏ فرمايد: قسم به خدايى كه محمدصلى الله عليه وآله را به حق مبعوث كرد، شياطين بزرگ و كوچك بر سر مؤمنين بيش از زنبوران بر گوشت هستند. از سوى ديگر مؤمن محكم‏تر از كوه است چرا كه از كوه با تبر مى ‏توان قطعه ‏اى جدا كرد، ولى از دين مؤمن چيزى نمى ‏توان جدا كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۴ ح ۴۱ و ج ۶۳ ص ۲۵۶ ح ۱۲۵.</ref>


====== فراز دوم ======
====== فراز دوم ======
»إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« : »مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند« .
‹‹إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ››:‹‹مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند››.


اين قسمت آيه دقيقاً مربوط به شيعيان اهل‏بيت‏عليهم السلام است كه با پذيرفتن ولايت فرياد شيطان را بلند كرده‏اند. وقتى شياطين از ابليس مى‏پرسند: چرا چنين فرياد مى‏زنى؟ در پاسخ مى‏گويد: وَ اللَّه مِنْ اصْحابِ عَلِىٍّ! سپس آنچه باعث پيروى از شيطان در شيعيان مى‏شود توسط خود ابليس بيان شده كه گناهان را در چشم آنان زيبا جلوه مى‏دهد تا با ارتكاب آن نزد خداوند مورد غضب قرار گيرند، آنجا كه مى‏گويد: لاَزَّيِنَنَّ لَهُمُ الْمَعاصِىَ حَتّى ابَغِّضَهُمْ الَيْكَ.
اين قسمت آيه دقيقاً مربوط به شيعيان اهل‏بيت‏ عليهم السلام است كه با پذيرفتن ولايت فرياد شيطان را بلند كرده ‏اند. وقتى شياطين از ابليس مى‏ پرسند: چرا چنين فرياد مى ‏زنى؟ در پاسخ مى‏ گويد: وَ اللَّه مِنْ اصْحابِ عَلِىٍّ! سپس آنچه باعث پيروى از شيطان در شيعيان مى‏ شود توسط خود ابليس بيان شده كه گناهان را در چشم آنان زيبا جلوه مى ‏دهد تا با ارتكاب آن نزد خداوند مورد غضب قرار گيرند، آنجا كه مى‏ گويد: لاَزَّيِنَنَّ لَهُمُ الْمَعاصِىَ حَتّى ابَغِّضَهُمْ الَيْكَ.


==== نكته چهارم: ياران شيطان در غدير ====
==== نكته چهارم: ياران شيطان در غدير ====
شيطان در برابر غدير با تمام توان و قدرت ايستاد چرا كه آن برنامه را خنثى كننده تلاش‏هاى خود براى گمراهى مردم مى‏دانست. اما بدون شك فريادهايى كه در آن روز مى‏كشيد به خاطر احساس عجزى بود كه در برابر غدير داشت.
شيطان در برابر غدير با تمام توان و قدرت ايستاد چرا كه آن برنامه را خنثى كننده تلاش‏ هاى خود براى گمراهى مردم مى ‏دانست. اما بدون شك فريادهايى كه در آن روز مى‏ كشيد به خاطر احساس عجزى بود كه در برابر غدير داشت.


اينجاست كه بايد بدانيم آنان كه از غدير سقيفه را پى‏ريزى كردند نه تنها ياران راهگشاى ابليس بودند، بلكه شيطان به آنان آفرين گفت كه راهى را كه از آن عاجز بود توسط آنان گشوده شد و توانست دريچه اميدى به روى شيطان باز كند.
اينجاست كه بايد بدانيم آنان كه از غدير سقيفه را پى ‏ريزى كردند نه تنها ياران راه گشاى ابليس بودند، بلكه شيطان به آنان آفرين گفت كه راهى را كه از آن عاجز بود توسط آنان گشوده شد و توانست دريچه اميدى به روى شيطان باز كند.


در اين باره سه جمله از ابليس نقل شده كه در غدير به شياطين گفت:
در اين باره سه جمله از ابليس نقل شده كه در غدير به شياطين گفت:


انَّ اصْحابَهُ لا يَفُونَ بِما عَقَدَ عَلَيْهِمْ: اصحاب او به آنچه بر آنان پيمان بسته وفا نمى‏كنند.
انَّ اصْحابَهُ لا يَفُونَ بِما عَقَدَ عَلَيْهِمْ: اصحاب او به آنچه بر آنان پيمان بسته وفا نمى ‏كنند.


انَّ اصْحابَهُ قَدْ وَعَدُونى انْ لا يَقِرُّوا لَهُ بِشَىْ‏ءٍ مِمّا قالَ: اصحاب او به من وعده داده‏اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند.
انَّ اصْحابَهُ قَدْ وَعَدُونى انْ لا يَقِرُّوا لَهُ بِشَىْ‏ءٍ مِمّا قالَ: اصحاب او به من وعده داده‏ اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند.


انَّ الَّذينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونى فيهِ عِدَةً وَ لَنْ يَخْلُفُونى فيها: آنان كه اطراف او هستند به من درباره او وعده‏اى داده‏اند كه هرگز در آن برخلاف وعده عمل نمى‏كنند.
انَّ الَّذينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونى فيهِ عِدَةً وَ لَنْ يَخْلُفُونى فيها: آنان كه اطراف او هستند به من درباره او وعده‏ اى داده ‏اند كه هرگز در آن برخلاف وعده عمل نمى ‏كنند.


اينجاست كه وقتى اميرالمؤمنين‏عليه السلام را براى بيعت اجبارى بردند، سلمان خطاب به عمر گفت: شهادت مى‏دهم كه از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدم: »فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ، وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ«××× 1 فجر /  26 25. ×××: »در آن روز هيچكس مانند او عذاب نمى‏شود و هيچكس مانند او به بند كشيده نمى‏شود« ؛ پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه منظور از اين آيه تو هستى.××× 2 بحار الانوار: ج 28 ص 278 و ج 31 ص 171 ح 25. ×××
اينجاست كه وقتى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را براى بيعت اجبارى بردند، سلمان خطاب به عمر گفت: شهادت مى‏ دهم كه از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدم:‹‹فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ، وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ››<ref>فجر /  ۲۶ ۲۵.</ref> ‹‹در آن روز هيچكس مانند او عذاب نمى‏ شود و هيچكس مانند او به بند كشيده نمى‏ شود››؛ پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه منظور از اين آيه تو هستى.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۸ و ج ۳۱ ص ۱۷۱ ح ۲۵.</ref>


و نيز امام باقرعليه السلام در بيان اين آيه فرمود: ذاكَ الثّانى، لا يُعَذِّبُ اللَّه يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَهُ احَداً: منظور از اين كسى كه عذابش از همه بالاتر است عمر است، كه خداوند در روز قيامت احدى را مانند او عذاب نمى‏كند.××× 3 بحار الانوار: ج 30 ص 332 331. ×××
و نيز امام باقرعليه السلام در بيان اين آيه فرمود: ذاكَ الثّانى، لا يُعَذِّبُ اللَّه يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَهُ احَداً: منظور از اين كسى كه عذابش از همه بالاتر است عمر است، كه خداوند در روز قيامت احدى را مانند او عذاب نمى ‏كند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۳۳۲ ۳۳۱.</ref>


بلكه به صريح روايات عذاب او از عذاب ابليس هم بالاتر است، چنانكه امام صادق‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد: روز قيامت ابليس را در هفتاد غُل و زنجير و دومى را در صد و بيست غل و زنجير مى‏آورند. ابليس نگاهى به او مى‏كند و مى‏گويد: اين كيست كه خداوند عذاب او را بيش از من قرار داده در حالى كه من تمام مردم را گمراه كرده‏ام؟! به او گفته مى‏شود: اين دومى است. ابليس مى‏پرسد: براى چه مستحق چنين عذابى شده است؟ به او گفته مى‏شود: به خاطر ظلم او به على.
بلكه به صريح روايات عذاب او از عذاب ابليس هم بالاتر است، چنانكه امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد: روز قيامت ابليس را در هفتاد غُل و زنجير و دومى را در صد و بيست غل و زنجير مى‏ آورند. ابليس نگاهى به او مى‏ كند و مى‏ گويد: اين كيست كه خداوند عذاب او را بيش از من قرار داده در حالى كه من تمام مردم را گمراه كرده‏ ام؟! به او گفته مى ‏شود: اين دومى است. ابليس مى ‏پرسد: براى چه مستحق چنين عذابى شده است؟ به او گفته مى ‏شود: به خاطر ظلم او به على.


او به دومى مى‏گويد: واى بر تو! آيا خبر نداشتى كه خداوند به من دستور سجده بر آدم داد ولى من سرپيچى كردم. آنگاه از او خواستم براى من سلطه بر محمد و اهل‏بيت او و شيعيانش قرار دهد، ولى خداوند اجازه نداد و گفت: »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« . با اين همه خواسته نفس خود را عملى كردى و اكنون در پيشگاه خلايق از تو پرسيده مى‏شود: اين چه برنامه‏اى بود كه از تو و پيروانت در مخالفت على‏عليه السلام صورت گرفت؟
او به دومى مى‏ گويد: واى بر تو! آيا خبر نداشتى كه خداوند به من دستور سجده بر آدم داد ولى من سرپيچى كردم. آنگاه از او خواستم براى من سلطه بر محمد و اهل‏بيت او و شيعيانش قرار دهد، ولى خداوند اجازه نداد و گفت:‹‹إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ››. با اين همه خواسته نفس خود را عملى كردى و اكنون در پيشگاه خلايق از تو پرسيده مى‏ شود: اين چه برنامه ‏اى بود كه از تو و پيروانت در مخالفت على‏ عليه السلام صورت گرفت؟


دومى در پاسخ ابليس مى‏گويد: تو به من چنين دستورى دادى. ابليس مى‏گويد: چرا از پروردگارت سرپيچى كردى و از من اطاعت نمودى؟ عمر در پاسخ آيه قرآن را به ياد مى‏آورد كه خداوند از قول ابليس آورده: »إِنَّ اللَّه وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِى عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ« : »خدا به شما وعده حق داد، ولى من به شما وعده دادم و خلاف وعده نمودم، و مرا بر شما قدرتى نيست« !
دومى در پاسخ ابليس مى‏گويد: تو به من چنين دستورى دادى. ابليس مى‏گويد: چرا از پروردگارت سرپيچى كردى و از من اطاعت نمودى؟ عمر در پاسخ آيه قرآن را به ياد مى ‏آورد كه خداوند از قول ابليس آورده:‹‹إِنَّ اللَّه وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِى عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ››:‹‹خدا به شما وعده حق داد، ولى من به شما وعده دادم و خلاف وعده نمودم، و مرا بر شما قدرتى نيست››!


==== نكته پنجم: شيطان از سقيفه تا عاشورا ====
==== نكته پنجم: شيطان از سقيفه تا عاشورا ====
اكنون جا دارد سراغى از ابليس و شياطين بگيريم كه با آن همه وحشت و ناراحتى در غدير، با ديدن سقيفه چه حالى پيدا كردند؛ تا راه طى شده غدير را با راه طى شده سقيفه از ذره‏بين اعتقاد مورد بازبينى قرار داده باشيم. در اين باره سه جلوه از پشت پرده عالَم توسط معصومين‏عليهم السلام براى ما بيان شده است:
اكنون جا دارد سراغى از ابليس و شياطين بگيريم كه با آن همه وحشت و ناراحتى در غدير، با ديدن سقيفه چه حالى پيدا كردند؛ تا راه طى شده غدير را با راه طى شده سقيفه از ذره‏بين اعتقاد مورد بازبينى قرار داده باشيم. در اين باره سه جلوه از پشت پرده عالَم توسط معصومين‏ عليهم السلام براى ما بيان شده است:


===== جلوه اول =====
===== جلوه اول =====
امام باقرعليه السلام اولين مرحله را به محض قرار دادن غير اميرالمؤمنين‏عليه السلام در جاى آن حضرت چنين بيان مى‏فرمايد: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير على‏عليه السلام را به عنوان خليفه قرار دادند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و با زينت تمام بر فراز منبرى نشست. آنگاه همه لشكريانش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه ديگر خدا اطاعت نخواهد شد تا امام بر حقى امور را در دست گيرد.××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 257. الكافى: ج 8 ص 345. تأويل الآيات: ج 2 ص 474. ×××
امام باقرعليه السلام اولين مرحله را به محض قرار دادن غير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در جاى آن حضرت چنين بيان مى ‏فرمايد: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير على ‏عليه السلام را به عنوان خليفه قرار دادند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و با زينت تمام بر فراز منبرى نشست. آنگاه همه لشكريانش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه ديگر خدا اطاعت نخواهد شد تا امام بر حقى امور را در دست گيرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴.</ref>


===== جلوه دوم =====
===== جلوه دوم =====
سلمان دومين مرحله را بعد از بيعت مردم با ابوبكر چنين نقل مى‏كند: آنگاه كه على‏عليه السلام پيامبرصلى الله عليه وآله را غسل مى‏داد من از مسجد آمدم و خبرها را به او دادم كه مردم دو دستى با ابوبكر بيعت مى‏كنند!
سلمان دومين مرحله را بعد از بيعت مردم با ابوبكر چنين نقل مى‏ كند: آنگاه كه على‏ عليه السلام پيامبرصلى الله عليه وآله را غسل مى‏ داد من از مسجد آمدم و خبرها را به او دادم كه مردم دو دستى با ابوبكر بيعت مى ‏كنند!


حضرت پرسيد: آيا فهميدى اولين كسى كه با ابوبكر بر فراز منبر بيعت كرد چه كسى بود؟
حضرت پرسيد: آيا فهميدى اولين كسى كه با ابوبكر بر فراز منبر بيعت كرد چه كسى بود؟


عرض كردم: پيرمرد سالخورده‏اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده و بر پيشانى او آثار سجده بود. او قبل از همه از منبر بالا رفت و گريه كنان در برابر ابوبكر تعظيمى كرد و گفت: خدا را شكر كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را باز كن تا بيعت كنم.
عرض كردم: پيرمرد سالخورده ‏اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده و بر پيشانى او آثار سجده بود. او قبل از همه از منبر بالا رفت و گريه كنان در برابر ابوبكر تعظيمى كرد و گفت: خدا را شكر كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را باز كن تا بيعت كنم.


ابوبكر هم دستش را باز كرد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و گفت: روزى است مانند روز آدم! سپس از منبر پايين آمد و از مسجد بيرون رفت.
ابوبكر هم دستش را باز كرد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و گفت: روزى است مانند روز آدم! سپس از منبر پايين آمد و از مسجد بيرون رفت.


سلمان مى‏گويد: على‏عليه السلام از من پرسيد: آيا فهميدى او كه بود؟ عرض كردم: نه! ولى گفتار او مرا خوش نيامد چرا كه گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره گرفته بود!
سلمان مى‏گويد: على‏ عليه السلام از من پرسيد: آيا فهميدى او كه بود؟ عرض كردم: نه! ولى گفتار او مرا خوش نيامد چرا كه گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره گرفته بود!


حضرت فرمود: او ابليس بود، خدا او را لعنت كند. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه ابليس و بزرگان اصحابش حاضر بودند آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در غدير خم به دستور خدا منصوب كرد، تا آنجا كه خبر داد بعد از آن حضرت ابليس دوباره حاضر مى‏شود و به عنوان اولين نفر با ابوبكر بيعت مى‏كند.
حضرت فرمود: او ابليس بود، خدا او را لعنت كند. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه ابليس و بزرگان اصحابش حاضر بودند آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در غدير خم به دستور خدا منصوب كرد، تا آنجا كه خبر داد بعد از آن حضرت ابليس دوباره حاضر مى ‏شود و به عنوان اولين نفر با ابوبكر بيعت مى‏كند.


آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله در دنباله خبرش فرمود: ابليس پس از بيعت ابوبكر از مسجد خارج مى‏شود و شياطين را جمع مى‏كند. آنان در برابر او به سجده مى‏افتند و مى‏گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما ! تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى! او هم مى‏گويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! شما گمان كرديد كه مرا بر اينان راهى نيست؟ چگونه ديديد مرا هنگامى كه با آنان كارى كردم كه اطاعت على را كه خدا و رسول به آنان امر كرده بود رها كردند؟!××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 263. كتاب سليم: ص 145. مدينة المعاجز: ج 2 ص 243. ×××
آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله در دنباله خبرش فرمود: ابليس پس از بيعت ابوبكر از مسجد خارج مى‏ شود و شياطين را جمع مى‏ كند. آنان در برابر او به سجده مى ‏افتند و مى‏ گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما! تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى! او هم مى‏ گويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! شما گمان كرديد كه مرا بر اينان راهى نيست؟ چگونه ديديد مرا هنگامى كه با آنان كارى كردم كه اطاعت على را كه خدا و رسول به آنان امر كرده بود رها كردند؟!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳. كتاب سليم: ص ۱۴۵. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳.</ref>


===== جلوه سوم =====
===== جلوه سوم =====