۲۱٬۸۲۰
ویرایش
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
‹‹وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ››: ‹‹ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود››. | ‹‹وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ››: ‹‹ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود››. | ||
اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: | اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند:‹‹پيامبر از هواى نفس سخن مى گويد››، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند. | ||
وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت | وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت كردندآنگاه كه سقيفه را بر پا كردند و صاحب غدير را از مقام خود كنار زدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵.</ref> | ||
====== فراز دوم ====== | ====== فراز دوم ====== | ||
خط ۳۲۰: | خط ۳۲۰: | ||
===== جلوه سوم ===== | ===== جلوه سوم ===== | ||
سومين مرحله را حضرت | سومين مرحله را حضرت زينب عليها السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام در آخرين لحظات عُمر شنيده كه آن واقعه كربلاست. اميرالمؤمنين عليه السلام از قول پيامبرصلى الله عليه وآله ماجراهاى سقيفه و بعد از آن تا ماجراى عاشورا را براى دخترش نقل كرد. تا آنجا كه فرمود: دخترم تو و دختران خاندانت با خوارى به حالت اسيرى در اين شهر كوفه خواهيد بود. | ||
آنگاه از قول پيامبرصلى الله عليه وآله چنين نقل فرمود: ابليس در آن روز | آنگاه از قول پيامبرصلى الله عليه وآله چنين نقل فرمود: ابليس در آن روز(روز عاشورا)از خوشحالى به پرواز در مى آيد، و همراه همه شياطين تمام زمين را سير مى كند و در آن حال مى گويد: | ||
اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم | اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم مى خواستيم رسيديم و در هلاك كردن آنان به نهايت درجه دست يافتيم و بدنامى را براى آنان به يادگار گذاشتيم، مگر آنان كه به اين گروه(يعنى اهلبيت عليهم السلام)متمسك شوند. | ||
از اين پس كار خود را به شك انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند. | از اين پس كار خود را به شك انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۶۱ ۶۰ . كامل الزيارات: ص ۲۶۶ - ۲۵۹.</ref> | ||
== اِخوان الشياطين == | == اِخوان الشياطين<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۶. </ref> == | ||
يكى از مطالبى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه دشمنان اهلبيت عليهم السلام سفهاء و گمراهان و برادران شياطين و تكذيب كنندگان اند. | |||
== اندوه شيطان در غدير<ref>اسرار غدير: ص ۷۲.</ref> == | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه: ابليس و رؤساى اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدير حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهى محفوظ شدند، و ديگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس با ناراحتى و اندوه از آنان جدا شد. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام در ادامه كلامش فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد: آن هنگام كه مردم بعد از وفات من بيعت تو را بشكنند، ابليس اصحابش را جمع مى كند و آنان در مقابل او به سجده در مى آيند و مى گويند:آقاى ما، اى بزرگِ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى! | |||
ابليس مى گويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان مى كنيد من بر اينان سلطه و راهى ندارم؟! چگونه ديديد مرا هنگامى كه كارى كردم تا امر خدا و پيامبر را درباره اطاعتِ على بن ابى طالب كنار گذاردند؟<ref>كتاب سليم: ح ۵۷۹ . روضه كافى: ص ۳۴۳ ح ۵۴۱ .</ref>بيعت شيطانى سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۲۰ - ۲۱۷ ۲۱۲ - ۲۱۰.</ref>غدير همان اندازه كه يك اعتقاد بود يك دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يك سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد. | |||
بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۱۰ سوره فتح است: | |||
‹‹إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً›› <ref>فتح / ۱۰.</ref> ‹‹كسانى كه با تو بيعت مى كنند در واقع با خدا بيعت مى كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد››. | |||
'''متن خطبه غدير در اين باره چنين است:''' | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود: الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً: | |||
بدانيد كه من پس از پايان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى خوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى گيرم.(خداوند مى فرمايد:‹‹كسانى كه با تو بيعت مى كنند در واقع با خدا بيعت مى كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد››.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۴ بخش ۹.</ref> | |||
... مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه،‹‹يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ››. | |||
مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى‹‹فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً››: | |||
اى مردم چه مى گوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانى هاى هر كسى را مى داند ... ، و هر كس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مى نمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است. | |||
اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاك مى نمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مى دهد. | |||
هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى فرمايد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۹ بخش ۱۱.</ref> | |||
هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت | |||
در اينجا سه نكته قابل ذكر است: | در اينجا سه نكته قابل ذكر است: | ||
=== | === ۱-بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه === | ||
جا دارد با | جا دارد با سابقه اى كه از مفهوم و كيفيت بيعت در اسلام در ذهن داريم، مقايسه اى بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه را نشان دهيم تا معلوم شود مسير اسلام از كدام شفافيت به كدام تاريكى فرو رفت. | ||
دو بيعت در تاريخ اسلام در برابر يكديگر قرار گرفت كه هر يك مسيرى بر ضدّ ديگرى داشت: بيعت غدير و بيعت سقيفه، و همان مردمى كه در غدير بيعت كرده بودند تن به بيعت سقيفه دادند. اين جرم نابخشودنى بود كه امتى را گمراه كرد و ادامه آن تا امروز و | دو بيعت در تاريخ اسلام در برابر يكديگر قرار گرفت كه هر يك مسيرى بر ضدّ ديگرى داشت: بيعت غدير و بيعت سقيفه، و همان مردمى كه در غدير بيعت كرده بودند تن به بيعت سقيفه دادند. اين جرم نابخشودنى بود كه امتى را گمراه كرد و ادامه آن تا امروز و فردا اسلام آثار سوء خود را بر جاى گذاشته و مى گذارد. | ||
اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد على بن | اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد على بن ابى طالب عليه السلام را افتتاح كرد!! | ||
=== | === ۲-سند شيطانى بودن سقيفه === | ||
سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت | سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مى كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى كنند كه با يك دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى كنند!! | ||
در آن حال | در آن حال اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در سقيفه بنى ساعده ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود و سپس بشير بن سعيد و ابوعبيده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل به ترتيب با او بيعت كردند. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله با او بيعت كرد كه بود؟ | |||
عرض كرد: پيرمرد | عرض كرد: پيرمرد سالخورده اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مىكرد و مىگفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار! ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: امروز روزى است مثل روز آدم! آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مىكرد. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: او ابليس لعنه اللَّه است. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند. | |||
در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. | در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام سپس فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنى ساعده با ابوبكر بيعت مى كنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما انصار را مغلوب مى نمايند. سپس به مسجد مى آيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مى كند ابليس به صورت پيرمرد سالخورده اى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت. | |||
سپس از مسجد بيرون مىرود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع | سپس از مسجد بيرون مىرود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى كند. آنان در برابر او به سجده در مى آيند و مى گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مىگويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترك كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳ ۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵ ۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref> | ||
=== | === ۳-اكنون با غدير در برابر سقيفه === | ||
اينك مناسب است يك بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم: | اينك مناسب است يك بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم: | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ | پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ. | ||
و فرمود: من مأمور | و فرمود: من مأمور شده ام از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم براى پذيرش آنچه از سوى خدا آورده ام. | ||
و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم. | و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم. | ||
خط ۴۰۹: | خط ۳۹۹: | ||
و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه. | و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه. | ||
با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان | با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان پايه گذارى شد رهانيدى و بر بيعت با خود پايدار فرمودى. چگونه از تو تشكر كنيم كه از ميان ظلمات هزار و چهارصد ساله سقيفه، چشمان دل ما را بر انوار مبارك غدير منور ساختى و دستان ناقابل ما را به بيعت با مقام ذوالجلالت و چهارده جانشينت در زمين مشرّف فرمودى؟! هدايتى به خير بزرگ در برابر شر عظيم، كه هرگز از آن باز نخواهيم گشت و به هدايت خود تا ابد افتخار خواهيم كرد. | ||
== تلاش شيطان براى اغواى شيعيان<ref>اسرار غدير: ص ۷۱.</ref> == | |||
امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله سخنانش را در غدير فرمود و اميرالمؤمنين عليه السلام را براى مردم نصب كرد، ابليس فريادى كشيد كه بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: اى بزرگِ ما، اين چه فريادى بود؟! ابليس گفت: واى بر شما! امروز مانند روز عيسى است! بخدا قسم، مردم را در اين باره گمراه خواهم كرد... . | |||
بار ديگر ابليس فريادى كشيد و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: اى بزرگِ ما، اين فريادِ دوم چه بود؟! ابليس گفت: خداوند درباره گفته من آيه اى نازل كرد:‹‹وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ اِبْليسُ ظَنَّهُ››:‹‹ابليس گمان خود را بر آنان به صدق رسانيد››. | |||
سپس ابليس به سوى آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروه هاى هدايت يافته را هم به بقيه ملحق خواهم كرد! | |||
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله - كه متوجه رفتار ابليس بود - اين آيه را از جانب خداوند تلاوت فرمود:‹‹اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ››:‹‹تو را بر بندگانِ واقعيِ من تسلط و راهي نيست››. | |||
بار ديگر ابليس فريادى كشيد و بزرگان گروهش بسوى او باز گشتند و پرسيدند: اين فرياد سوم چه بود؟ ابليس گفت: بخدا قسم، از اصحاب على(كه نمى توانم بر آنهاتسلط داشته باشم)! ولى خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را براى آنان(يعنى شيعيان على)زيبا جلوه خواهم داد تا با ارتكاب آن ايشان را به درگاه تو مبغوض نمايم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۵ ۱۶۴.</ref> | |||
== | == حديث غدير در كلام ابليس<ref>اسرار غدير: ص ۲۹۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۲.</ref> == | ||
سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام فراتر از ظاهر را مى ديد نقل مى كند: روزى ابليس(به صورت آدمى)عبورش به عده اى افتاد كه به اميرالمؤمنين عليه السلام ناسزا مى گفتند. ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى طالب ناسزا مى گوييد! گفتند: تو از كجا مى دانى كه او مولاى ماست؟ ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت:‹‹مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...››.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱.</ref> | |||
== حضور و ظهور ابليس در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۱.</ref> == | |||
صبح روز دوازدهم ذىالحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبررمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند. | صبح روز دوازدهم ذىالحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبررمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند. | ||