پرش به محتوا

دلالت حدیث غدیر بر امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۳: خط ۵۳:
'''۷ . انكار ولايت و نزول عذاب'''
'''۷ . انكار ولايت و نزول عذاب'''


چون نام على عليه السلام فراز مى آيد و ولايت او رقم مى خورَد، سينه هاى آكنده از حسد، حقد و كينه تاب نمى آورند و سخن ها مى گويند و ياوه ها مى پراكنند. وقيحانه تر از همه، رويارويى كسى است كه در پيش ديد پيامبر خدا، به نصب على عليه السلام بر جايگاه امامت، با ديده ترديد نگريسته، بر عمل پيامبر صلى الله عليه و آله طعن مى زند و چگونگى اين «نصب» را از پيامبر خدا بازخواست مى نمايد كه: آيا اين [ نصب]، از سوىِ خداست و يا خود بدان همّت گماشتى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار با سوگند، تأكيد مى كند كه بر اساس وحى الهى چنين مى كنم ؛ امّا او تيره جانى پيشه مى كند و از خداوند، عذاب مى طلبد. خداوند، سنگى فرو مى فرستد و او، بدان كشته مى شود. پس آيات: «سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ؛ <ref>معارج، آيه ۱</ref>خواهنده اى عذابى واقع شدنى را خواست...» نازل مى گردد. روشن است كه او از جمله: «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، امامت و پيشوايى را مى فهميد ؛ چرا كه در اعتراضش به پيامبر خدا، از جمله گفت: سپس راضى نشدى، تا اين كه اين جوان را بلند كردى و گفتى:«هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست». افزون بر اين، تأكيد بر دوستى على عليه السلام و علنى نمودن لزوم مهرورزى به وى، اين همه خشم و گردنكشى لازم نداشت. <ref>براى روايات و نقل هاى بسيار ديگر، ر . ك: ج ۲ ص ۳۱۱ (درخواست عذاب) .</ref>
چون نام على عليه السلام فراز مى آيد و ولايت او رقم مى خورَد، سينه هاى آكنده از حسد، حقد و كينه تاب نمى آورند و سخن ها مى گويند و ياوه ها مى پراكنند. وقيحانه تر از همه، رويارويى كسى است كه در پيش ديد پيامبر خدا، به نصب على عليه السلام بر جايگاه امامت، با ديده ترديد نگريسته، بر عمل پيامبر صلى الله عليه و آله طعن مى زند و چگونگى اين «نصب» را از پيامبر خدا بازخواست مى نمايد كه: آيا اين [ نصب]، از سوىِ خداست و يا خود بدان همّت گماشتى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار با سوگند، تأكيد مى كند كه بر اساس وحى الهى چنين مى كنم ؛ امّا او تيره جانى پيشه مى كند و از خداوند، عذاب مى طلبد. خداوند، سنگى فرو مى فرستد و او، بدان كشته مى شود. پس آيات:{{قرآن| «سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ؛}} <ref>معارج، آيه ۱</ref>خواهنده اى عذابى واقع شدنى را خواست...» نازل مى گردد. روشن است كه او از جمله: «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، امامت و پيشوايى را مى فهميد ؛ چرا كه در اعتراضش به پيامبر خدا، از جمله گفت: سپس راضى نشدى، تا اين كه اين جوان را بلند كردى و گفتى:«هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست». افزون بر اين، تأكيد بر دوستى على عليه السلام و علنى نمودن لزوم مهرورزى به وى، اين همه خشم و گردنكشى لازم نداشت. <ref>براى روايات و نقل هاى بسيار ديگر، ر . ك: ج ۲ ص ۳۱۱ (درخواست عذاب) .</ref>


'''۸ . اعتراف صحابيان'''
'''۸ . اعتراف صحابيان'''
۵۰۷

ویرایش